آنطور که آخرین بررسیها نشان میدهد هر ساعت 18 طلاق در کشور ثبت میشود. این آمار بالا نشانگر این است که در کشور ما یکپنجم ازدواجها به طلاق ختم میشود. این نسبت در برخی از شهرها به یکچهارم نیز میرسد.
به گزارش آرمان، در کشور ما زنان و مردان زیادی هستند که تجربه جدایی از همسرشان را دارند. از طرف دیگر، تعداد قابلتوجه طلاق در کشور باعث افزایش تعداد کودکان طلاق شده است. انجام فعالیتهایی برای کنترل و کاهش طلاق، قسمتی از مواجهه با مسئله طلاق است و از طرفی باید به کسانی که طلاق را تجربه کردهاند نیز آموزشهایی ارائه داد. حمایتهای اجتماعی پس از طلاق چه برای زنان، چه مردان و چه کودکان طلاق حلقه مفقودهای در سالهای اخیر بوده است. شاید بر این اساس است که یک مقام مسئول در سازمان بهزیستی روز گذشته بر لزوم این حمایتها تاکید کرده است.
بر اساس آمار سازمان ثبتاحوال در سال 92، تعداد کل طلاقها به 155 هزار نفر رسیده که در هر ماه بهطور متوسط تعداد 129 هزار نفر، در شبانهروز 426 واقعه طلاق، و در هرساعت 18 نفر از زوجین طلاقشان به ثبت میرسد. بیشترین ترکیب طلاق ثبت شده، مربوط به ترکیب سنی مردان 25 تا 29 سال با زنان 20تا 24 ساله بوده است. همچنین ماه گذشته مرکز آمار ایران اعلام کرد از کل جمعیت جوان کشور حدود 10 درصد دارای خانواده هستهای، 71 درصد مجرد و 19 درصد به صورت خانواده تکوالد زندگی میکنند. این آمار گواه روشنی از افزایش خانوادههای تکوالد که نتیجه فوت یا جدایی والدین است، میباشد. یعنی آنطور که این آمار نشان میدهد تعداد افرادی که بنا به دلایلی نظیر فوت یا جدایی از همسر تنها یا با فرزندانشان زندگی میکنند حتی از تعداد خانوادههای معمولی در این سنین نیز بیشتر است و این درحالی است که تاکنون هیچ اقدام حمایتی برای این افراد صورت نپذیرفته است.
سرنوشت زنان، کودکان و مردان بعد از طلاق
از قدیم مهر طلاق فقط بر پیشانی زنان میخورد و آن قدر این قضیه در عرف و اعتقادات مردم ناپسند مینمود که حتی زن مطلقه از عادیترین حقوق انسانی و رفتوآمد در اجتماع منع میشد. با افزایش تعداد طلاقها و البته تغییر تفکر و باورهای عرفی، امروزه دیگر طلاق مانند گذشته برای زنان چهرهای زشت و ناخوشایند ندارد. با وجود این، نمیتوان منکر مشکلاتی شد که برای زنان بعد از جدایی پیش میآید. بررسیها نشان میدهد هنوز هم بهرغم مدرن شدن بسیاری از خانوادهها افکار افراد عوض نشده و طلاق چندان عادی نشده است.
از سوی دیگر، تعداد زیادی از این زنان فرزندانی دارند که بنا بر دلایل مختلف اعم از بیکفایتی یا خواست پدر حضانت آنها به مادر سپرده شده است که تامین مخارج زندگی و بار اقتصادی چه با وجود داشتن فرزند و چه نداشتن آن بر دوش زنان مطلقه سنگینی میکند. از طرفی، کودکان چه در جریان جدایی و چه پس از آن قربانیان اصلی اختلافات و طلاق والدینشان هستند. زندگی در شرایط دعوا و درگیری و کشمکش بین والدین بهویژه در سنین پایین لطمات جبرانناپذیری بر روان کودک وارد میکند و بعد از جدایی هم هیچکدام از دو طرف به اندازه کودک از انتخاب بین دو تکیهگاه روانی و پرکردن جای خالی آن یکی با دیگری لطمه نمیبیند. بررسیها نشان میدهد کودکانی که با پدیده طلاق دست به گریبانند بیش از بقیه در معرض آسیبهای روانی و ابتلا به افسردگی و پرخاشگری در بزرگسالی هستند.
از سوی دیگر برخلاف اینکه اغلب تصور میشود مردان بعد از جدایی کمتر از زنان با آسیبهای روانی و اجتماعی بعد از طلاق درگیرند؛ بررسیها نشان میدهد مردان بیش از زنان بعد از جدایی دچار آسیبهای روحی و افسردگی میشوند. با وجود اینکه برداشتهای اجتماعی طلاق را برای مرد چندان نکوهیده نمیداند و از سوی دیگر مردان استقلال مالی داشته و بعد از طلاق کمتر مشکلات اقتصادی پیدا میکنند بار روانی جدایی و تحمل تنهایی برای مردان سختتر از زنان است.
حمایتهای اجتماعی بعد از طلاق اعلام شد
مدیرکل دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی حمایتهای اجتماعی بعد از طلاق را اعلام کرد. ولیا... نصر درباره حمایتهای اجتماعی بعد از طلاق گفت: در خانوادهای که دچار طلاق میشود، هم زن و هم مرد نیازمند حمایتهای اجتماعی است. علاوه بر این فرزندان این خانواده نیز نیازمند حمایتهایی هستند که بتوانند با شرایط جدید کنار بیایند. ایلنا نوشت؛ او افزود: در همین راستا برای مرد و زن آموزشهای تکوالدی داده میشود، چرا که حضانت از سوی دادگاه یا به پدر سپرده میشود یا به مادر. خانواده تکوالدی آموزشهای خاص خود را دارد که برای همین موضوع مشاورههایی را در نظر گرفتهایم. مدیرکل دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی افزود: علاوه بر این طلاق در خانوادهها منجر به آسیبهای اجتماعی و اختلالات روانی در افراد میشود. همه این موارد اگر با مشاوره بهنگام مددکار بهزیستی همراه باشد، میتواند از آسیبهای اجتماعی که جامعه را متضرر میکند، پیشگیری کند.
طلاق میتواند با آسیب همراه نباشد
یک آسیبشناس اجتماعی با اشاره به اینکه حمایتهای بعد از طلاق برای زنان و مردان تفاوت دارد به «آرمان» میگوید: حمایتهای بعد از طلاق میتواند روانی یا اجتماعی باشد. بررسیها نشان میدهد زنان بیش از مردان از نظراجتماعی در جریان طلاق آسیب میبینند درحالی که آسیبهای روانی طلاق برای مردان بیش از آسیبهای اجتماعی است و نباید از این مساله غافل بود. فرید براتیسده میافزاید: درحالی که کودکان هم به لحاظ روانی و اجتماعی از جدایی والدین آسیب میبینند توجه به این نکته لازم است که در کنار اقدامات مختلفی که برای جلوگیری از وقوع طلاق و کاهش نرخ آن در کشور انجام میشود پذیرفتن واقعیت طلاق و قبول آن باعث میشود آسیبهای ناشی از طلاق کمتر شود. او ادامه میدهد: افراد میتوانند بدون ایجاد تنشهای روانی برای خود و اطرافیانشان این پروسه را بگذرانند اما متاسفانه در کشور ما بهدلیل طرز تلقی غلط طلاق به عامل فرسایشدهنده روان برای دو طرف تبدیل شده که میتوان با این قبیل آموزشها تا حد زیادی آن را کنترل کرد.
نهادهای مردمی برای حمایت از مطلقهها
یک روانشناس به «آرمان» میگوید: آزردگی، ناراحتی و تنهایی، احساسات مشترک همه افرادی است که جدایی را تجربه میکنند. امیر هوشنگ مهریار ادامه میدهد: همه افراد خانوادههایی ندارند که بعد از طلاق از آنها حمایت کرده و بتوانند به دامان آن پناه ببرند و چه بسا بهدلیل مشکلات طرفین خانواده نیز دچار از هم گسیختگی شده باشد. در کنار اینکه بار مالی و حمایت اقتصادی در مساله طلاق مهم است حمایتهای اجتماعی و بهویژه روانی از اهمیتی صدچندان برخوردار است. مهریار میافزاید: در بیشتر کشورهای دنیا از بین خود این افراد نهادهای مردمی تحتعنوان انجمن طلاقگرفتهها شکل میگیرد که از طریق عضویت در آن، فرد از حمایتهای روانی لازم برخوردار میشود. از طریق این نهادها تمهیداتی اندیشیده میشود تا فرد با قرارگرفتن در میان افرادی که تجربه مشابه با خودش را دارند از بار روانی این مساله بکاهد و راحتتر با آن کنار بیاید. کودکان هم میتوانند در کنار والدینشان به این مراکز بروند و آموزشهای لازم را برای نحوه مواجهه با این مساله ببینند. او عنوان میکند: در کشور ما هم اگر این حمایتها به شکل مردمنهاد انجام شود بسیار موثر است.