در روز هفدهم دی ماه، رضا فرجی دانا وزیر علوم، تحقیقات و فنآوری ایران اظهار داشت: هر ساله نزدیک ۱۵۰ هزار ایرانی پراستعداد کشور را ترک میکنند که این برابر با ضرر سالانه ۱۵۰ میلیارد دلاری به اقتصاد ایران است؛ هرچند شاید عدد اعلام شده از سوی وزیر دقیق نباشد (بانک جهانی هزینه فرار مغزهای ایران در سال ۲۰۱۰ را پنجاه میلیارد دلار برآورد کرده) این یک حقیقت است که ایران یکی از بدترین تجربههای فرار مغزها را در دهه اخیر تجربه کرده است. صندوق بینالمللی پول بر این باور است که ایران بالاترین آمار فرار مغزها را دارد. برآورد میشود، ۲۵ درصد ایرانیان با تحصیلات عالیه اکنون در کشورهای توسعه یافته زندگی میکنند.
به گزارش «تابناک»، المانیتور با ذکر این مقدمه ادامه داد، فرجی دانا در ادامه تلاش کرده مدلی از امتیازات برای تشویق مغزها به بازگشت به ایران ارائه کند. وی به چین به عنوان نمونه مناسبی در توفیق برای ترغیب جمعیت تحصیل کرده خود برای بازگشت نام برده است.
بنا بر این گزارش، فرار مغزها یکی از آسیبهای اجتماعی ـ اقتصادی ایران در دهههای اخیر بوده و به از دست رفتن سرمایه انسانی و محدودیت برای توسعه اقتصادی کشور منجر شده است. ایرانیها در امواج گوناگونی در دهههای اخیر از کشور خارج شدهاند. در دوره پیش از انقلاب، ایرانیهای زیادی برای دست یافتن به فرصتهای تحصیلی به خارج از کشور رفتند. تعداد بیشتری از این افراد در سالهای پس از انقلاب به کشور برنگشتند.
مسائل قضایی و حقوقی پس از انقلاب، افراد زیادی را به مهاجرت واداشت. سپس جنگ ایران و عراق پیش آمد و پس از آن سختیهای اقتصادی دوران پس از جنگ و به ویژه محدودیت فرصتهای شغلی باعث مهاجرت ایرانیان شد.
دولت خاتمی در وارونه کردن این روند تا حدی موفق بود و ایرانیانی همراه با موج سرمایهگذاری خارجی و سرمایههای ایرانیان خارج از کشور به ایران بازگشتند. عادی شدن زندگی این ایرانیان، به ترغیب دیگران به بازگشت به ایران کمک کرد.
البته این روند با حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ و خبرهای مربوط به احتمال حمله به ایران وارونه شد. انتخاب احمدینژاد و تنشهای سیاسی بعد از آن، ایرانیان زیادی را این بار به آمریکای شمالی، اروپا و دوبی فرستاد.
در دوره نخست ریاست جمهوری احمدینژاد، دولت شورای عالی ایرانیان خارج از کشور را تشکیل داد که زیر مجموعه دفتر رئیس جمهور بود و وظیفه آن حل مشکلات حقوقی و سیاسی ایرانیان خارج از کشور و هموار کردن مسیر بازگشت آنها بود. به رغم توفیقات اولیه دولت احمدینژاد، حوادث سال ۲۰۰۹ پایانی بر امید دولت برای بازگرداندن سطح قابل توجهی از ایرانیان به کشور بود. تنشهای پس از انتخابات تعداد بیشتری از ایرانیان را به خروج از کشور ترغیب کرد.
در چند سال اخیر، شرکتهای ایرانی علاوه بر تورم بالا، کاهش ارزش پول و تغییر در وضعیت یارانهها از مشکل از دست دادن نیروی انسانی متخصص نیز رنج بردهاند. هر چند بررسیها، این مشکل را برای شرکتها بحرانی نشان نمیدهد، مشکل برای کلیت اقتصاد ایران، بحرانی بوده است. هرچند شرکتها به دلیل وجود انبوه نیروهای بیکار در بازار کار ایران، مشکل چندانی در استخدام نیروی ماهر ندارند، فرار مغزها برای ایران به بهای از دست دادن توان بالقوه کارآفرینی و خلاقیت بوده که برای خروج اقتصاد کشور از وضعیت فعلی، نیازی حتمی است.
تردیدی نیست که انتخاب روحانی حالتی از خوشبینی را نزد ایرانیان خارج از کشور پدید آورده، ولی هنوز زود است که ایجاد این حالت خوشبینی را با وارونه شدن جریان مهاجرت از ایران برابر دانست. البته نخستین علائم امیدوارکننده هستند. هرچند فضای سیاسی امیدوارکننده است، مسائل عملی و از جمله زیرساختهای فنآوری (از جمله اینترنت)، بیمه سلامتی، آلودگی هوا، مشکلات ترافیکی و ناامنی سیستم حمل و نقل، ایرانیها را از فکر بازگشت به کشور خود دور میکند.
تجربههای قبلی نشان داده که رابطه مستقیمی بین وضعیت بازار کار در کشورهای غربی و الگوی مهاجرت به ایران وجود دارد. ادامه بحران اقتصادی در غرب، ممکن است ایرانیان بیشتری را وادار به بازگشت کند. این جریان البته به میزان موفقیت اقتصاد ایران در ایجاد فرصتهای جدید شغلی و درآمد آن نیز وابسته است. اگر مانند سالهای پایانی قرن بیستم، اقتصاد ایران شاهد جریان تند سرمایهگذاری خارجی باشد، این شرط آخر بهتر محقق خواهد شد و شرکتهای خارجی برای حفظ نیروی با استعداد خود حاضر به پرداخت دستمزدهای بالاتری خواهند بود.
موضوع شرایط اجتماعی و فرهنگی نیز عامل کارآمد دیگری است که اشاره وزیر علوم ایران به نمونه چین میتواند نشانهای از آمادگی برای تساهل در این حوزه باشد. به طور کلی، ایران نیازمند اصلاحاتی در حوزه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است تا ایرانیان خارج از کشور را به خود جلب نماید. تجربههای پیشین نشان داده است که ایرانیهای خارج از کشور برای اطمینان از چنین اصلاحاتی قدری تأمل خواهند کرد. ایرانیها در گذشته، بالا و پایین شدن شرایط را تجربه کردهاند. نکته مهم اینکه ورود ایرانیهای خارج از کشور نیز تاثیر متقابل مثبتی خواهد داشت.
دولت روحانی میتواند امیدوار باشد که مانند دوره اول خاتمی، شاهد بازگشت ایرانیان باشد. بازگشت این ایرانیها نه تنها به خاطر مغزهای آنها، بلکه به دلیل سرمایه آنها و نیز توانایی آنها در مرتبط کردن ایران با اقتصاد و فنآوری جهانی برای دولت روحانی اهمیت خواهد داشت.