بزرگترین گورستان ایران در جنوب تهران قرار دارد. مکانی که تاسیس آن به سال 1345خورشیدی برمیگردد و با هدف تجمیع گورستانهای پراکنده سطح شهر تاسیس شده است. 10 قطعه از این مکان محل دفن شهدای جنگ ایران و عراق است و قطعه هنرمندان و نامآوران نیز ویژه سرشناسان است. از سال 82 تا به امروز خبر از تکمیل ظرفیت شنیده میشود و چند وقت یکبار مقامی طرحی میدهد که گاهی این طرحها مقبول و گاهی هم با دلیل و برهان رد میشود.
به گزارش آرمان، از سال تاسیس تا به امروز این مکان 314 هکتاری، اکنون چنان گسترش یافته که بالغ بر یک میلیون و 300 هزار نفر را در خود جای داده است اما، همچنان تهران به دنبال مکانی دیگر برای آرامش مردگانش میگردد. طی این سالها اقداماتی برای گسترش و رفع مشکل کمبود جا برای دفن مردگان انجام گرفته است که از جمله اقدامات آن خرید زمینهای مجاور بهشتزهرا از چهار سمت شمال، جنوب، شرق و غرب آن بوده است. حتی اقدامات دیگری هم صورت گرفت ازجمله دفن مجدد اجساد در گورهای قدیمی. اما این اقدامات مشکل کمبود فضا را در این مکان برطرف نکرده است.
همه بوق میزنند، ظهر است و هوا گرم! هرکسی میخواهد به زور هم که شده از بقیه راه بگیرد و سر تقاطعها همه جلوی هم میپیچند و نگاههای غضبآلود بین همه رد و بدل میشود. هیچ فرقی بین این نقطه دورافتاده از شهر که محل آرامش مردگان است با شلوغترین خیابان مرکز آن وجود ندارد و انگار شلوغی و ترافیک این شهر بعد از مرگ هم ساکنانش را رها نمیکند. حجم ورود وخروج از اینجا آنقدر زیاد است که ناخودآگاه تصور میکنی مناسبت خاصی است درحالی که فقط یک آخر هفته است؛ زمان رفتن سر قبر اموات برای خواندن فاتحه.
هر شب جمعه همین جا!
دو تا خانم جوان روی یک قبر نشستهاند و از گلهای خشکیده روی قبرها مشخص است کار همیشگیشان است که به اینجا بیایند. یک شاخه گل گلایل تازه در دست یکیشان است که جوانتر است. از او میپرسم: تازه فوت کردند؟ دختر جواب میدهد: بله یک سال نشده. میگویم: خدا بیامرزتشان. میشه بپرسم چرا؟ و او در پاسخم میگوید: پدرم هستند و به خانم دیگر اشاره میکند: ایشان هم مادرم هستند؛ پدرم سال گذشته درحالی که هنوز 50 سالش هم نشده بود در تصادف رانندگی فوت کرد و ما را تنها گذاشت، به مادرش نگاه میکند و میگوید: از آن موقع هر هفته کار ما همین است که به اینجا بیاییم و سر مزار پدرم ساعتها بنشینیم تا هوا تاریک بشود و به خانه برویم، هر شب جمعه همین جا! غم و اندوه در کلام دختر جوان موج میزند به من خرما تعارف میکند. وقتی به قبرهای خالی که در انتظار مرده است، نگاه میکنم، احساس میکنم چقدر مرگ نزدیک است.
30سال کار سخت!
به سمت غسالخانه میروم. چند زن جلوی در ایستادهاند و تصور میکنند من برای تحویل گرفتن وسایل آمدهام. وقتی میگویم میخواهم با یک غسال خانم صحبت کنم، به من خانمی را معرفی میکنند که حدود 25 سال سابقه کار دارد. او از سختیهای شغلش میگوید. از دخترش که الان میخواهد ازدواج کند ولی پول جهیزیه ندارد و اینکه رویش نمیشود به مردم بگوید مادرش شغلش چیست و ترجیح میدهد بگوید او کارگر نظافتچی است. او معتقد است این شغل همرده مشاغل سخت است و کارکردن مداوم با آب و بوی کافور مشکلات زیادی را برای افراد بهوجود میآورد. وقتی دستهایش را نشانم میدهد، چروکیده و زخمی است. با وجود اینکه سن بازنشستگی پایین آمده برای این شغل هنوز همان 30 سال خدمت ملاک است و افراد در سنین پیری هم مجبورند کارشان را ادامه دهند. دوباره به خیابان برمیگردم. محدودههای تردد داخل بهشتزهرا، جایی که هیچ فرقی با دیگر خیابانها ندارد اما، در آن نه تابلو راهنمایی و رانندگی هست نه علامتی نه حتی پلیسی. یکی از رانندهها که تاکسی داخلی آنجاست، میگوید اینجا فقط رشد کرده و درحالی که وسعت آن هم کم نیست و به اندازه یک شهر کوچک است، هیچ قانون و پلیسی برای رانندگی و تردد خودروها وجود ندارد. طرح گسترش بهشتزهرا باعث شد زمینهای زیادی در اطراف به آنجا اضافه شود.
همجواری با مردگان!
شهردار باقرشهر پیشتر عنوان کرده بود: با توجه به همجواری باقر شهر با گورستان بهشتزهرا مشکلات بسیار زیادی برای مردم این شهر ایجاد شده است. سعید استاد فرج با توجه به افتتاح پل منتهی صالحآباد به بهشتزهرا در روز 22 بهمن خاطرنشان کرده بود: با افتتاح این پل ترافیک شهری به منطقه باقرشهر منتقل خواهد شد که این امر نیازمند هماهنگی و برنامهریزی مسئولان است. پلی که سال گذشته افتتاح شد و ترافیک زیادی را از تردد افرادی که میخواهند به سر قبر درگذشتگانشان بروند ایجاد کرد و مشکلات ترافیکی این نقطه دورافتاده از شهرنشینی و قانون را شدت بخشید.
در رابطه با مشکلات توسعه بهشتزهرا و تکمیل ظرفیت آن یکی از اعضای شورای شهر تهران به «آرمان» میگوید: در آخرین جلسهای که شورای شهر برای این موضوع تعیین کرده بود به شهرداری یک مهلت سه ماه داده شد بود تا درمورد ساخت آرامگاه در نقاط چهار گانه شهر برنامهریزی کند. غلامرضا انصاری میافزاید: از این مهلت سه ماهه چند ماهی گذشته و هنوز معاونت خدمات شهری برنامهای در این مورد ندارد. در این مورد هفته گذشته نمایندهای که این تذکر قبلی را مطرح کرده بود دوباره درمورد پیگیری این طرح تذکر داد. او میگوید: هدف اصلی ساخت آرامگاههای چهارگانه در مناطق چهارگانه و در درجه دوم افزایش ظرفیت این آرامستان و بهبود فضای داخلی آن است.
انصاری با اشاره به گسترش بهشتزهرا و ایجاد مشکل برای شهرها و روستاهای همجوار میافزاید: طرح توسعه این مکان در پیشبینی شورای دوم لحاظ شده و قرار است علاوه بر چارهاندیشی برای این مشکل داخل خود آرامستان هم ساماندهی شهری شود. این عضو شورای شهر عنوان میکند: طرح توسعه بهشتزهرا و ساخت آرامستان جدید نیازمند زمان است و برای این مساله باید برنامهریزی طولانیمدت شود. او با بیان اینکه مطالعه برای ایجاد گورستان جدید در شهر تهران بر اساس شرایط زیستمحیطی و مسائل اجتماعی در چهار نقطه شهر تهران صورت گرفته است، اعلام میکند: در شمال شرق تهران محدودیت ایجاد گورستان داریم، در غرب به لحاظ وضعیت توپوگرافی و حریم و وزش باد غرب به شرق نیز این کار امکانپذیر نیست. در شرق تهران نیز بهدلیل وجود تاسیسات و پارچین این امکان وجود ندارد و ما مجبور هستیم ایجاد گورستانهای خود را درجنوب شهر تهران همجوار با بهشت زهرا توسعه دهیم که البته هزار هکتار زمین برای این کار پیشنهاد شده است. شهرداری باید این مساله را ساماندهی کند.