تلویزیون در چند سال اخیر در چینش پخش برنامههایش به سمت و سویی گرایش یافته و این گرایش به مرور تقویت شده که نه تنها با رویکرد فعالیت اقتصادی مؤثر روزمره عموم مردم در تعارض است، بلکه نسبت غریبی نیز با سبک زندگی اسلامی دارد و از این حیث، انتظار میرود در زمانبندی پخش برنامههای تلویزیون تجدیدنظر چشمگیری شود.
به گزارش «تابناک»، در سالهای اخیر، شبکههای تلویزیونی کشورمان، برنامههای فراوان با کیفیتی ساخته و پخش کردهاند که بسیاری از آنها حتی توانسته میلیونها مخاطب را پای خود نگه دارد که البته در این میان، سهم برنامهها و تاکشوی شبانه بسیار چشمگیر بوده و توانسته رضایت نسبتی مخاطبان را جلب نماید؛ برنامههایی که معمولاً از ساعات میانی شب آغاز میشود و تا نیمه شب به پایان میرسید.
با وجود این، در چند سال اخیر، کنداکتور برنامههای تلویزیونی به سمتی رفته که این برنامههای پربیننده تا آنجا که ممکن است، به زمان دیرتر موکول شدهاند و بدین ترتیب، برنامههای مهمی چون «نود» و «هفت» که از تولیدات کارآمد تلویزیون به شمار میرود، به همراه تاکشوهای دیگر و برخی فیلمهای جذاب سینمایی از ساعت ۱۰ شب آغاز شده و تا چندین ساعت پس از بامداد استمرار دارد.
این رویکرد به ظاهر هوشمندانه در پیش گرفته شده، زیرا در ساعات میانه شب (۷ تا ۱۰) به عنوان پیک مخاطب، تلویزیون به قدر کفایت بیننده خود را دارد و طبیعتاً میتوان برنامههای کمتر شناخته شده را پخش و مطرحشان کرد؛ اما بیننده برای برنامههای پرمخاطب، ولو آنکه تا ساعتی پس از بامداد استمرار داشته باشد، صبر میکند و بدین ترتیب مدیریت مخاطب شده است.
این رویه شاید تا اندازهای پذیرفته باشد، ولی حقیقت امر آن است که مخاطبِ امروزی با حجم بالای ابزارهای اطلاعرسانی و سرگرمی در دسترسش و همچنین مشغله بالایی که دارد، گزینشی برنامهها را میبیند و این گونه نیست که بتوان مخاطب را به این شکل مهندسی کرد و واداشت که به دیدن برنامهای در یک زمان مشخص بنشیند.
این مسأله عملاً منجر به کشاندن مخاطب به نیمه شب میشود و عملاً بخش وسیعی از مردم که تا ساعاتی از بامداد به دیدن این برنامههای پرمخاطب نشستهاند، نه تنها امکان رسیدن به امور مذهبیشان نظیر نماز صبح را از دست میدهند، بلکه امکان آغاز به کارشان در صبح و ورودشان به چرخه کاری نیز کاهش مییابد و از این نگاه نیز اتفاق چندان پذیرفتهای نیست.
بنابراین، ای کاش مسئولان امر، چیدمان برنامهها را تغییر دهند و فیلمها و برنامههای پربیننده را به ساعتهای میانی شب بازگردانند تا بدین ترتیب، ساعت بدن مخاطبان میلیونیِ برنامههای پرمخاطب تلویزیون نیز از شرایط معمولی برخوردار باشد و شرایط ایدهآلی برای دیدن برنامههای پرمخاطب نیز باشد.
همچنین از سوی دیگر، پرمخاطب شدن برای برنامهسازان، امتیازی برای قرار گرفتن در بهترین زمان کنداکتور باشد و نه یک مزیت برای رفتن به انتهای جدول پخش؛ در واقع رقابت برنامهسازان تلویزیون برای رسیدن به نقطهای ایدهآل و سپس قرار گرفتن در پیک مخاطب تلویزیون شکل بگیرد؛ رقابتی که اکنون دیده نمیشود و احتمالاً شکل گیریاش، نگاه کیفی در تولید برنامههای سیما را افزایش خواهد داد.