حجتالاسلام
و المسلمین
نقویان برای روزهای مبارک رمضان گفتار کوتاه اختصاصی برای مخاطبان «تابناک»
داشتهاند. گفتاری که بر محور اخلاق فردی و اجتماعی بنیان نهاده شده است.
این خطیب برجسته در گفتاری پیرامون مهربانی و رحم چنین گفته اند:
در سبک زندگی مسلمانی، یکی از فرمولهای بسیار مهم، مهربانی و گذشت است. برخی میگویند چرا مثالهای آن سوی آبی میزنید؟ من چه کنم؟ از دین میگویم، میگویند کو تا همه دیندار شوند. از آن سوی آب میگوییم، میگویند آقا شما چرا از خارجیها مثال میزنید؟ ما چه کنیم؟ تو بفرما که منِ سوخته خرمن چه کنم؟ چه اشکالی دارد؟ امیرالمونین فرمود چیز خوب را بروید و یاد بگیرید ولو من المنافق، ولو من الکافر. پیامبر فرمود: «اکتب العلم من الصین» اگر چینیها هم که آن زمان دورترین نقطه به کشور اسلامی بود، کار بلدند کردند، بروید و یاد بگیرید.
من شنیدم گاهی در کشور ما میخواهند برای کودکان مسابقه بگذارند، نه صندلی میگذارند و ده بچه؛ بعد سوت میزنند که بچهها بدوید. هرکس صندلی گیرش نیامد، او را خرک میکنیم و از رویش میپریم. معمولاً چه کسی صندلی گیرش نمیآید؟ آنکه ضعیف تر، نحیف تر، ناتوان تر است و خدا روی حکمتی او را مقداری ضعیف آفریده و ما هم (با این عمل) یک ضربه دیگر به سرش میزنیم تا او اولین فهمی که پیدا کرد، با خدا در بیافتد و از او قهر کند که «خدایا! تو حق مرا خوردی. تو برای من کم گذاشتی. از بندگانت هم هرکس رسیده، بر سر من زده است» به فکر خودکشی یا سرقت میافتد.
من شنیدم در ژاپن این گونه نیست. نه صندلی میگذارند و ده بچه و میگویند بچهها بدوید، هرکسی صندلی گیرش نیامد، هر ده تای شما را جریمه میکنیم. اینها میدوند و همدیگر را میکشند که بیا کنار من. دوباره یک صندلی را بر میدارند و میشود هشت صندلی و دوباره به همان ده کودک میگویند که اگر کسی صندلی گیرش نیاید، هر ده تای شما را جریمه میکنیم. کودکان دو تا دوتا همدیگر را میکشند که روی یک صندلی بنشیند. چقدر این (رویکرد) خوب است.
ما پیشوایی داریم -ماه رمضان، ماه علی (ع) است دیگر- که در روز بیستم و وقتی فرق مبارک شکافته شده و چند ساعت بعد، پیک مرگ سراغ ایشان میآید و هستی را از وجود او محروم میکند، وقتی آقازادهاش برایش شیر میآورد، میگوید: پسرم به این مرد شیر دادهای؟ میفرماید: کدام مرد؟ امام علی میفرماید: همین مرد که قاتل من است و اسیر توست. شنیدم که او گرسنه است.
به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون، به اسیر کن مدارا
ما چنین پیشوای مهربانی داشتیم. اکنون در جامعهمان یکی از ناهنجاریها، نامهربانیها است. در رانندگی به هم رحم نمیکنیم. به عابر پیاده رحم نمیکنیم. در عروسیهایمان رحم نمیکنیم؛ ماشین را بر میداریم و خیابان را میبندیم، به خاطر اینکه کارناوال عروسی است. خب کسی آن شب زائو است. کسی به من میگفت، خدا شاهد است، کسی بچهاش پشت یکی از این کارناوالها مرده به دنیا آمد و خیابان را بسته بودند. حواسمان نیست و فکر میکنیم وقتی ما شادیم، همه باید در شادی ما باشند.
خب کسی پزشکی است و الان زنگ زدند و آن کال است که مریضی خونریزی کرده و زود خودت را برسان. پشت این کاروان گیر میکند، در حالی که ده دقیقه زودتر میرسید، جان یک انسان را نجات داده بود. تصادفی شده که اگر پنج دقیقه زودتر مریض را میرساندند، جانش را نجات داده بود.
میبینید چقدر نامهربانیم؟ در اداره جات نامهربانی میکنیم. به کارگرها نامهربانی میکنیم. به مردمان گاهی نامهربانی میکنیم. گاهی انسان به این اروپایی که انسانیت و عواطف در آنجا کاملاً خشکیده میرود ولی مهربانیها عادی را قانونیاش کردهاند. مثلاً ما ایرانیها سوار اتوبوس، ترن یا مترو که میشویم، وقتی پیرزن، پیرمرد یا بانوی بارداری میآید، جوانترها خودشان به آن جوانمردیشان بلند میشوند و جا را تعارف میکنند. من در فرودگاهها زیاد دیدهام که اصلاً آقا روی صندلی نمینشیند و میگوید ـ«خانم که دارد میآید، بنشیند؛ من بنشینم و او بیاید، من بلند شوم، خجالتی پیدا میکند» و به همین دلیل از ابتدا نمینشیند.
ولی در خارج من دیدهام، در صندلیها سه ردیف تابلو زده که این سه ردیف مخصوص سالمندان است. یعنی اخلاق را در محدوده قانون آوردهاند، چون انسانها به اخلاق بی اعتنا هستند ولی قانونیاش کردهاند. به سگهایشان پوزه بند میزنند که در ورود به آپارتمان، صدا نکند و مردم ناراحت نشوند، در حال که میبینیم در ایران به بهانه اینکه ولنتاین، جشن تولد دخترم و یا سالگرد ازدواجمان است، تا بوق سگ صدا بلند است یا حتی فوت. گاهی کسی فوت میکند و یک هفته نوار قرآن میگذارند و 24 ساعت حجلهای میبندند. خب شاید کسی بخواهد استراحت کند یا بخواهد بخوابد یا کسی بخواهد آرام باشد.
ما باید با همدیگر مهربان باشیم تا خدا با ما مهربان باشد. اگر خدا گاهی برکاتش را نازل نمیکند، میگوید: «من چه کار کنم؟ شما خودتان هوای خودتان را ندارید، میخواهید من هوای شما را داشته باشم؟ شما اول خودتان با هم مهربان باشید» مهربانی فرمولهایی دارد که هرکس دقت کند مییابد. صبح که از خواب بیدار میشویم، در سر سودای مهربانی با خلق خدا داشته باشم، خدا راههایش را به ذهن ما میآورد. امیدوارم هرکس وارد ایران میشود، ببینید این مردم چقدر با هم و با دیگران و حتی با غریبهها مهربانند و آن وقت بهشت جایگاه مهربانان خواهد بود.