فاطمه رهبر، عضو حزب موتلفه اسلامی در یادداشتی درباره مرحوم عسگراولادی در هفته نامه مثلث نوشت:
*در برخی از موارد که بحثها و گفتوگوها در یک موضوع خاص سیاسی ساعتها بهطول میانجامید و نتیجه مطلوبی به دست نمیآمد حاجآقای عسگر اولادی بعد از صبوری و بردباری و آن تحملی که به راستی و صفناپذیر است، فروتنی همه صحبتها و دیدگاههای دیگران را گوش میکردند و در نهایت با لحن بسیار شیرین خود خستگی را از تن یکایک ما خارج میکردند و سپس آیهای از قرآن کریم را خواندند و و صحبت خود را با آن آغاز میکردند. چند پیام از بیان آن آیه را برای همه ما میگفتند و در خصوص آن موضوع خاص که بیش از چند ساعات گفتوگو و بحث کرده بودیم، ایشان با استخراج پیامهایی از آن آیه قرآنی گرهگشایی میکردند و مانند آبی که بر آتش ریخته شده باشد، مباحث را جمعبندی میکردند و بهترین نتیجهگیری را انجام میدادند. در نهایت تمامی افرادی که در جلسه حضور داشتند، از صمیم قلب با آن نتیجه موافقت میکردند و راضی بودند.
*ایشان طی این سالها علیالخصوص این سالهای آخر که از دبیرکلی حزب موتلفه انصراف دادند، نیتشان این بود که این حزب مستقل شود و تکیه خود را به ایشان کمتر کند، تا بتواند آینده را رقم بزند. مرحوم عسگر اولادی مردمی بود که بسیار به جوانان بها میداد و در حزب تأکید بسیاری به رشد جوانان داشتند و همینطور معتقد بودند که در تصمیمگیریهای درون حزب از دیدگاههای آنها نیز استفاده شود و آنها را نادیده نگیرند.
*ایشان همیشه بر حزب نیروهای حزبی تأکید داشتند و همیشه توصیه میکردند به جای عضوگیری، خواهریابی و برادریابی کنید، در این صورت است که حزب به لغزش نمیافتد. اما افسوس که با تمام این خوبیها و مهربانیها، در این سالها انتقادات بیرحمانه و خصمانهای در خصوص ایشان وی دیدگاهایشان صورت گرفت. باوجود تمام این حرف و حدیثها، بسیار متواضعانه و با بلندنظری برخورد کردند. خوب به یاد دارم زمانی را که شخصی نامه مکتوب به دفتر حزب فرستادند و به دلیل اظهارنظرات حاجآقای عسگر اولادی در خصوص وقایع سال 88 خواستار اخراج ایشان از حزب موتلفه شده بود، حاجآقا با تمام مواضع خود همان شب به جلسه حزب آمدند و عنوان کردند که من آمدهام تا اگر قصد اخراج بنده را دارید بگویم که هیچ ناراحتی از شما نخواهم داشت. اگر این کار را نمیکنید، به من مرخصی بدهید تا اقداماتی که میخواهم انجام بدهم و وظیفه شرعی خود میدانم انجام دهم تا برای شما و حزب مساله و مشکلی ایجاد نکند. میگفتند: «این تکلیفی است که بر گردن من نهاده شده و حجت شرعی من است و باید به آن عمل کنم تا بتوانم به مولای خود در شب اول قبر جواب پس بدهم. بود اما اعضای حزب موتلفه با دیده منت از ایشان حمایت و تجلیل کرد و افتخار میکنیم که با ایشان همجلسهای بودیم.