ریزش 25 درصدی تیراژ مطبوعات ایران در نزدیک به چهار سال ـ که قطعاً با کاهش بیشتر فروش مطبوعات همراه بوده ـ این پرسش را پیش آورده که آیا این ریزش یک اتفاق مستمر خواهد بود و ناقوس رسانههای کاغذی به ویژه روزنامهها به صدا درآمده است؟
به گزارش «تابناک»؛ حسین انتظامی، معاون امور مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، پنجم آذر 1392 با بیان اینکه هم اکنون 5800 نشریه در ایران مجوز انتشار دارند، گفت: «تیراژ روزنامه های کشور کمتر از یک میلیون و دویست هزار نسخه است. متأسفانه بدون توجه به طرح آمایشی سرزمینی مجوز نشریات صادر می شده که نهایتا ما با این مسأله روبه رو شده ایم، برخی روزنامه ها تک برگی منتشر می شوند که در مقیاس حرفه ای نمی توان اسم آنها را روزنامه گذاشت.»
اکنون با گذشت چهار سال، انتظامی آمار تازهای داده و گفته است: «باید تیراژ روزنامه ها را 900 هزار نسخه دانست که از این میزان، تنها 500 هزار نسخه به فروش می رسد و به عبارتی، نصف تیراژ از روی دکه ها به دفاتر این نشریات برگشت می خورد»؛ آماری که از ریزش 30 درصدی تیراژ روزنامهها با وجود افزایش شمار این روزنامهها نسبت به حدود چهار سال پیش سخن میگوید؛ اما این سخن شنیده نمیشود و بیشتر مطبوعات این آمار را نادیده گرفتند.
آنچه از تیراژ 900 هزار نسخهای تکاندهنده تر است، فروش پانصد هزار نسخهای روزنامه های کشورمان است. این آمار با آمار ادعایی تیراژ یکی از روزنامهها در سالهای دور برابری میکند؛ اما اکنون برابر با کل فروش مطبوعات ایران است. اگر صرفاً جمعیت بیست سال به بالای ایران را در نظر بگیریم ـ که بیش از 54 میلیون را شامل میشود ـ خریداران روزنامههای ایران به یک درصد کل جمعیت ایران نیز نمیرسند.
همواره تأکید میشود، بدنه مطبوعات ایران کشش این حجم روزنامه، مجله و وبسایت را ندارند و به همین دلیل، کیفیت مطبوعات کاهش پیدا کرده و تیراژ مطبوعات تا این حد ریزش یافته است. این تحلیل تا حدودی قابل تأیید است و نیروهای کیفی در سطح دویست روزنامه کاهش یافته است. با این حال، اگر همه دویست روزنامه تعطیل و صرفاً یک یا دو روزنامه منتشر شود، فروش این یک یا دو روزنامه از پانصد هزار نسخه فراتر میرود و میلیونی میشود؟ پاسخ منفی است.
حقیقت آن است که روزنامههای صبح ایران با قیمت نسبتاً بالایی که در قیاس با محصول مورد عرضه شان از مخاطب طلب میکنند، محتوای مهمی برای عرضه ندارند. این محتوا زمانی دارای پسوند «مهم» خواهد بود که جنبه خبری داشته باشد و قطعاً محتوای تحلیلی و گفت و گوهای بلند را میتوان در مجلات نیز خواند. تقریبا هیچ روزنامهای صبح هر روز حاوی خبرهای تازهای نیست که مخاطب را به تحرک وادارد برای از دست ندادن این خبرها به گیشه مراجعه کند.
بر خلاف نشریات داخلی، نشریات معتبر که در توفان شبکههای اجتماعی هنوز سرپا ماندهاند، با خبر زندهاند. نیویورک تایمز، یکی از مهم ترین روزنامههای کنونی جهان که توزیع بین المللی دارد، در سالیان اخیر با افت تیراژ همراه شده و روزانه 571 هزار نسخه تیراژ دارد و در روزهای یکشنبه، این رقم فراتر از یک میلیون نسخه میرسد. این روزنامه البته بیش از دو میلیون و دویست هزار نسخه الکترونیک میفروشد که نشان میدهد، توانسته در دوران دیجیتالی شدن خود را با ذائقه مخاطب منطبق سازد.
البته نشریات داخلی نمیتوانند خود را با این تحول منطق کنند، زیرا محتوایی شبیه به نیویورک تایمز که مخاطب را به خرید نسخه آنلاین وادارد، ندارند. به همین دلیل، سایتهایی که در این زمینه در ایران راه اندازی شدهاند، نتوانستهاند موفقیت چشمگیر و جدی داشته باشند و وبسایت روزنامههای داخلی که عمدتاً با یک فرمت، طراحی و پیادهسازی شدهاند، نیز مخاطب چندان وسیعی ندارند.
روزنامههای ایران فاقد خبر هستند و بر خلاف نیویورک تایمز حاوی خبرهایی نیستند که سرخط خبرهای جریان خبری کشور را در طول روز انتشار به خود اختصاص دهند؛ نشریاتی چون نیویورک تایمز، چنین قدرتی را دارند و با انتشار سلسه خبرهایی که آخرین آنها درباره روابط ستاد ترامپ با روسیه بود، کل جریان خبری را به دست گرفت. در گذشته، برخی روزنامههای ایران چنین کارکردی داشتند، ولی اکنون کدام روزنامه چنین رویکرد و کارکردی دارد؟