پس از بدرود حیات داود رشیدی، اشارهای تازه به دوران سیاه سینمای ایران در دهه شصت شد؛ دورانی که این بازیگر برجسته سینمای کشورمان، 9 سال ممنوع الفعالیت بود؛ اما چه شد که رشیدی ممنوع الفعالیت شد و در این سالها بر او چه گذشت؟
به گزارش «تابناک»، دوران مدیران سینمایی دهه شصت برای بسیاری از سینماگران، حکم کابوس را داشت؛ اما در سالهای اخیر، از این دوران به «دوران طلایی» سینمای ایران یاد میشود و سینماگران و مدیرانی که در دوران حضور فخرالدین انوار و سیدمحمدی بهشتی در صدر سینمای ایران منفعت بردهاند، از این چهرهها با آن کارنامه سیاه، یک قدیس ساختهاند.
مدیریت این اشخاص بر سینمای ایران در شرایطی آغاز شد که بنا بر اظهارات اخیر هوشنگ گلمکانی، سردبیر مجله فیلم در گفت و گو با فریدون جیرانی، یکی از شروط پذیرش مدیریت سینما توسط بهشتی و انوار، تعطیلی ویدیوکلوپها اعلام شده بود و دقیقاً پس از تعطیلی ویدیوکلوپها به دستور وزیر وقت ارشاد و مدیران زیرمجموعهاش، بهشتی و انوار مسئولیت سینمای ایران را آغاز کردند و دوران بدی را رقم زدند.
در همین دوران، برخی دارندگان نسخههای خارجی فیلمهای سینمایی که کسوت تهیهکنندگی نیز داشتند، در اتفاقی بیسابقه در تاریخ فرهنگ ایران، در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بدون طی تشریفات قضایی شلاق زده شدند و هنوز هم برخی از مدیران دهه شصتی که با بهشتی و انوار در سینمای ایران ظهور و بروز پیدا کردند، از آن رفتارها دفاع میکنند!
عبدالله علیخانی در این زمینه به «تابناک» گفته بود: «
تا
چند سال پس از انقلاب، هنوز فیلمهای خارجی در سینماهای ایران پخش میشد و
برخی از آن فیلمها نیز در اختیار بنده و دیگر تهیهکنندگان بود. آقای
انوار و همکارانشان در سال ۶۳ ضربالاجلی تعیین کردند که مطابق با آن،
باید مدارک فیلمهای خارجی را به وزارت ارشاد ارائه میکردیم؛ اما زمان
لازم برای این کار بسیار اندک در نظر گرفته شده بود و امکان چنین کاری در
این زمان کوتاه نبود».
این تهیه کننده سینما ادامه داد: «ما
بیست، سی نفر بودیم که به وزارت ارشاد رفتیم و درباره این مهلت اندک
اعتراض کردیم. بعد از این بود که یکباره از دفتر مدیرکل وقت حراست وزارت
فرهنگ و ارشاد، در دفتر من ریختند و من را به حراست وزارت فرهنگ و ارشاد ـ
که یک طبقه پایین دفتر وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود ـ بردند و یک
هفته حبس کردند. البته تنها من نبودم و اشخاص دیگری را هم گرفتند.»
علیخانی درباره وقایعی که در این یک هفته رخ داد، به تلخی گفته بود: «در
این مدت، بنده را جوجه کبابی (یک روش خاص که فرد را مانند جوجه میبندند
تا مضروب نتواند از ضربه بگریزد) کردند. علاوه بر این، کف پایم شلاق
میزدند و میگفتند، روی موزاییک راه برو تا خونمردگی به وجود نیاید. باورم
نمیشد که در وزارت فرهنگ و ارشاد چنین اتفاقی برای من میافتد.»
این گروه اساساً قهرمان سازی را در سینمای ایران پس از انقلاب نابود کردند و تقی پور از مدیران برجای مانده از دوران بهشتی نیز چندی پیش به توجیه این اقدام ضدسینمایی می پردازد که ضربه مهلکی به سینمای ایران زد و تأکید کرد، بنا بر نظر سید محمد بهشتی، فخرالدین انوار و دیگر مدیران وقت سینما، ستازه سازی بر خلاف سیاست جمهوری اسلامی ایران بود و به همین دلیل با چنین رویهای مخالف کردند! نکته جالب اینکه جمشید هاشمپور سالها به همین دلیل -ستاره بودن- در آن دوران ممنوع الفعالیت بود.
البته تنها ستارههایی چون هاشمپور ممنوعالفعالیت نبودند، بلکه چهرههای دیگری نظیر داود رشیدی نیز در این سالها طعم تلخ ممنوعالفعالیتی را در «سینما» چشیدند. ممنوع الفعالیتی رشیدی زمانی رقم خورد که عوامل فیلم «بی بی چلچله»، مهمانِ مهمانی پایان فیلمبرداری «شهر موشها» شده بودند. پس از یک حاشیه در این مهمانی، مأموران فارابی گزارشی برای رشیدی رد کردند و بر همین اساس، صرفاً برای او 9 سال محرومیت از سینما در نظر گرفته شد.
با این حال، مدیران وقت سینمایی نتوانستند رشیدی را خانه نشین کنند و درهای تلویزیون برای این بازیگر برجسته بازی بود و برخی از بهترین بازیهای رشیدی نظیر «هزار دستان»، «کوچک جنگلی» و «گرگها» در همین سالها ثبت شد و از تلویزیون به نمایش درآمد. داود رشیدی با فیلم «عبور از تله» در سال 1372 و زمانی به سینمای ایران بازگشت که امپراتوریِ مدیران دهه شصتیِ سینما در هم شکسته بود.