صدوسی‌‌ونهمین «سی دقیقه» با «تابناک»؛

فیلم: «فورس ماژور» اثر شاخص سینمای سوئد را تماشا کنید

اگر قرار باشد یکی از بهترین‌ فیلم‌‌های سال‌های اخیر سینمای سوئد را انتخاب کنیم، «فورس ماژور/ Force Majeure» یک سر و گردن از همه آثار بالاتر است؛ فیلمی با مضامینی متفاوت که مخاطب را غافلگیر می‌کند و در نهایت قدرت کارگردان را به رخ تماشاچی می‌کشد.
کد خبر: ۴۸۷۲۴۵
|
۱۳ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۰ 02 April 2015
|
15903 بازدید
فیلم: «یک سال بسیار خشن» را تماشا کنیداگر قرار باشد یکی از بهترین‌ فیلم‌‌های سال‌های اخیر سینمای سوئد را انتخاب کنیم، «فورس ماژور/ Force Majeure» یک سر و گردن از همه آثار بالاتر است؛ فیلمی با مضامینی متفاوت که مخاطب را غافلگیر می‌کند و در نهایت قدرت کارگردان را به رخ تماشاچی می‌کشد.

به گزارش «تابناک»، بهمن استعاره مناسبی برای مشکلی است که ابتدا کوچک است، کم کم شتاب می‌گیرد و در ‌‌نهایت تعادل آرامش بخش تعطیلات زمستانی ـ و احتمالاً حتی ازدواج ـ یک زوج مرفه اسکاندیناویایی را در قالب چهارمین فیلم بسیار دقیق روبن اوستلوند به نام «فورس ماژور/ Force Majeure» تهدید به نابودی می‌کند.

بر خلاف فیلمهای سنتی درباره بلایای طبیعی ـ که در آن‌ها لذت بیننده با غوغا و آشوبی که روی پرده می‌بیند ارتباط مستقیمی دارد ـ تریلر دلهره آور روان‌شناسانه اوستلوند با رویدادهای دیدنی پیش می‌رود و عواقب فاجعه بار آن‌ها را بر روی یکایک اعضای خانوادهای که درگیرش شدهاند، مطالعه می‌کند. این فیلم که از نظر بصری حتی در مبتذل‌ترین دقایقش هم حیرت آور است و از نظر عاطفی تقریباً یک اشتباه حساس است، تا آنجا که می‌تواند یک قرار عاشقانه را پیچیده می‌کند.

از بین همه هجونویسان فعال در سینمای امروز دنیا، شاید اوستلوند را بتوان نماینده زیرکانه‌ترین نمونه طنز تلخ نامید. نثر او به قدری ماهرانه نوشته می‌شود که گاه تمییز دادن بین اینکه آیا او واقعاً در حال تشریح‌‌ همان اتفاق بدی است که قرار است روی پرده دیده شود یا خیر، کار بسیار دشواری است.

از نظر مخاطبان، چالش تفسیری در فاصله محضی که کارگردان بین خود و شخصیت‌ها ایجاد می‌کند خلق می‌شود. او طلایه دار و شاید استاد سبکی است که در آن کارگردان صحنه‌ها را از فاصله دور با دوربین دیجیتال با رزولوشن بالا فیلمبرداری می‌کند و بعد درباره قاب بندی تصاویر، حرکات دوربین و ... در فرایند طولانی پس از تولید تصمیم گیری می‌کند.

در فیلم قبلی اوستلوند، «بازی/Play»، روایت کش داری از یک ماجرای گردن کلفتی است و آن تردیدی که در فیلم درک می‌شود می‌تواند مشقت آور باشد. اما در «فورس ماژور»، که در آن جدایی سرد [یک زوج] قواره تن شرایط است و در عین حال انتخابهای خلاقانه کارگردان مشهود‌تر هستند، بالاخره این سبک توجیه می‌شود.

وقتی که اوستلوند سیر رسیدن به لحظهای را که زوج مورد نظر دیگر نمی‌خواهند همدیگر را ببینند روایت می‌کند به یاد «صحنههایی از یک ازدواج» میشاییل هانکه می‌افتیم. این سیر با فاجعهای رخ می‌دهد که در آن قسمتی از غریزه پدر خانواده به جای قربانی کردن خود برای نجات خانواده، به فکر در بردن جان خود است.

فیلم به طرزی بسیار حساب شده هر آنچه ممکن است اتفاق افتاده باشد و ناگزیر از چشم اعضای خانواده در این پنج روز تعطیلی زمستانی دور مانده باشد ثبت می‌کند و این را می‌توان از‌‌ همان شات اول فهمید: زمانی که این خانواده فوق العاده ـ پدر توماس (با بازی یوهانس باهه کونکه)، مادر ابا (با بازی لیزا لووِن کونگسلی)، پسر و دختر (خواهر و برادری واقعی به نام‌های وینسنت و کلارا وترگرن) ـ برای گرفتن عکس گروهی روی کوه ژست می‌گیرند. در حالی که آن‌ها خود خاطراتشان را ویرایش می‌کنند تا با آنچه روایت می‌کنند بخواند، اوستلوند شاهد تمام جزئیات تا زمان جدایی در حمام است.

در دومین روز تعطیلاتشان بهمن مهیبی رخ می‌دهد که ابتدا به آن‌ها فرصت می‌دهد تا نگاهی به بخش بی‌عیب و نقص خانواده خود داشته باشند. و بعد در قسمتی که ناگهان به شناخته شده‌ترین نمای جشنواره فیلم کن ۲۰۱۴ تبدیل می‌شود، بهمنی در کوهستان ایجاد می‌شود و به خانواده و بینندهها نزدیک می‌شود و آنقدر سریع اتفاق می‌افتد که باعث می‌شود بیننده برای جا خالی دادن سر خود را بدزدد.

اوستلوند با ترکیب فیلم مستند یک بهمن واقعی در استان بریتیش کلمبیا کانادا و بازیگران مقابل یک صفحه سبز (greenscreen) وسط ابری از پودر CG توانست این صحنه میخکوب کننده را بگیرد. با شروع این فیلم به روشی باورنکردنی، اوستلوند با اتکا به زبان بدن و اشارههای خردمندانه دیگر درام را به رجیستری دقیق‌تر تبدیل می‌کند تا ترکهایی را که در این رابطه ایجاد شدهاند، عیان کند.

بچه‌ها اولین کسانی هستند که واکنش نشان می‌دهند، آن‌ها قبلاً شاهد احساسی که باید با ترک پدر در طول این صحنه مهم به آن‌ها دست دهد بودهاند. بعد، ابا سر میز شام مردانگی توماس را به چالش می‌کشد.

او اتفاقی را که افتاده فراموش نمی‌کند و بار دیگر صحنه را مقابل چشمان بهترین دوست توماس (با بازی کریستوفر هیویو) ترسیم می‌کند. او با شنیدن ماجرا نمی‌تواند آن شب بخوابد و مدام به این فکر می‌کند که اگر او جای توماس می‌بود چه می‌کرد. از قضا، توماس ماجرا را با گوشی آیفون خود فیلمبرداری کرده؛ هرپند ما به جای دیدن تصاویر واکنش او را در طول تماشای فیلم می‌بینیم.

در صحنه غیرمتداول دیگری، توماس از صدای بلند شکسته شدن چیزی در راهروی هتل ـ در حالی که دربان از بالا به صحنه نگاه می‌کند ـ به شدت آشفته می‌شود (حجم، احتمالاً تاکتیک دیگری برای ترساندن بیننده توسط اوستلوند است).

زیر این همه موشکافی، احساس می‌شود که فیلم کمی راکد است؛ درست مثل هر تعطیلات دیگری که فقط در یک لوکیشن می گذرد، ولی با این حال صحنه‌ها جذابیت خود را حفظ می‌کنند. اولین صحنه که پشت ارتفاعات رخ می‌دهد، نشان دهنده راهی برای توماس است تا به صورت نمادین خود را در چشم فرزندانش بزرگ کند، در حالی که صحنه آخر باز گذاشته شده تا هر کس تفسیر خود را از آن داشته باشد. شکی نیست که هیبت پدری شکسته شده، غرایز توماس دیگر قابل اعتماد نیست و باید از فاجعه بعدی اجتناب کرد، و این اِبا است که باید تصمیم بگیرد.


خلاصه‌ای از این فیلم را در «تابناک» مشاهده کنید


تعداد بازدید : 299
دانلود
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# جنگ ایران و اسرائیل # قیمت طلا # مهاجران افغان # یارانه # حمله اسرائیل به ایران # خودرو
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
به نظر شما چه کسی در انتخابات آمریکا پیروز خواهد شد؟