رییس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران گفت: آسیب روانی بیشتر نصیب زنان میشود، در واقع زنان بزرگترین قربانیان آسیبهای اجتماعی در جامعه به شمار میروند که تحت تاثیر مشکلات موجود گاهی به دامان اعتیاد، تکدیگری، سرقت و ناهنجاریهای اجتماعی پناه میبرند.
به گزارش ایسنا، کوروش محمدی تصریح کرد: برای داشتن یک اجتماع سالم به عناصر کلیدی زندگی اجتماعی نیاز است که این عناصر را در واقع افراد و خانوادهها تشکیل میدهند. طبعا در هر جامعهای وجود خانوادههای سالم به تولید نسلهای سالم منجر خواهد شد و توالی این زنجیره سالم متضمن سلامت کل جامعه خواهد بود.
وی خاطرنشان کرد: اهمیت بهداشت روان هم در حوزه فردی و هم در حوزه اجتماعی افراد که شاخصترین عنصر آن خانواده است، قابل بررسی است و نکته مهم این که بهداشت روان دو عنصر فرد و خانواده رابطهای دوسویه دارد. یعنی از سویی بهداشت روان میتواند بر سلامت فرد و خانواده تاثیر بگذارد و از سوی دیگر فرد و خانواده نیز نقش اساسی در تامین بهداشت روان جامعه دارند.
وی اظهار کرد: مهمترین عامل مؤثر در شکلگیری رفتار فرد، خانواده است. فضای خانواده، نخستین و بادوامترین عامل تاثیرگذار بر رشد شخصیت افراد است. درواقع والدین نیرومندترین آموزگاران در زندگی افراد، آموزشهای خانوادگی پایدارترین آموختهها و همینطور محیط خانه بهترین مدرسه برای فراگیری الفبای زندگی افراد محسوب میشوند. هرگاه خانواده از حیث بهداشت روانی با چالش مواجه شود به طور طبیعی نتایج این چالش در سلامت روان فرزندان خود را نشان میدهد؛ چرا که فرزندان بیش از پند و اندرزهای والدین از رفتار آنان الگو میگیرند.
محمدی یادآور شد: عدم بهداشت روانی مطلوب در فضای خانواده به بروز رفتارهای غیر سالم از قبیل پرخاشگری، ناسازگاری اجتماعی، افسردگی و گاها اختلالات روانی و شخصیتی، مشاجرات دائمی و رفتارهای نابهنجار همچون اعتیاد و مانند آن در والدین منجر شده و فرزندان نیز به طور طبیعی از این الگوها تبعیت میکنند، یعنی الگوهای رفتاری ناسالم را از والدینشان بدون کم و کاست میگیرند و از حیث بهداشت روانی دچار مشکل میشوند.
وی تصریح کرد: چنانچه بهداشت روانی فرزندان با چالش مواجه شود، ممکن است مشکلاتی همچون احساس نگرانی؛ شاد نبودن بدون دلیل، بیخوابی، افسردگی، احساس بیعلاقگی و تنفر نسبت به دیگران، آشفتگی زندگی، ترس بیجهت و احساس درد و شکایتهای بیشمار بدنی که علتی برای آن پیدا نمیشود، تجربه نمایند که طبعا چنین افرادی قادر به تنظیم نیازهای ارتباطی خود با دیگران، خانواده و اجتماع پیرامونشان نبوده و وجود چنین افرادی در سطح جامعه میتواند سلامت کل جامعه را با مخاطراتی مواجه سازد.
رییس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران یادآور شد: از طرفی قرار است همین فرزندان و همین خانوادههای آسیب دیده اعضای فعال جامعه باشند و روابط انسانی بین افراد را شکل دهند، به طبع آن اگر در مراودات اجتماعی و تعاملات روزمره یک جامعه، افراد از بهداشت روانی مطلوبی برخوردار نباشند، مشکلات جدی بروز میکنند که از آن جمله عدم اعتماد افراد به یکدیگر، سردی روابط بین فردی و کاهش سطح تعاملات مثبت در جامعه است.
محمدی عنوان کرد: در چنین شرایطی از همبستگی اجتماعی و مسئولیتهای اجتماعی افراد هم خبری نخواهد بود، در نتیجه میزان مشارکت و همراهی مردم در تولید کار و رفاه اجتماعی به شدت کاهش پیدا میکند و نشاط و سرزندگی از مناسبات مردم رخت برمیبندد. در عین حال این نابسامانی روانی به صورت یک بیماری مسری به همه لایههای جامعه سرایت و سلامت افراد را با آسیب جدی مواجه خواهد کرد. البته باید در نظر داشت که برخی از اقشار جامعه همچون افراد معتاد، معلولین و جانبازان، دختران فراری، بچههای طلاق، زنان و بویژه زنان باردار و بیسرپرست و مطلقه، کودکان، زندانیان، افراد داغدیده، افراد بیکار و مهاجران حاشیه نشین که حضورشان در زندگی اجتماعی ملموس و بسیار پررنگ است، نسبت به آسیبهای روانی از آسیب پذیری بالایی برخوردارند و به مراقبت بیشتری نیاز دارند؛ بنابراین بهداشت روانی میتواند نقشی بسزا و قابل توجه در زندگی افراد و سلامت اجتماع ایفا کند.
وی تاکید کرد: آسیبهای اجتماعی مرز مشخصی در بین اقشار و جنسیت خاصی ندارد، البته هنوز آمارهای دقیقی در این زمینه منتشر یا بررسیهای علمی دقیقی انجام نشده است؛ اما براساس تحقیقاتی که در انجمن آسیبشناسی اجتماعی در چندین استان کشور انجام شده است در موضوعاتی مشخص همچون اعتیاد، طلاق و خشونتهای خانگی نتایجی مشخص شده است که در این زمینه حائز اهمیت است.
محمدی ادامه داد: زنان با توجه به شرایط زیستی و عرفی در جامعه ایران، معمولا آسیبهای بیشتری را تجربه میکنند، البته این بدان معنی نیست که مردان دچار آسیب اجتماعی و روانی نمیشوند، اما بررسیها نشان داده که مثلا در موضوع طلاق، مردان توانایی سازگاری بیشتری با شرایط دارند و آلترناتیوهای تسکین دهنده خود را سریعتر جایگزین میکنند، یعنی یا ازدواج مجدد میکنند یا با مسایلی همچون تفریحات و کار تا حدودی بر مشکلات و عواقب روانی ناشی از طلاق غلبه میکنند و اگرچه برخی از این مردان پس از طلاق یا با مسئولیتهای سنگین تربیت فرزندان مواجه میشوند و یا به اعتیاد و ناهنجاریهای اجتماعی دیگری روی میآورند؛ اما در بسیاری از موارد مشاهده شده که مردان از پذیرش مسئولیت فرزندان سر بازمیزنند و در مقابل این زنان هستند که باید پاسخگوی هجمهای از ناملایمتیهای جامعه، مسئولیت بزرگ کردن و تربیت فرزندان و عوارض طلاق همچون تنهایی و مسایل مالی باشند.
وی اعلام کرد: در بحث اعتیاد نیز با توجه به بیمسئولیتی شوهران معتاد نسبت به نیازهای روحی، روانی و مالی زنان، مشکلات عدیدهای برای زنان ایجاد میشود و در بحث خشونتهای خانگی هم به طور واضح این زنان هستند که از نظر جسمی و هم از نظر روحی به طور مدام تحت فشار و آسیب هستند تا جاییکه گاهی این خشونتها منجر به قتل زنان میشود، بنابراین آسیب روانی بیشتر نصیب زنان میشود، در واقع زنان بزرگترین قربانیان آسیبهای اجتماعی در جامعه به شمار میروند.
این آسیب شناس اجتماعی افزود: در کنار آموزش و پرورش سایر نهادهای اجتماعی همچون رسانهها و مطبوعات و به طور خاص رسانه ملی، سازمان بهزیستی، وزارت ارشاد اسلامی و استانداریها مسئولیت سنگینی را برعهده دارند که با برنامه ریزی، مداخلات موثر، اطلاع رسانی و آموزشهای هدفمند میتوانند در کاهش آسیبهای روانی و اجتماعی جامعه ایفای نقش کنند.