صدا و سيما ، اگر قبلاً از منظر گفتماني، با وصف «رسانه ملي» بودن فاصله گرفته بود، اينک به لحاظ شکلي نيز به شدت در حال دور شدن از جايگاه خود به عنوان رسانه فراگيري است که با بودجه عمومي اداره مي شود.
به گزارش عصر ایران، کساني که هنوز تلويزيون مي بينند ، به ويژه در سال جاري متوجه افزايش بي رويه آگهي هاي بازرگاني شده اند که به لطايف الحيل به بينندگان تحميل مي شود.
البته صرف پخش آگهي، نه تنها مشکلي ندارد بلکه بسيار هم خوب است زيرا از يک سو ، بخشي از هزينه هاي رسانه را تأمين مي کند و از سوي ديگر ، بين مردم و عرضه کنندگان کالا و خدمات ايجاد ارتباط مي کند که اين ، به نفع اقتصاد ملي هم هست. مشکل اينجاست که توازن بين برنامه ها و آگهي ها ، به طرز شگفت انگيز و مشمئز کننده اي به هم ريخته است و صدا و سيما نيز دقت سابق را در پخش آگهي ندارد کما اين که براي ماه هاي مديدي کرم حلزون را تبليغ کرد و سرانجام مشخص شد که اساساً نه حلزوني در کار بوده و نه کرم حلزوني و نه مجوز بهداشتي!
اما اي کاش همه چيز در تيزرها خلاصه مي شد که صادقانه مي گويند ما آگهي هستيم. صدا و سيما در سال هاي اخير و به ويژه امسال ، رو به توليد برنامه هاي به اصطلاح مشارکتي آورده است ؛ بدين گونه که هر کس پولي به آن بدهد ، مي تواند برنامه خود را توليد و در هر ساعتي نه به عنوان تبليغ ، که به عنوان يکي از برنامه هاي روتين صدا و سيما به خورد مخاطب دهد.مثلاً در يکي از ساعات پربيننده عصرگاهي ، در شبکه يک سيما ، ناگهان يکي از مدرسان کنکور بر صفحه تلويزيون ظاهر مي شود و شروع به تدريس مي کند. بيينده احساس مي کند که با يکي از برنامه هاي آموزشي سيما مواجه است ، هر چند که تعجب مي کند که چرا در شبکه يک و نه در شبکه آموزش و آن هم در چنين ساعت پر مخاطبي؟!
جناب استاد دو فرمول فيزيک راتدريس مي کند و بعد مي گويد: بقيه درس ها را در چند سي دي تهيه کرده ام که اگر خواهان تهيه اش هستيد ، با اين شماره ها که زير نويس شده است تماس بگيريد.
برنامه تمام مي شود و عبارتي نظير تهيه شده در گروه اقتصاد بر روي صفحه تلويزيون حک مي شود.
یا مسوول فلان وزارتخانه دولتي، قراردادي با صدا و سيما منعقد مي کند و پولي مي دهد و تا مدت ها ، با يک برنامه آبکي و کليشه اي و بي کيفيت، روي آنتن مي رود. وحشتناک است ولي واقعيت دارد. الان تهيه کننده هاي صدا و سيما به جاي آن که از سازمان پول بگيرند و برنامه هاي مناسب و در شأن يک رسانه ملي بسازند، در به در به دنبال شخص حقيقي يا حقوقي پولداري هستند که وجهي از او بگيرند و برنامه شان را بسازند و در عوض ، به پول دهنده ، آنتن دهند. شما مي توانيد پول بدهيد و اسپانسر برنامه شود و بعد خودتان هم به عنوان کارشناس در برنامه حاضر شويد و به بينندگان لبخند بزنيد!
جالب اينجاست که بسياري از برنامه هاي خوب در صدا و سيما هرگز ساخته نمي شوند چون سازمان به تهيه کنندگانش پول نمي دهد و مي گويد برويد اسپانسر بگيريد.در اين ميان ، وضعيت برنامه هاي کودک بيش از همه آزار دهنده شده است و انواع و اقسام عموها و خاله ها و گروه هاي هنري شان ، مدام محصولات تجاري مختلف را سر دست شان مي چرخانند و در وسط برنامه ، در وصف شان شعر و ترانه مي خوانند بي آن که به اين انديشه کنند که کودک فقيري که درحاشيه فلان شهر محروم يا فلان روستاي دور افتاده زندگي مي کند و دلخوشي اش همين چند برنامه کودک است ، با ديدن اين محصولات و عدم تمکن مالي براي دستيابي به آنها - که در هر برنامه يکي شان تبليغ مي شود - چه حالي پيدا مي کند.
تبليغات مواد غذايي مضر نيز با دادن اندک پولي به صداوسيما، کاملاً ميسر است ، مانند تبليغ انواع چيپس و پفک که به اعلام قاطبه پزشکان و متخصصان تعذيه ، آثار منفي فراواني را در مصرف کنندگان بر جاي مي گذارد.در واقع صدا و سيما در ازاي پولي که مي گيرد ، زمينه ساز انواع بيماري ها در نسل آينده مي شود.
بي گمان صدها برابر پول اخذ شده توسط صدا و سيما بايد صرف مداواي مخاطبان خردسال و حتي بزرگسال صدا و سيما در سال هاي آينده شود.
در اينجا نقل قولي از رئيس انجمن روماتولوژي ايران نيز بي مناسبت نيست: «صدا و سيما در يک برنامه خاص از برخي پزشکان پول ميگيرد و آنها را دعوت ميکند. اين درحالي است که برخي از اين پزشکان دعوتي صدا و سيما پروندههاي سنگين در نظام پزشکي دارند و رسانه ملي براي دعوت از پزشکان هيچ نظرخواهي از نظام پزشکي و انجمنهاي علمي تخصصي نميکند. همين برنامه به خود من زنگ زده و عنوان کرد که 10 ميليون تومان بده و 20 دقيقه هر چه ميخواهي بگو.»
مسئولان صدا و سيما در توجيه اين وضعيت از کمبود بودجه سخن مي گويند. اين در حالي است که شبکه هاي موفق جهاني ، هم اکنون با هزينه هايي به مراتب کمتر از صدا و سيماي ما اداره مي شوند.وانگهي ، مسوولان صدا و سيما که مدعي اند پول ندارند اگر در ادعاي کمبود بودجه شان صادق اند، چرا اين قدر اصرار دارند شبکه هاي جديد و بي مخاطب درست کنند و هزينه هاي جديد بتراشند؟
اگر صدا و سيما يک رسانه بخش خصوصي بود که تنها از طريق آگهي اداره مي شد، ايرادي بر آن از منظر تعدد آگهي وارد نبود ولي وقتي بودجه هاي کلان مي گيرد و از طريق آگهي هاي متعارف هم مي تواند با يک مديريت صحيح خود را اداره کند، تبديل رسانه ملي به "آگهي نامه" ، بسيار رنج آور است.اگر اين گونه پيش برود، در آينده اي نه چندان دور، شاهد خواهيم بود که به جاي آن که بين برنامه ها، آگهي پخش کنند، بين آگهي ها، برنامه پخش نمايند و بعد هم کاشف به عمل بيايد که آن برنامه هم، آگهي بود!صدا و سيما که مدعي رقابت با شبکه هاي ماهواره اي است ، اين را بداند که "آگهي نامه" هرگز نمي تواند در برابر "رسانه" پيروز شود.