برای هر ناظر پیگیر اخبار مذاکرات هستهای در سالهای اخیر، پارهای از موضعگیریها که اکنون به تاریخ پیوستهاند، شبیه خاطراتی تلخ هستند؛ خاطراتی که البته هر چند روز یک بار و به ویژه با طرح راهحلهای جدید برای موضوع هستهای بارها و بارها تکرار میشوند.
به گزارش «تابناک»، تقریبا چهار ماه پیش از این بود که وزیر خارجه در گفت و گویی با یک هفتهنامه درباره شیوه لازمالاجرا کردن توافق احتمالی هستهای برای همه کشورهای درگیر در مذاکرات هستهای اظهار داشت، «بالاخره این توافقی است که در یک قطعنامه فصل هفتمی منشور ملل متحد تأیید و در نتیجه به یک توافق بینالمللی و الزامآور برای همه دولتها تبدیل میشود. اینکه دولتها به چه میزان به تعهدات بینالمللیشان عملی میکنند، بحثی جداگانه است؛ اما ما در حقوق بینالملل مبانی داریم که برای دولت ها تعهدآور است و از آن مبانی استفاده میکنیم».
این اظهارنظر ظریف که ریشه در مبانی حقوق بینالملل داشت و هیچ فرد آشنا به حقوق بینالمللی در داخل و خارج از ایران، ایرادی به آن نگرفت، با واکنش برخی روزنامهها و رسانههای داخلی همراه شد. این ادعا که «پذیرش قطعنامه فصل هفتمی همه دستاوردهای ۱۱ ساله هسته ای را بر باد میدهد»، اوج اظهارنظرهای مخالف در این باره بود؛ ادعایی که با گذشت چهار ماه، اکنون به یک خاطره تلخ تبدیل شده است. اکنون و با توضیحات ارائه شدن توسط کارشناسان، دیگر کسی در ضرورت تصویب قطعنامه در شورای امنیت برای برداشته شدن تحریمهای ایران در نتیجه توافق احتمالی هستهای تردیدی ندارد.
تجربه چنین واکنشهایی به جزئیات مذاکرات هستهای به همین مورد محدود نمیشود. در ماههای گذشته، طرح هر راه حلی برای بخشی از موضوع هستهای با واکنشهایی از این دست همراه شده است. عدهای احتمالا با این پیشذهن که تنها طرف غربی در حال ارائه راه حل برای رفع اختلافات هستند، به هر پیشنهاد جدید، واکنشی آمیخته با ترس داشتهاند. این در حالی است که هر دو طرف حاضر در یک مذاکره ممکن است برای کمتر شدن اختلافات راه حلهایی مطرح کنند که مورد پذیرش طرف مقابل نیز قرار گیرد.
چه بسا بسیاری از راهحلهایی که عدهای در داخل آن را خدعه طرف مقابل و پذیرش آن را خطای خطرناک طرف ایرانی میدانند، در واقع راهحلهای ارائه شده از سوی مذاکرهکنندگان ایرانی باشد.
ریشه این واکنشهای آمیخته با ترس را، مانند هر ترس دیگر میتوان در ناآگاهی یا تجربههای تلخ پیشین جستجو کرد.
افرادی که پیش از این با قطعنامه فصل هفتمی آشنایی نداشتند، در ابتدا که چنین تحریمهایی علیه ایران تصویب میشد به تبعات آن توجهی نداشتند، ولی بعدا که آسیبهای این قطعنامههای ظالمانه علیه ایران هویدا شد، قطعنامه فصل هفتمی را به فهرست تابوهای ذهنی خود اضافه کردند و حتی قطعنامه فصل هفتمی لازم برای برداشته شدن تحریمهای اعمال شده علیه ایران بر اساس چند قطعنامه فصل هفتمی را ترسناک دانستند.
ترس از ناشناختهها نه تنها به موضعگیریهای اشتباه درباره سیاست خارجی منجر میشود، حتی ممکن است در زندگی شخصی به گرایش به خرافه و رمالی نیز منجر شود. به همین دلیل است که امضا نشدن توافق احتمالی هستهای از سوی کشورهای شرکتکننده در مذاکرات از سوی برخی رسانهها، خطای بزرگ تیم مذاکرهکننده هستهای تلقی شده است.
این در حالی است که از مدتها پیش از این احتمال داده میشد که طرفین برای این که توافق احتمالی هستهای کمتر در معرض دخالتهای مخرب به ویژه از سوی کنگره آمریکا قرار بگیرد، سعی خواهند کرد که توافق هستهای شکل یک معاهده بینالمللی را نگیرد، زیرا در این صورت لازم خواهد بود، کنگره امریکا آن را با رأی بالایی تصویب کند.
مذاکرات به آخرین روزهای خود نزدیک شده و تا یک هفته دیگر سرنوشت مسیر سختی که در چند سال گذشته بر پرونده هستهای ایران گذشته، تعیین خواهد شد، ولی ظاهرا موضعگیریهای دچار روزمرگی علیه تیم مذاکرهکننده پایانی ندارد.