آخرین ساخته آتوم آگویان در حالی روز جمعه در جشنواره بینالمللی فیلم کن به نمایش درآمد که با واکنش منفی بینندگان روبهرو شد و کارگردان بدترین مواجهه را با اثرش شاهد بود؛ اتفاقی که تا پیش از این گفته میشد، تنها در جشنواره فیلم فجر رخ داده است، ولی چرا تماشاگران حتی در کن در مقابل نمایش فیلم ضعیف گارد میگیرند؟!
به گزارش «تابناک»؛ «اسیر» تازهترین ساخته آتوم آگویان کارگردان، فیلمنامهنویس، تهیهکننده و بازیگر ارمنی کانادایی، روز جمعه در شصت و هفتمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم کن به نمایش درآمد و با واکنشی متفاوت از سوی بینندگان روبهرو شد. گروهی فیلم را هو کردند و در پایان نیز همراهی با کارگردان صورت نپذیرفت تا بدین شکل اعتراض خود را نسبت به کیفیت این اثر راه یافته به این جشنواره که در کنار ونیز و برلین از اعتبار همسطحی برخوردار است، بروز داده باشند.
این فیلم که ظاهراً تریلری روانشناختی درباره یک زن و شوهر و گم شدن دختربچه ۹ سالهشان در اطراف آبشار نیاگاراست، یکی از سه نماینده سینمای کانادا در کن ۲۰۱۴ بود که دامنه واکنشهای منفی به آن در بیرون از سالنهای جشنواره از سوی منتقدان مشهود بود و برخی منتقدان نوشتند که کارگردان این اثر در پی امتحان کردن میزان صبر منتقدان بوده و البته جالبترین واکنش را رابی کالینز از تلگراف توئیت کرده بود: «کاملا میفهمم چرا اسیر هو شد!»؛ موضوعی که اتفاقاً محل اصلی نقد نسبت به طرح برخی اتفاقات در کشورمان است و تماشاگران فیلم در کاخ جشنواره فیلم فجر از این حیث به شدت مورد هجمه برخی کارگردانها قرار گرفتند.
«۵۰ قدم آخر» ساخته کیومرث پوراحمد، «اشباح» اثر داریوش مهرجویی و «متروپل» به کارگردانی مسعود کیمیایی، سه اثر از سه کارگردان مشهور سینمای ایران بودند که کمابیش در جشنواره سی و دوم فیلم فحر این وضعیت را تجربه کردند و البته در دورههای پیشین جشنواره نیز این واکنش در حین اکران نخست فیلم در کاخ جشنواره به عنوان محل تمرکز حضور سینماگران، منتقدان، خبرنگاران و برخی مسئولان رخ داد و این نوع مواجهه با فیلم بد در جشنواره به نوعی اجتناب ناپذیر شده است.
برخی کارگردانها که این فضا را پیشبینی میکردند، اساساً در کاخ جشنواره حاضر نشدند و یا پس از نمایش فیلمشان خیلی آهسته کاخ جشنواره را ترک کردند و به نشست خبری نیامدند که داریوش مهرجویی و مسعود کیمیایی با همین قاعده از مهلکه گذشتند و معدودی از کارگردانان نظیر کیومرث پوراحمد نیز به رغم حال نه چندان خوبی که به واسطه نوع مواجهه با کف و سوت تماشاگرها با فیلمش داشتند، در نشست حاضر شدند و پاسخگو بودند و طبیعتاً به بدترین شکل ممکن از اثرشان دفاع کرده و کمترین نقد ممکن را برنمیتابیدند.
در این میان اما واکنشهای این کارگردانها نسبت به اعتراض بینندگان حاضر در کاخ جشنواره عصبی بود. پوراحمد که حال شوخی در نشست خبری نداشت، به شدت و با عصبانیت درباره علت کف و سوتها پرسید و کیمیایی و مهرجویی نیز از کمسواد و کمتجربه خواندن و طرح نسبتهای عجیب دریغ نکردند؛ اما آیا طرح همه این مسائل، کمکی به رفع ضعف فیلمهای مهرجویی و کیمیایی میکرد یا تنها مرهمی بر زخم حاصله از انتقاد تند تماشاگران بود؟ انتقادی که عنوان میشد تنها در جشنواره فجر دیده میشود و همان زمان نیز تذکر داده شد این نوع اعتراض جنبه بینالمللی دارد و حال مصداقش را در جشنواره کن میبینیم.
آنچه مشخص است، اینکه فیلم بد و ضعیف در همه رویدادهای سینمایی دنیا یک واکنش مشابه در پی دارد؛ واکنشی که تماشاگر در قبال هدر رفتن وقت، انرژی و بخشی از نقدینگیاش و همچنین حس بدی که از اثر گرفته به کارگردان عرضه میکند و ممکن است تعبیر برخی کارگردانها نسبت به این واکنش، توهین باشد. با این حال، آنچه تعبیر درستتر است و در نقدهایی که نسبت به این اتفاق در رسانههای بینالمللی و به طور خاص توسط کاربران این رسانهها مطرح شد، اعتراض به عملکرد ضعیف یک کارگردان و ارائه بیپروای این اثر ضعیف به حرفهایتر قشر از تماشاگران است.
باید بپذیریم سینمای دنیا و به طور خاص سینمای ایران هر ساله توان اکران شمار محدودی از آثار را دارد و اگر قرار باشد در دنیا و باز هم به طور خاص ایران، هر ساله آثار پایینتر از متوسط مورد انتظار (نسبت به سطح هر کارگردان و یا سطح جشنواره) عرضه شود، اقتصاد سینما به عنوان شاهرگ این هنر ـ صنعت ضربه اصلی را خواهد خورد و تماشاگر حرفهای با درک همین ملاحظات و ضربه محکمی که فیلم ضعیف به ذائقه مخاطب خواهد زد و همچنین تأثیری که در سینماگریزی و کاهش فروش کلی سینما خواهد داشت، چنین عملی را انجام میدهد و عمل کارگردان را در تولید یک اثر ضعیف، مصداق ضربه به سینما تعبیر میکند. شاید وقت آن رسیده تا کارگردانهای ایرانی نیز درک کنند، سینما حکم ماه عسل را ندارد.