دولت يازدهم شفافسازي را سرلوحه كار خود قرار داده است. رويكرد دبيركل ستاد مبارزه با موادمخدر نيز اجتماعي كردن امر مبارزه است و اين امر باعث شد پس از سالها مبارزه با موادمخدر اين موضوع يكي از بحثهاي مردم شود. به زعم بسياري از كارشناسان مبارزه با اعتياد با رويكرد اجتماعي شدن آن امري اصولي است.
به نوشته ابتکار، دبير شوراي امر به معروف و نهي از منكر وزارت ارتباطات و فناوري در اين مورد به روابط عمومي ستاد مبارزه با موادمخدر ميگويد: دلايل متعددي دست به دست همديگر ميدهد كه يك جوان به موادمخدر گرايش پيدا ميكند. يكي از علتها بيكاري است. ما نميتوانيم اين علت را تعميم دهيم و بگوييم هر كسي بيكار است معتاد ميشود. خيلي از افرادي كه بيكار هستند لب به سيگار هم نميزنند چه برسد كه معتاد شوند و در مقابل افراد شاغلي هم هستند كه معتادند. علتهاي زيادي براي معتاد شدن يك جوان مانند محيط، وراثت و... وجود داد اما مهمترين علت عدم آگاهي از مخرب بودن موادمخدر است. برخي فقر را علت اصلي اعتياد ميدانند اما كسي كه فقير باشد به سمت اعتياد نميرود. احتمال دارد جواني كه فقير است، براي بهتر شدن وضعيت اقتصادي خود، به سمت توليد و توزيع موادمخدر بروند.
حجت الاسلام جابر قُليان با بيان اين كه هدف دشمن تخريب و از بين بردن مغزهاي متفكر كشورمان است و عزم خودشان را جزم كرده تا جلوي پيشرفت و تعالي فرزندان اين مرز و بوم را بگيرند، ميافزايد: دشمن نتوانست در بحث تهاجم نظامي موفق باشد. يكي از بهترين شيوهها و راهها كه همان تهاجم فرهنگي است را برگزيد. آنها ميدانند تا وقتي جوانان يك كشور در خمودي فرو بروند ميتوان آن را مستعمره قرار داد و هميشه آن كشور نيازمند خواهد بود. ضمن آن كه معتقدم؛ همانطور كه فرزندانمان در سني به مدرسه ميروند و مباحث ديني مانند نماز خواندن، محرمات و واجبات دين را به آنها ياد ميدهند، بايد آنها را در مورد خطرات موادمخدر هم آگاه كرد. اطلاع رساني بايد در محيط مدرسه و فضاهاي آموزشي تعليم و آموزش داده شود تا فرزندانمان از هدف شوم دشمنان مطلع شوند. كتابهاي درسي، آموزش دفاعي را گنجاندند كه كار پسنديدهاي بود. فرزند اسلام بايد براي دفاع خود حداقلها را ياد بگيرد. موادمخدر هم يكي از مقولههايي است كه دشمن با برنامه پيش ميرود و با اين كار دو هدف را دنبال ميكند، اول اين كه جوانان ما را از بين ميبرد. دوم اين كه دولتمردان ما را نسبت به يك مقوله سرگرم ميكند تا از اهداف متعالي خودشان بازمانند.
وي تاكيد ميكند: اگر ميخواهيم فرزندي را نسبت به امري آموزش دهيم، بايد عاقبت آن كار را برايش ترسيم كنيم. يعني كساني كه در اين راه قدم گذاشته و عواقب سوء نصيبشان شد، به بچه نشان دهيم. اما مهمتر از اين ترسيم بايد به خاطر داشت كه اگر قرار است چيزي را از جواني يا نوجواني گرفته شود، بايد جايگزيني برايش وجود داشته باشد. وقتي چيزي از سوي خدا و بنده خدا ممنوع شده باشد، همه به دنبال اين ميروند كه چرا ممنوع شده است؟ همه جوانها دنبال شوق و ذوق جواني هستند و اين هم به دليل عطش و انرژي جواني است كه بايد جايي تخليه شود و اگر جواني به دنبال تخليه منفي انرژي خودش بود بايد آموزشهاي لازم و جايگزين به او داده شود بعد نهي از اين كار بشود. در راستاي اطلاعرساني رسانه ملي بايد برنامه، فيلم، انيميشنها و... را تهيه كند.دبير شوراي حجاب و عفاف وزارت ارتباطات و فناوري ميگويد: در جلسه شوراي اجتماعي كشور هم گفتم كه جناب دكتر رحماني فضلي با اعتقاد هستند و در مباحث اجتماعي باجديت كار ميكنند. در چند مقوله با حساسيت بيشتري كار را دنبال ميكنند كه قابل تحسين و يكي از آنها، مسئله اعتياد و موادمخدر است. ولي وزير محترم كشور به تنهايي نميتواند اين مقوله را به سرانجام برساند. همه اقشار جامعه (مسولين دولتي و غيردولتي، اشخاص) بايد همنوا شوند و اين بلاي خانمانسوز را ريشه كن كنند.
به گفته حجت الاسلام قليان، يكي از بحثهاي مهم عدم آموزش جوانان است. يك بچه كوچك كه به سمت آتش برود، مادر يا افراد خانواده دست او را به سمت آتش ميبرند و وقتي حرارت به دست بچه ميرسد به زور خودش را كنار ميكشد. بچه ميفهمد كه اگر به سوي آتش برود خطر دارد. ولي مسئولين ما به اين مقوله نپرداختند و جوانان را با خطرات روبرو نكردند. ما بالاترين پتانسيل را در آموزش و پرورش داشتيم و داريم اساتيد مجرب و خوب ميتوانستند به دانشآموزان آموزش دهند. رويكردي كه دكتر رحماني فضلي دارند اصولي و حائز اهميت است. شتر سواري كه دولا دولا نميشود. موادمخدر به جامعه ما روي آورده و دارد جوانان ما را از بين ميبرد. ما بايد چند نوع آموزش را در دستور كار قرار دهيم. آموزش خانوادهها براي پيشگيري گرايش جوانانشان به موادمخدر هم از ديگر اهمها به نظر ميرسد. در درجه بعد آموزش به خانوادههايي است كه چگونه با فرد مبتلا شده در خانواده رفتار كنند. آموزش افرادي كه گرفتار شدهاند نيز ضروري است. اين افراد بايد بدانند در چه دامي افتادهاند.وي در پايان ميافزايد: خدا ميگويد من به ملائكه عقل دادم، شهوت ندادم و به حيوانات شهوت دادم و عقل ندادم ولي به فرزندان آدم هر دو را دادم.
اگر انسان عقل را فرمانبر نفس كند، اين انسان از ملك هم بالاتر است و اگر نفس راهبر زندگي اش شود، از حيوان هم پايينتر است. خدا به انسان عقل داد و عقل در واقع وجه تمايز بين انسان و حيوان است كه باعث شد خدا انسان را جانشين خود در دنيا كند. معتقدم جوانها كارهاي خودشان را از روي عقل پيش ببرند نه از روي هوا و هوس. عاقبت كارش را بينديشد. همان مقداري كه حساسيت به موادغذايي داريم و اولين چيز تاريخ مصرف است كه به آن توجه ميكنيم، همان مقدار حساسيت در مابقي اموراتمان داشته باشيم كافي است