اما پس از انتشار نقد «تابناک» به شیوه واژهسازی و اصلاح زبانیِ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، موجی وسیعی از همراهی از سوی مردم و جمعی از صاحبنظران در این حوزه پدید آمد و نقدهای بسیار جدی در این باره به دستمان رسید، ولی جالبترین آنها که با لحنی کمیک به ماجرا پرداخته، متنی بود که با تکیه بر عباراتی که بیشترشان از سوی فرهنگستان معرفی و تصویب شدهاند، تنظیم شده است؛ بنابراین، دلمان نیامد آن را به عنوان یکی از نقدهای وارده با شما در میان نگذاریم؛ نوشتاری که مهر تأییدی بر این گفتار است که با بهکارگیری همه واژگان مصوب فرهنگستان، با زبان فارسی غریبی روبهرو خواهیم بود.
به گزارش «تابناک»، در سالهای اخیر، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، معادل سازیهایی کرده که بیشتر آنها یا پیش از واژهسازی بوده و یا اگر کلمه جدیدی بود، آنچنان عجیب و بدآهنگ و غیرکاربردی بود که نتوانسته میان مردم فراگیر شود. در همین رابطه «تابناک» در روزهای گذشته، همزمان با اعلام برخی معادلهای به اصطلاح کلمات انگلیسی که فرانسوی و عربی بودند(!)، نقد حاوی شش محور پیرامون اشتباهات اساسی در واژه سازی را مطرح نموده بود و البته پیش از اینها نیز در مطلبی به این موضوع پرداخته بود که لزومی ندارد، برای همه کلمات معادلسازی شود و چنین شیوهای اساساً غیرمنطقی و ناکارآمد است.
نقد «تابناک» با همراهی مخاطبان همراه شد و برخی منتقدان در پیامهایی ضمن تصریح این که اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی عمدتاً از سواد بالایی برخوردارند، واژه سازی دارای قابلیت فراگیری را مستلزم برخورداری از «خلاقیت ویژه» در این حوزه دانسته و با قیاس سریالهای تولید شده توسط مهران مدیری و فراگیری و ماندگاری برخی از واژههای این سریالها نظیر «پاچه خواری» که بخشی از گفتارها با گذشته این همه سال مانده، در این باره تأکید کردند که تغییر اعضا و بهکارگیری افراد جوان در فرهنگستان را که در کنار زبانشناسی، از این خلاقیت در سطح بالایی برخوردار باشند، خواستار شدند.
حتی برخی اساتید محترم حوزه ادبیات که به واسطه حضور برخی بزرگان فرهنگ و ادب فارسی در ترکیب اعضای فرهنگستان، ترجیح دادهاند سکوت کنند و نقدی به این نهاد نداشته باشند، نسبت به وارد شدن این نقدها ابراز خرسندی کرده و با طرح اشتباهات اساسی فرهنگستان در تولید واژگان همراهی نامحسوسی داشتند. با این حال شاید جالبترین نقد، مطلبی باشد که یکی از مخاطبان «تابناک» برای سرویس فرهنگی فرستاده و به خوبی عمق ضعف این واژهسازیها را به تصویر میکشد.
در این متن که البته بخش اصلی اش بیش از اینها نیز میتواند فارسی (مدل فرهنگستان) شود، آمده است:
وقتی متن زیر را میخوانید از نفهمیدن بعضی کلمات احساس شرم نکنید، زیرا این از بی سوادی شما نیست، بلکه زبان فارسی جدید است که فرهنگستان ادب و زبان فارسی مخترع آن است. خود حقیر هم که خالق این اثر بدیع ادبی(!) هستم وقتی حتی برای بار دهم میخواهم آن را بخوانم مجبورم نشانهگر ماوس (ببخشید موش) را روی کلمههای عجیب و غریبش نگه دارم تا معنای آن روی صفحه و البته از دریچه غیب به نمایش درآید و اگر موشوارهمان کمک نکرد به پاورقی رجوع میکنم که معانی قدیمی این واژهها را درک کنم.
«دیروز در دانشگاه یک فراهمایی(1) در زمینهی زورافزایی(2) و ورزش مشتزنی(3) برگزار شده بود. من هم که راتبهگیر(4) سازمان تربیت بدنی در همین دانشگاه هستم، تصمیم گرفتم شرکت کنم. موقع خروج از توقفگاه(5) منزل، دورفرمان(6) در عمل نکرد. من هم آدم سالمی نیستم که پیاده شوم و خودم در را باز کنم. به خاطر همین وقتی رسیدم که سالن پر بود و بهناچار در راهرو از طریق دورسخنی(7) از مباحث بهره بردم. بعد از جلسه میخواستم استاد سخنران را ببینم.
گفتند به کوشک(8) در طبقهی شانزدهم میرود. به آسانبَر(9) که رسیدم متصدی آن اجازهی سوار شدن نداد و گفت: این برای حمل افراد است و چون تو دارای چرخک(10) هستی باید از بالابر(11) استفاده کنی... در کوشک منتظر استاد نشسته بودم و داشتم دفترک(12) یک شرکت لوازم خانگی را نگاه میکردم. آخر مدتی است یخزنمان(13) خراب شده... میبایست به فنورز(14) مربوطه زنگ میزدم که موقع آمدن به خانه، پالایهی(15) تصفیهی آب، پوشن(16) آن و همینطور چراغک (17) یادش نرود...
...ناگهان استاد با عصبانیت وارد شد و داد زد: در خارجه روابط استاد و دانشگاه از احترامی متقابل و سازمند(18) برخوردار است؛ آن وقت اینها برای پرداخت پژوهانه(19) و آموزانهی(20) من، جلویم جوهرگین(21) میگذارند که انگشت بزنم. در خارج استاد را با جانپاس(22) همسانهپوش(23) همرُوی(24) میکنند و اینجا نمانویس(25) دستور میدهد که امتحانات باید آزمونهای(26) باشد نه تشریحی...
...در خارجه حمام کاشانهی(27) بزرگ و چوبفرش (28) شدهی ما آبزَن (29) دارد و اینجا سراچهای(30) به من دادهاند که حتی آبشویهاش(31) هم کار نمیکند. تنها همبَر(32) آشپزخانهی ما به اندازهی سراچهی فرشینه(33) شدهی اینجاست. تاوَن(34) و تندپز(35) و هوابَر(36) و هیمهسوز(37) توی سرشان بخورد، حتی گازکشی ندارد و من باید زودبهزود استوانک(38) بگیرم و با اجاقکی(39) گرم بشوم که بندآور(40) هم ندارد.
استاد عصبانی ما آوابَر(41) را فشار داد و به کاروَر(42) دستور داد که یک تاکسی خبر کنند و آنوقت با عجله رفت سراغ پروَنجا(43) و یک پروَندان(44) درآورد و برگههایی برداشت. او همینطور داد میزد که این کارنامک(45) من است؛ باید بدانند من کی هستم. باید بدانند با کی طرف هستند. باید به ایشان زنهاره(46) بدهم که هرگز در پیرابندهای(47) مندرآوردیشان نخواهم گنجید.
من چاییای را که مستخدم از دمابان(48) برایم ریخته بود نخورده و یواشکی از کوشک زدم بیرون. برای رفتن به طبقهی همکف و خروج از ساختمان نمیخواستم سوار بالابر بشوم چون میترسیدم فقط بالا ببرد. خوشبختانه چون مامور راهروها نبود که مخالفت کند سوار آسانبر شدم، پایین آمدم و به طرف چارباغ(49) کشاورز راه افتادم. باآرایهگر(50) برای آرایهی(51) نورخان(52) منزل قرار داشتم.
او روی یک تختهی تزیین شده با پوشبرگ(53)، نمونک(54) زیبایی طراحی کرده بود که از اجناسی مانند چینیجا(55)، نورتاب(56)، دیوارک(57)، پردینه(58)، آبزیدان(59)، گلشَنه(60)، پرداویز(61)، فراتاب(62) و مرغابی آکندهشده(63) تشکیل میشد. این عالیجناب روی اجناسش هم بهانما(64) نصب نکرده بود و همهی قیمتها را شفاهی اعلام میکرد و چون من به گرانی اجناس اعتراض کردم گفت: اینها مال من نیست؛ من میفروشم و درصدانهی(65) معینی برمیدارم.
در راه برگشت، بانوی مکرمه زنگ زد و خبر داد که وروجکمان از مانَک(66) برگشته و اصرار دارد که برای جشن تولدش یک دستگاه پخش همراه(67) چندآوایی(68) به انضمام صدابر(69) و دوگوشی(70) بخریم... به شدت عصبانی شده بودم. داشتم در ذهنم هزینههای این ماه را سیاهه(71) میکردم و اقلام بزرگ را با پیکانه(72) علامت میگذاشتم. یاد مامور قرائت شمارگر(73) برق افتادم که اول صبحی با او دعوایم شده بود. یاد استاد و عصبانیت امروزش افتادم. یاد همهی بدبختیها افتاده بودم که ناگاه به پاسگان(74) وسط خیابان برخورد کردم... با سری خونین منتظر پاسبان بودم و در همین حال داشتم فکر میکردم که در زبان فارسی جدید به کروکی پلیس چه میگویند... ».
به نظر میرسد تعامل انسانها با یکدیگر، موجب ارتباط زبانها و به طور طبیعی تبادل واژهها میشود؛ بنابراین، بدیهی است هر ملت و کشوری که در روابط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی با ملتهای دیگر، صادرات فرهنگی، علمی و صنعتی بیشتری داشته باشد، صادرات زبانی و واژگانی بیشتری هم خواهد داشت. با این مقدمه باید گفت، بسیاری از این کلمات با پیش زمینههای فرهنگی و تکنولوژیکی (ببخشید فناورانه) استفاده میشود؛ زیرا منشأش هم از آن سوی آب است.
پس نمیتوان برخی از کلمات را عینا ترجمه کرد؛ مانند یخچال سایدبایساید که معادلش را همبر، به معنای دو یا چند چیز در بر هم و در کنار هم آوردهایم و همینطور نمیتوان معادلسازی بعضی دیگر را در نوع مصرف و برداشت عمومی مردم از آن جستجو کرد. مثلا «پیرکس» را «نسوز» معادلسازی کردهایم، در حالیکه پیرکس= Pyrex یک ظرف بلور با ویژگیهای خاص خودش است که از مواد نسوز ساخته شده است. از سوی دیگر، دهها چیز نسوز دیگر مثل آجر نسوز، نخ نسوز، لباس ضدحریق و... هم هستدکه مطلق کلمهی نسوز، نمیتواند جامع و مانع برای ظرف پیرکس باشد؛ افزون بر اینکه پیرکس یک لوگو یا برند (ببخشید نشانه)ی تجاری است که معادلسازی برای یک لوگوی تجاری به اعتبار تلقی عمومی مردم از آن، منطقی به نظر نمیرسد.
نمونهی دیگر کلمهی «میکسر» است که کلمهی «مخلوطکن» به عنوان معادل آن تصویب شده. درست است که Mix به معنای مخلطوط کردن و آمیختن و اضافه شدن er به آخر آن نشانهی فاعلی و از نظر ترجمه درست است؛ معادلسازی میکسر به مخلوط کن ناشی از اصطلاح رایج در صنف لوازم منزلفروشان و مردم کوچه و بازار است، وگرنه به همین کامیونهایی که سر ساختمانها آب و سیمان و ماسه را مخلوط میکنند و همینطور به دستگاه هایی در تولید صدا یا فیلم یا نور یا موارد دیگر فنی و صنعتی میکسر میگویند.
حالا آیا درست است به آنها هم مخلوطکن بگوییم؟ به یقین امروز در کشور ما همین که کلمهی مخلوط کن شنیده شود، تمام ذهنها به سمت دستگاه مخلوطکنی میرود که کدبانوهای ایرانی در آشپزخانهها با آن هنرنمایی میکنند.
متن آمده چیزی آمیخته از شوخی و جدی بود که شما میتوانید تنها به چشم طنز به آن نگاه کنید، زیرا من دنبال انتقاد به کار دوستان فرهیختهمان در فرهنگستان ادب و زبان فارسی نیستم و زحمات آنان را نیز پاس میدارم. انصافا نمیتوان از زیبایی و درستی بسیاری از این معادلسازیها گذشت، اما همان گونه که نمیتوان از زیبایی و درستی آن دسته گذشت، نمیتوان نسبت به ایرادهایی که به بسیاری دیگر از این معادلسازیها وارد است، نیز بیتفاوت بود.
1 ـ کنفرانس
2 ـ دوپینگ
3 ـ بوکس
4 ـ بورسیه
5 ـ پارگینگ
6 ـ ریموت کنترل
7 ـ ویدیو کنفرانس
8 ـ پاویون ـ محل استقرار میهمانان رسمی
9 ـ آسانسور ویژهی حمل افراد
10 ـ ویلچر
11 ـ آسانسور ویژهی حمل بار
12 ـ بروشور
13 ـ فریزر
14 ـ تکنیسین
15 ـ فیلتر
16 ـ کاور
17 ـ وارمر ـ چراغ هشدار دهنده
18 ـ ارگانیزه
19 ـ حق التحقیق
20 ـ حق التدریس
21 ـ استامپ
22 ـ بادیگارد ـ محافظ
23 ـ اونیفورم
24 ـ اسکورت
25 ـ اندیکاتور نویس
26 ـ تست ـ پرسش چند گزینهای
27 ـ آپارتمان
28 ـ پارکت
29 ـ سیفون ـ فلاش تانک
30 ـ سوئیت
31 ـ سیفون
32 ـ ساید بای ساید
33 ـ موکت
34 ـ اجاق گاز
35 ـ ماکروویو
36 ـ هود
37 ـ شومینه
38 ـ کپسول گاز
39 ـ هیتز
40 ـ ترموکوبل
41 ـ آیفون
42 ـ اپراتور
43 ـ فایل
44 ـ زونکن
45 ـ رزومه
46 ـ التیماتوم
47 ـ کادر ـ چارچوب
48 ـ فلاسک
49 ـ بلوار
50 ـ دکوراتور
51 ـ دکور ـ تزئین
52 ـ پاسیو
53 ـ فویل آلمینیومی
54 ـ ماکت
55 ـ بوفه
56 ـ آباژور
57 ـ پارتیشن
58 ـ پاراوان
59 ـ آکواریوم
60 ـ فلاور باکس ـ جعبهی گل
61 ـ لوردراپه
62 ـ پرژکتور
63 ـ تاکسیدرمی شده
64 ـ اتیکت
65 ـ پورسانت
66 ـ پارک
67 ـ واکمن
68 ـ استریوفونیک
69 ـ میکروفون
70 ـ هدفون
71 ـ لیست
72 ـ فلش
73 ـ کنتور
74 ـ گارد ریل