افزایش تحرکات در کردستان عراق، که برگرفته از برنامهریزی بلندمدت رژیم صهیونیستی برای ایجاد یک «حیاط خلوت» بیخ گوش ایران است و به تازگی با سرمایهگذاری مالی و تسلیحاتی عربستان سعودی ابعاد پیچیدهتری یافته، این نگرانی را در پی داشته که آیا مسئولان کردستان عراق می خواهند منافع ساکنان این منطقه از عراق را به عنوان ابزار بازی دشمنان ایران در صحنه سیاسی خاورمیانه قرار دهند؟
به گزارش «تابناک»؛ کردستان عراق همواره یکی از نقاط مورد توجه اسرائیل بوده است. در دورهای به واسطه حضور صدام حسین و در دوران کنونی با نگاه به ایران، رژیم اسرائیل کوشیده پایگاه خود را در کنار ایران برپا کند و بزرگترین پایگاههای اطلاعاتیاش را در این بخش خودمختار از عراق توسعه دهد؛ اقدامی که با همراهی اقلیم کردستان و برخی عناصر کلیدی فعال در این اقلیم همراه بود و بدون پردهپوشی و کاملاً علنی رخ داده است.
صهیونیستها در دوران حیات رژیم اشغالگر اسرائیل همواره روابط حسنهشان را با بارزانی و برخی اشخاص مؤثر در کردستان حفظ کردهاند و عملاً به متحد سنتی بارزانی تبدیل شدهاند. در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی و پیش از قرارداد الجزایر میان پادشاه ایران و صدام حسین، رئیس جمهور عراق، ایران همچون اسرائیل از کردهای عراق حمایت تسلیحاتی و نظامی میکرد، ولی محمدرضا پهلوی پس از قرارداد الجزایر ،حمایت از کردها را ـ که در جنگ با صدام حسین بودند ـ متوقف کرد و مأموران ارشد موساد که در کردستان عراق فعال بودند نیز به سرعت این مناطق را ترک کردند.
«العيزر گيزی زفرير / Elizeir Geizi Tsafrir» از شناختهشده ترین این مأموران بود که بعدها نیز فعالیتهایی در اقلیم کردستان داشت و رابطهای شخصی با مسعود رهبر فعلی منطقۀ کردستان آغاز کرد. عکس هایی از آن روزها که «زفریر» برای اولین بار به یکی از سایتهای فارسی زبان داده بود، نمایانگر رابطه تاریخی بین اسراییل و بخشی از کردهای عراق است. این عکس ها نشان می دهند که رهبران کرد در خانه خود چه احساسی نسبت به سیاستمداران و سران نظامی و اطلاعاتی اسراییل داشته اند.
این روابط آنچنان عمیق و نزدیک است که مسعود بارزانی سال گذشته در گفت و گو با شبکه دوی اسرائیل به صراحت عنوان کرده بود تمایل دارد روابط خود را با اسرائیل گسترش دهد. همزمان فروش نفت عراق بدون هماهنگی با حاکمیت عراق به رژیم صهیونیستی، انگیزههای اقتصادی جدی برای صهیونیستها نیز به وجود آورده، اما با این حال همچنان انگیزه اصلی، «ایران» است.
صهیونیستها پس از پیروزی انقلاب و به خصوص پس از سقوط صدام، کوشیدند تا از کردستان عراق به عنوان پایگاه عملیاتی استفاده کنند و بسیاری از گروههای تجزیه طلب کردِ ایرانی، در اقلیم کردستان توسط افسران ارشد موساد تأمین مالی، اطلاعاتی و نظامی شدهاند که پشتیبانی اطلاعاتی اثر بسیار ویژهای در عدم انهدام کامل برخی از این گروهکها داشته و عملاً زمینه ساز یک تروریسم وسیع دولتی شده است. پس از شرایطی که برای جلال طالبانی پیش آمد و قدرت به دست مسعود بارزانی افتاد، ماجراجویی در کردستان عراق رو به فزونی گذاشته و سیاستهای توسعه اقتصادی و تبدیل کردستان عراق به یک قطب اقتصادی، جای خود را به تحرکات سیاسی و انفعال شدید اقتصادی داده است.
از راست به چپ: محافظ، ناهوم آدمونی رئیس موساد(۱۹۸۹- ۱۹۸۲)، زوی زامیر رئیس موساد(۱۹۷۶-۱۹۶۸)، محمود عثمان، مناخیم ناهیک ناووت معاون موساد (۱۹۸۶-۱۹۸۴) و مسعود بارزانی
العيزر زفرير افسر ارشد موساد در حاج عران کردستان عراق، زمستان 5-1974
زوی زامیر رئیس موساد(۱۹۷۶-۱۹۶۸) در کنار اردیس بارزانی برادر مسعود و پدر نیچروان بارزانی، 1969، شمال عراق
ملک سلمان پادشاه عربستان و بارزانی نشستهای محرمانه متعددی داشتهاند
در این شرایط که اعتراضات خیابانی از سوی گروهی از کردها نسبت به شرایط اقتصادی اقلیم کردستان و نحوه مدیریت اقتصادی این اقلیم توسط خانواده بارزانی مطرح شد و حتی سخن از فساد اقتصادی در ساختار مدیریت کلان این منطقه به میان آمد، بارزانی و تیمش کوشیدند با سر دادن شعارهای سیاسی، مطالبات اقتصادی کردها را در حاشیه قرار دهند و اسیر هیجانات زودگذر کند. همزمان عربستان با وعدههای اقتصادی، کوشید بستر فعالیت عملیاتی ضدایرانی را در این منطقه فراهم سازد.
در یک سال اخیر، عربستان کوشیده با تزریق منابع عظیم مالی و تسلیحاتی به گروهک های تروریستی کرد، زمینه اقدامات تروریستی را در مناطق غربی ایران فراهم نماید و به جای آنکه همچون اسرائیل نگاه اطلاعاتی به این گروهها داشته باشد، تلاش کرده بهره برداری عملیاتی از این گروههای تروریستی برای ناامنسازی مناطق غربی ایران و ایجاد جنگ نیابتی داشته باشد.
ضعف سعودیها در پشتیبانی اطلاعاتی از این گروههای تجزیه طلب کرد ایرانی را نیز رژیم صهیونیستی پوشش داده و در واقع پول از سرویس امنیتی عربستان و اطلاعات ـ به ویژه اطلاعاتی که مانع از گرفتار شدن این تروریست ها شده ـ از سمت افسران سرویس خارجی اسرائیل تزریق میشود تا تحرکاتی شبیه آنچه ریگی در شرق ایران رقم زد، در غرب ایران شکل بگیرد.
البته هدف بلندمدت از این طرح صرفاً یک سلسله حملات تروریستی متکی بر تاکتیکهای جنگهای چریکی نیست و حضور مستمر عوامل این گروههای کرد و تلاش برای تحریک کردهای بومی ایران برای اقدامات نامتعارف، نشان میدهد هدفگذاری مشخص عربستان و اسرائیل، تلاش برای ایجاد بحران در خاک ایران ـ مشابه بحران در کردستان ترکیه ـ و درگیر کردن توان نظامیِ ایران در خاک خود است.
در واقع این دو رژیم در تلاش هستند تا سیاست دفاعی که ایران در خارج از خانه طراحی کرده را به اتاق خواب ایران منتقل کنند و متأسفانه برخی عناصر کلیدی تصمیم گیر در اقلیم کردستان از جمله شخص بارزانی که در تجزیه کردستان هر یک از کشورهای منطقه استقبال میکنند، نه تنها اعتراضی به عربستان و اسرائیل نکردهاند بلکه اجازه استفاده از اقلیم کردستان به عنوان پایگاه این سلسله اقدامات را صادر کردهاند و شواهد نشان میدهد این اتفاقات با چراغ سبز اقلیم کردستان در حال وقوع است.
در روزهای اخیر اقلیم کردستان کوشید با صدور اطلاعیهای از خود سلب مسئولیت کند اما اگر واقعاً چنین همراهی وجود ندارد، باید عملی مشاهده شود و اقلیم کردستان با عناصری که در کردستان عراق سازماندهی میشوند و در قالب چندین گروهک تروریستی سلسله اقدامات تروریستی را در خاک ایران پیادهسازی میکنند و مجدداً به کوهستانهای کردستان عراق میگریزند، برخورد امنیتی و نظامی کند.
اگر این برخورد با جدیت از سوی اقلیم کردستان صورت نپذیرد، اظهارات اخیر اقلیم کردستان در تبری جستن از این اقدامات خرابکارانه در خاک ایران، یک ریاکاری سیاسی تلقی میشود و برای حفظ ظاهر ماجرا است. در صورتی که این تلون سیاسی برخی سران کردستان عراق برای تصمیم گیران ارشد ایران به اثبات برسد، طبیعتاً ایران در مقابل چنین ریاکاری با تکیه بر توان سیاسی، اطلاعاتی، نظامی و اقتصادی، واکنشی در خور نشان خواهد داد.