اظهارات مدیرعامل خانه سینما و تعبیر سیاسی از درخواستهای صنفی سینماگران، این پرسش را پیش آورده که وقتی متولی مهمترین نهاد صنفی سینمای ایران چنین تفاسیری دارد، چگونه میتوان از مسئولان در سایر مجموعههای تصمیمگیر، توقع نگاه غیرسیاسی به درخواستهای صنفی و شیوههای مرسوم برای اعلام این درخواستها داشت؟
به گزارش «تابناک»؛ منوچهر شاهسواری که از بیست و هشتم تیرماه مدیرعامل خانه سینما شده، پیش از روز ملی سینما و جشن خانه سینما در گفت و گو با فریدون جیرانی اظهارات قابل تأملی داشته است؛ اظهاراتی که نشان میدهد نگرانیها از انتخاب شاهسواری از سوی هیأت مدیره کنونی بیدلیل نبوده و اراده جدی در مدیریت کنونی سینما برای دفاع از حقوق صنفی سینماگران وجود ندارد.
او در بخشی از سخنانش که به اعتراضات سینماگران مربوط میشود، میگوید: «ما در خانه سینما جایگزین کسریهای جامعه نیستیم. خانه سینما در ذات خود یک نهاد صنفی است که حدود وظایف و اختیاراتش معلوم است. جوانان مستعد و کاربلدی که اکنون در سینما کار می کنند و سرمایه آینده ما هستند، بخشی از این اعتراض ها را دارند. چه خوب است که ما فضا را برای گفت وگو فراهم کنیم؛ اما نباید به یک نهاد سیاسی تبدیل شویم. فعالیت سیاسی برای خانه سینما خط قرمز است».
در این بخش از اظهارات شاهسواری دو نکته نهفته است؛ نخست اشاره به نسل جوان و کاربلدی است که اکنون در خانه سینما کار میکند. اگر منظور ساختار اداری و مدیریتی خانه سینماست که اتفاقاً نسل جوانی در آن مشهود نیست و اکثر اجزای مدیریتی و اداری خانه سینما سالها دست نخوردهاند.
همچنین اگر مدنظر مدیرعامل، اعضای خانه سینما بوده که اکثر صنوف درها را بستهاند و به صورت انگشت شمار عضو میگیرند. اتفاقاً یکی از چالشهای اساسی خانه سینما این است که صنوف زیر چتر خانه سینما حاضر نیستند، سیل سینماگران جوان را به صنوف راه دهند. ای کاش متوسط سنی اعضای صنوف اعلام شود، تا با مفهوم جوانی بیشتر آشنا شویم.
دوم آنکه در این موضعگیریِ قابل انتظار و محافظهکارانه، هرگونه روش اعتراض سینماگران در امور صنفی نظیر اکران، تأمین اجتماعی و بیمه و سایر بدیهیات از روشی به جز «گفتوگو»، با لفظ سیاسی تلقی شده و این «سیاسی» کردن اعتراضات «صنفی» سینماگران در جای جای گفت و گوی شاهسواری با جیرانی موج میزند و در واقع ریشه هر درخواست از خانه سینما برای واکنش جدیتر با چنین استدلالهای عجیبی قطع شده است.
وقتی جیرانی به این نکته اشاره کرد که در حال حاضر سینماگران به جز خانه سینما جای دیگری را برای بیان اعتراض و طرح مشکلش ندارند، شاهسواری پاسخ داد: «فضا پرالتهاب است. نمیتوان به دنبال نتایج خوب بود و ما چاره ای جز تفاهم و گفت وگو نداریم. مناسب ترین پایگاه برای گفت وگوی اهل سینما، خانه سینماست و من هم به دلیل علاقه مندی به سینما از قدیم با خانه سینما در ارتباط بودم و هیچ گاه آن را ترک نکرده ام. هیأت مدیره خانه سینما با هر شبهه فعالیت سیاسی مبارزه میکند و نباید به شکافهایی که بین سینما و خارج از سینما ایجاد میشود دامن بزند.»
از نظر مدیرعامل خانه سینما، بیانیه دادن در واقع یک سنت سیاسی است و نباید آن را نقطه پایانی وظایف دانست: «وظیفه ما در خانه سینما، بررسی ماهیت اعتراض و پیگیری آن از طریق گفت وگو است. در شرایطی که می توان از مسیرهای بهتر حق را پیگیری کرد، بیانیه صادر کردن بی معناست و این شرایط همیشه وجود دارد، چون سینما فیلمنامه خوانی و جان فورد به ما یاد داده هیچ بن بستی وجود ندارد. خانه سینما موظف است از هر مسیری اقدام به حفظ احترام اعضای خود کند و صرف بیانیه یا عکس العمل مطبوعاتی کافی نیست...».
قطعاً بیانیه دادن پایان فعالیت صنفی نیست، بلکه آغاز یک فعالیت صنفی و نمودِ جسارت مدیریت خانه سینما برای رفع بحرانهای صنفی است که لااقل هیأت مدیره کنونی خانه سینما در مقابلش منفعل بوده است. تنها بیانیه صادر شده از سوی هیأت مدیره خانه سینما در سه سال اخیر، در اعتراض به توهین یالثارات و آن هم پس از نقدهای شدید رسانهای نسبت به انفعال هیأت مدیره کنونی این نهاد صنفی بود.
این انفعال باعث شده در چند سال اخیر تهیه کنندگان و کارگردانها بارها به وقایع پیش آمده راساً اعتراض و بیانیهای متعددی منتشر کنند. آیا این بیانیهها پایان تلاش تهیهکنندهها و کارگردانها بوده یا نشانه فعالیت سیاسی تلقی شده است؟ پاسخ منفی است. این بیانیهها، آغاز رایزنیها و نشستهای تهیه کنندگان و کارگردانها با مسئولان در نهادهای مختلف بوده تا این حواشی به حداقل ممکن کاهش یابد.
شاهسواری برای توجیه انفعال هیأت مدیره خانه سینما میگوید: «بیانیه اول اگر نشد باید چه کار کنیم؟ تظاهرات کنیم! تظاهرات اگر نشد، باید چه کار کنیم؟ باید برویم بست بنشینیم...» و بدین ترتیب اعلام موضع در قالب بیانیه به ناکجاآباد متصل میشود تا انفعال مدیریت خانه سینما توجیه شود. وقتی مدیرعامل خانه سینما به اعتراضِ صنفی سینماگران در خصوص نحوه اکران فیلمهایش و مسائلی از این دست، برچسب سیاسی میزند، چگونه میتوان از یک مقام بیرونی و به خصوص مقاماتی که برچسب سینمایی ندارند، انتظار دیگری داشت؟
در این زمینه باید به مدیرعامل خانه سینما یادآوری کرد، اگر قرار بود همین شیوه بیانیه دادن پیگیری نشود و اگر آن دو تجمع در مقابل خانه سینما برگزار نمیشد، اساساً دولتمردان پیشین حاضر به گفت و گو و توقف روند تعطیلی خانه سینما نبودند و اگر قرار بود صرفاً از طریق گفت و گوهای پشت پرده خانه سینما را حفظ کرد، اکنون خانه سینمایی نبود که مدیرعاملش منوچهر شاهسواری باشد و شعارهای اینچنینی سر دهد.
خانه سینما با نگاهی که مدیران کنونیاش دارند، بیش از پیش به یک کاریکاتور از «نهاد صنفی» تبدیل میشود؛ مجموعهای که تنها بروندادش، به چند ساعت دورهمیِ جشن خانه سینما محدود شده، اکنون با این پرسش مهم روبه روست که پس از گریزِ سریع رضا میرکریمی از مدیریت این مجموعه بحران زده، چگونه امور روزمرهاش پیش میرود؟
آیا شاهسواری با اعتبارات شخصیاش میتواند میلیاردها تومان کمکی که میرکریمی برای خانه سینما آورد، مجددا و مستمراً به این مجموعه سرازیر کند یا هیأت مدیرهای که جسارت صدور بیانیه درباره چالشهای مختلف سینما را ندارد، قرار است این مجموعه را تأمین مالی کند؟ خانه سینما اکنون در یک بحران است که هیچ کس دربارهاش سخن نمیگوید؛ اما شاید در آینده و پس از جشنِ هجدهم، دربارهاش بیشتر بشنویم!