روایت‌های دست اول نویسندگان از شیوه غریب ممیزی کتاب در ایران

نویسندگان شاید بهترین راویان کیفیت ممیزی کتاب در ایران باشند؛ اما بیشتر آنها ترجیح می‌دهند در این زمینه به صراحت و عیان سخن نگویند تا (به تصور این نویسندگان) با غضب ممیزان مواجه نشود، ولی اکنون گروهی از نویسندگان روایت‌های دست اولی از ممیزی کتاب در کشورمان، آنچه بر آنها و آثارشان گذشته و احساسشان نسبت به ممیزی مطرح کرده‌اند.
کد خبر: ۵۷۶۶۴۸
|
۰۶ فروردين ۱۳۹۵ - ۲۲:۳۷ 25 March 2016
|
7577 بازدید
|
۳
روایت‌های شنیدنی نویسندگان از شیوه غریب ممیزی کتاب در ایراننویسندگان شاید بهترین راویان کیفیت ممیزی کتاب در ایران باشند؛ اما بیشتر آنها ترجیح می‌دهند در این زمینه به صراحت و عیان سخن نگویند تا (به تصور این نویسندگان) با غضب ممیزان مواجه نشود، ولی اکنون گروهی از نویسندگان روایت‌های دست اولی از ممیزی کتاب در کشورمان، آنچه بر آنها و آثارشان گذشته و احساسشان نسبت به ممیزی مطرح کرده‌اند.

به گزارش «تابناک»، «ممیزی کتاب» برای نویسندگان کشورمان چالشی کهنه تلقی می‌شود که هیچ دولتی نتوانسته آن را مرتفع سازد. هرچند در یک سال اخیر فضا با گذشته متفاوت شده، همچنان تغییر چشمگیری در این حوزه مشهود نیست. به باور برخی صاحب نظران، ممیزی تنها اندکی انعطاف پذیر و در مجموع اجتناب ناپذیر است اما گروهی از نویسندگان نظر دیگری دارند.

«قتل واژه‌ها» تعبیری است که در ویژه نامه نوروزی اعتماد درباره سانسور به کار رفته و روایت گروهی از نویسندگان را درباره این رویه آورده است؛ روایت‌هایی ناشنیده و البته شنیدنی از شیوه‌هایی غریب ممیزی که «تابناک» بخش‌هایی از آنها را نقل می‌کند تا نگاه جامع‌تری به ممیزی کتاب در ایران نزد مخاطبان «تابناک» شکل بگیرد.


ممیزی علیه لذا رویارویی با نثر

علی خدایی نویسنده داستان در این زمینه نوشته است: تاکنون سه کتاب منتشر کرده‌ام و به هیچ وجه مشکلی نداشتم. نخستین کتابم با نام «از میان شیشه، از میان مه» سال 70 منتشر شد اما اتفاق عجیب این بود که پس از 24 سال که دوباره تجدیدچاپ شد، اعلام کردند دو تا از داستان‌‍‌هایش باید حذف شود.

قسمت عجیب ماجرا اینجاست، وقتی همه جا این داستان‌ها موجود و امکان پی آن است، چرا باید حذف شود. به طور کلی هنگامی که می نویسم، اصلاً به این فکر نمی‌کنم آنچه می‌نویسم در محاق می‌آید یا خیر. دچار تاریکی می‌شود یا خیر. هیچ وقت اینگونه نمی‌نویسم.

تمام ذهن‌ها بر اساس سنتی که تربیت شده‌اند و فرهنگی که دارند شاید خود به خود دچار خودسانسوری بشنود اما من هیچگاه بین انتخاب دو کلمه برای ممیزی دچار مشکل نشده‌ام... وقتی می‌نویسم تلاش می‌کنم به انتشارش فکر نکنم، فقط بنویسم.

انگار در یک جهان دیگر خارج از این دنیا نشسته‌ام و می‌نویسم... کتابم را تا قبل از آنکه چاپ شود، دوست و آشنا می‌خوانند و البته ناشر. اما اینها خواننده من محسوب نمی‌شوند. خواننده آن ناشناسی است که کتاب مرا می‌خرد و می‌خواند... .

...اما این وسط بررس (ممیز) کجا قرار دارد؟ او تنها خواننده ناشناسی است که نسخه اصلی به دستش می‌رسد؛ بدون آنکه خود را ملزم به توضیحی بداند و بدون آنکه برای من به عنوان نویسنده متنی که در دست دارد، احترامی قایل شود. متن مرا سانسور و گاهی هم قلع و قمع می کند. همیشه این سؤال بزرگ در ذهنم است که او کیست؟ چه ریختی دارد؟ وقتی دارد کتاب مرا می جورد، کجا نشسته است؟ پشت میزش در اداره ارشاد؟ در خانه‌اش؟ در دفتر کارش؟ میز کارش چه شکلی است؟ لابد خط به خط می‌خواند و ذهن خوانی می‌کند مرا؟ از فکر به او احساس ناامنی می‌کنم. آیا ما دشمن هم هستیم؟!


حذف واژگان از فرهنگ لغت

مهدی غبرایی مترجم در ارتباط با سانسور نوشته است: این روزها کتاب «1Q84» مفصل‌ترین اثر هاراکی موراکامی را ترجمه می‌کنم. هر جای کتاب که به صحنه روابط زن و مرد می‌رسم، پیشاپیش خودم آن را حذف می‌کنم، چون می‌دانم کتاب مجوز می‌گیرد اما در موارد ساده‌تر مانند آرایش، لباس پوشیدن و مواردی از این دست، خودم چیزی را سانسور نمی‌کنم و صبر می‌کنم ببینم اداره ممیزی چه نظری دارد. اگر در اداره ممیزی گیر ندهند و حذف نکنند من مترجم دچار خودسانسوری نمی‌شوم و پیشاپیش چیزی را حذف نمی‌کنم اما وقتی در ارتباط با حوزه ترجمه و به ویژه ترجمه رمان صحبت می‌کنیم، من مترجم هر بخشی از رمان را که احتمال بدهم سانسور می‌شود، حذف می‌کنم.

در این سی و چند سال کار، چندین وزیر، معاون، مدیرکل و زیردستان‌شان آمده‌اند و رفته‌اند اما ماهیت موضوع ممیز و بررس فرقی نکرده است. گاهی خنده‌ام می‌گیرد چطور باید جمله، کلمه یا پاراگرافی را حذف کنم اما آدم ناچار است. سالهاست کار ترجمه می‌کنم و این موضوع همیشه پس ذهن من است. سعی می‌کنم با ایما و اشاره گاهی منظور را برسانم. روابط دو جنس هم جزوی از زندگی است اما حتی آشنا شدن دو جوان هم مشمول حذف می‌شود. من سعی می‌کنم به بخش‌هایی که چندان واضح نیست تن ندهم و چیزی حذف نکنم.

در «جنگل نروژی» تا حدی که حدس می‌زدم ممکن است ایجاد حساسیت کند، حذف کردم اما چندی پیش باز هم 60 یا 70 مورد اصلاحیه مطرح کرده بودند که حذف کنم. به ناشر گفتم از خیر آن گذشتم و دیگر چیزی را حذف نمی‌کنم. کلی وقت، زمان، انرژی و اعصاب صرف ترجمه یک کتاب می‌شود و در نهایت هم می‌گویند ممنوع الچاپ است. بعد گله‌مندیم چرا مردم کتاب نمی‌خوانند یا سرانه مطالعه پایین است. با این شرایط خواننده اصلا به کتاب اعتماد نمی‌کند. امثال من ممکن است کمتر به ممیزی تن بدهند.

در ارتباط با همان کتاب هم کار اصلاحیه‌ها را به یکی از دوستانم سپردم اما باز هم با وجود حذف آن موار گفتند کتاب ممنوع الچاپ است. هیچ اثری از منطق نیست. امیدواریم منطقی در کار باشد تا در حدی کتاب سانسور شود که به اصل کار لطمه نزند... به طور کلی موارد حذفی خیلی مضحک است و بیشتر آدم را متعجب می‌کند. برای مثال در همان رمان «جنگل نروژی» در یکی از خرده روایت‌هایش یکی از قهرمانان فرعی داستان که بعدا جزو قهرمانان اصلی می‌شود، دختری است که پول ندارد سینه بند بخرد... به من پیشنهاد کردند به جای کلمه سینه بند، از پیش‌بند استفاده کنم! گاهی این پیشنهادها نشانی از منطق و خرد ندارد.


هشت محور مهم و چند موضوع پرمناقشه!

علیرضا رییس دانا  مدیر انتشارات نگاه، در بخشی از نوشته‌اش درباره ممیزی می‌آورد: ناشر و ممیزی حکایت آتش و پنبه است. ناشر و پدیده آورنده در گریز از تلاش یا دست بردگی در اثر هستند. و اینکه امانتدار باشند و اجازه ندهند تا به متن خدشه‌ای وارد آید و سیستم نظارتی بر آن است تا به زعم خود متن هر اثری را پالوده کرده و چیزی ارایه دهد که کاملاً پاستوریزه شده باشد. این یک تناقض آشکار است، زیرا ممیزی هماره و همیشه امری سلیقه‌ای بوده  و بسا کتاب‌هایی که منتشر شده و بعدها توسط بولتن نویسان مواردی در آنها کشف شده که امر ممیزی را یک باره زیر سوال برده.

ولی وقتی جز تسلیم و رضا چاره نیست، چه کار باید کرد. نظارت پیش از چاپ امری محتوم است و ظاهراً اراده‌ای پشت آن است. پس باید تا حد امکان به گونه‌ای رفتار کرد که کتاب ممیزی کمتری شود. اینجاست که ناشر برای حفظ سرمایه گذاری خود و پدیدآورنده برای انتشار کتاب، باید دست همکاری و همیاری به همه بدهند و تا حد امکان از بروز موارد حساسیت‌زا در کتاب بکاهند. مهم‌ترین مواردی که اداره کتاب نسبت به آنها حساسیت نشان می‌دهد موارد ذیل است:

1- توصیف‌های جنسی و محرک که در اکثر کتاب‌ها نیست و اگر در حوزه ترجمه چنین موردی باشد، باید آن را به حدی تعدیل کرد که رگه‌ای از آن حس کردنی نباشذ.
2- نام مشروبات الکی و توصیف شراب خواری که می‌توان با کلماتی نظیر نوشیدنی زهر کار را پیش برد.
3- توصیف صحنه‌های خوشگذرانی و عیش و عشرت یا مصرف مواد مخدر که تا حد امکان باید زهر این صحنه‌ها گرفته شود.
4- توهین به مقدسات و حتی عرفیات یک جامعه که باید از آن پرهیز کرد.
5- نسبت ناروا به ادیان یا پروردگار متعال که باید به ویژه در آثار نثر از وجود آنها دوری جست.
6- برملا نکردن نکات مکتوم نظامی، سیاسی یا تاریخی که ممکن است مورد سواستفاده بیگانگان قرار گیرد.
7- نسبت‌های ناروا به اقوام و ملیت‌ها
8- کلمات رکیک و ناسزا که به صورت فحش به اندام‌های جنسی اشاره دارد.

طبیعی است که هیچ ناشر و پدیدآورنده‌ای به این موارد گرایش ندارد و اکثر آثار پیراسته از این موارد است اما اشکال آنجاست که گاه میل بررس محترمی بر آن قرار می‌گیردکه مثلاً از کلمات لباس زیر یا مصرف دخانیات یا گفت‌وگوی مردم و زن نیز تبری می‌جوید و این از موارد چالش مدام بین ناشران و اداره کتاب است.

واقعیت این است که با وجود حساسیت بسیار نسبت به کنترل بیش از چاپ کتاب‌ها که گاه امری بسیار وقت‌گیر و طولانی مدت است. باید اداره محترم کتاب هم آستانه تحمل خود را افزایش دهد، زیر با افزایش شبکه‌های اجتماعی و گسترش شبکه‌ زیرزمینی چاپ، اکثر آثار غیرقابل چاپ در ایران به راحتی دستیاب شده‌اند و از سویی با این تبلیغ که کتاب‌های دارای مجوز ممیزی شده و غیرمستند هستند، باعث افت تیراژ کتاب شده است.


نگاه شابلونی به ممیز

سید مهدی شجاعی مدیر انتشارات نیستان نیز در ارتباط با ممیزی تاکید کرده است: اهالی کتاب و فرهنگ تا این مرحله را پذیرفته‌اند یا رضایت داده‌اند که با تغییر سیاستگذاران و مدیران سطوح بالای فرهنگ و هنر، سیاست‌های ممیزی -از کلیات تا جزییات- تغییر کند و هر جبهه و جناح و اردوگاهی، خطوط قرمز و نارنجی یا سبز و زرد خودش را داشته باشد.

مساله‌ای که در این میان، آنان را بر می‌آشوبد یا دچار آشفتگی و پریشانی و گلایه‌مندی می‌کند، این است که طی دوره حاکمیت هر جناح هم باز چارچوب‌ها ثابت نمی‌ماند و یکپارچی بر ضوابط حاکم نمی‌شود و قواعد و قوانین و شابلون‌ها، پیوسته دستخوش قبض و بسط دیدگاه‌ها و سلیقه‌ها و آدم‌ها می‌شود حرف اصلی این یادداشت این است که مشکل در تغییر و تنوع و تلون شابلون‌ها نیست و حتی در میزان رعایت یا عدم رعایت شابلون‌های مشخص شده هم نیست و حتی یک بام و دوهوا یا چند هوا عمل کردن شابلون‌ها نیست. مشکل، در نگاه شابلونی به مقوله ممیزی است.

مساله این است که فرهنگ، هنر و علوم انسانی، مثل مفاهیم ریاضی و هندسی در چارچوب‌ها و جدول‌ها و شابلون‌ها نمی‌گنجد. نمی‌شود فرهستی از فرمول‌ها و جدول‌ها و و حد و مرزها و باید و نبایدها را به دست دانشجو داد و آثار اساتید فن را به او سپرد و توقع ارزیابی و قضاوت درست و دقیق داشتو جای تعجب نیست اگر 10 دانشجو با دستورالعمل واحد و مشترک، در مورد یک اثر، به 10 نتیجه متفاوت و حتی متضاد برسند. همین و السلام.
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۵
انتشار یافته: ۳
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۳۴ - ۱۳۹۵/۰۱/۰۷
جالب است که در مورد متن بنده، ممیز هرآنچه کلا در کتاب جدید بود و با خوانش رسمی همخوانی نداشت سانسور کرد!
ناشناس
|
Austria
|
۱۱:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۱/۰۷
مورد خیلی جالب کتاب نگاهی به شاه است. که ناشر تقاضای حذف بخشهایی از آن را کرد. نویسنده زیر بار نرفت حالا هم آنلان فروش میرود با تیراژصدها هزار . آیا ممیزی درس نمیگیرد؟
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۴۸ - ۱۳۹۵/۰۱/۰۷
سلام. من یک ممیز وزارت ارشاد هستم. یا به قول شما سانسورچی. اگر نویسندگان دوست دارند بدانند من چه شکلی ام، یک سر دارم دو گوش و دو چشم که بی سو شد از بس صیح تا شب و شب تا صبح نشستم کتاب خواندم تا با دستمزد تحقیرآمیز مانع هتک حرمت به شرع، اخلاق و قومیت های کشور عزیزم بشوم. اتفاقا جناب آقای خدایی خیلی هم دوست دارم ناشناس نباشم و بتوانم درد دلم را با نویسندگان و اهالی قلم درمیان بگذارم. منی که تا مرز جنون پیش می روم وقتی می بینم بعضی از نویسندگان چیزهایی می نویسند و توصفاتی به کار می برند که من در تنهایی خودم مو بر اندامم راست می شود. ایکاش فرصتی بود تا حرف های ما هم منعکس می شد و یا لااقل یک مورد از هزاران موردی که به قلم ما حذف و ممیزی می شود در معرض مردم قرار می گرفت تا انوقت می دیدید که به ما حق می دهند خودکار قرمز بکشیم بر روی بعضی از جمله ها یا نه؟
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # الجولانی # فیلترینگ
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
سرمربی بعدی تیم پرسپولیس چه کسی باشد؟