رضا میرکریمی با اشاره به حواشی نگاه متفاوت «امروز» به سکوت گفت: مسئولین سازمان تاکسیرانی یک ماه قبل از اکران فیلم را دیدند و شخصیت جوانمرد راننده تاکسی فیلم را خیلی پسندیدند و پیشنهادهای خوبی برای حمایت از اکران فیلم داشتند اما مدتی بعد بر اثر فشارهای بیرونی به من گفتند اگر فقط یک کلمه یک جوری در یک جای فیلم اضافه کنی که این بچه حلال زاده است، همه چیز حل می شود و ما از فیلم حمایت میکنیم!
به گزارش «تابناک»، فیلم سینمایی «امروز» به کارگردانی رضا میرکریمی به عنوان نماینده ایران برای مراسم اسکار 2015 معرفی شد تا پیشبینیها در این باره تحقق یابد و بدین ترتیب با مشخص شدن بیست و دومین فیلم حاضر در تاریخ سینمای ایران در این رویداد، خاطره تلخ عدم معرفی «یک حبه قند» به عنوان نماینده ایران برای اسکار 2013 نیز کمرنگ شود.
پس از «خیلی دور، خیلی نزدیک» که به عنوان نماینده ایران به اسکار معرفی شد و «یه حبه قند» که به عنوان نماینده ایران انتخاب شد و معرفی نشد، «امروز» سومین فیلم میرکریمی است که به آکادمی معرفی میشود و او از این منظر با اصغر فرهادی که سه فیلمش راهی اسکار شد همتراز است و البته هنوز مجید مجیدی با چهار فیلم پیشتازی میکند.
رضا میرکریمی در گفت و گو با «تابناک»، درباره اینکه چقدر برای «امروز» در اسکار 2015 شانس قائل است و برای افزایش شانس نماینده ایران تمهیداتی نظیر انعقاد قرارداد پخش با شرکتهای پخش مطرح آمریکا داشته؟، گفت: من اصولا آدم امیدواری هستم، گرچه امسال رقبای سختی حضور دارند که تعدادی از فیلم های مدعی را در فستیوال تورنتو دیدم. مذاکراتی برای جذب پخش کننده امریکایی توسط شرکت پخش کننده جهانی فیلم "دریم لب" در حال انجام است و تلاش مان را در حد توان انجام می دهیم و البته من تا همین جا هم راضی ام.
این کارگردان سینمای ایران درباره نقش پررنگ «سکوت» در تازهترین اثرش گفت:
در شرایطی که صداها کمتر شنیده میشود یا حرف گزافه
زیاد است و فضا به شکلی است که حرف زدن تاثیر خودش را ندارد، طبیعتاً سکوت یک ارزش
حساب میشود. برای این که حرف دیگری شنیده شود، یکی باید از خودگذشتگی کند
تا دیگری دردش را بگوید.
وی ادامه داد: برای این که دیگری بخواهد درددل کند تو
باید درددلهایت
را برای خود نگه داری. یکی باید فداکاری کند و سنگصبور شود. این فداکاری
از یک
جایی باید آغاز شود، اجازه بدهیم ابتدا آنهایی که رنج بیشتری میکشند، حرف
بزنند. جدا از این بحث شخصاً در زندگی موقعیتهایی شبیه به یونس را تجربه
کردهام و هر
بار که حرف زدم، وضعیت بدتر شده است.میرکریمی درباره تجربههایش تصریح نمود: برخی تصاویر را هنوز، همیشه در ذهن دارم،
دخترِ کور بر صخره مرتفع، شب فرا میرسد و در دست او فانوسی خاموش است و لوح
مقدس بودایی که باد میبرد... این پایان فیلم «ران» (کوروساوا) است. گویی اگر چیزی
نگویی بهتر است. یا در شاهلیر؛ شاهلیر میگوید چقدر من را دوست داری و کوردلیا
میگوید هیچ. بعدها شاهلیر میگوید کلام سرمنشا سوءتفاهمهاست. این مضمون «شازده
کوچولو» هم هست.
این کارگردان سکوت «یونس» در «امروز» را کنشمند و عملگرا میخواند که اصلاً منفعل، کناره جو و عزلت طلب نیست و ممکن است دیگران را دچار سوظن کند. او در قبال این سوظن که در دین اسلام تاکید شده، مومن از آن فاصله بگیرد، تاکید کرد:
این نگاه منفعت طلبانه ما است که
یک روایت به این خوبی را اینجوری تفسیر میکند و در ادامه برای خود مصادره میکند
که من از خودم به این شکل میتوانم دفاع کنم. اتفاقاً بسیاری از مصلحتهای امروز
جامعه ما، از تفاسیر این شکلی درمیآید که به ما اجازه میدهد، یک جایی تن به
گناه و خلاف بدهیم، غیراخلاقی رفتار کنیم، برخلاف وجدانمان عمل کنیم و اسمش را هم
مصلحت و دوری از مواضع ظن و گمان بگذاریم. سکوت در فیلم امروز یک انتخاب آگاهانه است که از پس یک
اجتهاد در یک موقعیت متناقض اخلاقی به دست آمده. من از کلمه اجتهاد استفاده کردم
شاید این گونه به نظر برسد که اجتهاد به اخلاق چه ربطی دارد؟!
وی تاکید دارد: اغلب اجتهاد را با
علم فقه نزد یک مجتهد شنیدیم ولی من معتقدم وقتی در مقام تصمیم قرار می گیریم هر
انسانی بر اساس یک اجتهادی دست به انتخاب میزند. روایتی از امیرالمومنین (ع)
شنیدم که ایشان فرمودند: «عاقل کسی نیست که بین خیر و شر می تواند تمییز بدهد بلکه
عاقل کسی است که بین دو تا شر بهترینش را انتخاب کند.» میرکریمی ادامه داد: یونس بین عمل ناپسند سوءظن افکنی و برملا ساختن بی نسبتی با زن داستان که در معرض زایمان است که هر دو یک امر ناپسند است یعنی هم سوءظن، هم بیپناه کردن یک زن که به او ابراز نیاز کرده تا بتواند بدون دردسری فرزندش را به دنیا بیاورد و می دانید آبروی یک انسان در اسلام چه اهمیتی دارد که در روایات ما آمده عرش خدا به لرزه در می آید اگر کسی با آبروی انسانی بازی کند. شما به من بگوید این جا نباید یونس اجتهاد کند و بین بد و بدتر یکی را برگزیند؟
هر حرفی بزند موقعیت و آبروی زن به خطر می افتد. این که
خودش با سکوت عامل سوء ظن می شود را هم می داند اما بین بد و بدتر مروت و مردانگی
غلبه می کند و با سکوت، زن را تا تولد بچه زیر چتر حمایت خودش می گیرد. وی در پاسخ به این ادعای خارج از فیلم که صدیقه فرزندی ناخواسته یا فرزندی نامشروع را در شکم دارد و حتی ادعا شده این فیلم در حال عادی سازی زنازدگی است، گفت:
خوب اینها ناشی از یک تربیت غلط به ظاهر دینی است که
متاسفانه بخاطر پشتیبانی توسط برخی تریبون ها و رسانه های رسمی طرفدارانی هم دارد.
نگاه خود محق بینی که تجسس در امور دیگران را تکلیفی الهی می داند و صد البته با
سیره ی پیامبر و ائمه هم خوانی ندار.
آيا همين دوستان منتقد با اين نگاه به
دين، دين را در حد فقط چند ماده قانونى كه فرداى مبادا مقابل يك قاضى بشود استناد
كرد، تنزل نمىدهند؟ با اين نگاه ديگر، كسى به دیگری نگاه مىكند؟
میرکریمی ادامه داد: جلوى بيمارستان
زنى كه نمىدانيم به چه دليلى تنها براى زايمان آمده، درخواست همراهى مى كند؛ من
از آقايان مى پرسم، مطابق با دين كه منطبق بر قوانين فطرى انسان و انسانيت شما را
به كمال دعوت مىكند، اگر شما بوديد چه مىكرديد؟ مىگفتيد زن مشكوك است و نمىپذيرفتيد؟!
يونس بر اساس همان دين كه صاحب رِقَّت قلب است و همه وجود زن را التماس و تمنا مىبيند،
نمىتواند دست رد بزند، خطا كرده؟ اين ترويج اباحه گرى است؟
وی در این زمینه به یک اتفاق جالب اشاره کرد: مسئولین سازمان تاکسیرانی یک ماه قبل از اکران فیلم را دیدند
و شخصیت جوانمرد راننده تاکسی فیلم را خیلی پسندیدند و پیشنهادهای خوبی برای
حمایت از اکران فیلم داشتند. از تبلیغ در چند صد هزار تاکسی توی شهر، تا خرید بلیط
و... خلاصه کلی به فروش فیلم کمک میکرد. چند هفته ای گذشت و خبری نشد تا اینکه
خبر دار شدیم از بیرون فشارهایی آوردهاند و بالاخره عزیزی از ایشان به من گفت اگر
فقط یک کلمه یک جوری در یک جای فیلم اضافه کنی که این بچه حلال زاده است، همه چیز
حل می شود و ما از فیلم حمایت میکنیم.
واکنش میرکریمی درباره این خواسته تاکسیرانی جالبتر بود: از خیر حمایتشان گذشتم. گفتم تمام ساختمان قصه ی فیلم به دنبال گفتن این حرف است که اصلا گذشته این زن به ما ربطی ندارد و چیزی که مهم است نیاز یک انسان دردمند به همدردی است. یونس هرگز در این باره کنجکاوی نمیکند و البته نشد به آن عزیز بگویم تا حالا چند بار در قرآن به کلمه حرامزاده برخوردهای؟ و چند بار به کلمه ی یتیم؟
وی درباره نقد وارده به فینال فیلمش که یونس برخلاف روند آرام بیرونیاش در آخر اقدام به بچه دزدی میکند، تصریح نمود: یونس بر اساس وجدان و باورش در آن مکان و آن لحظه، برای بردن بچه این اجتهاد اخلاقی را میکند و به عواقبش اصلاً فکر نمیکند، این را از آنجایی می گویم که در تماس تلفنی با زنش، اصلاً نمیگوید که «ببین یک موضوعی است که باید بدونی و دارم یک چیزی میآورم که باید برایت توضیح بدهم.» میگوید: «صبحانه خوردهای یا نه؟» خیلی نگران نیست. حتی اگر در پیاش بیایند و تعقیبش کند، باز هم ممکن است بگوید من پدر این بچه هستم و او را نگه میدارم.
میرکریمی خاطرنشان کرد: این در ادبیات دینی یعنی توکل و البته یک چیزی به شما بگویم؛ متاسفانه جامعه امروز ما اینقدر عصبی است که اتفاقاً یکی از تاکیداتم در فیلم، همین عصبیت پنهان و مزمن موجود در جامعه است. حتی وقتی متصدی بیمارستان فرم را هم که میخواهد به کسی بدهد تا پر کند، با عصبیت میدهد، اگر میخواهد بگوید به آن اتاق برو، با عصبیت میگوید، در کوبیده میشود، وسایل شتابزده حمل میشود. انگار یک بیملاحظهگی عمومی نسبت به آرامش همدیگر وجود دارد که اگر در انتهای فیلم، «یونس» از پشت ماشینش یک شات گان برمیداشت و میآمد در داخل بیمارستان و همه را یکی یکی میکشت، کسی اعتراض نمیکرد و میگفتند: «عجب فیلم خوبی».
او در مواجهه با این رویکرد که اتفاقاً شاید با چنین فینالی بهتر نیز میفروخت، گفت: بله، همه میگفتند: «آهان، سکوتش را شکست، زد توی دهن همه، همه را خواباند، آفرین این قهرمان است» بعد هم آخر خودش را هم میکشت یا با تیر میزدند و او را میکشتند؛ مثل فرمول خیلی از قصههای اینجوری که آدمهایی بازگشته از جنگ ویتنام میخواهند در آرامش زندگی کنند ولی جامعه مجال این آرامش را به آنها نمیدهد و فضای جامعه با آرمانهای مردان از جنگ برگشته همخوانی ندارد و به همین دلیل در یک نقطه اعتراضشان تبدیل به فریاد میشود. خب، این نسخه، نسخه فیلم من نیست.