گفتههای فریدون جیرانی در نقد دعوت سازمان سینمایی از سینماگران کشور و حتی کمک مالی به ایشان برای قرار گرفتن در ریل تولید سینمای ایران، این پرسش را پیش کشیده که مدیران سینمایی باید چه رویهای در پیش بگیرند تا رضایت اکثریت سینماگران را به دست آورند و حاصل کارشان به سود سینمای کشورمان باشد؟
به گزارش «تابناک»، از نقدهای بسیار رایجی که به مدیران سینمایی دولت پیشین وارد میشد و گاهی هنوز نیز گشاهد تکرارش در قالب اشاره به چالشهای گذشته بودیم، عدم تسهیل مسیر فیلمسازی در دوران پیشین و حتی طرح موضوع ایجاد دست اندازهایی در مسیر فیلمسازی گروهی از کارگردانها بوده که مدیران سابق این حوزه با آنها درگیر بودند.
برخی کارگردانها تعداد قابل توجهی سناریو ارائه میدادند تا در نهایت یکی از آنها مصوب باشد و در نهایت همین سناریو نیز پس از عبور از مراحل تولید و مراحل تولید، در مرحله بازبینی باقی میماند و پروانه نمایش نیز دریافت نمیکرد یا مشمول ممیزیهای سلیقهای میشد که برخی از این فیلمها در این روزها قرار است از ممیزی خارج شود و باعث نگرانیهایی برای برخی نمایندگان شده است.
به همین دلیل منطقی بود که روند گذشته اصلاح شود و برخی از فیلمسازان مطرح کشورمان که در سالهای اخیر کوچکترین فعالیت سینمایی نداشتند، دعوت به بازگشت به صندلی کارگردانی شوند و حجتالله ایوبی سال گذشته در دیدار با عباس کیارستمی، ناصر تقوایی، رخشان بنیاعتماد، بهمن فرمانآرا و خسرو سینایی، طرحهای آنها را برای ساخت فیلم جدیدشان بررسی و قول مساعد داد تا به زودی شرایط فیلمسازی برای این پنج کارگردان را فراهم کند.
برخی از این فیلمسازان ملاحظاتی برای بازگشت به عرصه سینما داشتند که بخشی از این ملاحظات نیز پذیرفته شد تا بدین ترتیب بهمن فرمان آرا که اعلام کرده بود در دوره شمقدری دیگر فیلمی نخواهد ساخت، در دوره تازه نه تنها فیلم سازی را از سر بگیرد، بلکه پس از پرداختن به مرگ، این بار در پی تولید یک سه گانه امیدبخش درباره زندگی باشد که نخستین فیلم از این مجموعه آماده شده است.
خسرو سینایی نیز با پذیرش برخی ملاحظات او که اتفاقاً کمترین مسئلهاش مالی بود، روند فیلمسازی را آغاز کرد و حرکت تازه بنیاعتماد نیز با نمایش «قصهها» در ونیز، حکایت از سرگیری فعالیتهای این سینماگر دارد. عباس کیارستمی اما هنوز به صحنه نیامده و ناصر تقوایی نیز دلچرکینتر از آن است که به همین سادگی قصد بازگشت به صحنه را داشت باشد و در این میان با بهرام بیضایی نیز گفت و گو شده بود که البته ظاهراً بیضایی هنوز ارادهای برای بازگشت ندارد.
در این میان فریدون جیرانی در گفت و گویی عنوان کرده است: ««ما یک سینمای فربه دولتی داریم و کسی هم قصد پنهان کردنش را ندارد. خود رییس سازمان سینمایی به فیلمسازان تلفن میزند و میگوید بیایید کار کنید. میگوید پول میدهیم بیایید کار کنید...» و در مقابل از شخصی به عنوان سینماگر واقعی بخش خصوصی ستایش کرده که خوب یا بد کارنامه مشخصی دارد و نمیتوان جزو چهره های جریان ساز در سینمای ایران تلقیاش کرد.
آنچه مسلم است، نه لزوماً فیلمسازی با اعتبارات دولتی بد است -که سیستم قدرتمند سینمای فرانسه چنین اعتباراتی را مستقیماً و بدون پرده پوشی تحت عنوان کمک تزریق میکند- و نه لزوماً خوب -به خصوص اگر قرار باشد به اسم فیلمهای فاخر، بودجههای فراوان گرفت- و به همین دلیل نمیتوان با یک تیغ سینمای خصوصی گیشهای، سینما مستقل و سینمای متصل به کمکهای دولتی را زد و یا تنها یکی را مصون داشت؛ نگاهی که در گفتار جیرانی موج میزند و تنها سینمای گیشه را تایید میکند.
در این میان پرسشی که مطرح میشود این است که دقیقاً باید با سینماگران چه رفتاری داشت که رضایتخش باشد؟ حتی به سناریوهایشان پروانه ساخت نداد و یا دعوتشان کرد که فیلمسازی کنند و به عنوان مشوق به معتبرهایشان قول مشارکت مالی نیز داد؟ باید تنها از پروژههای سینمایی دوستان بازدید کرد یا از تعداد قابل توجهی از پروژههای سینمایی بازدید کرد و در حد توان سازمان سینمایی با ایشان همراهی کرد؟ ظاهراً در سینمای ایران هرگونه عمل کرد، منتقدانی وجود دارند و منطق ایجاب میکند برخی از این نقدها را ناشنیده گرفت، همچون نقد اخیر که درخواست رئیس سازمان سینمایی از سینماگران برای فیلمسازی را اشتباه میداند.
نقد اساسی آنجا مطرح میشود که برخی این نقدها را مطرح میکنند اتفاقاً همیشه چشم به اعتبارات دولتی داشتهاند و از تولید پروژههای خاص نیز پرهیز نکردهاند اما حال گله از فربه بودن سینمای دولتی دارند که کل اعتباراتش در حوزه تولید به 30 میلیارد تومان در هر سال نیز نمیرسد و این رقم از بودجه برخی پروژههای مستقل و خارج از نظام استودیویی هالیوود نیز کمتر است و اساساً در نظام توزیع بودجه فرهنگی و در قیاس با بودجه بیش از 5 هزار میلیارد تومانی فرهنگی، با 30 میلیارد تومان (از مجموع 50 میلیارد کل بودجه سینما) چه کاری میتوان پیش برد؟
با این اوصاف هرچند باید سینمای ایران به سمت استقبال کامل مالی برود و اساساً نه تنها محتاج این چند ده میلیارد کنونی نباشد، بلکه سالیانه چندصد میلیارد تومان گردش مالی داشته باشد، اما اینکه اساساً هرگونه مشارکت مالی دولت در پروژههای سینمایی، آن هم از محل اعتبار مصوب در این زمینه را رد کرد و تیغ برای همه آنهایی کشید که جزو سینمای گیشه پسند نیستند و سینمای جدیتر را پیگیری میکنند، چندان با انصاف تطابق ندارد، به خصوص اگر نیم نگاهی بهوضعیتی داشته باشیم که سینما در چند سال گذشته سپری کرده، داشته باشیم.