بر اساس اعلام کمیته رای گیری مردمی که زیر نظر خانه سینما فعالیت می کند فیلم های «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی، «اژدها وارد می شود» به کارگردانی مانی حقیقی، «ایستاده در غبار» ساخته محمدحسین مهدویان، «بادیگارد» ساخته ابراهیم حاتمی کیا و «بارکد» ساخته مصطفی کیایی در روز ۲۰ بهمن همچنان در صدر آرا هستند.
جدول انتخاب بهترین فیلم از نگاه تماشاگران تا پایان برگزاری سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر به صورت روزانه از سوی خانه سینما منتشر می شود.
آرای روز نهم بین ۲۳ فیلم و با اخذ ۵۷ هزار و ۳۱۹ رای بوده است.
همچنین شب گذشته بین تماشاگران فعال در بخش آرای مردمی قرعه کشی و به سه نفر از آنها سکه بهار آزادی اهدا شد.
طبق داوری انجام گرفته در روزهای شنبه، یکشنبه و دوشنبه ۱۷، ۱۸ و ۱۹ بهمن ماه نیز فیلم های «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی، «اژدها وارد می شود» به کارگردانی مانی حقیقی، «ایستاده در غبار» ساخته محمدحسین مهدویان، «بادیگارد» ساخته ابراهیم حاتمی کیا و «بارکد» ساخته مصطفی کیایی بدون ترتیب و بر طبق حروف الفبا در ردیف بهترین فیلم ها از نگاه تماشاگران قرار گرفته اند.
طبق داوری انجام گرفته در روز جمعه ۱۶ بهمن فیلم های «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی، «اژدها وارد می شود» به کارگردانی مانی حقیقی، «ایستاده در غبار» ساخته محمدحسین مهدویان، «بادیگارد» ساخته ابراهیم حاتمی کیا و «بارکد» ساخته مصطفی کیایی بدون ترتیب و بر طبق حروف الفبا در ردیف بهترین فیلم ها از نگاه تماشاگران بودند.
طبق داوری انجام گرفته در روز پنجشنبه ۱۷ بهمن فیلم های «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی، «اژدها وارد می شود» به کارگردانی مانی حقیقی، «بادیگارد» ساخته ابراهیم حاتمی کیا، «بارکد» ساخته مصطفی کیایی و «لانتوری» ساخته رضا درمیشیان بدون ترتیب و بر طبق حروف الفبا در ردیف بهترین فیلم ها از نگاه تماشاگران بودند.
براساس داوری در روز چهارشنبه ۱۴ بهمن فیلم های «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی، «اژدها وارد می شود» به کارگردانی مانی حقیقی، «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمدحسین مهدویان، «بادیگارد» ساخته ابراهیم حاتمی کیا و «بارکد» ساخته مصطفی کیایی بدون ترتیب و بر طبق حروف الفبا در ردیف بهترین فیلم ها از نگاه تماشاگران قرار گرفته اند.
طبق داوری انجام گرفته در روز سه شنبه ۱۳ بهمن ماه فیلم های «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی، «اژدها وارد می شود» به کارگردانی مانی حقیقی، «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمدحسین مهدویان، «بارکد» به کارگردانی مصطفی کیایی و «لانتوری» به کارگردانی رضا درمیشیان بدون ترتیب و بر طبق حروف الفبا در ردیف بهترین فیلم ها از نگاه تماشاگران قرار گرفته بودند.
طبق داوری انجام گرفته در روز دوشنبه ۱۲ بهمن ماه فیلم های «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی، «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمدحسین مهدویان، «خشم و هیاهو» به کارگردانی هومن سیدی، «زاپاس» به کارگردانی برزو نیک نژاد و «آااادت نمیکنیم» به کارگردانی ابراهیم ابراهیمیان بدون ترتیب و بر طبق حروف الفبا در ردیف بهترین فیلم ها از نگاه تماشاگران قرار گرفته بودند.
9:22- «تابناک» بر اساس آرای ماخوذه در سینماهای مردمی و پنج فیلمی که در این آراء در صدر قرار دارند، انتخاب بهترین فیلم از نگاه مردم را به رای گذاشته که میتوانید در صفحه نخست «تابناک» در این نظرسنجی مشارکت کنید.افخمی درباره این فیلم و اینکه چقدر ممکن است به سیاه نمایی متهم شود،
بیان کرد: من از چنین تعابیری استفاده نمی کنم و فکر می کنم اینها شکل
نادرست تحلیل کردن یک فیلم است. قسمت اولیه فیلم باید دربیاید تا فیلم
پرداخت خوبی داشته باشد. «ابد و یک روز» فیلم خوش ساختی است البته در یک
نگاه کلی می توان بیان کرد که همه فیلم های سینمایی غیر از کمدی ها آثاری
هستند که می توان آنها را در تلویزیون دید و نیازی نیست برای تماشای آنها
به سینما رفت.
راعی در پاسخ به اینکه آیا فشار دولتی برای انتخاب فیلم
«امکان مینا» بر هیات داوری وجود داشته است؟ بیان کرد: دو فیلم «امکان
مینا» و «ابد و یک روز» بیشترین تعداد نامزدی را دارند حال سوال من این است
چرا فیلم «ابد و یک روز» که یک نامزد هم بیشتر از «امکان مینا» دارد چنین
رایی آورده است؟ مگر سرمایه گذار این فیلم سینمایی دولت بوده است؟ آیا هر
فیلمی که رای بیشتری نسبت به سایر آثار آورده باشد فیلم دولتی محسوب می شود
و یا فشار دولت بر داوران حاکم بوده است؟
راعی تاکید کرد: انتخاب من و دیگر داوران بر اساس شناخت و اعتمادی بوده که به ما داشتهاند و ما هم در پاسخ به این اعتماد، با شرافت رای دادیم و اگر هفت داور دیگر جای ما بودند رای دیگری از جشنواره فیلم فجر بیرون می آمد. بخشی از داوری ها سلیقه ای است و این سلیقه زمانی بیشتر می شود که رای درباره دو یا چند اثر سینمایی به هم نزدیک می شوند که در این موارد سلیقه حاکم می شود و درباره فیلم «امکان مینا»، «ابد و یک روز»، «دختر»، «ایستاده در غبار» و «بادیگارد» هم همین اتفاق افتاد.
این عضو هیات داوری سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر در پاسخ به اینکه نتیجه آرای هیات داوران این تصور را ایجاد کرده که قصد بر حذف حاتمی کیا بوده است، گفت: من تصورم این است که قبل از اعلام رای داوران این جو در رسانه ها به وجود آمد که قرار نیست حاتمی کیا با عدالت مورد داوری قرار گیرد ولی داوران با انصاف کارشان را انجام دادند و ناداوری نکردند.
راعی تصریح کرد: با این اوصاف موافق و مخالف آرای هیات داوران بسیار است و این اختلاف نظر هم طبیعی است اما آنچه مهم است شرافت اخلاقی و حرفه ای افرادی است که به عنوان داور انتخاب شده اند و اگر این شرافت وجود داشته باشند با آسودگی خیال سر بر بالین می گذارند. این اطمینان را می دهم که داوران با شرافت رای دادند و عدالت را بر منفعت شخصی ارجح دانستند و به همین دلیل است که من هم به عنوان یکی از اعضای هیات داوران به راحتی سر بر بالین گذاشتم.
10:20- هادی حجازی فر بازیگر نقش جاویدالاثر احمد متوسلیان در فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» به مهر گفت: برخی فکر میکنند با این مورد توجه قرار گرفتن خیلی به من خوش می گذرد، ولی من بعد از این ماجرا کمی خجالت می کشم و اذیت می شوم و دوست دارم به نوعی این فضای پیرامونی فیلم تمام شود و چون می دانم آدم ها بسیار زود فراموش می شوند بنابراین منتظرم که هر چه سریع تر از جریان جشنواره رها شوم و به زندگی روزمره خودم برگردم.
بازیگر نقش احمد متوسلیان در فیلم «ایستاده در غبار» تصریح کرد: بازی در فیلم «ایستاده در غبار» برای من تجربه شگفت انگیز و تداعی کننده تئاتر بود. برای اینکه وقتی بنده برای حضور در این فیلم گریم می شدم مردم مریوان با من مانند یک فرمانده برخورد می کردند اما بعد از اینکه گریم من پاک می شد اصلا انگار نه انگار من را می شناسند، همین تداوم حسی به قدری برایم شیرین بود که در روزهای فیلمبرداری فکر می کردم نامم احمد و نام خانوادگی ام متوسلیان است. الان هم فضا طوری شده وقتی با نام احمد مواجه می شوم سرم را برمی گردانم و فکر می کنم من را صدا می زنند.
وی درباره برخی از صحنه های فیلم از جمله صحنه زندان گفت: من نمی دانم نگاه کلی حسین مهدویان به صحنه زندان چه چیزی است اما احساسم این است کارکردی که صحنه زندان به جز بحث تاریخی و آرشیوی دارد معرفی کاراکتر احمد متوسلیان است؛ اینکه پای او هم مانند بقیه انسان ها روی زمین است و وقتی مورد شکنجه قرار می گیرد به موضوعی اعتراف یا اظهار ندامت می کند. حتی معلوم نیست این اعتراف از روی ترس بوده یا زرنگی، اما هرچه هست او را به مانند یک انسان عادی معرفی می کند که مخاطب می تواند با آن همذات پنداری کند. جاوید الاثر احمد متوسلیان با اینکه در دوران مبارزاتی خود عمل قلب باز کرده بود کارهای بسیار زیادی در دوران دفاع مقدس انجام داده بود که اگر می خواستیم به آنها بپردازیم اصلا نمی توانستیم از کردستان بیرون بیاییم.
حجازی فر درباره واکنش خانواده جاوید الاثر متوسلیان بعد از اکران این فیلم سینمایی توضیح داد: گروه تحقیق ما بیشتر با خانواده شهید متوسلیان ارتباط داشت و من از این موضوع اطلاعی ندارم.
10:35- داریوش دالوند تهیه کننده فیلم سینمایی انیمیشن «ناسور» که موفق به شرکت در جشنواره فیلم فجر شده است در گفت و گو با خبرنگار فرهنگی فارس درباره این فیلم گفت: کار ناسور از کتاب نفس المهموم شیخ عباس قمی و در رابطه با حادثه عاشورا و آنچه بر امام حسین (ع) گذشته به تهیه کنندگی محمدعلی قاسمی و بنده و کارگردانی کیانوش دالوند ساخته شده است.
وی درباره تکنیک های ساخت مستند که توسط گروه آریا صنعت تخیل در این انیمیشن و دیگر انیمیشن های این گروه استفاده می شود، گفت: تکنیکهای مختلفی استفاده میکنیم مثلاً در انیمیشن بلند خاتم الانبیا(ص) چهرهها همه واقعی است که در ساختن همه این چهرهها از چهره اشخاص واقعی استفاده کردیم و از بیش 4 هزار نفر از شش وجه عکاسی کردیم تا توانستیم یک چهره و سر کامل از یک شخصیت را در حد واقعی بسازیم.
وی با بیان اینکه بعضا تکنیک هایی استفاده می کنیم که صد درصد کارتونی است و اصلاً به واقعیت شباهت ندارد و کارهای دو بعدی نیز داریم درباره تکنیک ساخت انیمیشن ناسور گفت: در کار ناسور با توجه به بایدها و نبایدهای حول و حوش عاشورا که داستان ملی و مذهبی و حیثیتی است ما برای گرافیک کار مدت ها فکر کردیم و به یک گرافیک رسیدیم که از جنس سیلوئت هست و در این گرافیک تفکیک بین اشقیا و هدایت یافتگان مشخص است و بسیار نرم و هنری است و بسیار نزدیک فضای مهموم نفس المهموم هست.
او با اشاره به مشکلات و معضلات اجتماعی بسیاری که در فیلم مطرح میشود، اظهار کرد: این طبقه اجتماعی جایی است که من و آقای عبدی در آن زندگی کردهایم و به نوعی خلاصهای است از زندگی اطرافیانمان. بخش اصلی فیلم اعتیاد و معضلات آن برای خانواده یک فرد معتاد بود و میخواستیم به شکلی عریان و تلخ این معضل را به خانوادهها گوشزد کنیم. گرچه ممکن است در بخشهایی ضعفهایی هم داشته باشد.
در ادامهی این نشست محمدرضا سکوت به عنوان مدیر فیلمبرداری «لاک قرمز» با اشاره به سابقه دوستی با سید جمال سید حاتمی و پذیرش این کار به واسطه شناختن او دربارهی واقعگرایی این فیلم ادامه داد: سختی کار ما رسیدن به رئالیسم مورد نظر کارگردان بود و در این باره نباید هیچ چیزی حتی نورپردازی به چشم میآمد. وجه تمایز این فیلم با کارهای دیگرم رسیدن به واقعیتهای اجتماعی بود و دوربین روی دست و نوع نورپردازی را نیز برای نزدیک شدن به واقعیت انتخاب کردیم.
او در ادامه با بیان اینکه امیدوارم دوربین برنامه «هفت» اینجا باشد و
تذکرات من را برای آیندگان ثبت کند، در واکنش به بحثهای مطرح شده در این
برنامه تلویزیونی گفت: من تا به حال 40 فیلم کار کردم اما هرگز کسی به
اندازه برنامه دیشب «هفت» به من توهین نکرده بود. میخواهم از اینجا تذکر
کوچکی به آقای فراستی و منتقدانی از این جنس بدهم.گرچه بعضیها فکر میکنند
باید در برابر سخن تخریبی سکوت کرد اما من زحمت زیادی برای این فیلم
کشیدهام که در برنامه تلویزیونی مورد تایید صداوسیما به من توهین میشود و
حرکات دوربین من با واژههایی نظیر احمقانه، حال بهم زن و تهوعآور توصیف
میشود. فکر نمیکنم این کلمات در بخش نقد جایی داشته باشند. میشود این
مسائل را انسانیتر بیان کرد، من نقد دوستانه را میپذیرم اما نقد تخریبی
را برای هیچ فیلمی شایسته نمیدانم. شب گذشته در کاخ جشنواره سه فیلم به
نمایش درآمده که از نظر دوستان در این برنامه تلویزیونی هر سه نابود
بودهاند و هیچ نکتهی مثبتی نداشتند، پس یعنی ما بیهوده در این فضا کار
میکنیم؟
در ادامهی این نشست نقد و بررسی امیر عبدی (فیلمنامهنویس) دربارهی فیلمنامه «لاک قرمز» توضیح داد: برای نگارش فیلمنامه قصهای اولیه داشتیم که از آن به شخصیت اکرم و خانوادهاش رسیدیم و در ادامه به تحقیق دربارهی قوانین بهزیستی و شرایط دختران 16 تا 18 ساله پرداختیم، در مجموع از نتیجه کارم راضی هستم.
او نیز با گلایه از بیاحترامی مسعود فراستی به عوامل این فیلم، در واکنش به صحبتهای شبنم زینالعابدین – منتقد حاضر در این جلسه – که به روندهای قانونی و قضایی موجود در فیلم انتقاد داشت، گفت: انتقاد سازندهای است و به پیشرفت فیلمساز کمک میکند اما من این فضاها را زندگی کردهام و به طور روزانه دیدهام نه اینکه برحسب یک مورد گفته باشم این موضوع برای ساخت فیلم خوب باشد، قطعا پژوهش و تحقیق در کار لازم است، اما وقتی من خودم در آن فضا زندگی کرده باشم، پژوهش راه مرا دور میکند.
پردیس احمدیه که نقش اصلی این فیلم را برعهده داشت دربارهی همکاریاش در این پروژه اظهار کرد: من 23 سال دارم و قرار بود نقش دختری 16 ساله را بازی کنم و تنها چیزی که کارگردان از من میخواست که اطمینان پیدا کنند، موضوع سن و سال بود. به همین دلیل با آقای سید حاتمی جلساتی داشتیم و من به مدرسههای دخترانه جنوب شهر رفتم و با بچهها سرکلاس نشستم و فضای آنها را به دست آوردم و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که میتوانم این نقش را بازی کنم.
در انتهای جلسه کامران مجیدی که تهیهکنندگی این فیلم را برعهده داشته، گفت: پروژه «لاک قرمز» کاملا مستقل بود و ما برای دریافت حمایت به هیچ وجه زیربار اعمال نظرها نرفتیم. در این فیلم 40 لوکیشن داشتیم و اینها را در 40 روز فیلمبرداری کردیم، چون منابع مالی بسیار محدود داشتیم اما با این حال تلاش کردیم فیلم ما از حالت آپارتمانی در بیاید.
او همچنین با گلایه از همزمانی اکران این فیلم در کاخ مردمی و کاخ اصلی
جشنواره در واکنش به نقدهای مطرح شده در برنامه هفت اظهار کرد: دم شما گرم
اما ما فیلم بعدیمان را هم به همین شکل میسازیم شما هم اگر ادب را رعایت
کنید بد نیست.
وی علت پرداختن به این مستند را چنین بیان کرد: ایام امروز ما ایام نوستالژیک است چرا که ما دورانی بحرانی را میگذرانیم و این مختص ما هم نیست بلکه در جهان اینگونه است و در منطقه ما بیشتر و در ایران درونگرایی و حس نوستالژیک در ماها تقویت شده و به ویژه در من و امثال من که در میانسالی هستیم طبیعی است که آدم سری میزند به گذشتههایش از جمله گذشتههای من این روستا بود و خواستم ببینم بر آنها چه گذشته است.
جعفری همچنین در یادداشتی درباره این فیلم نوشته است: «کارنامه بنیاد کندی» مستند سینمایی است که مبتنی بر دید شخصی و ورود به حریم خصوصی ساخته شده است. پیش از این به چنین نگاهی در سینمای مستند بها داده نمی شد و به همین دلیل، مستندسازان به ندرت به سراغ آن می رفتند. پاشنه آشیل این نوع روایت هم تابوهای جامعه بود که باعث منع مستندسازان از رفتن به این سمت می شد اما من و همسرم موفق شدیم تا به سلامت این مسیر را طی کنیم و خوشحالیم که این کار را انجام دادیم. ما در فیلم مان یک نبش قبر تاریخی انجام دادیم و به موضوعی که در چهل سال قبل اتفاق افتاده بود، ورود و آن را بازخوانی کردیم. این بازخوانی بسیار با فضای کنونی جامعه ما همخوانی دارد و حس نوستالژیکی را در آدم ها نسبت به سال های گذشته و موقعیت های از دست رفته ایجاد می کند.معلمی که در دهکده دورافتاده ای در آذربایجان شرقی سال ها تدریس داشته، بعد از چهل سال و گذر از اتفاقاتی همچون انقلاب و جنگ دوباره به آن دهکده باز می گردد تا از حال و احوال دانش آموزانش با خبر شود. سفری که به بهانه پیدا کردن دانش آموزان معلم صورت می گیرد تبدیل به واکاوی اجتماعی تمام بحران هایی که جامعه از آن گذر کرده است، می شود. بحث مهاجرت، فاصله طبقاتی، تاثیر جنگ و انقلاب از این جمله تغییرات و بحران هاست.»
آذر مهرابی دیگر کارگردان این اثر نیز در یادداشت خود آورده است: مخاطبین مستند «کارنامه بنیاد کندی» بعد از تماشای آن تلنگری را دریافت می کنند که باعث می شود دوباره به خودشان و گذشته شان رجوع کنند. این اتفاق ارزشمندی است و از این نظر من خیلی خوشحال هستم. امیدوارم فیلم های مستند جایگاه واقعی خودشان را بدون هیچ تبعیضی در سینمای بدنه و جشنواره فیلم فجر داشته باشند.
11:30- فیلم منوچهر محمدی، بیشترین نامزد دریافت سیمرغ در سیوچهارمین دوره جشنواره فیلم فجر است. اما او به شدت معترض و منتقد به شرایط امروز سینما خصوصاً نوع برگزاری این دوره جشنواره است. منوچهر محمدی که شب گذشته از شورای عالی سینما استعفاء داد، در این باره به تسنیم گفته است: جشنواره فجر بعد از 34 دوره برگزاری به جای آنکه به یک جشنواره عمیق، دارای راهبرد و استراتژی تبدیل بشود تبدل به مراسمی شده است که روزمرگی بر آن حاکم شده است و اتفاقی است که فقط باید آن را انجام داد تا تمام شود. وقتی چنین نگاهی وجود داشته باشد طبیعی است که حواشی در این سینما پررنگ بشوند. شاخص این مساله میتواند همین باشد که به جای توجه به تفکر، توجه به شهرت در جشنواره اولویت شده است. یعنی سلبریتیها به جای اندیشمندان در کادر قرار میگیرند. این یعنی فقط آداب، زرق و برق و تشریفات رونق میگیرد و در این مسیر چیزی که از بین میرود و قربانی میشود، تفکر و اندیشه است.
- فارغ از این دولت و دولت قبلی و دولتهای قبلی، وقتی استراتژی وجود نداشته باشد چنین وضعیتی کاملا طبیعی است. به نظر من مدیریت فرهنگی هم خود را به دست حوادث سپرده و در این دو ساله من به شخصه سعی کردم تا ببینم که وعدههایی که داده شد عملی شد یا نه، ولی حالا بعد از گذشت دو سال و اندی از عمر این دولت باید صادقانه اعتراف کنم که فرهنگ اولویت این دولت نیست. هیچ نوع برنامه روشن و مشخصی وجود ندارد و یک روزمرگی عمیقی موجود است.
- شورای عالی سینما که ظاهرا باید وضعیت سینمای ایران را رصد بکند و برنامه ریزی جدی و مداقه روی مسائل این سینما داسته باشد در این دو ساله تنها به جز دو جلسه تشریفاتی جلسه دیگری نداشت و من از همین جا اعلام میکنم که از این شورا استعفای رسمی خود را اعلام میکنم. چرا که ادامه این حضور به نظرم بی فایده است. وقتی که یک شورا طرف مشورت قرار نمیگیرد و صرفا زینت المجالس است، به نظرم بودن در آن و ادامه حضور در آن به مصلحت نیست. خوشحال هستم که این حرف را در شرایطی که میزنم که فیلم امکان مینا جزو فیلمهایی است که بیشترین کاندیدا را دارد و صحبتهای من به هیچ عنوان جنبه سهم خواهی ندارد. و اتفاقا باید از همکارانم در فیلم امکان مینا عذرخواهی کنم که مجبور شده ام واقعیتهایی را بیان کنم. چرا که به نظرم جای حق و باطل دارد عوض میشود و سکوت در این شرایط جایز نیست.
- با احترام به بخش اعظم جامعه رسانهها و منتقدین، انگار بخشی از جامعه هویت خودشان را در فحاشی، منکوب کردن طرف مقابل، و بد و بیراه گفتن میبینند و افتخار خود را زیر سئوال بردن افتخارات سینمای کشور میدانند. نمونه بارز آن اتفاقی است که درباره آقای حاتمی کیا افتاده است. فیلمسازی که منحنی فیلمسازی او رو به رشد و بدون عقب گرد بوده و هیچگاه دست از آرمانهای خود برنداشته و نان به نرخ روز نخورده و هیچ گاه برای کسب درآمد فیلمسازی نکرده،چنین انسانی را دارند تخریب میکنند.
- اصلا بحث نقد نیست که مثلا بگویند فلان جنبه تکنیکی فیلم مشکل دارد،بلکه
میآیند و فرضا میگویند که ایشان وابسته به سینمای نفتی است. این حرفها
هیچ مبنایی ندارد. در کشوری که تمام مسئولان ارشد آن میدانند و میگویند
که اقتصادش اقتصاد نفتی است و در شرایطی که همه تلاش میکنند که از این
وضعیت فاصله بگیرند، حالا سهم بسیار اندکی از آن به سینما میرسد که منجر
به تولیدات سینمایی میشود. حالا این که این فیلمها فقط به خاطر تغذیه از
بودجههای دولتی تختطئه شوند اوج بی انصافی است و هدفی جز تخریب ندارد. من
این کار را دوستی خاله خرسه میدانم.
- همان جریانی که خروجی آن در حوزه اقتصاد میشود امثال خاوری. خاوری هم کسی بود که دکمه بالای پیراهنش را میبست و حرفهایش را با دعای فرج آغاز میکرد اما نتیجه اش شد آن فساد عظیم اقتصادی. این نسخههایی که دارد برای سینما پیچیده میشود که آن را در رسانه ملی و بعضی رسانههای دیگر میبینیم که سینما امریکا را بعنوان قبله امال ترسیم میکنند، غلط است. واقعیت موجود این است که سینما ی آمریکا سفارش پذیرترین سینمای دنیاست. و تمام آن فیلمها حاوی عناصر و عواملی است که در خدمت نظام لبیرال دموکراسی امریکا قرار دارد.
آن وقت در کشور خودمان وقتی کسی برای آرمانهایش فیلم میسازد متهماش کنیم به سینمای نفتی؟ دیگران هم در قبال آن سکوت کنند؟ این یک آسیب بسیار جدی است. و این به معنای بیرون راندن سینماگرانی است که دغدغه مند هستند. حالا نمیتوانند با آرمانهای حاتمی کیا در بیافتند، آمده اند از مسیر دیگری وارد شده اند. و با این بازی به دنبال بیرون راندن این بچههای دغددغه مند هستند. و امثال آقای حاتمی کیا که کم هم نیستند باید با این مسائل از میدان به در نروند و محکم بایستند و فیلم بسازند. آن چه که سرنوشت یک فیلم را مشخص میکند تاریخ و نظرات مردم است.
- ببینید وقتی یک منتقد میگوید من بعنوان صدای مردم دارم از این فیلم انتقاد میکنم و اتفاقا این فیلم جزو 5 اثر برتر مردمی است، اینجاست که دم خروس بیرون میزند. تو از کجا میگویی نظر مردم هستی؟ نمایندگی از مردم را از کجا و با کدام منطقی ادعا میکنی؟ وجود این آسیب بسیار جدی است.- درباره همین زرق و برق و آنچه به شکلی سطحی در حال اتفاق افتادن است، بگذارید مثال بزنم. سال 2001 فیلم سینمایی زیر نور ماه در هفته منتقدین جشنواره کن حضور داشت. این جشنواره، مراسم افتتاحیه نداشت. مراسم اختتامیه آن هم با هدف اعلام برنده در یک سالن سینمایی برگزار شد؛ دریغ از یک تریبون و دریغ از یک دسته گل و پرچم. فقط یک میکروفن بود و یک مجری ساده که آمد برندگان را اعلام کرد و کل مراسم نیم ساعته تمام شد. آنها هم فهمیده اند که مساله اصلی تشریفات نیست. اگر میخواهیم از غرب هم الگوبرداری کنیم باید باور کنیم که به لحاظ فرهنگی با ما سخنیتی ندارد.
سؤال من این است که آیا کسی به این فکر بود که در جشنواره فجر چند سمینار و نشست در حوزههای مختلف تکنیکی و فنی سینمای ایران نظیر ضعف فیلمنامه، فیلمبرداری و ایده پردازی و... برگزار بشود؟ یا فقط به فکر فرش قرمز و عکس سلفی و ... هستیم؟ سینمای ما به آن نشستها نیاز دارد نه این زرق و برقها. مثلا مساله سیاه نمایی و نقد اجتماعی را باید جامعه شناسان و اساتید دانشگاه درباره ش نظر بدهند. آیا کسی به فکر چنین اتفاقاتی بود؟ قرار بوده که جشنواره فجر این مسیر را برود. جریان نقد ما به جز چند مصاحبه سرپایی و داخل راهرویی کجا فرصت توجه به این مسائل را داشته است؟
- یک مساله خیلی مهم این است که هنوز ماهیت جشنواره فجر را مشخص نمیدانیم. این که دقیقا میخواهد به کجا برود؟ این که جشن است یا رقابت؟ این سئوالها بی پاسخ هستند. جشنوارههای روز دنیا کاملا با هویت مشخص برگزار میشوند اما جشنواره ما بعد از گذشت سی و اندی سال نتوانسته به هیئت و ماهیت خود دست یابد. چرا ما هر ساله در جشنواره فجر به خاطر داوریها و انتخابها، ماهها دعوا و زد و خورد رسانه ای را تجربه میکنیم؟ چرا این قدر هزینه میدهیم؟ این نشان از این است که شهامت تصمیم گیری وجود ندارد و این اتفاقات مهم را از سر ترس هر سال به سال بعد تعویق میاندازیم.- همواره برای من این سئوال مطرح است که چطور میشود سینمای امریکا با سالی 1000 فیلم یک روزنامه سینمایی ندارد، ولی کشور ما با 100 فیلم 3 روزنامه و دهها سایت و پایگاه تخصصی و مجله دارد. مگر چقدر قدرت تولید محتوا برای این تعداد محدود فیلم وجود دارد؟ خب همین ماجرا منجر به ایجاد حواشی برای ادامه حیات این رسانههای متعدد میشود. الان ما بعضا با خبرنگارهایی روبرو هستیم که نه تنها اطلاعات کاملی در حوزه سینما دارند و نه قدرت تحلیلی. اطلاعات اولیه کارنامه ما را هم نمیدانند و گاها در اسم بازیگران هم دچار مشکل میشود. ما کبریت را داریم دست بچه میدهیم، پس نباید تعجب کنیم اگر همه چیز آتش گرفت. خب در چنین شرایطی چگونه خودمان را با رسانههای منتقد بین المللی قیاس کنیم؟ به این اضافه کنید منتقدانی که دنبال برند سازی خودشان هستند. یعنی چون فلان منتقد از آن فیلم حمایت کرده من باید به آن فیلم ناسزا بگویم یا آن را بکوبم تا برجسته شوم. این آسیبها جدی است، اینها نه نقد منصفانه هستند نه عالمانه و نه اخلاقی.
صراحتاً اعلام میکنم، کسی که وارد عرصه فیلمسازی میشود باید این را بپذیرد که باید در معرض نقدهای خیلی بی رحمانه و رک و راست و پوستکنده قرار بگیرد اما نقد منصفانه. برخی برای ایجاد تشخص برای خود شروع میکنند به مخالفتهای عجیب و ظاهراً این موضع را هم زیر لوای دموکراسی و آزادی بیان و اندیشه و ... هم طرح میکنند اما اینها هرج و مرج رسانه ای است که به اسم آزادیف معرفی میشود.
- نمیخواهم راجع به اشخاص نظر بدهم. من میخواهم این را با بررسی یک روند پاسخ بگویم. من سال اول، دوم، سوم و ... سیوچهارم فجر را دیده و دارم میبینم. باید به شما بگویم، من آدم اهل نوستالوژی به معنای مضحک کلمه هم نیستم اما احساس میکنم هر چه جلوتر میآییم، به این نتیجه میرسیم که آن دورههای اولیه فجر بسیار آرام تر، دلنشین تر، بهتر و آموزندهتر بود. اما اکنون و در این سالها داری در این جشنواره شرایطی را به وجود میآوریم که فیلمسازمان را تبدیل به بشکه باروت کنیم. چه اتفاقی افتاده؟سالی که ما از کرخه تا راین را ساختیم، همان سالی که شهید آوینی رئیس هیأت داوران جشنواره بود گمان میکنم ما تنها یک جایزه گرفتیم. اما باور کنید نه من و نه آقای حاتمی کیا از این موضوع ناراحت نشدیم. به ما برنخورد. احساس نکردیم در یک رقابت ناجوانمردانه قرار گرفتیم. احساس لابی گری نکردیم. چرا امروز همه احساس لابی میکنند؟ به نظر میرسد یک ضعف بنیادینی وجود دارد. یعنی حتی اگر هیأت داوران امسال هم با رعایت نهایت انصاف و عدالت داوری کنند، باز هم این احساس لابی وجود دارد. چرا اینطور شده است؟ یک فرهنگ مسومی وجود دارد، اگر مدیریت فرهنگی برای خود رسالتی قائل است باید تلاش کند تا این بدن را آرام آرام سم زدایی کند.
چرا سالی که به «بازمانده» فقط یک جایزه دادند هیچکدام احساس شکست یا تقلب نکردیم؟ بازمانده یکی از ماندگارترین آثار سینمای ایران است. چرا آن سال ما هیچ مصاحبهای نکردیم؟ چرا به ما برنخورد و احساس لابی نداشتیم؟ اما چرا امروز اینطور شده است؟ این مشکل ماست. چرا این فضا را به وجود میآوریم که فیلمسازی مانند حاتمیکیا که براساس باورها و اعتقادات و آرمانش فیلم میسازد، احساس میکند که تنهاست و باید یک تنه وارد یک میدان نبرد بشود؟ کار او این است که فیلم بسازد و وقتی فیلمش تمام شد باید به فیلم بعدیاش فکر کند. اما چرا شرایطی به وجود آوردیم که اگر فیلمسازی، فیلم ساخت باید به دنبال آن هم به راه بیافتد که مواظب روابط عمومی و بقیه چیزهای فیلماش هم باشد. او باید مراقب باشد به این رسانه یا آن رسانه برنخورد. اگر با این رسانه مصاحبه کرد حتماً با آن رسانه هم مصاحبه کند. اگر با اعتماد مصاحبه کرد حتماً با کیهان مصاحبه کند. کجای این شرایط طبیعی و حرفهای است؟ فیلمساز وارد یک فضای مسمومی شده است.
11:35- حبیب رضایی بازیگر کشورمان در صفحه شخصی اینستاگرامش به تمجید از فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» پرداخت. بازیگر فیلم آژانس شیشه ای در این باره نوشت: «حیرت به تمام معنا. «ایستاده در غبار»، شد جادوی غیر منتظره اسال. تحربه ای که تا به امروز حتی تصورش را هم نمیشد در ذهن مرور کرد. این میزان از خلاقیت و شرافت در تولید و اجرا، این میزان کاره دقیق و بستر و داستان گویی بی نظیر از یک حیات بی نظیر. باهمه اوج و فرودهای آن زندگی ،در یک عدالت رویایی، که هرگز تا الان کسی به نزدیکی این گونه داستان گویی نیز نرسیده بود. یک فکربکر و یک همت و دانش عمیق اما بی ادعا پشت هر صحنه این فیلم/داستان/ روایت منحصر به فرد موج می زند.»
پیش از این فرهاد اصلانی و پیمان معادی از فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» اولین اثر سینمایی محمد حسین مهدویان که پیش از این با ساخت مجموعه «آخرین روزهای زمستان» همه را شگفت زده کرده بود، تعریف کردند.
11:40- نشست نقد و بررسی فیلم «خانهای در خیابان چهل و یکم» نخستین تجربه کارگردانی حمیدرضا قربانی با حضور عوامل فیلم از جمله سارا بهرامی (بازیگر)،
مانی رحمانی بازیگر نوجوان، مریم نراقی تدوینگر، آزیتا ایرایی
فیلمنامهنویس و سحر عصرآزاد (منتقد) برگزار شد.
حمیدرضا قربانی کارگردان فیلم «خانهای در خیابان چهل و یکم» که پیش از این سابقه دستیاری اصغر فرهادی را داشته، با اشاره به اینکه ممکن است کمی استرس داشته باشد، چون اولین بار است مقابل اصحاب رسانه مینشیند بیان کرد: پس از سالها دستیاری و تدوین در سینما که حدود بیستودو- سه سال است که از آن میگذرد فکر کردم این امکان وجود دارد که فیلمی را بسازم. البته پس از فیلم «درباره الی» با آقای رضوی که تهیهکننده آن بود قول و قراری را گذاشته بودیم و دوست داشتم این اتفاق زودتر بیفتد، اما امکانش فراهم نشد تا اینکه سال قبل طرحی را که واقعی بود، نوشتم و پس از استقبال آقای رضوی با آزیتا ایرایی به عنوان فیلمنامهنویس، آن را آماده کردیم.
این کارگردان تاکید کرد: در این فیلم که یک برادر توسط برادر دیگر به قتل میرسد و همسران آنها به همراه مادر خانواده در شرایط پیچیدهای قرار میگیرند، نمیخواستیم بیننده دچار آه و ناله شود، بلکه هدفمان این بود که بیننده شخصیتها را دنبال کند و به جای گریه و زاری او را بیشتر به تفکر واداریم. در واقع تلاش کردم فضای احساسی فیلم را کم کنم و آن را به سمت تعقل پیش ببریم.
قربانی همچنین با اشاره به حضور خوب دو بازیگر خردسال و نوجواناش در فیلم به سکانس پایانی فیلم «خانهای در خیابان چهل و یکم» اشاره کرد و گفت: در این سکانس که درگیری بین پسر بچه و علی مصفا پیش میآید، علی بدجور از "مانی" کتک خورد، اما هیچ عکسالعملی نشان نداد و حرفی هم دربارهی آن نزد، در حالی که از طریق بچههای بخش لباس متوجه شدم بدنش کبود شده بود و از این بابت از او عذرخواهی میکنم.
سید محمود رضوی - تهیه کننده این فیلم - هم در سخنانی اظهار کرد: آقای قربانی حقاش بود خیلی زودتر فیلم بسازد و به نظرم خیلی دیر شده است و البته همین فیلم را هم قرار بود، سال گذشته بسازیم که به دلیل شرایط مالی فرصت آن هم فراهم نشد.
او افزود: در این فیلم یک نگاه انسانی وجود دارد و نگاه درست به اتفاقی بحرانی برایم جذاب بود، چرا که ماجرا آن چنان وضعیتی داشت که به تلخی آن میتوانست اضافه شود، اما نگاه خوبی از سوی کارگردان به داستان وجود داشت. البته جدا از جذابیت موضوع این فیلم خیلی از مسیر فیلمسازی من دور نبود و حمید را همواره بابت تدوینهایش و نیز مشاورههایی که از او میگرفتم، دوست داشتم.
سهیلا رضوی بازیگر نقش مادر در فیلم «خانهای در خیابان چهل و یکم» نیز
گفت: وقتی فیلمنامه را خواندم از همان صفحات ابتدایی داستان مرا متعهد کرد،
چرا که یک فیلم اخلاقمند بود که مشکل بزرگی را با یک درایت به ثمر
میرساند.
سختی این فیلم برایم این بود که نباید گریه میکردم، بلکه
باید ناراحتی و غم ناشی از اتفاقات را در چهره، فیزیک، ایستادن و نوع حضورم
نشان میدادم بدون اینکه ضجهای بزنم.
علی مصفا هم در سخنانی کوتاه دربارهی پذیرش نقشهای فردی اظهار کرد: برای من نکتهی مهم جذابیت سناریو و نقش بود و مهمتر از آن خود آقای قربانی بود که بسیار بزرگوار و متواضع است و در کارش نگاه و دقت خاصی دارد.
وی با اشاره به اینکه سخت است کسی بپذیرد چطور میتواند برادرش را کشته باشد، افزود: در این فیلم ترس داشتم که نسبت به این اتفاق چه واکنشهایی باید نشان دهم، چون این نگرانی را هم داشتم از عهدهاش بر نیایم، اما با استراتژی که کارگردان داشت این ترسها برطرف شد.
هومن بهمنش فیلمبردار این فیلم هم که در نشست رسانهای حضور داشت با اشاره به اینکه در جشنواره امسال سه فیلم داشته ولی دوست داشته است که برای فیلم«خانهای در خیابان چهل و یکم» به نشست خبری بیاید، گفت: در زمان این کار شش - هفت پیشنهاد دیگر داشتم که در میان آنها حتی فیلمسازان بزرگ هم بودند، اما دوست داشتم با حمیدرضا قربانی کار کنم، آن هم برای «درباره الی» چون آن فیلم محبوب من است.
او همچنین با بیان اینکه برخی فیلمها بیزینسی و ژورنالیستی شده است، اظهار کرد: آقای قربانی سینمای اصغر فرهادی را خوب میشناسد و میتوانست از آن استفاده کند و نکته مهم این است که او فیلم خودش را ساخت، فیلمی که شریف است و باید آن را خوب نگاه کرد.
این فیلمبردار سینما در ادامه به بازیگر خردسال فیلم به نام مانیا علیجانی هم اشاره کرد و گفت: نبوغ او به حدی بود که گاهی فکر میکردم ترانه علیدوستی در جلوی دوربین بازی میکند و حتی در جایی از اینکه تصور کرده بود اصطلاحی را به کار بردهایم و او را فریب دادهایم ناراحت شد و خواست مثل یک بازیگر حرفهای با او برخورد کنیم و هرچه میخواهیم بگوییم و او بازی کند.
علیرضا کمالی که در این فیلم نقش خیلی کوتاهی داشت از طرف مهناز افشار که
به دلیل فیلمبرداری فیلم جدید عبدالرضا کاهانی نتوانست به نشست بیاید
یادداشت کوچکی را خواند.
افشار در این یادداشت ضمن عذرخواهی بابت حضور نداشتن خود گفت: «خانهای در خیابان چهل و یکم» برای من سهم و درک موقعیت خانوادههایی بود که درگیر بخشش و قصاص هستند و چه موقعیت سخت و غمگین.
در پایان این نشست مانی رحمانی که در سکانس پایانی مجبور به کتکزدن علی
مصفا به عنوان عموی خود در فیلم بود، بابت کبودیهای بدن وی عذرخواهی کرد.
11:51- سیامک صفری که جزو پرکارترین بازیگران سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر است و در فیلمهای «امکان مینا» به کارگردانی کمال تبریزی، «نَفَس» به کارگردانی نرگس آبیار و «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» به کارگردانی فرزاد موتمن حضور داشته است. صفری در ارتباط با دریافت سیمرغ گفت: واقعاً به آن
فکر نمیکنم همین که در جشنواره حضور داشتم برایم اتفاق لذتبخشی بوده است.
در دوره گذشته که کاندید شدم برخی نسبت به من لطف داشتند اما وقتی دیدم
که جایزه را به سعید آقاخانی اهدا کردند خوشحال شدم چون بازی او را دیده
بودم و نظرم این است که کار متفاوت و بازی بسیار متمرکزی را ارائه داده بود
و با بازیاش این ظرفیت را به وجود آورده بود که دیده شود و سیمرغ را
دریافت کند اگر داور بودم قطعاً سعید آقاخانی در همان دوره یکی از
انتخابهایم بود.
جوزانی درباره کارگردانی فیلم «نفس» گفت: فیلم اول خانم آبیار «شیار 143» را ندیدم اما معتقدم این فیلم کارگردانی خوب و البته پنهان در پس زمینه روایت داستان دارد. میزانسن های فیلم «نفس» به درستی چیده شده است و در هیچ صحنه ای فیلم دوربین بی دلیل حرکت نکرده است. همچنین روی جزئیات طراحی صحنه کار شده است و اصغر نژاد ایمانی طراح صحنه و لباس فیلم «نفس» به خوبی از عهده این کار برآمده است و خوشحال هستم که جز نامزدهای سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر در بخش طراحی صحنه و لباس است.
کارگردان فیلم «در مسیر تندباد» درباره بازی بازیگران فیلم «نفس» گفت: بازی مجموع بازیگران فیلم واقع گرا و عین زندگی بود و بین اجزای صحنه و بازی ها یکدستی خوبی وجود داشت و بازیگران بدون اینکه مانیفست بدهند مقطع مهمی از تاریخ را روایت کردند. مطمئن هستم ارزش فیلم «نفس» در طول زمان مشخص خواهد شد و این فیلم در دنیا جایگاه خوبی خواهد داشت.
12:30- نشست نقد و بررسی فیلم «خشم و هیاهو» به کارگردانی هومن سیدی با حضور با حضور سعید سعدی تهیهکننده، محسن نصراللهی طراح صحنه، نوید محمدزاده و سامیار محمدی بازیگر، مهدی سعدی تدوینگر، رعنا امینی طراح لباس و نیما حسنینسب در سالن برج میلاد برگزار شد.هومن سیدی کارگردان فیلم سینمایی «خشم و هیاهو» در ابتدا با بیان این مطلب که طناز طباطبایی سلام رسانده است و در حال حاضر به دلیل حضور در فیلم عبدالرضا کاهانی نتوانست در این نشست حاضر باشد، گفت: فضای این فیلم از آثار قبلی من کاملاً به دور است و دوست داشتم با حفظ مسیری که در سینما انتخاب کردم، پیش بروم. برای من تجربه ساخت این فیلم بسیار لذتبخش بود و سعی میکنم تا در آینده فیلمهای کاملتری را بسازم.
نوید محمدزاده بازیگر این فیلم سینمایی بیان کرد: من و هومن سیدی در فیلم سینمایی «سیزده» با هم همکاری داشتیم. وقتی یک بازیگر تفکرهای مختلف از سینما را انتخاب میکند، تفاوت در نقشهای او دیده میشود. هومن سیدی نیز از جمله کارگردانانی است که سینمای متفاوتی دارد. من سعی میکنم در فیلمهایی که بازی میکنم، خود را به ذهن کارگردان نزدیک کنم و هومن سیدی جزو باهوشترین آدمهایی است که تا به امروز دیدهام. او به خوبی میداند که چه چیزی از بازیگر میخواهد و به خوبی توانسته من را در نقشم هدایت کند.
وی توضیح داد: نقش من در «خشم و هیاهو» نقش یک آرتیست متمول است که جایگاه اجتماعی متفاوتی نسبت به دیگر نقشهای من دارد. نباید این را فراموش کنیم که بازیگر به تنهایی نمیتواند نقش خود را بدون حمایت کارگردان انجام دهد. البته این همکاری و رسیدن به نتیجه مناسب، یک کار مشترک بین کارگردان و بازیگر است.
سعید سعدی تهیهکننده «خشم و هیاهو» گفت: ما در این فیلم به دنبال یک تلنگر به آحاد مختلف جامعه بودیم و سعی کردیم به جامعه نشان دهیم که مراقب کردار و رفتار خود باشند تا از برخی اتفاقات در امان باشند. ما به دنبال جریانسازی خاصی در این فیلم نبودیم و تنها میخواستیم به مردم نشان دهیم که باید مراقب رفتارهای خود باشند.
محسن نصراللهی طراح صحنه این فیلم بیان کرد: با توجه به همکاریهای قبلیام با هومن سیدی، از ابتدا در جریان فیلمنامه بودم و سعی کردم همه آنچه که مناسب فیلم است، انجام دهم.
رعنا امینی طراح لباس این فیلم گفت: با توجه به فیلمنامه و شخصیت فیلم که یک خواننده بود، طراحی لباسها انجام شد و با توجه به شخصیت داستان، طراحی لباسها از طراحی صحنه در فیلم بیشتر دیده میشود.
مهدی سعدی تدوینگر «خشم و هیاهو» نیز در ادامه این جلسه بیان کرد: این فیلم ریتم درونی دارد که از فیلمنامه آن شکل گرفته است و تدوین هم بر همان اساس انجام شده است.
نیما حسنینسب منتقد سینما با اشاره به اینکه قصه این فیلم به یک ماجرای واقعی در سالهای قبل نسبت داده شده است، گفت: ارتباط دادن یک فیلم سینمایی با یک اتفاق و موضوع خاص باعث محدود کردن فیلم و کوچک کردن تلاشهای گروه فیلمسازی میشود. هر فیلمی ممکن است بر اساس شرایط، به یک ساختاری خاص ارجاع داده شود. در این فیلم هم بحث اصلی، پرونده قضایی خاصی نبود، بلکه به دنبال نشان دادن مصائب، پیچیدگیها و مشکلات آدمهای مشهور در جامعهای پر از تناقضها است. این فیلم در یکی از لایههای خود، بخشی از رسانهها را نقد میکند که بیش از حد لزوم و قانون، یک موضوع را بزرگ میکنند و باعث تباه شدن زندگی شخصی برخی از افراد میشوند. امیدوارم دوستانی که در این جلسه حضور دارند، عضو رسانههایی نباشند که در این فیلم نقد شدهاند.
هومن سیدی در پاسخ به این پرسش که فیلم شما شباهت زیادی به یکی از سریالهای آمریکایی دارد، توضیح داد: پگاه آهنگرانی نیز بعد از دیدن «خشم و هیاهو» به من گفت که ساختار این فیلم شبیه یک سریال خارجی است اما این را باید بگویم که نوع روایت «خشم و هیاهو» چندین سال پیش و درست در زمانی رخ داد که من یک فیلم خارجی به اسم «آواز در باران» را دیدم؛ روایتی که کاراکتر اصلی در مورد خود بیان میکند و بیننده برعکس آن روایت را در فیلم میبیند. این نوع روایت برای من بسیار جذاب بود و آن را گسترش دادم. این را میدانم که اگر فکر میکردم که ساختار این فیلم شبیه یک سریالی است که ساخته شده است، هیچ وقت این کار را نمیکردم.
وی ادامه داد: من به رسانهها احترام میگذارم و حضور من و عوامل این فیلم در این جلسه نشاندهنده این احترام است. من در این جشنواره هیچ مصاحبهای نکردهام اما شاهد نشر مطالبی از جانب خود در برخی از رسانهها بودم. برخی از رسانهها، حاشیهپردازهای خوب و تاثیرگذاری هستند و زمانی که یک بازیگر یا کارگردان هستیم، با چنین رسانههایی بیشتر مواجه میشویم. رسانههایی که یک ماجرا را بیش از حد بزرگ میکنند و در اذهان عمومی تاثیر میگذارند.
نوید محمدزاده با اشاره به شباهت «خشم و هیاهو» به یک پرونده قضایی، گفت: این شباهت به پرونده قضایی که در برخی از رسانهها به آن اشاره شده است، برای من بسیار جذاب بود و خوشحالم که این نقش را بازی کردم. من بیش از ۶ تئاتر کار کردم و بازی در نقشهایی را پذیرفتم که بعضی از بازیگران مطرح تئاتر کشور بهترین بازیهای خود را در این نقشها انجام دادند. وقتی از من میپرسند که نمیترسی که چنین نقشهایی بازی میکنی؛ میگویم من مسیر تازهای را با این نقش دنبال میکنم.
وی ادامه داد: فیلمنامه «خشم و هیاهو» یک فیلمنامه بسیار جذاب است که من به عنوان بازیگر، شخصیت مورد نظر را در مسیر جدیدی بازی کردم. من همیشه سعی کردم که به سمت و سوی سینمای سیاسی نروم و از آن میترسم اما همیشه بازی در فیلمهای اجتماعی را با سر پذیرفتم.
محمدزاده با انتقاد از برخی از رسانهها توضیح داد: ۲ سال پیش در جشنواره فیلم فجر مصاحبهای از من منتشر شد که در آن گفته بودم «سیمرغ گرفتن کاری ندارد» این در حالی است که من چنین مصاحبهای را انجام ندادم. میخواهم بگویم که بهتر است این رسانهها از طرف کسی حرفی ننویسند. قرار نیست پچپچ میان هنرمندان تبدیل به مصاحبه شود.
نیما حسنینسب منتقد سینما در ادامه این نشست گفت: ورود بازیگران تئاتر به سینما و تلویزیون نیازمند یک آسیبشناسی خاص است. در این زمینه یک مدل از بازیگری حساب شده، وجود دارد که در تصویر، ماهیت آن فرق میکند. یکی از بازیگرانی که بسیار هوشمندانه تفاوت صحنه و تصویر را درک کرده است، نوید محمدزاده است.
هومن سیدی در پاسخ به این پرسش که قرار بود در ابتدا این فیلم درباره یک فوتبالیست ساخته شود، توضیح داد: در ابتدای نگارش فیلمنامه قرار بود این کاراکتر، یک بازیگر باشد و اصلاً حرفی از فوتبالیست نبود اما بعد از ارسال فیلمنامه به وزارت ارشاد، به ما پیشنهاد دادند که کاراکتر اصلی، بازیگر نباشد. به همین دلیل و با توجه به اینکه شخصیت اصلی داستان ما باید یک شخصیت معروف در بین جامعه باشد، باید خواننده، بازیگر و یا ورزشکار میبود که ما سراغ خواننده رفتیم.
سعید سعدی تهیهکننده این فیلم نیز توضیح داد: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معتقد بود که با توجه به هجمههایی که علیه سینما و بازیگران در جامعه وجود دارد، بهتر است خودمان خودزنی نکنیم و پیشنهاد کردند که به قشر دیگری جز بازیگر بپردازیم. البته این دوستان نسبت به موسیقی هم مشکل داشتند و پیشنهاد میدادند که یک چهره غیرهنری باشد اما ما در نهایت تصمیم گرفتیم تا یک خواننده و مصائب او را به تصویر بکشیم.
نوید محمدزاده در پاسخ به این پرسش که آیا دوست دارد کارگردان شود یا خیر؟ تاکید کرد: هرگز کارگردانی نمیکنم چون کار بسیار سختی است. تهیهکنندگان و کارگردانان بیچاره هستند و فشار بسیاری را تحمل میکنند به همین دلیل من نه کارگردانی بلدم، نه کارگردانی میکنم.
هومن سیدی نیز در پایان این نشست گفت: کارگردانی و بازیگری را دوست دارم و هر دو به من در پیشرفت کارم کمک میکند و احساس بهتری از کار در این ۲ رشته دارم. البته امسال تمرکز خود را روی بازیگری میگذارم چون کاری برای ساختن ندارم.
12:43- ابراهیم ابراهمیان با ساخت فیلم «ارسال آگهی تسلیت برای روزنامه» به سینمای بلند داستانی وارد شد، درباره فیلم «آااادت نمی کنیم» و نام این اثر تازهاش گفت: دوست ندارم درباره این نامگذاری صحبت کنم چرا که علاقه مندم مخاطب با پیش زمینه ای که در مواجهه با پوستر فیلم دارد به تماشای فیلم بنشیند اما همین اندازه بگویم که عنوان «آااادت نمی کنیم» به نوعی خرق عادت است که من دوست داشتیم این عادت نوشتاری را برای مخاطب تغییر دهیم.رئیس سازمان سینمایی گفت: شورای عالی سینما از جمله ساختارهایی است که از ابتدا هم به غلط تاسیس شده بود. کاری بود که خیلی هم فایده ای نداشت. از همان روزهای اول هم با تردید این کار را ادامه دادیم و فکر میکردم فایدهی این شورا برای ما ناشناخته است. هیچ کدام از مصوبات شورای عالی سینما در دولت گذشته هم عملی نشده است.
ایوبی ادامه داد: شورای عالی سینما را محفلی میدانستیم که این امکان را برای اهالی سینما فراهم کند که هرازگاهی خدمت رئیس جمهور برسند و گزارش بدهند. در صورتیکه برای گزارشدهی خدمت رئیس جمهور، نیازی به شورای عالی سینما نیست. من از سه چهار ماه قبل با جناب وزیر در این مورد صحبت کردم که آیا این شورا را می خواهیم یا نه؟
رئیس سازمان سینمایی همچنین با اشاره به حضور اعضای این شورا گفت: از کسانی که پذیرفتند در این شورا حضور یابند متشکریم.ولی این عزیزان نیز، از ابتدا نسبت به کارکرد شورا تردید داشتند و برایشان مشخص نبود که این شورا بنا هست چه کار ویژه ای انجام دهد. با آقای جنتی در حال بررسی این موضوع هستیم که اگر به این شورا نیازی نیست بتوانیم از آن عبور کنیم. سینما، نیازی به این شورا ندارد و بدون آن هم کار خودش را ادامه میدهد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا عدم حضور رئیس جمهور در شورا عالی سینما، باعث چنین تصمیمی شده است، گفت: ما در کشور نزدیک به 20 شورای عالی داریم. بعضی از این شوراها خیلی هم مهم هستند و خیلی مهمتر از سینما هم هستند. آقای رئیس جمهور اگر بخواهد در این شوراها دائما شرکت کنند باید همه کارها را تعطیل کند و در این شوراها شرکت کنند. نگاه آقای رئیس جمهور را نگاه تخصصی میبینم و ایشان هم نگاه و نظر فرهنگی را به آقای جنتی واگذار کردند. آقای جنتی نیز امور سینما را به من و تیم سازمان سینمایی واگذار کردند تا تحت نظرایشان کار کنیم. ضمن اینکه، به نظر من نظام شورایی در کشور ما زیاد جواب نمیدهد.
از ایوبی سوال شد که آیا بهتر نیست پیش از اینکه اعضای شوراعالی سینما، یک به یک استعفا دهند، این شورا منحل شود؟ رئیس سازمان سینمایی پاسخ داد: فعلا در حال تصمیمگیری نسبت به وضعیت شورا هستیم و اینکه کسانی استعفا میدهند، نظرشان محترم است.
«فهرست مقدس» در 80 دقیقه روایت گر یک داستان تاریخی است که ماجرای آن در
شهر «نجران» کشور «یمن» میگذرد و زمان آن به صد سال قبل از ظهور دین اسلام
بازمیگردد. این انیمیشن سینمایی روایتی دراماتیک، رمانتیک و تراژیک دارد و
داستان آن براساس سفر قهرمان فیلم با نام «هاران» شکل گرفته است.
عوامل این انیمیشن سینمایی عبارتند از تهیهکننده و کارگردان: محمدامین همدانی، نویسنده: هومان فاضل، مدیر تولید: مصطفی شاهمردانی، دستیاران تولید: وحید چالاک و حسین صفارزادگان، مدیر دوبلاژ: مریم شیرزاد، موسیقی: بهزاد عبدی، تدوین: محمدامین همدانی، امور رسانهای: هادی فیروزمندی و محمدرضا تاجداری، محصول سازمان هنری رسانهای اوج.
13:53- فرانک آرتا درباره انتخاب نامزدهای جشنواره در شرق نوشت: اگر هر یک از فیلمها را دیده باشیم، متوجه میشویم که هر فیلمی ژانری خاص را نمایندگی میکند؛ از اجتماعی گرفته تا دفاع مقدس، از سیاسی و تاریخ معاصر گرفته تا خانواده که درنهایت برگبرنده را میتوان در دستان ژانر اجتماعی دید که جامعه با همه قوارهاش روی هر یک از موضوعات ملتهب فیلمها تأثیرات مهمی گذاشته است. اما این را هم باید در نظر بگیریم که جشنواره فیلم فجر، با اینکه جشنوارهای کاملا دولتی است، قرار نیست محفل سیاسی گروه خاصی باشد. بلکه با هر نوع آییننامهای باید معیارهای سینمایی، شالوده آن را تشکیل دهد. قطعا کیفیت این پنج فیلم در یک کفه قرار نمیگیرد و تا حدودی هم برگزیدگان این پنج فیلم قابلپیشبینی هستند. پس اگر نمیخواهیم فجر به جشنوارهای سیاسی تبدیل شود، بهتر است خودمان تحلیل فرامتنی و سیاسی نداشته باشیم. بااینحال در این بازه زمانی کوتاه اعلام نامزدها، شاهد واکنشهایی بودیم نظیر اینکه فیلم «بادیگارد» را از داوریها حذف کردند. اتفاقا همین نکته را از چند منظر باید به فال نیک گرفت؛ یکی اینکه قرار نیست در جشنوارهها مقهور نامها شویم. دیگر اینکه خواسته یا ناخواسته داوران کمک کردند تا حاتمیکیا که فیلمهای خوبی در کارنامه هنری خود دارد به ورطه تکرار نیفتد. چون جایزهدادن یعنی تأیید فیلم. فقط کافیست فیلم «آژانس شیشهای» را با «بادیگارد» مقایسه کنیم و ببینیم که حاتمیکیا در فیلم نخست از نقطه زیباییشناسی چقدر جلو بوده و در فیلم اخیرش چقدر توانسته در سینما پیشرفت داشته باشد. از سوی دیگر هم این سؤال پیش میآید که چرا فیلم درخشانی مثل «اژدها وارد میشود» در فهرست بهترینهای فیلم و کارگردانی قرار نگرفت؟ مگر فیلم بهلحاظ سینمایی یک سروگردن بالاتر از برخی از نامزدها نیست؟ شاید پاسخ، محافظهکاری هیأت داوران باشد و... اما هرچه که هست خوشبختانه توصیهای از سوی نهاد بالاتر صورت نگرفته. امسال باید اعتراف کرد که دستکم در هیأت داوران اعمالنظری صورت نگرفته است. آیا بهتر نیست از این حرکت مثبت استقبال کرد و به آن ارج نهاد تا در دورههای آتی شاهد باشیم که فیلمهایی که از فیلتر نهادهای رسمی و مرجع عبور کردند، دیگر قرار نیست مجددا در فهرستِ به فرمودهها و سفارشها و نکوهشها قرار بگیرند. بد نیست طعم آزادیعمل را هم بچشیم.بازیگر فیلم سینمایی «دختر» درباره ویژگی های این فیلم بیان کرد: این فیلم بسیار روان است چون نگاه ساده ای در بیان موضوع دارد و پیچیدگی های خاص یا قصه عجیب و غریبی ندارد. حتی ممکن است اتفاقاتی که در فیلم رخ می دهد در بسیاری از خانواده ها اهمیت و پیچیدگی چندانی نداشته باشد.
وی با اشاره به خلاصه داستانی از این فیلم که دختری در سفری از شهرستان
به تهران می آید، اظهار کرد: اتفاقات فیلم وقتی از مرکز تهران جدا می شود و
به سطح شهرستان ها می رسد به مرور خود را نشان می دهد و ما می بینیم که
این اتفاقاتی که در فیلم روایت می شود مثل دختری که از شهر دیگر به تهران
می آید و یا می خواهد در تهران درس بخواند کنش های درستی هستند. این فیلم چندان شعارگونه نیست، حرف خود را بیان می کند و ساده و صمیمی درد دل می کند.
14:59- مریم پالیزبان بازیگر فیلم سینمایی «لانتوری» با اشاره به اینکه پس از مدت
ها با پذیرش نقش مریم در این فیلم به سینما بازگشته است، اظهار کرد: قبول
بازی در فیلم لانتوری به دلیل فیلمنامه قوی و خوب تضمینی برای بازگشتم به
دنیای سینما و ایفای نقش های متعدد نیست اما دلیل اینکه پس از مدت ها به
سینما بازگشتم قطعا فیلمنامه خوب بود.
وی افزود: بازیگران فیلم سینمایی
لانتوری همکاری های قبلی با رضا درمیشیان داشته اند و این موضوع نشان از
این دارد که کار با درمیشیان بسیار لذت بخش و حرفه ای است. اگر این
کارگردان باز هم به من پیشنهاد کار دهد و فیلمنامه قوی باشد حتما قبول می
کنم. در دو دهه اخیر که در سینما فعالیت نداشتم
پیشنهادهای زیادی به من شد اما با خواندن فیلمنامه به این نتیجه رسیدم که
ارزش بازی و برگشتم به سینما را ندارد.
این بازیگر درباره نحوه برگزاری
جشنواره سی و چهارم فیلم فجر خاطرنشان کرد: با اینکه سال ها در جشنواره
نبودم و از روند برگزاری دوره های قبل اطلاع چندانی ندارم اما به نظرم
جشنواره امسال کمی بی نظم بود. با این حال فستیوال بزرگ فیلم فجرهمیشه مورد
استقبال مردم بوده و سینما دوستان هر سال در صف های طولانی می ایستند تا
به تماشای فیلم ها بنشینند.
وی در پایان با اشاره به رشد سینمای ایران
در چند سال اخیر، گفت: فیلم هایی که در سال های اخیر دیدم و مورد علاقه ام
بودند آثار بخش هنر و تجربه بوده که بسیار قوی و هوشمندانه ساخته شده است و
به نظرم این بخش می تواند فوق العاده پیشرفت کند و مورد توجه قرار بگیرد.
مدیر ارتباطات و اطلاع رسانی سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر با اشاره به حضور پر رنگ، منظم و پرحوصله اهالی رسانه در جشنواره فیلم فجر، افزود: اعلام این خبر در روز پایانی جشنواره نیز صرفاً برای جلوگیری از بروز هر گونه سوء تفاهم بوده است. در این روزهای پایانی جشنواره بار دیگر به سهم خود از صمیم قلب قدردان زحمات همه اهالی رسانه هستم چرا که یک بار دیگر نشان دادند آمادگی تعامل برای برگزاری رویدادهای بزرگ را دارند.
15:15- نمایش فیلم «اینجا کسی نمیمیرد» به کارگردانی حسین کندری در بخش هنر و تجربه آغاز شد. هومن سیدی، بهار کاتوزی، مهدی حسینی نیا و رضا بهبودی از بازیگران این فیلم هستند.
وی ادامه داد: یک دلیل برای نوع بازی ها این است که این فیلم مستندگونه است تا بتواند طبیعی بودن فضای داستان و زندگی شخصیت های فیلم را برساند. مساله دیگر این است که ما برای این کار جدود یک ماه پیشتولید داشتیم و بعد از اینکه لوکیشن محل مورد نظر را پیدا کردیم و همه در آن مستقر شدند بازنویسی دوباره توسط فریبرز عرب نیا انجام شد و بعد از آن ما تنها توانستیم در ۲ روز با بازیگران تمرین کنیم و یک دلیلش هم این بود که در این مدت بازیگران زیادی را به خاطر طولانی شدن پروسه تولید از دست دادیم و خواستیم هر طور شده است کار را به انجام برسانیم.
این کارگردان درباره انتخاب دوربین به جای موبایل برای تولید این فیلم سلفی گفت: یکی از دلایل انتخاب دوربین به جای استفاده از موبایل این بود که دوربین هر چه سبک تر باشد استفاده از آن سخت تر است و اتفاقا اگر چند کیلو باشد در دست بازیگر تعادل بیشتری خواهد داشت. ما کل فیلم را در ۳ مرحله فیلمبرداری کردیم. ابتدا خواستیم ثابت ترین پلان ها را داشته باشیم تا حالت مستندگونه و سلفی با هم حفظ شود. بعد از آن به سمت نمای کج رفتیم و در مرحله سوم نیز به لرزش در فیلم و نامتعادل بودن تصویر می رسیم.وی ادامه داد: به هر حال موضوعات انسانی در همه جای دنیا دستمایه قرار می گیرند تا درام را شکل دهند. این فیلم هم از همین روابط استفاده می کند و می خواهد تاکید کند که باید به این مسئولیت ها فکر کنیم. این فیلم با یک شادی شروع می شود و در ان عمدا تصاویر ابتدایی شیک تر است و اما هر چه جلوتر می رویم قرار است این شادی به یک تلخی برسد و اگر مسئولیت ها و گفتارها در پیشینه شخصیت های فیلم درست بود شادیشان به یک تراژدی تبدیل نمی شد. این افراد مثل دومینو روی زندگی یکدیگر تاثیر می گذارند و شاید اگر یکی از شخصیت های داستان نسبت به اتفاق رخ داده در سالها قبل اظهار پشیمانی میکرد، میتوانست ماجرایی را که در این فیلم رخ میدهد تغییر دهد.
این کارگردان خاطرنشان کرد: وجود چالش هایی در روابط میان آدم ها در همه دنیا وجود دارد و در این
قصه من فکر کردم مخاطب بهتر می تواند با شخصیت ها ارتباط برقرار کند.
ماجراهای این فیلم پشت سر هم بودند و به هم وصل می شدند و اینها جذابیتی
داشت که من دوست داشتم آن را با شیوه کنونی فیلمبرداری کنم. خوب است که
بعضی وقت ها آدم چشمش را روی بعضی چیزها ببندد و گاهی هم خوب است که چشمش
را روی بعضی مسایل نبندد چون انسان ها در یک جامعه و با هم زندگی میکنند و
با هم ارتباط دارند. انسان تکلیفی در این جامعه دارد و هر انسانی رفتار
متقابلی با دیگران دارد و باید حواسش به این رفتارها و گفتارها باشد چراکه
ممکن است روی سرنوشت دیگری و حتی خودش تاثیر بگذارد.
مدیر روابط عمومی پردیس کورش با اشاره به نحوه اهدای جوایز نظرسنجی در مراسم فرش قرمز بیان کرد: این نظرسنجی از طریق یکی از شبکه های مجازی برگزار می شود و به این ترتیب است که مردم بعد از هر سانس نه تنها به فیلم مورد نظر بلکه به کارگردان و بازیگران زن، مرد و همچنین گزینه های دیگر رای می دهند و ما بعد از اعلام آرای مردمی خانه سینما در مراسم اختتامیه سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر نتایج نظرسنجی خود را اعلام می کنیم. این نظرسنجی هیچ گونه موازی کاری با آرای مردمی خانه سینما ندارد و از هر جهت با آن متفاوت است.
این طراح پوستر با تاکید بر اینکه در طراحی پوستر فیلم به فضای گرافیک پوسترهای دهه ۵۰ وفادار بوده است، بیان کرد: این وفاداری در طرح لوگوی فیلم و افکت ها گرافیکی که به پوستر داده شده و شامل سایه های اگزجره در لوگو است هم دیده می شود. در کنار آن از رنگ زرد خام و ساده در پشت پوستر استفاده کرده ایم به گونه ای که این پوستر مخاطب را به یاد گرافیک پوسترهای دهه ۵۰ می اندازد.
میرزا مصطفی همچنین خبر داد: زمان اکران فیلم، ورژن های دیگری از پوستر طراحی می کنیم که در صورت تایید تهیه کننده و کارگردان پوسترهای بدون عکس نیز خواهیم داشت ولی همه پوسترهایی که برای این فیلم طراحی می شود به گرافیک دهه ۵۰ وفادار خواهد بود.
وی درباره استفاده از رنگ زرد در پوستر «سیانور» توضیح داد: رنگ زرد علاوه بر اینکه جذاب است و به دیده شدن پوستر کمک می کند، معمولا مقداری نگرانی را هم به مخاطب القا می کند و به مخاطب این فیلم القا می کند تا برای دیدن «سیانور» کمی نگران باشد.
طراح پوستر فیلم «سیانور» بیان کرد: به دلیل اینکه تهیه کنندگان اهمیتی به گرافیک حرفه ای در پوستر فیلم ها نمی دهند شرایطی پیش آمده که پوستر فیلم ها در هر ژانری شبیه هم شدهاند. فکر می کنم در چنین شرایطی تفاوت و سادگی پوستر فیلم «سیانور» می تواند برای مخاطب جذابیت داشته باشد و بی شک با دیدن این اثر سینمایی و حس حال و هوای فیلم متوجه می شود که چرا چنین پوستری برای «سیانور» طراحی شده است. در دهه ۵۰ یک سبک گرافیکی در طراحی پوسترهای سینمایی وجود داشت که تبدیل به نوعی هویت گرافیکی سینمای آن دوران شده بود و در طراحی پوستر «سیانور» تمام موارد گرافیکی آن دوران مورد توجه قرار گرفته است.
فرحبخش خاطرنشان کرد: در نظر گرفتن و ایجاد کاخ مردمی در پردیس سینمایی ملت موجب نزدیکی بسیار زیاد هنرمندان به مردم شده است و برای این برنامهریزی خوب از آقای حیدری تشکر میکنم. این دوره بر خلاف دوره های سی و دوم و سی و سوم که از لحاظ برگزاری فاجعه بودند دوره خوبی در برگزاری جشنواره بوده است.
وی در پایان تصریح کرد: امسال بر خلاف 10 الی 15 سال گذشته استقبال بسیار خوبی از فیلمهای در حال نمایش در جشنواره شده است و بر این اساس مشاهده میکنیم که صفهای طولانی از مردم برای دیدن فیلمها در برابر سینماها تشکیل شده است. در نظر گرفتن و ایجاد تالار مردمی در پردیس سینمایی ملت موجب نزدیکی بسیار زیاد هنرمندان به مردم شده است و برای این برنامه ریزی خوب از آقای حیدری تشکر میکنم.
22:00- پس از پایان فیلم «سیانور» خواهر شهید شریف واقفی درباره این فیلم سینمایی به مهر گفت: تحقیقات گسترده ای درباره برادر من برای تولید یک سریال انجام گرفته
بود و حال با ساخت این فیلم بخشی از آن تحقیقات به تصویر درآمده است. به نظر من به عنوان
خواهر شهید شریف واقفی که نسبت نزدیک با موضوع فیلم دارم هنوز ناگفته های
زیادی درباره برادرم وجود دارد ولی این فیلم در اندازه های خود به خوبی عمل
کرده است.
خواهر شهید شریف واقفی در پاسخ به این موضوع که به نظر شما چرا داوران جشنواره این فیلم را در هیچ رشته ای نامزد نکرده اند، گفت: واقعیت این است که من نمی دانم به چه دلیل هیچ نامزدی معرفی نشده اما به این مطلب واقف هستم که فیلمی مثل «سیانور» باید خیلی زودتر از اینها ساخته می شد تا بسیاری از جوانان را در همان سال های اولیه از دست نمی دادیم.
وی در پاسخ به این موضوع که شاید این پرونده ها تا پیش از این محرمانه بوده اند، بیان کرد: البته شاید بخشی از اطلاعاتی از این دست محرمانه بوده که تاکنون ساخته نشده است اما جای خالی این فیلم ها بسیار احساس می شد و امیدوارم آثاری از این پس به خوبی به این موضوعات پرداخته شود. باید فیلم هایی مثل «سیانور» بیشتر و زودتر از اینها ساخته می شد تا افرادی مثل ما به سینما بروند.
23:00- مسعود نوروزی درباره تولید کاتالوگ سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر، اظهار کرد: از شهریور ماه سال جاری، به دعوت محمد حیدری دبیر سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر جلسات متعددی را برای تولید کاتالوگ این جشنواره برگزار کردیم. بعد از گذشت چند هفته و در اواخر مهر ماه، طرح نهایی کاتالوگ به تایید دبیر جشنواره رسید. این کاتالوگ به شکل یک حلقه فیلم و قطع دایره طراحی شد تا با ماهیت جشنواره تناسب داشته باشد. این طرح را با متریال مختلف اجرا کردیم و در نهایت به جنس فلز برای جلد رسیدیم. مراحل فنی از آذر ماه آغاز شد و رفته رفته محتوای آن را هم کامل کردیم.
مدیر هنری کاتالوگ جشنواره فیلم فجر، خاطرنشان کرد: پس از کامل شدن محتوا و اطلاعات گروه های شرکت کننده، کاتالوگ در مرحله اول به شکل یک کتاب قطع خشتی به چاپ رسید و از اوایل بهمن ماه مراحل تولید فنی نیز آغاز شد.
در ادامه مریم فتحی دبیر تحریریه این کاتالوگ نیز گفت: بعد از گذراندن
مراحل سخت مونتاژ نهایی که 10 روز به طول انجامید، روز افتتاحیه جشنواره سی
و چهارم در تالار وحدت کاتالوگ جشنواره رونمایی شد. کاتالوگ جشنواره به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر شد و بخشی از این کاتالوگ که سند ماندگار جشنواره است در مراسم افتتاحیه
در اختیار هنرمندان و سینماگران قرار گرفت.
23:20- نشست نقد و بررسی فیلم «سیانور» با حضور بهنوش طباطبایی، حامد کمیلی، پدرام شریفی و هانیه توسلی از بازیگران فیلم، بهروز شعیبی کارگردان، محمود رضوی تهیه کننده، مسعود احمدیان نویسنده فیلمنامه، علیرضا برازنده مدیر فیلمبرداری، محمد معتمدی خواننده تیتراژ و آیدین ظریف طراح صحنه و لباس به همراه حمیدرضا مدقق مدیر جلسه و حسین سلطان محمدی منتقد جلسه، برگزار شد.
شعیبی در ابتدای این نشست گفت: اگر این گروه به صورت کامل دست به سینه
اینجا مقابل شما نشسته ایم به احترام اهالی رسانه است. «سیانور» درباره بخش
هایی از تاریخ انقلاب است که مغفول مانده است و تلویزیون تنها اطلاعاتی
درباره مقاطع و آدم های خاص نشان می دهد و داستان ما مربوط به زمان مغفول
مانده ۱۳۵۴ است. نسل ما باید از ریا و سودجویی ها پرهیز کنیم و مردم باید
با واقعیت ها مواجه شوند. مسعود احمدیان این فیلمنامه را با تحقیقات مفصل نوشته بود و خیلی
از افراد به ما پیشنهاد می دادند از اسامی واقعی استفاده نکنیم ولی ما
مطمئن بودیم کارمان درست است به همین دلیل از اسامی واقعی شخصیت های تاریخی
استفاده کردیم.
رضوی تهیه کننده فیلم نیز در ادامه گفت: فکر می کنم یک تهیه کننده اگر قرار
است راه درست را طی کند باید در تمام ژانرها و موضوعات کار داشته باشد.
شاید از من بپرسید چرا سراغ سوژه ای مربوط به ۴۰ سال پیش رفتم که باید
بگویم در این فیلمنامه چیزهایی وجود دارد که هر روز به آن ها نیاز داریم و
برای ما یک تلنگر است. موضوعات اجتماعی در این فیلم وجود دارد که برای
امروز هم می تواند ما به ازا داشته باشد.
سپس احمدیان نویسنده فیلمنامه نیز با بیان اینکه از شجاعت محمود رضوی در
سینمای امروز ایران تشکر می کنم، گفت: به اعتبار رضوی و شعیبی از بهترین
های سینمای ایران در حوزه های مختلف وارد این فیلم شدند. یادمان نرود اتفاقی در این مملکت افتاد و منجر به یک حرکت عظیم
فرهنگی شد. ضمن گرامیداشت تمامی چریک های مسلمان دهه ۵۰ که مردانه
ایستادند، امیدواریم آیندگان برای بیان عقاید خود نیاز به اسلحه و سیانور
نداشته باشند. سعی کردیم در کارمان انصاف رعایت شود. تمامی شخصیت هایی که در این مقطع به آن پرداختیم بین
سال های ۵۰ تا ۵۴ بوده اند. هنوز شخصیت هایی زنده هستند که برای استفاده از
اطلاعات، به آن ها نیز مراجعه شده است.
بهنوش طباطبایی نیز یادآور شد: این مقطع زمانی از انقلاب برای من بسیار
جذاب بود. نام لیلا زمردیان را نمی شناختم و تحقیقات میدانی بسیاری درباره
او انجام دادیم. دوست ندارم فرصت ایفای نقش شخصیت های اینگونه تاریخی را از
دست بدهم. نگاه شعیبی را به تک تک کاراکترها در فیلم دوست دارم.
هانیه توسلی دیگر بازیگر این فیلم سینمایی نیز اظهار کرد: اولین کاری که
برای درک شخصیت می کنم این است که خود را جای آن شخصیت می گذارم. کتاب هایی
از بانوان زندانی در قبل از انقلاب را مطالعه کردم. آن ها آرمانی داشتند
که برای رسیدن به آن حاضر بودند جانشان را بدهند ولی جامعه امروز فرق دارد.
در آن برهه از زمان فضای ملتهب سیاسی وجود داشته ولی حالا جوانان و جامغه
منفعل هستند.
سپس حامد کمیلی یکی دیگر از بازیگران این اثر گفت: وحید افراخته یکی از سخت
ترین نقش هایی بود که تا به حال ایفا کردم زیرا تعریف تاریخی این شخصیت
مشخص است و از طرف دیگر من به عنوان بازیگر باید به این شخصیت حق می دادم.
من با سازمان منافقین از طریق سریال «پروانه» آشنایی داشتم اما وقتی نام
وحید افراخته پیش آمد جلساتی را با گروهی از منافقین برگزار کردیم تا به
حدی بتوانم به شخصیت نزدیک شوم.
پدرام شریفی بازیگر نقش امیر فخرا نیز گفت: قبل از شروع فیلمبرداری با علی
صلاحی و بهروز شعیبی زیاد صحبت کردیم و از اطرافیان خود درباره آن مقطع
زمانی و تجربه زندگی در آن زمان سؤال کردم تا تفاوت های زندگی در آن زمان
با زمانی که من در آن زندگی می کنم، پیدا کنم.
آیدین ظریف طراح صحنه و لباس فیلم در ادامه گفت: برای تک تک پلان ها تلاش شده تا حال و هوای آن دوران را منتقل کنیم.
علیرضا برازنده مدیر فیلمبرداری «سیانور» اظهار کرد: سعی کردیم اتمسفری
فراهم کنیم تا آن دوران را به درستی به تصویر بکشیم تا حس به بیننده به
درستی منتقل شود.
در ادامه محمد معتمدی خواننده تیتراژ فیلم نیز گفت: موسیقی فیلم ها مخصوصا
اگر موسیقی تیتراژ و آوازی داشته باشند، هر وقت و هر کجا که شنیده شوند عطر
و بوی فیلم را به همراه دارند و باعث مرور خاطرات آن فیلم می شوند. داستان
فیلم سیانور متعلق به ۴۰ سال پیش است و همچون گروه فیلمبرداری که از
نگاتیو برای متبادر کردن حس آن موقع زمانی استفاده کردند، من نیز نیاز به
تجهیزات موسیقایی آن دوران داشتم تا به جنس موسیقی و صدای آن دوران نزدیک
شوم. از این رو به استودیویی در آلمان که تجهیزات مورد نیاز را داشت مراجعه
کردم و یک قطعه موسیقایی متعلق به آن دوران را انتخاب کردیم.
رضوی تهیه کننده «سیانور» درباره اینکه چرا هیأت داوران این فیلم را در
ارزیابی های خود نادیده گرفتند، اظهار کرد: این سؤال را خبرنگار دیگری از
من پرسید و من به او گفتم که از دبیر جشنواره سؤال کند و آقای حیدری نیز
پاسخ داد که فیلم به موقع به دست هیأت داوران رسیده است.
وی یادآور شد: هیچ فیلمسازی نیست که دوست نداشته باشد وارد رقابت جشنواره
فیلم فجر شود. البته وقتی وارد جشنواره می شویم باید قواعد آن را بپذیریم و
باید نظرات داوران را هم بپذیریم. البته وقتی نام هیأت داوران را در
ابتدای جشنواره شنیدیم گفتیم که از این نام ها که البته دوست ما هم هستند
حتی کاندیدا شدن هم برای فیلم ما در نمی آید.
شعیبی نیز افزود: من کم تجربه هستم و دوست دارم در جشنواره فجر محک بخورم
ولی حالا ناراحت نیستم زیرا بازخوردهای مخاطبان را دیدم. جشنواره فجر تبدیل
به تخم مرغ شانسی شده است و مشخص نیست که در هر دوره از نظرات هیأت داوران
چه برگزیده هایی در می آیند. خوشحالم که در دوره وزیری این فیلم را ساختم
که در آن دوره از مقطع زمانی که بررسی می کردیم نام آقای علی جنتی در حرکات
انقلابی دیده میشد. خوشبختانه هیأت داوران کاری کردند که امشب من بتوانم
به راحتی فیلم را تقدیم به آقای علی جنتی کنم.
احمدیان در ادامه نشست یادآور شد: «سیانور» حرف اش فقط این است که هیچ کسی
نباید به جای ما فکر کند و ما باید به تعقل و فکر کردن بازگردیم.
شعیبی در بخش دیگری از نشست گفت: مهدی هاشمی مشغول بازی در یک سریال است و
به همین خاطر نتوانست در نشست حضور پیدا کند. بهزاد عبدی آهنگساز اثر هم به
دلیل حضور در خارج از کشور در این نشست حضور پیدا نکرد.
وی در پاسخ به این پرسش که چه ژانری را دنبال می کند، اظهار کرد: من هنوز
در سنی نیستم که برای خود ژانر تعریف کنم زیرا فرصت تجربه کردن را از خود
می گیرم. چشمانم را به روی حاشیه ها می بندم و فیلم هایی را می سازم که
اقتضای سن و جامعه ام است.
احمدیان نیز درباره کم کاری خود در عرصه فیلمنامه نویسی گفت: دلیل این کم
کاری این است که من فیلمنامه نویس حرفه ای نیستم و در درجه دوم اگر تیم
حرفه ای و خوبی مانند گروه «سیانور» وجود داشته باشد شاید پر کارتر شوم.
شعیبی درباره اینکه خود در مقام بازیگر چگونه بازیگران فیلم «سیانور» را
هدایت کرده است، اظهار کرد: من در سریال پرده نشین و فیلم سیانور از علی
صلاحی به عنوان بازیگردان بهره بردیم. یکی از علایق من به عنوان کارگردان
ارتباط با بازیگران است که از انتخاب نقش ها شروع می شود.
توسلی در ادامه این نشست گفت: من دوست دارم با کارگردانی کار کنم که کارش
را بلد باشد و خوشحالم که برای بهروز شعیبی کار کردم. بعضی مواقع فشار
زیادی روی تمام گروه بود تا فیلم به جشنواره برسد ولی وسواس بهروز شعیبی
برای تکرار پلان ها به جا است. من کار کردن با شعیبی را دوست دارم چون می
داند چه می خواهد.
طباطبایی نیز افزود: اینکه یک کارگردان که بازیگر هم هست بخواهد من را
هدایت کند جذاب است زیرا فقط ما بازیگرها می توانیم ریزه کاری ها را درک
کنیم. من نگاه بهروز شعیبی را دوست دارم و راهنمایی او برای باورپذیری نقش
را قبول دارم. جذابیت فیلم سیانور در این بود که ۲ نسل بازیگر در کار حضور
داشت.
شعیبی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: اتمسفری که در آن فیلم می سازیم تنها
به سینمای ایران مربوط نمی شود. اگر چند فیلمساز در یک زمان به ساختن چند
فیلم در زمان های گذشته می پردازد به خاطر اشباع شدن قصه های امروزی و
اقتضای زمان است.
رضوی در پاسخ به پرسش منتقد جلسه که با نظارت مستقیم وزارت اطلاعات این
فیلم ساخته شده، اظهار کرد: شایعه ای بود که وزارت اطلاعات سرمایه گذاری
فیلم را انجام داده است. از لحاظ مضمونی یک نهاد اطلاعاتی روی ساخت فیلم
نظارت داشته است. ما مشاور امنیتی، محتوایی و عملیاتی داشتیم. این کار به لحاظ تولیدی بسیار سخت بود و من شرمنده دوستانم در این کار هستم.
شعیبی در پایان سخنان خود گفت: در این فیلم بهترین اتفاقاتی که قرار بود
برای من و گروهم رخ دهد، اتفاق افتادند. اگر اشکالی در فیلم می بینید مقصر
آن فقط کارگردان است. افتخار می کنم فیلم ام در جشنواره بوده و مورد داوری
قرار گرفته و تبریک می گویم به دوستانم که کاندیدا نشده ایم.
00:27 بامداد پنجشنبه- نشست نقد و بررسی فیلم «به دنیا آمدن ساخته محسن عبدالوهاب به عنوان آخرین برنامه، آخرین روز نمایش فیلمها در برج میلاد برگزار شد. محسن عبدالوهاب در این نشست با بیان اینکه فیلم او از ابتدای جشنواره آماده بوده، نمایش این فیلم در سانس آخر را سئوال برانگیز دانست و به طنز گفت: حتی برای عوارض شهرداری هم وقتی فرد خوش حساب است جایزه ای برای آن در نظر گرفته می شود.
وی در عین حال به همزمانی نمایش این فیلم در کاخ مردمی و کاخ جشنواره اشاره کرد و افزود: برای اولین بار مراسمی مثل فرش قرمز مردمی برگزار می شد اما ما نتوانستیم با فراغ بال آن را انجام دهیم و اگر وساطت آقای غریب پور نبود شاید به اینجا نمی آمدیم.البته من هم می دانم برگزاری جشنواره کار سخت و پر دردسری است .
این کارگردان در پاسخ به سئوالی درباره پایان بندی فیلم خود نیزعنوان کرد:ما این شیوه را انتخاب کردیم تا هر بیننده در ذهن خود انتخاب کند که چگونه این داستان را به پایان برساند.
محمد احمدی تهیه کننده و فیلمبردار این فیلم نیز متذکر شد: اهل گلایه و شکایت نیستم اما در خصوص جشنواره امسال دوست داشتم نظرات خود را اعلام کنم.اگر ما اینجا هستیم به احترام شما اهالی رسانه و بهروز غریب پور است. از روز دوم جشنواره این نکته را اعلام کردیم که دو نمایش این فیلم در کاخ جشنواره و کاخ مردمی همزمان است. برگزاری مراسمی مثل فرش قرمز مردمی واقعا کار جذابی است اما چرا لذت این کار را از ما می گیرند؟
این تهیه کننده در ارتباط با اکران «به دنیا آمدن» نیز عنوان کرد: اگر در سال 100 فیلم ساخته شود ظرفیت اکران ما برای 40 فیلم است و کمی برای فیلم های باقی مانده جای نگرانی وجود دارد اما به عنوان یک تهیه کننده همواره برای گرفتن اکران تلاش می کنم و برای این فیلم هم حتما تمام تلاش خود را خواهم کرد که اکران خوبی بگیرم. فکر می کنم که فیلم هم پتانسیل های یک اکران خوب را داراست.
الهام کردا بازیگر نقش زن این فیلم هم در پاسخ به این سئوال که چقدر احتمال می دهد برای ایفای این نقش سیمرغ دریافت کند گفت:این برایم جای افتخار است که با اولین بازی نقش اول، برای این بخش کاندیدا شده ام.این موضوع برایم اتفاق بسیار جذابی است و امیدوارم هر کدام از نامزدها این سیمرغ را گرفتیم قدر آن را بدانیم.
وی در ادامه در پاسخ به سئوالی درباره تفاوت بازیگری در تئاتر و سینما عنوان کرد:به شخصه مخالف جداکردن بازیگران تئاتر و سینما از یکدیگر هستم و بر این باورم که بازیگر باهوش فردی است که در هر مدیوم بتواند کار خود را به درستی انجام دهد.اما فردی که زیاد تئاتر کار کرده شاید کمی کمتر و دیرتر خسته شود. حتی گاه ممکن است اینگونه گفته شود که کارگردانها ریسک می کنند که بازیگران تئاتری را به سینما دعوت می کنند.
هدایت هاشمی بازیگر نقش مرد «به دنیا آمدن» نیز با اشاره به پخش این فیلم به عنوان آخرین فیلم جشنواره اظهار کرد:اینکه فرش قرمز بخش مردمی و جشنواره ای این فیلم همزمان پخش می شود و یا اینکه فیلم درآخرین سانس نمایش داده می شود را نمی فهمم اما این فیلم اثر شریفی است. متاسفانه این فیلم حسن ختامی بر کار یدالله نجفی است که من احترام بسیاری برای او قائلم و شما امشب حاصل کار او را شاهد بودید.برایم بسیار غم انگیز است که هیچکس یادی از او نمی کند در حالی که بسیاری از فیلم ها با تلاش او ساخته شده است. در سینمایی که عمو یدی آن تازه درگذشته خیلی حال و هوای صحبت کردن ندارم.
سپیده عبدالوهاب تدوینگر این فیلم که نامزد بهترین تدوین شده نیز عنوان کرد: تلاش بسیاری داشتم تا در این کار تدوین خیلی دیده نشده و فیلم به روایتی مستندگونه نزدیک شود.
مصطفی محمودی منتقد حاضر در جلسه هم عنوان کرد: با دیدن دومین فیلم محسن عبدالوهاب مشخص می شود او کار در ژانر اجتماعی را به خوبی آموخته است. این فیلم به نوعی مسائلی را بیان می کند که راه رفتن بر روی لبه تیغ است.
این منتقد سینما همچنین به حضور بازیگران تئاتر در فیلم های محسن عبدالوهاب اشاره کرد و گفت: بازیگران تئاتر بخصوص در این جشنواره ثابت کردند که استعدادهای بسیار خوبی دارند.
4:30 بامداد پنجشنبه- با گذشت ۱۰ روز از برگزاری سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر نتیجه آرای مردمی برای مشخص شدن سرنوشت سیمرغ تماشاگران تا پایان روز دهم چهارشنبه ۲۱ بهمن ماه اعلام شد.
بر اساس اعلام کمیته رای گیری مردمی که زیر نظر خانه سینما فعالیت می کند فیلم های «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی، «اژدها وارد می شود» به کارگردانی مانی حقیقی، «ایستاده در غبار» ساخته محمدحسین مهدویان، «بادیگارد» ساخته ابراهیم حاتمی کیا و «بارکد» ساخته مصطفی کیایی در روز ۲۱ بهمن همچنان در صدر آرا هستند.
جدول انتخاب بهترین فیلم از نگاه تماشاگران تا پایان برگزاری سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر به صورت روزانه از سوی خانه سینما منتشر می شود. آرای روز دهم بین ۲۳ فیلم و با اخذ ۶۳ هزار و ۱۱۶ رای بوده است.