اصول اخلاقی کمر خم کرده اند

مریم یوسفی*
کد خبر: ۵۰۷۷۷۷
|
۲۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۰۹ 10 June 2015
|
2310 بازدید
موضوع کودکان کار به عنوان یک آسیب اجتماعی مشهود در جامعه مطرح است و اگر برای یک بار به خیابان‌های اصلی شهر قدم بگذاریم این آسیب اجتماعی را می‌توانیم بخوبی لمس کنیم؛ برای جلوگیری از این پدیده که چهره جامعه را مخدوش می‌کند تاکنون برنامه‌های مقطعی و بدون هدف انجام گرفته است و نتیجه آن نیز بخوبی قابل پیش‌بینی است. کودکان کاری که هر روز بیشتر و بیشتر می‌شوند و بی‌تفاوتی مردم و مسئولان که هر روز پررنگ‌تر می‌شود. 

گروه‌های اجتماعی متخصص و مسئولان در کارهای مقطعی یک  منطقه را از وجود این کودکان  پاک می‌کنند بدون آنکه به اسکان‌آنها توجهی داشته باشند و چون  این کودکان به کار در خیابان عادت کرده‌اند و در خانواده‌هایی رشد پیدا کرده‌اند که شغل کاذب و کار خیابانی پیشه آنها است  بازهم شاهد حضور آنها در خیابان‌ها هستیم. اما چه شده که  این روزها به سادگی از کنار کودکان کار یا افراد آسیب دیده می‌گذریم؟ باید این واقعیت را بپذیریم که نسبت به همنوع خود بی‌تفاوت هستیم و پایبندی زیادی به  اصل برابری و برادری که با اسلام ادغام شده و به عنوان یک فرهنگ ایرانی و اسلامی است نداریم.

شعر زیبای سعدی که می‌فرماید:  بنی آدم اعضای  یکدیگرند که در آفرینش زیک گوهرند نشان از این واقعیت دارد که در زمان‌های گذشته نسبت به این فرهنگ پایبندی وجود داشت و کمتر شنیده‌ایم که کسی از حال و روز همسایه خود بی‌خبر باشد. متأسفانه بسیاری از کشورها از این تمدن غنی ایران زمین استفاده کرده و با شناسایی کودکان کار یا افراد بی‌پناه جامعه در جهت اسکان دادن آنها و حمایت اجتماعی و اقتصادی از آنها گام‌های اساسی برداشته‌اند.

 در نسل‌های قبلی و طی زمان پدر و پدربزرگ‌ها دیده یا شنیده‌ایم که کودکی با دیدن کودک پابرهنه یا ژنده پوش کفش یا لباس خود را به او می‌داد و خودش پابرهنه به خانه می‌آمد. این ایثار و گذشت ناشی از تربیت صحیح خانواده‌ها و همچنین فرهنگ غالب جامعه در این زمینه بود اما متأسفانه امروزه نه تنها گذشت و فداکاری را در کودکان شاهد نیستیم بلکه برخی از آنها سعی می‌کنند لباس یا کفش و داشته‌هایشان را به رخ دیگر کودکان بکشانند. شکاف طبقاتی یکی از دلایل مهمی است که باعث بی‌تفاوتی نسبت به همنوع شده است. شکافی که به عقیده من تبدیل به یک خندق بزرگ شده است و هر روز هم عمیق‌تر می‌شود. عواملی که باعث تغییر فرهنگ مردم و به وجود آمدن این شکاف طبقاتی شده است می‌توان در چند دسته تقسیم بندی کرد.

 ما در عصری زندگی می‌کنیم که به عصر ارتباطات معروف است و تکنولوژی نوین ارتباطی بر رفتار و حتی فرهنگ بسیاری از ما غلبه پیدا کرده است به طوری که در این تکنولوژی غرق شده‌ایم. فیلم‌هایی که از ماهواره پحش می‌شوند و شبکه‌های اجتماعی که ساعت‌های بسیاری از شبانه روز ما را به خود اختصاص می‌دهند نوعی فرهنگ خوشگذرانی را ترویج می‌کنند به‌طوری که همه آنها این موضوع را ترغیب می‌کنند که دنیا دو روز است و فقط به فکر خودت باش و کمک به دیگران و افراد ضعیف جامعه وظیفه تو نیست و.... همه اینها باعث شده است شعار «زنده باد خودم» در فرهنگ بسیاری از خانواده‌ها سایه بیندازد و دیگر کسی به همنوع خودش فکر نکند. زندگی ماشینی با گرفتن انرژی، انسان‌ها را دلسرد می‌کند.

 در این نوع زندگی‌ها شاهد هستیم که خانواده از صبح تا شب برای تأمین معاش تلاش می‌کند و شب‌هنگام فقط برای استراحت به خانه بازمی‌گردد و روز بعد نیز این روند ادامه می‌یابد و هیچ تغییر و تحولی در زندگی انسان به وجود نمی‌آید و در دراز مدت این روند باعث دلسردی و بی‌تفاوتی نسبت به همنوع می‌شود به طوری که می‌گویند اگر بتوانیم گلیم خود را از آب بیرون بکشیم کافی است. برای بررسی ریشه بی‌تفاوت بودن کافی است نگاهی به آموزش و پرورش و مهدکودک‌ها داشته باشیم. در مهد کودک‌های کشور ژاپن یک صندلی می‌گذارند و می‌گویند شما چند نفر طوری باید بنشینید که همه بتوانید بنشینند ولی در کشورما از بچه‌ها می‌خواهیم که زودتر از بقیه روی صندلی بنشیند و اگر کسی نتوانست روی صندلی بنشیند بازنده است. کودکان ژاپنی می‌آموزند که برنده و بازنده وجود ندارد و اگر نمی‌توانند همه روی یک صندلی بنشینند پس بهتر است کسی ننشیند و به نوعی به همنوع خود احترام می‌گذارند اما نحوه آموزش نادرست  در ایران باعث می‌شود یک کودک بیاموزد که باید بدون توجه به همنوع برای رسیدن به آن چیزی که دوست دارد آنها را کنار بزند.

مریم بهریان: روزی 14 ساعت کار می‌کنم، صدای شمارش انگشتانش با تیک تاک نبضش در میان هیاهوی هزار نت این سرزمین، عجیب گم می‌شود. انگار کسی او را نمی‌شنود. دوباره می‌گوید من روزی 14 ساعت کار می‌کنم. دلش رویا می‌خواهد تا برگونه اش سر بخورد و ستاره شود ، دلش رویا می‌خواهد تا در دستانش عروسک شود. پول‌های کف دستش را آرام می‌فشارد تا شاید عروسک شود، دوچرخه شود، شاید هم لباسی نو، عینکی برای چشم‌های مادربزرگ، موتور سیکلت برای پدر، باران نان شود برای سفره خالی خانه...

اما باید صبر کند، این را مادرش گفته بود، وقتی غم به‌اندازه جیب‌های خالی پدر سنگین نبود، وقتی لبخندش برای دل مادر خورشید بود، با نان خالی هم می‌شد دلی از عزا در آورد، وقتی از لبخند دختر همسایه، باغچه خانه شان عاشق می‌شد. 

برخلاف انتظار، کودکان کار آنچنان هم ناشناخته و گمنام نیستند، سالی یکبار یا شاید هم دوبار، روزنامه نگار یا فیلم ساز باذوقی، بادبادک می‌شود برای تنهایی  دل دخترکی که گل می‌فروشد،پسرکی که در بساط به هم ریخته، اخم خورشید را به جان می‌خرد تا پدر گرسنه نماند. مثل همین چندماه پیش که زری دختر 12 ساله در پاسخ به خبرنگار جوانی گفت، برنامه یک روز کاری من بسیار متنوع است، ساعت 6 صبح از خواب بلند می‌شوم، انجام همه کارهای خانه به عهده من است باید برای خواهر و برادرانم  صبحانه تهیه کنم، پس از پخت و پز و شست و شوی ظرف‌ها به انجام کارهای خانه می‌پردازم و به پدرم کمک می‌کنم تا جعبه هایی را که سفارش گرفته است، آماده کرده و تحویل دهد، سپس تا هشت شب کار می‌کنم پس از بازگشت به خانه وظیفه تهیه شام نیز به عهده من است. پدرم به تنهایی از عهده  زندگی بر نمی‌آید من و برادرانم کار می‌کنیم، روز تعطیل و جشن  برای ما کاملاً بی‌معنی است. من روزی 14 ساعت کار می‌کنم. محرومیت از تحصیل،  سلامتی  و زندگی  بهایی است که این دختر 12 ساله برای گرفتن این دستمزد می‌پردازد.

 نقض حقوق کودکان

 ریسک فاکتورهایی مانند فقر اقتصادی و فرهنگی والدین، سابقه محکومیت و مهاجرت از عوامل اصلی نقض حقوق کودکان و افزایش شمار روز افزون  کارگران کوچک در سراسر جهان است. آمارهای مختلف نشان می‌دهد، معمولاً گروهی از افرادی که به ترک محل زندگی خویش اصرار ورزیده و به جوامع در حال توسعه پناه می‌برند، بافت فقر و فاقد هویت اجتماعی و فرهنگی مشخص را تشکیل می‌دهند که معمولاً از راه  غیر قانونی مهاجرت کرده و به دنبال پیدا کردن فرصت‌های جدید شغلی و زندگی بهتر هستند.

در این میان فرزندان مهاجران غیر قانونی قربانی استثمارگران و کارفرمایان سودجو شده و از تحصیل محروم می‌مانند. به طوری که سازمان یونیسف  رشد کودکان کار در کشورهای در حال توسعه را از بزرگترین تهدید‌ها برای سلامتی کودکان معرفی می‌کنند. به طوری که آمارهای دو دهه پیش نشان می‌دهد، درصد قابل توجهی از کودکان کار از خانواده‌های مهاجر مکزیکی بوده‌اند که در اثر کار در مزارع نیویورک و قرار گرفتن طولانی مدت در معرض سموم کشـــــاورزی و آفت کش‌ها به بیماری‌های لاعلاج تنفسی مبتلا شده و جان شان را از دست داده‌اند.

  آسییب شناسی کار کودکان

با اینکه حذف کودکان از موقعیت‌های خطرناک کاری  یکی از برنامه‌های سازمان حقوق بشر بوده و کنوانسیون آن به تصویب رسیده است، آمارهای متعددی نشان از فعالیت کودکان بویژه فرزندان اقلیت‌ها و مهاجران بدون هویت و غیر قانونی در مشاغل سخت و زیان آور می‌دهد.

مطابق با آمارهای انجام شده، در حدود 250 میلیون کودک در سراسر جهان به رغم قانون‌های تصویب شده در رابطه با حقوق کودکان، به طور غیر قانونی کار می‌کنند که 111 میلیون  کودک زیر 15 سال در معادن، کارخانه‌های تولید مواد شیمیایی خطرناک و مهلک و مزارع کار کرده و خطراتی مانند مسمومیت، آلودگی‌های صوتی و محیطی، فرسودگی ناشی از بلند کردن اجسام سنگین و پیری و مرگ زود رس در کنار اختلالاتی مانند افسردگی، بیش فعالی، مشکلات یادگیری و حتی عقب ماندگی ذهنی این کودکان را تهدید می‌کند. به گزارش محققان  فرزندان مهاجران غیر قانونی به رغم قانون‌های وضع شده و کنوانسیون‌های سازمان ملل که به محافظت از سلامت فیزیکی و روانی کودکان در هر شرایطی تأکید می‌کند، در معرض استثمار قرار داشته و مشکلات اسفبار و جبران ناپذیری مانند  اختلال در رشد استخوان‌ها، مشکلات شنوایی، فقر ریز مغذی‌ها و کمبود خواب، کمبود ترشح هورمون رشد و اختلالات قلبی، عروقی را تجربه می‌کنند.

آمارها نشان می‌دهد، خانواده هایی که به صورت غیر قانونی مهاجرت کرده و والدین نمی‌توانند شغل مناسبی برای خودشان پیدا کنند، معمولاً از مشکل بی‌هویتی نیز رنج می‌برند و همین مسأله آنها را در معرض آزار و تنش‌های بیشتری قرار داده که برخی کارشناسان آن را یکی از پدیده‌های فاجعه‌آمیز در دنیای امروز نامیده و تنها راه مقابله با پیامدهای جبران ناپذیر بحران پدیده کار را اعمال قوانین و برنامه ریزی‌های جامع برای پیشگیری از آسیب کودکان معرفی می‌کنند.

 تروماهای کودکانه

آمارهای انجام گرفته در سال‌های اخیر نشان داد،  فرزندان خانواده‌های مهاجر که کودکان‌شان مجبور به انجام کارهای غیر قانونی شده و تحت سلطه کارفرمایان سودجو، روزهای طاقت فرسا را در کنار فقر و آشفتگی‌های خانوادگی تجربه می‌کنند، در معرض ابتلا به مشکلات  روانی مانند سندرم اختلال پس از سانحه قرار می‌گیرند.

 این کودکان در صورتی که قربانی جنایت‌های اطرافیان شده و علاوه بر مورد سوء‌استفاده قرار گرفتن  توسط کارفرمایان، خشونت‌های کلامی و فیزیکی والدین یا افراد دیگر را تجربه کنند، در مقابل رویدادهای استرس زا آسیب پذیر شده و آینده خوشایند و شیرینی در انتظارشان نخواهد بود و در بزرگسالی با حس ترس و اضطراب همیشگی، دست و پنجه نرم خواهند کرد. یک پژوهش اجتماعی در افغانستان نشان داد، درصد زیادی از کودکان افغان که در طول دهه‌های اخیر  شرایط استرس زای محیطی را تجربه کرده و مجبور به مهاجرت شده‌اند، هم اکنون با اختلال و علائم استرس پس از سانحه دست و پنجه نرم می‌کنند و قربانی ترومای گذشته هستند.

 کار  و کودک آزاری

در دهه‌های اخیر جمعیت کودکان کار نه تنها رشد بیشتری داشته بلکه گزارش‌ها نشان می‌دهد میزان کودک آزاری در میان این گروه از کودکان، اعتراض جهانی بسیاری از افراد را بر انگیخته است. خشونت‌های جسمی، جنسی و روانی و سوءاستفاده‌های عاطفی در خانواده‌های بی‌هویت کشورهای در حال توسعه که درصد زیادی از آنها را مهاجران غیر قانونی تشکیل می‌دهند، بیشتر گزارش شده است، به طوری که مطابق با آمارهای انجام گرفته،  80 تا 95 درصد از کودکان کار در خانواده‌های مهاجران غیر قانونی از خشونت‌ها و پرخاشگری‌های فیزیکی و کلامی والدین یا کارفرمایان شان در امان نبوده و تخمین زده می‌شود سالانه در حدود 60 هزار کودک زیر 15 سال در اثر سوء‌استفاده‌های فیزیکی ناشی از کودک آزاری‌های عمدی جان خود را از دست می‌دهند.

علاوه براین مطابق با یافته‌های انجام گرفته درصد قابل توجهی از کودکان نیز مورد سوء‌استفاده‌های عاطفی قرار گرفته و در اثر تهدید، تحقیر، قضاوت‌های منفی دائمی، بی‌توجهی به الگویی پایدار موجب احساس شکست و ناتوانی شده و از کاهش اعتماد به نفس و رشد اخلاقی و شناحتی رنج می‌برند و گروهی نیز در اثرآزارهای جنسی یا در دام افتادن اعتیاد و فحشا ، قربانی بیماری‌های جسمی و مشکلات روانی مانند احساس اضطراب و ترس شده و اقدام به خودکشی می‌کنند.

اگرچه نمی‌توان پدیده کار کودکان را در جهان منکر شد، اما آمارها نشان می‌دهد، معضل روی آوردن غیر قانونی فرزندان خانواده‌های مهاجر به کارهای غیر قانونی در کشورهای توسعه یافته بیشتر گزارش شده است و کودکان آسیایی و آفریقایی استرس‌های روانی، اجتماعی و مشکلات فیزیکی را بسیار زودتر از سن خود تجربه می‌کنند. به طوری که مطابق با آمارهای انجام شده، حدود 60 درصد از کودکان کار در آسیا و 23 درصد در کشورهای جنوب صحرای آفریقا، قربانی استثمار کارفرمایان سود جو می‌شوند و در بخش‌های مختلف کشاورزی و اقتصادی مشغول به فعالیت هستند.

*جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه 

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟