در میان اندیشمندان و صاحبنظران غربی که درباره انقلاب اسلامی ایران و ابعاد آن مطالعه و اظهارنظر کردهاند، جان اسپوزیتو به سبب نگارش کتاب «انقلاب ایران و بازتاب جهانی» شهرت فراوانی دارد. وی در این کتاب که در حقیقت گردآوری مجموعهای از مقالات درباره ابعاد جهانی انقلاب اسلامی ایران است، بخشی را نیز به بیان مختصر روند تاریخی منتهی به انقلاب اختصاص داده است.
به گزارش «تابناک»، اسپوزیتو در مقالهای با نام «انقلاب ایران: چشماندازی ده ساله» که در کتاب انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن انتشار یافته، درصدد ریشهشناسی جریان انقلاب اسلامی در ایران برآمده و در این راستا، نقش تشیع در ایران و همچنین چهرههای سرشناس مخالف حکومت شاه را بسیار مهم ارزیابی کرده است.
بخشهایی از این مقاله از قرار زیر است: تشیع از قرن شانزدهم میلادی مذهب رسمی ایران بوده است. معتقدات، رهبری و نهادهای شیعه، نقش مهمی در سیاست ایران داشته و اسلام شیعی از آغاز با سیاست آمیخته بوده؛ چنانکه میتوان گفت تاریخ و معتقدات شیعه زیربنای ایدئولوژی انقلابی مدرن را تشکیل داده است.
از زمان روی کار آمدن سلسله صفوی، رابطه علمای شیعه و حکومت به مقدار زیادی تابع شرایط سیاسی و اجتماعی بود. معمولاً اقتدار و رهبری آنها نسبت به اقتدار پادشاهان ایران در سطحی پایینتر بود و با آنها محدود میشد. گاهی آنها به نقش خود در صیانت از مذهب در مقابل تعدیات حکومت اشاره میکردند.
به هر صورت، ضعف حاکمیت سلسله قاجار موجب شد، علما دوباره استقلال و نقش خود را به عنوان حافظان مذهب و بازدارندگان فزونی خواهیهای حکومت به دست آورند. طی قرون نوزدهم و بیستم، علما به تهدید استقلال ایران با فروش امتیازات تجاری به قدرتهای استعماری اروپا اعتراض کردند. پس از آن، آنها به منظور محدود کردن استبداد سلطنتی و تقاضا برای ایجاد اصلاحات مشروطه به بازاریها و اصلاحگران مدرن پیوستند.
در دوران سلطنت رضا شاه و سپس محمدرضا شاه پهلوی، اقدامات زیادی از سوی حکومت به منظور محدود کردن نقش و جایگاه روحانیون انجام گرفت؛ اما از اوایل دهه ۱۹۶۰، آیتالله روح الله خمینی در مقام سخنگوی اصلی ضد حکومتی در میان اقلیت رو به رشد علمایی مطرح شد که برنامه نوسازی شاه و روابط نزدیک ایران با ایالات متحده، اسرائیل و شرکتهای چندملیتی را به مثابه تهدیدی برای اسلام و زندگی مسلمانان ایران و استقلال ملی تلقی میکردند.
امام خمینی مخالفت سازش ناپذیر خود را با استبداد و نفوذ یا حاکمیت نیروهای بیگانه، از منبرش در قم شروع کرد. وی ایالات متحده را به منزله دشمن اسلام در همه سیاستهایش محکوم نمود. به نظر ایشان، ماهیت این دشمن به ویژه در حمایتش از اسرائیل و نفوذش در ایران آشکار میشد.
در اواسط دهه ۱۹۷۰، اوضاع سیاسی ایران به نحو غم انگیزی به وخامت گرایید. سیاستهای سرکوبگرانه شاه، طیفهای مختلف را تحت تأثیر قرار داد و این عامل مشترکی را برای ایجاد نوعی نهضت و مخالفت گسترده پدید آورد. اسلام شیعی ثابت کرد که ماندنیترین ابزار ریشهدار بومی برای بسیج یک نهضت تودهای کارساز است و میتواند مفهوم هویت و تاریخ، نمادها و ارزشهای مشترک را برای رهبری قدرتمند مذهبی- سیاسی و مراکز سازمانی نهضت فراهم آورد.
اسلام شیعی، همچون چهارچوبی ایدئولوژیک عرضه و از طریق آن، به نهضت مظلوم و محروم مخالفت با هر نوع طاغوت معنا و مشروعیت بخشیده شد، به گونهای که گروههای متنوعی توانستند به آن بپیوندند و در آن فعالیت کنند. روحانیونی چون آیتالله خمینی، مطهری، طالقانی و بهشتی، در کنار ایدئولوگهای غیر روحانی نظیر بازرگان و شریعتی، ایدئولوژیهای انقلابی و اصلاحگرایانه را بسط دادند.
ایدئولوژی انقلابی ایران، به نحو بارزی ایرانی و شیعی بود. شهادت وارث بر حق علی (ع) و فرزندش حسین (ع) توسط خلیفه غاصب (یزید) در کربلادر سال ۶۸۰ میلادی، انگارهای برای انقلاب ایران به شمار میرفت. این رخداد فراتاریخی، خمیرمایه ماجرا و نمادهای مقدس ظلم و عصیان، مصیب و شهادت و جنگ عادلانه (جهاد) علیه نیروهای استبداد و بیعدالتی اجتماعی را فراهم کرد.
در این میان، برخورد محاکم سلطنتی با روحانیت، تقریباً شامل گستره کاملی از اذیت و آزار و مانع تراشی اداری تا زندان، تبعید و حتی اعدام میشد؛ اما حکومت در محدود کردن قدرت روحانیون که روز به روز از طریق مساجد بر نفوذشان افزوده میشد، در مقایسه با خفه کردن صدای رهبران مخالفان غیردینی، کمتر موفق بود. نظام مسجد ـ علما، شبکهای از مراکز ملی برای ارتباط و فعالیتهای سیاسی و نیز گنجینهای از رهبری تودهها را فراهم میکرد.
به هر حال، پس از رویدادهای سرکوبگرانهای که اوج آن در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ نمود یافت، مذهبی و غیرمذهبی، مبارز دینی و غیردینی، سنتگرا و تجدد خواه، به نماز جمعه رفتند و تحت لوای اسلام به تظاهرات پرداختند. مدتی بعد، در تهران و در مراسم عزاداری روز عاشورا، حدود ۲ میلیون نفر در خیابانها راهپیمایی کردند و خواهان سقوط شاه، بازگشت امام خمینی و برقراری حکومت اسلامی شدند.
شاه فرومانده که به حمایت آمریکا مطمئن نبود و دیگر توان اداره کشور را نداشت، در شانزدهم ژانویه ۱۹۷۹ کشور را ترک کرد. در یکم فوریه ۱۹۷۹ آیتالله خمینی با یک فروند هواپیمای جت اجاره شده از فرانسه، در حالی که شماری از یاران و خبرنگاران رسانههای غربی نیز وی را همراهی میکردند، به ایران آمد و میلیونها ایرانی مشتاق در فرودگاه تهران از ایشان استقبال کردند.