پس از آنکه مداخله بیمورد و عدم تامین امکانات اولیه که منجر به قهر رهبران ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی کشورمان و تعطیلی مجدد این دو مجموعه شد، رخداد تلخ دیگری رقم خورد و با عدم چارهاندیشی معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، این بار کنسرت کیهان کلهر، یکی از برجستهترین هنرمندان تاریخ موسیقی ایران لغو شد؛ وقایعی که با نامه سرگشاده و افشاگرانه علی رهبری، خطاب به رئیس جمهور به نقطه جالبی رسید.
به گزارش «تابناک»، سومین جلسه شورای اجرایی ارکسترها، بعداز ظهر شنبه (هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۵) با تصمیمی همراه شد که به معنای سلب مسئولیت از علی رهبری، مدیر هنری ارکستر سمفونیک تهران و فرهاد فخرالدینی، مدیر هنری ارکستر ملی ایران بود و در همین راستا، این دو چهره برجسته موسیقی کشورمان، جلسه را به نشانه قهر و عدم همکاری ترک کردند.
ظاهراً در این جلسه تصمیم گرفته شده که عنوان مدیر هنری از این دو رهبر ارکستر گرفته شود و آنها فقط رهبر ارکستر باشند و مدیریت هنری ارکسترها شورایی اداره شود تا بدین ترتیب گروه دیگری بتواند ژست نقش آفرینی در ارکستر ملی ایران و ارکستر سمفونیک تهران را بگیرند و در عین حال علی رهبری و فرهاد فخرالدین نقش نمایشی با حداقل اختیارات بیابند.
رهبری پس از این واقعه گفته بود: «ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی با دو مدیر هنری تنها مشکلی که نداشتند، مشکلات هنری بود. مشکل ما در یک سال گذشته فقط اداری بود. ما در یک سال گذشته با بنیاد رودکی مشکلات اداری داشتیم. وقتی بنیاد رودکی (حمیدرضا) نوربخش را در شورایی میگذارد که نه به ارکستر سمفونیک و نه به ارکستر ملی هیچ ربطی ندارد، این باعث آبروریزی و خجالت فرهنگ یک مملکت است. من و آقای فخرالدینی جلسه را ترک کردیم، چون نتوانستیم تحمل کنیم که بعد از سه جلسه آقایان بیایند و بحث کنند که مدیر هنری باشد یا نباشد».
وی تأکید کرد: «در حال حاضر سه ماه است که نوازندگان ارکستر حقوق نگرفتهاند. تا این لحظه هیچ قدمی برای حل این مسأله برداشته نشده و امروز نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران به من گفتند که اگر قراردادها امروز نوشته نشود، از فردا سرِ تمرینِ ارکستر نمیآیند. از قول من بنویسید که ارکستر تعطیل شد. در حال حاضر به این فکر میکنیم که کِی از ایران بروم. آبرویم جلوی بچههای ارکستر و مردم رفته است. اعضای شورا آمدهاند که فقط آبروی ما را ببرند» و پس از این بود که رهبری تهران را به مقصد وین ترک کرد.
این اتفاق با واکنش علی جنتی همراه شد و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دفاع از زیرمجموعهاش و توجیه این حواشی بیپایان گفته بود: «قرار ما با علی رهبری این بود که ضمن حفظ احترام و اعتبارشان در چارچوب نظاماتی که ما داریم عمل کنند. اختلافاتی که پیش آمد قدری به این دلیل بود که ایشان خارج از این چارچوبها اختیاراتی را میخواستند که شدنی نبود. بنابراین خودم شخصا دخالت کردم و تلاش کردیم فرمولی پیدا کنیم که هم نظر ایشان تأمین شود، هم چارچوب و ضوابط ما رعایت شود. علی رغم اینکه ما دوست داشتیم این همکاری ادامه پیدا کند، دوستان نتوانستند به توافق برسند و با هم کار کنند اما این طور نیست که در نبود ایشان ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک ما کسی را نداشته باشد. ما چندین رهبر ارکستر در ایران داریم که افراد برجستهای هستند و آمادگی هم دارند و از این نظر مشکلی نیست!»
علی رهبری، پاسخ جنتی را با ادبیات جدی داد و در این زمینه گفت: «صحبت ایشان به هیچ وجه حقیقت ندارد یا ایشان اصلا اطلاعی از مشکلات ما ندارند و یا مانند معاونشان گزارش درست به ایشان نمیرسانند. بنده هیچ شرطی نگذاشته بودم و هیچ مشکلی هم برای کار خودم نداشتم. من از ۸ ماه پیش فقط یک شرط داشتهام که هنوز هم دارم و آن هم قرارداد سالانه نوازندههاست و پرداخت دستمزد ۷۵ نفر نوازنده است که پرداخت نشده».
رهبری درباره اینکه چرا قرارداد را امضا نکرده، گفت: «در مورد امضا نکردن قرارداد وزارت ارشاد فقط یک پاراگراف بود که حتما آقای وزیر مانند مواد دیگر اصلا اطلاعی ندارند؛ آن هم اینکه از من تعهد گرفته میشد که اجازه تماس با رسانهها، روزنامهها رادیو و تلویزیون مملکت خودم را نداشته باشم. اگر آقای وزیر منظورشان این شرط است که ما به توافق نرسیدهایم، پس حق دارند. فقط باید خدمتشان عرض کنم که قبل از انقلاب چنین مشکلاتی وجود داشت که رسانهها هم نامههای ما را چاپ نمیکردند، وگرنه با ساواک روبرو میشدیم، ولی خوشبختانه بعد از انقلاب تعداد رسانههایی که حرفهای غیر دولتی را هم چاپ میکنند کم نیست».
وی در پاسخ به طعنه جنتی که گفته رهبرهای بسیاری برای ارکستر ایران داریم، عنوان کرد: «آقای وزیر گفتهاند ما در ایران هم رهبرای بسیاری داریم. مشکل درست همین جاست که اگر ایشان و معاونشان قدرت تشخیص بین رهبرها را داشتند، کار ما به اینجا نمیکشید. اشکال بزرگ در مملکت این است که این افراد اصلا به این کار وارد نیستند و اظهار نظر مستقیم هم میکنند. اگر آقای وزیر و معاونشان تشخیص میدادند ما ۱۴ ماه چه کردیم هیچوقت به این توضیحات ضدونقیض که شایسته شغل آنها نیست دست به دامن نمیشدند و ما را هم به دست یک مشت بی سواد نمیسپردند».
این رهبر برجسته ارکستر ساعتی پیش نیز نامهای به دکتر روحانی رئیس جمهور کشورمان نوشت که در بخشی از آن تأکید شده است: «... ارکستر در اختیار بنیاد رودکی گذاشته شد. در اختیار بنیادی که کارش از همان روزهای اول به علت عدم آشنایی مدیر عامل آن بهرام جمالی نوازنده متوسط سهتار توسط افرادی از خارج بنیاد اداره میشد. در این بنیاد آقای جلال مشفق برادر همسر محترم معاونت هنری آقای علی مرادخانی که رایگان کار میکردند، مدیر اصلی بودند و مدیر عامل آقای جمالی بدون تأیید و دستور ایشان کاری انجام نمیدادند».
وی همچنین خبر داد که معاونت هنری علاوه بر تلاش برای واگذاری موزه هنرهای معاصر، قصد داشته ارکستر ملی را نیز واگذار کند و این بار از بنیاد رودکی به بخش خصوصی بسپارد: «این آقای مشفق بهعلت نداشتن فرهنگ کافی برای رشته ما از مشاوری به نام تهمورس پورناظری نوازنده متوسط تنبور کمک میگرفت. آقای پورناظری هم با آقای نوربخش میآمد و اینها به مرور زمان حتی هیأتی شدند که تمام تصمیمات آقای جمالی، مدیر عامل بنیاد را دستور میدادند. ترکیب این ۴ نفر ناوارد به ارکستر سمفونیک ما را به جایی رساند که مجبور شدیم از آنها انتقاد کنیم. آقایان نوربخش و پورناظری حتی به بنده پیشنهادی در مورد واگذاری ارکستر به یک شرکت خصوصی ـ که به آنها ارتباط شخصی ندارد ـ دادند و بگذریم که بنده رغبتی نشان ندادم. به خصوص برای بنده که به عنوان تنها ایرانی مسئولیت این شغل رهبری و مدیریت ارکستر را حدود ۴۰ سال در کشورهای مختلف به عهده داشتهام، این وضع غیر حرفهای غیر قابل تحمل شد».
لغو کنسرت کیهان کلهر، کمتر از فاجعه تعطیلی دوباره ارکسترهای ایران نیست او در آخر از باند علی مرادخانی و ترکیب و چینش این گروه سخن گفته و به صراحت نوشته است: «حالا ببینید اعضای شورای هنری ارکسترهای دولتی چه کسانی هستند. محمد سریر دوست ارجمندم عضو اغلب شوراهای مملکت به خصوص مربوط به آقای مرادخانی کارمند سابق وزارت خارجه و آهنگساز بسیار متوسط بدون هیچ گونه ارتباط با ارکستر سمفونیک [ما دهها استاد و آهنگساز قویتر و باتجربهتر در خود ایران داریم]، داود گنجهای دوست ارجمندم نوازنده خوب کمانچه ولی فاقد هر گونه تجربه ارکستر سمفونیک عضو اغلب شوراهای مملکت و مربوط به آقای مرادخانی [ما دهها شخصیت بالاتر در خود مملکت داریم]، حمیدرضا نوربخش خواننده متوسط سنتی ولی فاقد هر گونه ارتباط با موسیقی کلاسیک و ارکستر سمفونیک، مدیر عامل خانه موسیقی و عضو هر کاری که آقای مرادخانی انجام میدهند [ما در ایران دهها نفر در سطح بالاتر داریم]، فریدون شهبازیان نوازنده ۴۰ سال پیش ارکستر سمفونیک، ریاحی نوازنده ۴۰ سال پیش ارکستر سمفونیک، آقای محمد سعید شریفیان آهنگساز بسیار خوب تنها شخصی که به کار ما وارد هستند و آقای بهرام جمالی نوازنده بسیار متوسط سهتار، حقوق دهنده و شخصی که با اجازه بقیه و آقای مرادخانی این افراد را انتخاب کرده است».
علی رهبری در حالی دلایل فرارش را بدین گونه تشریح کرده که احتمالاً باید مجدداً شاهد فرار کیهان کلهر از ایران نیز باشیم، زیرا بر خلاف همه وعدههای علی مرادخانی، همچنان کنسرتها لغو میشود و این بار کنسرت کیهان کلهر که با کمانچه و شاهکمانش نوایی خاص و کاملاً سنتی مینوازد در نیشابور لغو شد. اگر معاون هنری و گروهش حتی توان دفاع از مجوزهای صادره توسط دولت را ندارند، چرا تغییر نمیکند و واقعاً باید در این معاونت چه اتفاقی بیافتد تا علی جنتی مجوز تغییر مرادخانی را بیابد؟!