تفاوتش فقط یک نقطه است؛ یک نقطه ناقابل. این که شهروندی از قالب «مراحمت» برای همنوعش خارج شود و اسباب «مزاحمت» او را ایجاد کند؛ قطعا یک پدیده عادی و طبیعی نیست.
به گزارش جام جم، حتی اگر بعضی مزاحمت های خیابانی هم برایمان عادی شده باشد؛ همین مرحله عادی شدن مزاحمت، خودش پدیده خطرناکی است که نشان می دهد ایجاد مزاحمت برای دیگران، دیگر آن قبح و زشتی اش ریخته و حساسیت های عمومی نسبت به آن کمتر شده است.
شاید کسی پیدا شود که ادعا کند هرگز برای دیگران مزاحمت ایجاد نکرده، اما بعید است فردی مدعی باشد که هیچ وقت مورد مزاحمت قرار نگرفته است.
این مزاحمت ها هم تا دلتان بخواهد، انواع و اقسام مختلف دارد. از متلک پرانی های کوچه بازاری گرفته تا قمه کشیدن در خیابان، همه در زمره مجموعه مزاحمت ها جای می گیرد.
با وجود آن که در همه انواع ایجاد مزاحمت ها، حقی از حقوق شهروندان ضایع می شود، اما در بسیاری از موارد، نه کار به دادگاه و تنبیه مزاحم کشیده می شود و نه فرهنگ سازی گسترده ای برای کاهش بار مزاحمت ها اندیشیده شده است.
مزاحمت، تعریف واحدی ندارد
مزاحمت مثل بسیاری از واژه های انتزاعی دیگر مثل ترس و شجاعت، مفهوم واحد و خط و مرز مشخصی ندارد. شاید رفتاری که برای فردی مزاحمت تلقی می شود، برای فرد دیگری در حکم یک شوخی بامزه باشد.
تعریف مزاحمت با توجه به فرهنگ کشورهای مختلف نیز متفاوت است؛ طوری که ممکن است مثلا برخی رفتارها در کشوری به عنوان مزاحمت و در کشوری دیگر، امری عادی و هنجاری پذیرفته شده تلقی شود.
مثلا در کشور ما هنوز هم برای خیلی ها کپی غیرقانونی محصولات فرهنگی و هنری، به عنوان مزاحمت برای پدیدآورنده اثر تلقی نمی شود، اما در برخی کشورها این نوع مزاحمت به عنوان یک جرم غیرقابل چشمپوشی به حساب می آید که مجازات های سختی به دنبال دارد.
با این حساب شاید بتوان گفت که برای تعریف درست مزاحمت، باید ابتدا به حق و حقوق قانونی مردم هر کشوری توجه کنیم و سپس با توجه به این حقوق پذیرفته شده در آن جامعه، موارد نقض حقوق شهروندان را به عنوان عملی مزاحم به حساب بیاوریم.
البته همین تعریف هم به طور کامل، درست و جامع نیست؛ زیرا مثلا ممکن است در کشوری به همه حقوق شهروندان و هنجارهای رایج جامعه به عنوان امری قانونی و لازم الاجرا نگاه نشود و در آن صورت، نمی توان نقض یک هنجار پذیرفته شده در جامعه را به عنوان مزاحمت تعبیر کرد.
انواع رایج مزاحمت ها در ایرانمتلک پرانی در ایران را شاید بتوان رایج ترین و دم دستی ترین شکل مزاحمت به حساب آورد. گرچه مردان هم در تیررس انواع متلک ها قرار دارند، اما بیشترین قربانیان متلک های مزاحم در کشور ما، خانم ها هستند.
متلک ها را باید در زمره مزاحمت های ذهنی به حساب آورد که روح و روان فرد مزاحمت شونده، هدف حمله قرار می گیرد.
نهادینه نشدن فرهنگ گفت وگوی سالم و تلنبار شدن عقده های جنسی را شاید بتوان از مهم ترین دلایل پیدایش این نوع مزاحمت متداول دانست.
جدای از متلک پرانی، رعایت نکردن قوانین راهنمایی و رانندگی را هم می توان در ردیف رایج تریـن مزاحمت ها در ایران به شمار آورد.
رعایت نکردن حقوق سایر رانندگان، به هم زدن نظم و آرامش در جاده ها و پارک کردن در محل هایی که مزاحم رفت و آمد دیگران است، گونه های مختلفی از مزاحمت های رانندگی در ایران را تشکیل می دهد.مزاحمت های تلفنی، ایجاد مزاحمت در محیط های مجازی مثل شبکه های اجتماعی و رعایت نکردن حقوق همسایگان در آپارتمان ها را هم می توان در رتبه های بعدی متداول ترین اشکال مزاحمت در ایران طبقه بندی کرد.
اما شدیدترین شکل مزاحمت ـ که البته در مقایسه با انواع دیگر مزاحمت هایی که نام بردیم، رواج کمتری دارد ـ آن دسته مزاحمت های فیزیکی است که فرد مزاحم به شکل دعوا و نزاع های خیابانی، فرد دیگری را مصدوم می کند.
همچنین نباید فراموش کرد که انواع مزاحمت های رایج در ایران، مدام در حال تغییر و دگرگونی است. مثلا شاید در یک دهه گذشته، مزاحمت های تلفنی را می شد در صدر رایج ترین نوع مزاحمت در ایران به حساب آورد، اما حالا با گسترش ضریب نفوذ اینترنت در خانواده ها، این مزاحمت ها به محیط های مجازی کشیده شده است.
مزاحمت، روند توسعه را کند می کندمزاحمت ها مثل ضربه چکشی است که بر یک بنای آباد، فرود می آید. اولین تاثیر منفی مزاحمت ها، انتقال حس ناخوشایند در فردی است که مورد مزاحمت قرار گرفته است. مثلا تصور کنید صبح که از خواب پا می شوید، به یکباره مشاهده کنید که بدنه ماشینتان با یک دسته کلید ناقابل، کلا خط خطی شده است؛ بدیهی است که در طول آن روز، حس خــــــوب و انرژی لازم برای انجام کارها را ندارید.
اما اگر از بعد کلان به پدیده مزاحمت نگاه کنیم، شیوع مزاحمت ها موجب ایجاد حس ناامنی، افزایش پرخاشگری در جامعه، رواج حس انتقام گیری و موجب به هم خوردن تمرکز جامعه برای طی کردن مسیر رشد و پیشرفت خواهد بود.
دکتر غلامعباس توسلی، جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران در گفت وگو با جام جم عنوان می کند: توسعه یافتگی در هر کشوری با مقوله احساس امنیت، رابطه مستقیم دارد. البته طی کردن مسیر توسعه یافتگی به عوامل زیادی مرتبط است، اما بی شک نبود انواع مزاحمت ها و وجود حس امنیت، یکی از مولفه های توسعه یافتگی است.
توسلی با ذکر مثالی توضیح می دهد: در کشورهایی مثل سوئیس، نروژ و ژاپن، مردم اصل همکاری و ارتباط منطقی با همدیگر را در روابطشان رعایت می کنند و این موارد را آموخته اند. به همین دلیل هم در این کشورها انواع مزاحمت هایی مثل دست به یقه شدن و دعواهای خیابانی، بندرت اتفاق می افتد و صلح و ثبات در جامعه بیشتر است.
به اعتقاد این جامعه شناس، وقتی در کشوری بروز انواع مزاحمت ها، نادر باشد، در نتیجه مردم ثبات و آرامش روانی بیشتری برای کار و پیشرفت دارند و در چنین سرزمینی، مسیر توسعه یافتگی با شتاب بیشتری همراه خواهد بود.
از آموزش ارتباط سالم تا تنبیه فرد مزاحموقتی در کشوری توسعه یافته، مزاحمت های تلفنی و دست به یقه شدن ها به اتفاقی نادر تبدیل می شود، نباید تصور شود که این نهادینه شدن فرهنگ صحیح ارتباط با همشهریان، یک شبه اتفاق افتاده یا امری ذاتی است.
به طور قطع، برای زدودن انواع مزاحمت ها از پیشانی جامعه، راه طولانی در پیش است که اولین و ماندگارترین قدم برای طی کردن این راه دشوار، آموزش مهارت های ارتباط موثر از سوی نهادهای فرهنگ ساز است.درواقع، اگر بپذیریم که ایجاد مزاحمت برای دیگران، از خلأ آموزش ارتباط سالم بین افراد جامعه نشات می گیرد، در این حالت رسانه ها می توانند با نمایش الگوی سالم از ارتباط موفق بین شهروندان و ترویج این الگو، نقش زیادی را در کاهش بار انواع مزاحمت ها به دوش بکشند.
حال وقتی به درجه ای رسیده ایم که آحاد جامعه، فن ارتباط سالم با همنوعانشان را آموختند و افراد مزاحم همدیگر نبودند، در آن حالت می توان با قاطعیت بیشتری با افراد مزاحم برخورد کرد.
یعنی اگر مرحله آموزش و فرهنگ سازی را با موفقیت طی کردیم و اغلب افراد جامعه، بار مزاحمت را روی دوش دیگری سوار نکردند، در آن شرایط می توان با قدرت بیشتری با قانون شکنان برخورد قهری داشت.
اما تا زمانی که به آن درجه از آموزش پذیری و تعامل سالم بین همه شهروندان نرسیده باشیم، تشدید برخوردهای فیزیکی و قانونی با افراد مزاحم، فقط درمانی مقطعی به حساب می آید که در بلندمدت هم نمی تواند ریشه مزاحمت ها را به طور کامل بخشکاند.
واکنش زنان در برابر مزاحمان خیابانیموقعیت های آزاردهنده را بسیاری از زنان و دختران تجربه کرده اند؛ تجربیاتی که جامعه شناسان آن را در قالب چهار نوع مزاحمت طبقه بندی می کنند: مزاحمت بصری، کلامی، تعقیبی و لمسی.
زن بودن هنوز هم محدودیت های خاص خودش را دارد، حتی با این که فرهنگ و شرایط زندگی در سال های اخیر تغییرات زیادی کرده و گمان می رود اوضاع زنان بهتر شده است؛ بیشتر زنان در خیابان ها یا اماکن عمومی راحت نیستند و از آزارهای احتمالی بیم دارند، چون نمی توان پیش بینی کرد که کدام یک از رهگذران مزاحمند و قصد آزار دارند و این مزاحمت قرار است درکدام منطقه و به چه شکل اتفاق بیفتد.
در علم جامعه شناسی، مزاحمت های خیابانی به عنوان یکی از شکل های ممنوع تبعیض جنسی علیه زنان معرفی می شود که در عین حال، عرصه عمومی را نیز به محیطی ناامن تبدیل می کند. طبق تعریف گاردنر، جامعه شناس، مزاحمت خیابانی، رفتارهای کلامی و غیرکلامی دارای ماهیت جنسی است که همه انواع توهین، کنایه زدن، فریاد کشیدن، تنه زدن و خیره شدن را در برمی گیرد. نکته مهم در مزاحمت ها این است که همواره از سوی مردان در مکان های عمومی یا نیمه عمومی اعمال می شود و قربانیان آنها همیشه زنان هستند.
به این ترتیب وقتی به مزاحمت خیابانی به چشم خشونت و نوعی تبعیض نگاه کنیم، باید تائید کرد بیشتر زنان جامعه صرفنظر از این که چقدر سن دارند، نوع پوشش آنها چیست یا این که چقدر زیبا هستند، در معرض این مزاحمت ها قرار دارند و تاکنون موارد زیادی را تجربه کرده اند.
تحقیقات جهانی درباره مزاحمت های خیابانی نشان می دهد این موضوع، معضلی جهانی است و در همه کشورهای جهان دیده می شود. در پژوهشی نیز که از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی انجام شده و نتایج آن در شماره سوم دوره دوازدهم مجله جامعه شناسی ایران چاپ شده، این موضوع مورد تاکید قرار گرفته است.
طبق این پژوهش، مزاحمت های خیابانی را علاوه بر تقسیم بندی چهار گانه اش می توان به دو دسته دیگر نیز تقسیم کرد، یعنی مزاحمت ها را در دو دسته کلامی و غیرکلامی جا داد. ویژگی مزاحمت های کلامی این است که مردان اظهاراتی را به زبان می آورند که جنبه تمجید و تعریف از ظاهر و ویژگی های فیزیکی زنان دارد، به طوری که اگر کسی برای دفعات نخست این اظهارات را شنیده باشد، گمان می کند آن مرد از روی محبت او را ستوده و اصلا حرف های او را باور می کند، اما به مرور زمان وقتی زنان تجربه می کنند که مردان این حرف ها را به همه زنان می زنند و حتی چند قدم آن طرف تر، مقابل چشم زنی که چند لحظه پیش او را ستوده، آن کلمات را به زنی دیگر نیز می گویند، یاد می گیرند این حرف ها را بی اساس تلقی کنند و حتی مقابل آن بی اعتنا باشند یا واکنش های تند نشان دهند.
البته مزاحمت های کلامی همیشه جنبه تمجیدی ندارد، بلکه در بسیاری از موارد، مردان با متلک هایی که ظاهر طنزآمیز است عیب های ظاهری زنان را به رخ آنها می کشند که البته زنان نیز توهین نهفته در این متلک ها و کنایه ها را درک می کنند.
مزاحمت های غیرکلامی نیز دامنه وسیعی دارد و رفتارهایی مثل نگاه های خیره که به چشم چرانی تعبیر می شود و نیز تعقیب با ماشین یا با پای پیاده یا لمس کردن های موذیانه را شامل می شود که همه آنها با هر میزان شدت، موجب آزار زنان و تنگ شدن عرصه بر آنان می شود.
برخی از خود دفاع می کنند، برخی سکوتدر مقابل یک مزاحم می شود جیغ کشید و به او حمله ور شد، یا سر و صدا راه انداخت و از دیگران کمک خواست، یا چشم غره ای به او رفت و گذشت یا این که سنگینی آزارهـــــا را قورت داد و سکوت کرد و گذشت.
پژوهش هایی که تاکنون در جهان انجام شده نشان می دهد سکوت، واکنش متداول میان زنان قربانی است، حتی بومن، جامعه شناس در مقاله ای ضمن تائید این موضوع می نویسد دلیل نادیده گرفتن مزاحمت ها از سوی زنان می تواند این باشد که آنها از برخورد فیزیکی می ترسند یا از این که توجه دیگران را به خود جلب کنند و مورد سرزنش قرار بگیرند، واهمه دارند. او البته معتقد است زنانی که در این موقعیت های آزاردهنده خود را به تجاهل می زنند یعنی وانمود می کنند اتفاقی رخ نداده، در واقع خشم، حقارت و ترس خود را مخفی می کنند، در حالی که این فشارهای عاطفی و احساس بی قدرتی به سلامت روانی شان لطمه می زند.
پژوهشی که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز انجام شده این موضوع را تائید می کند با این تفاوت که یافته های این تحقیق نشان می دهد زنان و دختران از مزاحمت های کلامی، لطمه روانی کمتری می بینند و حتی به این مزاحمت ها بها نمی دهند و در عوض هر زمان که احساس کنند هدف این مزاحمت ها بهره برداری جنسی است نسبت به آن واکنش تندتری نشان می دهند.
با وجود این، این تحقیق اشاره دارد نزدیک به 70 درصد از زنان قربانی در مقابل مزاحمت ها سکوت می کنند و خود را به بی اعتنایی می زنند که این واکنش نیز بی دلیل نیست. نکته اول این است که تکرار شدن این نوع مزاحمت ها، آن را به موضوعی نسبتا عادی تبدیل کرده، موضوعی که بیشتر زنان آن را جدی نمی گیرند. نکته دوم به کلیشه های فرهنگی برمی گردد که همواره در درگیری زنان و مردان، زنان را مقصر می داند، حتی اگر آنها قربانی ماجرا باشند. نکته سوم هم این که در فرهنگ ایرانی نوع پوشش زنان و آرایش ظاهری آنها را در میزان مزاحمت علیه آنها ربط می دهند، در حالی که تحقیق پژوهشگاه علوم انسانی این باور را رد می کند و نشان می دهد مزاحمت حتی برای زنان محجبه ای که به هیچ عنوان جلب توجه نمی کنند، وجود دارد.
در کنار این سه علت، دلایل دیگری نیز برای سکوت زنان قربانی وجود دارد که احساس شرم، جلوگیری از جلب توجه دیگران و ترس از سرزنش شدن را شامل می شود.
علاوه بر اینها، زنان قربانی ممکن است واکنش های دیگری بجز سکوت یا دفاع از خود در مقابل مردان مزاحم از خود نشان دهند مثل این که در پوشش خود محدودیت هایی اعمال کنند یا از مسیرهایی خاص تردد کنند یا زمان آمد و رفت خود را تغییر دهند که همه اینها نوعی فشار را بر زنان وارد می کند که نمی توانند با احساس راحتی در عرصه عمومی ظاهر شوند.
مقصر اصلی، فرهنگ مردسالار
با این که به نظر می رسد تار و پود نظام ریشه دار مردسالار در جامعه ایران تا حد زیادی از هم گسیــخته است، ولی همچنان تفکراتی که مرد را برای انجام هر کاری آزاد و مختار می داند، وجود دارد. در این تفکر، مرد زمانی سالم می ماند که زن خطایی نکند و هرگونه خطای مرد را به زنان نسبت می دهند، در حالی که طبق تعریف علم جامعه شناسی، مزاحمت خیابانی از مصداق های خشونت و تبعیض علیه زنان است؛ تعریفی که انگشت اتهامش را به سمت مردان مزاحم می گیرد نه زنان آزار دیده.
در جامعه شناسی، نظریه ای به عنوان جامعه پذیری جنسیتی وجود دارد که اشاره دارد افراد از دوران کودکی رفتارهای مربوط به جنسیت خود را می آموزند و با دیدن رفتار افراد در طول زمان، نسبت به آنها باور پیدا می کنند. طبق این نظریه باید پدیده مزاحمت خیابانی را این گونه توضیح داد که پسرها از سنین کم می بینند مردان می توانند بدون هیچ مانعی و با کمترین دغدغه و دردسر در مکان های عمومی برای زنان مزاحمت ایجاد کنند. پسرها وقتی میان هم سن و سال های خود نیز قرار می گیرند همین موضوع را می بینند و می شنوند و ایجاد مزاحمت برای زنان را نشانه بزرگی و مردانگی تلقی می کنند، به این ترتیب این رفتار نسل به نسل میان آنها ادامه می یابد.
البتـــه در این میان، نقش زنان نیز بی تاثیر نیست، چون روی آوردن آنها به سکوت و منفعل عمل کردنشان در مقابل مردان مزاحم، سبب تقویت رفتار در آنها می شود که بناچار این مزاحمت ها برای نسل های بعدی زنان و دختران نیز تکرار می شود.