«تاکسی» تازهترین فیلم بلند سینماییِ جعفر پناهی که با رویکردی سیاسی در جشنواره برلین، جایزه خرس طلایی را به دست آورد، در عین حال که در ایران اجازه نمایش نیافت، در سی کشور جهان به نمایش درخواهد آمد؛ اتفاقی که نشان داد، باید تدبیری متفاوت برای مدیریت فضا اندیشیده میشد و راهکارهای سلبی کارکرد محدودی یافتهاند.
به گزارش «تابناک»، جشنواره بینالمللی فیلم «برلین»، یکی از سه جشنواره مهم جهان در کنار «کن» و «ونیز»، رویکرد سیاسی در پیش گرفته و سرمایهای را که در بیش از نیم قرن به دست آورده در یک دهه اخیر از دست میدهد؛ اهدای سیاسی جایزه خرس طلایی به فیلم «تاکسی» ساخته جعفر پناهی که همان قالب «ده» عباس کیارستمی را داشت،
جدا از کیفیت و محتوای این اثر، آنچه در برلین اتفاق افتاد، منجر به توجه بیش از پیش رسانههای بینالمللی و همچنین شرکتهای پخش فیلم شد و اقبال تماشاگران در برلین نیز به تمرکز کمپانیهای پخش فیلم برای خرید کپی رایت این فیلم دامن زد تا در نهایت آن گونه که خبرگزاری فرانسه گزارش داد، شرکت توزیع بینالمللی فیلم «سلولوئید دریمز» اعلام کند که «تاکسی» تاکنون در بیش از سی کشور جهان به فروش رسیده و به نمایش درخواهد آمد.
«تاکسی» در بیست کشور اروپایی از جمله فرانسه، روسیه و ترکیه و همچنین کشورهای آسیایی چون تایوان، هنگکنگ، چین و البته در کشورهای آمریکای جنوبی نظیر برزیل و کلمبیا به نمایش درخواهد آمد و طبیعتاً در این شرایط نمایش این فیلم در بریتانیا و آمریکا نیز نمایش داده خواهد شد و بدین ترتیب تازهترین فیلم این کارگردان ممنوع الفعالیت در سالنهای نمایشی با کثرتی به مراتب وسیعتر از ایران به نمایش درخواهد آمد.
این اتفاق در حالی رخ میدهد که جعفر پناهی پس از اعلام برنده شدن جایزه خرس طلایی به ایلنا گفته است: «
...بعداز انتشار نامه ایشان، پیشنهاد كردم در روزهای باقی مانده جشنواره فیلم فجر «تاکسی» را به نمایش درآورند، در عوض من هم به عنوان یک سینماگر ایرانی برای نشان دادن حسننیت، نامهای به جشنواره برلین مىدادم و از آنها مىخواستم فیلم را از دایره رقابت خارج کنند، چرا که معتقدم هیچ جایزهای ارزشمندتر از دیدن فیلم توسط هموطنانم در داخل کشور نیست».
این کارگردان ادامه داده است: «
همه فیلمسازان ایرانی دلشان میخواهد فیلمشان اول در کشورشان به نمایش درآید اما دیوار سیاست همیشه مانع نمایش این فیلمها در ایران شده است... با آنکه هیچ وقت اهل پیغام دادن به هیچ مدیر دولتی نیستم، همین پیشنهاد را پنج دقیقه بعد از انتشار نامه آقای ایوبی (به مدیر جشنواره برلین)، توسط یکی از سینماگران به اطلاع ایشان رساندم. پیغام فرستادند با مشاورانشان صحبت خواهند کرد. من تا آخرین روز جشنواره فجر منتظر تصمیم ایشان بودم...».
سوای اینکه چه نقدی به وضعیت جعفر پناهی وجود دارد و همچنین سوای اینکه هر طرف ماجرا چه سهمی در شکلگیری وضعیت کنونی دارد، با مرور آنچه بیان شد، این پرسش پیش روست که آیا راه بهتری برای مدیریت وضعیت امثال جعفر پناهی نبود؟ اگر قرار باشد از مصداق جعفر پناهی عبور کرد و به کلیت به نام «جعفر پناهیها» توجه نمود، این پرسش را میتوان کاملتر مطرح کرد که آیا نمیشد رویکرد بهتری در پیش گرفت؟
بدون شک حتی اگر شخصِ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز اراده میکرد، با محکومیتی که پناهی دارد، اجازه صدور مجوز نمایش فیلم «تاکسی» در جشنواره فجر یا هر سالن سینما دیگری را نداشت و ندارد؛ اما در این شرایط که دیگر رویکردهای سلبی کارکردش را از دست داده، منطقی است که روشهای دیگری را پیش گرفت.
وقتی یک کارگردان با یک دوربین کوچک میتواند فیلمی برای نمایش در جشنوارههای جهانی بسازد، روی یک وب سایت آپلود کند و سپس فیلمش انتخاب میشود و در بازیهای خاصی که اشاره شد، جایزه اول جشنواره برلین را ببرد و سپس همین فیلم به اکران بینالمللی برسد، طبیعتاً باید مشی دیگری در دنیای ارتباطات در پیش گرفت.
در واقع باید مجموعه کلان کشور، حتی اگر با نگاه امثال جعفر پناهیها که گاهی به سیاهی تمایل دارد، موافق نیستند و این رویکرد را خلاف مصالح کشور میدانند، درصدد مدیریت این چهرهها در کشور تا سرحد ممکن برآیند. وقتی نمیتوان فرمان را از راننده تاکسی گرفت، بهتر نیست تلاش کرد با گفتوگو و مشوقهایی، او را همراه ساخت و دشمن را به مخالف و مخالف را به منتقد بدل کرد؟ آیا این روش بیش از این کار گرفته خواهد شد؟