جدای از بحثهایی همچون برگزاری نمایشگاه در مکانی که استانداردهای لازم برای برپایی این نمایشگاه بزرگ را ندارد، حضور نیافتن برخی ناشران بنام، نبود کتابهای قدیمیتر از چهار سال گذشته، تخفیف تنها 10 درصدی و بسیاری مسائل دیگر که خود به خود استقبال از این نمایشگاه را به نسبت سالهای قدیمتر از آن کمرنگتر میکند، افزایش قیمت کتابها نیز دلیل دیگری بر نخریدن آن شده؛ البته این مسأله ارتباط چندانی با نمایشگاه کتاب نداشته و به صورت عمومی در طول سال آن را میبنیم.
در واقع به جز کتابهای خاص (همچون قرآن کریم، دیوان حافظ و ...) که همواره در صدر فروش هستند و کتابهای درسی دانشگاهی و کمک درسی کنکوری، شمارگان سایر کتابها و استقبال از آنها کاهش یافته و هر گاه دلیل آن را جستجو میکنیم، یک پاسخ بیشتر نمیشنویم: قیمت کتاب گران شده است!
بیگمان در سالهای گذشته و با توجه به افزایش تورم و هزینههای چاپ کتاب از یک سو و کاهش یارانههای دولتی در این حوزه از سوی دیگر، قیمت کتاب افزایش چشمگیری داشته، اما آیا در این میان تنها کتاب گران شده است؟ اگر نخواهیم از هزینههای ضروری و حیاتی و سبد اصلی هزینههای خانوار که نمی توان آنها را حذف کرد نام ببریم، هزینه صرف یک وعده غذایی در یک رستوران چقدر بالاتر رفته؟ هزینه یک مسافرت چند روزه داخلی چطور؟ هزینه دیدن یک فیلم در سینما؟ هزینه شرکت در یک کنسرت موسیقی؟ هزینه البسه غیر ضروری؟ باشگاه ورزشی؟ تهیه یک گوشی به روز موبایل چطور؟
اگر کمی منصف باشیم، میبینیم که هزینه بسیاری از آنچه در زندگی امروزی ما «حیاتی» نیست و بسیاری از آنها در رده هزینههای «فرهنگی» قرار گرفتهاند، افزایش چشمگیری داشته، اما از سبد کالایی ما حذف یا نقش آنها خیلی هم کمرنگ نشده، اما در این میان دیوار کتاب کوتاه است!
اگر بخواهیم این رفتار را ریشه یابی کنیم، صرف نظر از آنها که پیش از این هم سراغ کتاب نمیرفتند، به سه دسته افراد بر میخوریم: نخست آنها که کتاب برایشان کالایی لوکس و تجملاتی بوده و تنها به «خرید» آن بسنده میکردهاند و هرگز فرصتی را به خواندنش اختصاص نمیدادهاند؛ قطعاً با وضعیت کنونی اقتصادی خرید کتاب در سبد کالایی این افراد جایی ندارد و ترجیح میدهند بودجه محدود خود را صرف هزینه در مسائلی کنند که بیشتر به چشم بیاید یا برایشان کارایی داشته باشد؛
دسته دوم، افرادی هستند که کتاب را «میخریدند و میخواندند»، برای این افراد دیواری کوتاه تر از کتاب پیدا نشده و آن را حذف کردهاند، چرا که احساس میکنند حذف سایر مواردی که پیشتر عنوان شد، از مطلوبیت و رفاه زندگی آنها میکاهد و حذف کتاب، آسیب چندانی نمیرساند! دسته سوم اما آنانی هستند که حیات کتاب و کتابخوانی به وجود آنها گره خورده است! عده ای که «وفاداران به کتاب» به شمار میآیند و همچنان آن را در سبد کالاییشتم نگاه داشتهاند، این افراد الزاماً در طبقات مرفه جامعه قرار نگرفتهاند، بلکه کسانی هستند که حاضر شده از سایر هزینههای زندگی خود کسر کرده اما کتاب را حذف نکنند.
واقعیت این است که دلیل حذف کتاب از سبد کالایی ما صرفاً گران شدن آن نیست؛ چه اینکه همان گونه که گفته شد، همپای بهای کتاب، به هزینه بسیاری کالاها و خدمات غیر ضرور نیز اضافه شده است، اما بی تمایل بودن ما به مطالعه و اهمیت ندادن به نقش کتاب در زندگی افزوده و باعث شده تا نخستین کالایی که با نامهربانی تمام از سبد خرید خود حذف میکنیم، این یار مهربان باشد.
فرستنده: محمدرضا شمشیرگر، کارشناس ارشد مدیریت استراتژیک
* برای آشنایی با شرایط و نحوه همکاری با «نگاه شما» اینجا را کلیک کنید.