اظهارات اسحاق جهانگیری درباره آمادگی ایران در برابر تهدیدات و میزان جذب سرمایه خارجی در پسابرجام، پیروزی مرکل در انتخابات اخیر آلمان، تحلیلها و واکنشها در مورد همه پرسی تجزیه کردستان عراق، تحلیل شش ابر چالش اقتصادی ایران ارائه شده توسط مسعود نیلی، خبر بازگشت پیکر شهید حججی به ایران و ادامه تحلیلها از نطقهای ترامپ و روحانی در سازمان ملل از موضوعات مهمی گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه سوم مهرماه در حالی روانه پیشخوان مطبوعات شد که همزمان با موعد برگزاری همه پرسی در منطقه کردستان عراق، بیشتر آنها در صفحات نخست خود، دست کم یک تیتر مرتبط با این موضوع درج کرده اند. انسداد مرزهای هوایی ایران و و ترکیه با اقلیم کردستان عراق از سویی و واکنشهای سیاسی مقامات و مسئولین عراقی از سوی دیگر، در گزارشهای روزنامههای امروز در کنار سرمقالهها و تحلیلهای سیاسی مسأله این همه پرسی را به موضوع داغ مطبوعات تبدیل کرده است.
کیهان برای گزارش خود در این موضوع، عنوان قمار بارزانی روی سرنوشت کردهای عراق را انتخاب کرده و همدلی برای امروز تعبیر روز بحران در اقلیم را به کار برده است. اعتماد خبر انسداد مرزهای هوایی ایران با اقلیم کردستان عراق را منعکس کرده و عنوان آن را به عنوان تیتر یک برگزیده است.
افکار در گزارشی با عنوان عراق در آستانه بحرانی جدید به این اتفاق واکنش نشان داده و جهان صنعت با درج تصویر مسعود بارزانی در صفحه نخستش گفته، بارزانی مبنی بر پایان شراکت با بغداد را تیتر کرده است. این روزنامه همچنین در یادداشتی به بررسی دلایل مخالفت ایران با این همه پرسی پرداخته است.
روزنامه جمهوری اسلامی نیز سرمقاله امروز خود با تیتر «بدتر از داعش» را به مسأله همه پرسی استقلال کردستان عراق اختصاص داده و از بحران ایجاد شده پس از این همه پرسی به عنوان بحرانی بدتر از داعش اشاره میکند.
در ادامه تعدادی از گزارش ها، یادداشتها و محورهای خبری مهم چاپ شده در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
صدای پختگی اصولگرایان
محمدصادق جوادیحصار در شماره امروز آرمان نوشت: مرزهای بین برخی اصولگرایان با مجموعه اصلاح طلبان شکسته است، بهگونهای که دیگر نمیتوان از نزدیکی اصولگرایان به مجموعه اصلاحات سخن نگفت. درمیان اصلاحطلبان نیز فعالان این عرصه دیگر اصراری در تعیین خطوط متمایزکننده با جریان اصولگرا ندارند. اصلاحطلبان همراهی با اصولگرایان را نهتنها ضعف تلقی نمیکنند، بلکه این نزدیکی را نوعی پرستیژ برای مجموعه اصلاحات میدانند که نشان میدهد اصلاحطلبان قابلیت جذب نیروهای اصولگرا به سمت خود را دارند. این شرایط میتواند بر انتخابات ریاستجمهوری آینده و اتمسفر کنشها و واکنشهای دیپلماتیک در منطقه اثر بگذارد. مصلحت معطوف به منافع ملی میتواند شرایطی را فراهم کند که انتخاب بین لاریجانی، عارف و جهانگیری چندان انتخاب سختی نباشد. اصلاحطلبان اگر تمایل داشته باشند گفتمان اصلاحطلبی را زنده نگاه دارند، باید تمایزهای بین جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی را منشأ پیروزی برای خود تلقی کنند، طوری که جاذبه دو جریان سیاسی کشور بتواند جوانان، دگراندیشان و منتقدان به جریان اصولگرایی را جذب اصلاحات کند. در نتیجه اصلاحطلبان باید مرزهای خود را با رفتار اعتدالی حفظ کنند. آنها باید در برخی از مواقع بر سر مواضع خود ایستادگی کرده، طوری که تفاوتهای آشکاری بین اردوگاه اصلاحطلبی و اصولگرایی وجود داشته باشد. اگر در این مسیر حرکت مستمر صورت بگیرد، آنگاه نزدیک شدن لاریجانی به اصلاحطلبان برای پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری سخت خواهد بود. نباید آنقدر خلط مبحث صورت گیرد که مقوله اصلاحطلبی به فراموشی سپرده شود، زیرا بهسادگی تمایز بین اصلاحطلبان و اصولگرایان به وجود نیامده است. در نتیجه حتی اگر مرزها کمرنگ هم شده باشند، ضمن حفظ حدود و ثغور اصلاحطلبی، باید در کنار این مرزها با جریانهای منتقد اصلاحطلب به گفتوگو پرداخت. در این مسیر حتی ممکن است اصولگرایان بیشتری به سمت اصلاحطلبان تمایل پیدا کنند. درعالم سیاست باید همه بابهای گفتوگو باز باشد، اما گفتوگوکنندگان باید مراقبت کنند که چه کالایی میدهند و چه کالایی در مقابل دریافت میکنند.
اعتراض ۵ نفر از ۲۹۰ نماینده به برخورد با کارگران
شرق در گزارشی از اعتراضها و تذکرهای تعداد محدودی از نمایندگان مجلس درباره برخورد با کارگران اراکی به وزیر کشور خبر داد و نوشت: تا پیش از حادثه تروریستی مجلس، تحصنهای گاهوبیگاه کارگران روبهروی بهارستان یک صحنه تکراری بود. حادثه که اتفاق افتاد، بساط تحصنها هم برافتاد. بااینحال، انتقادها به وضعیت معیشت دغدغهای است که حالا در میان کارگران شرکت آذرآب اراک بالا گرفته و به مقابله و درگیری میان مأموران و کارگران کشیده شده است. خبرها در شبکههای اجتماعی پر شده و حالا در نخستین روز بهارستان، گلهگذاری و انتقاد نمایندگان از وزیر کشور به گوش میرسد. بااینحال، صداهای منتقد بسیار کمتر از آن چیزی است که به نظر میآید. پنج نماینده از ٢٩٠ نماینده حاضر در مجلس دهم، به برخوردها معترضاند. نامه دست نوشته محمود صادقی، نماینده تهران، است. موضوع نامه تذکر کتبی به وزیر کشور است در برخورد با کارگران. نخستینبار نامه اعتراضی در کانال تلگرامی محمود صادقی منتشر میشود؛ «تذکر کتبی به وزیر کشور». موضوع نامه «انتقاد به برخورد انتظامى با کارگران شرکت آذرآب اراک است، بهجاى رسیدگى به مطالبات و خواستههاى شرعى و قانونى آنان است».
علاوه بر صادقی، امضای محمدعلی وکیلی، محسن علیجانی، سهیلا جلودارزاده و احمد مازنی پای نامه آمده است. متن تذکر این است: «چرا بهجای رسیدگی به خواستهها و مطالبات قانونی و شرعی کارگران کارخانه آذرآب اراک که چند ماه است از حقوق و مزایا محروم شدهاند، با آنها برخورد خشن و انتظامی میشود؟ کارگران کارخانه آذرآب اراک که به علت سوءمدیریت این واحد صنعتی مدتهاست خواهان حل مشکلات خود هستند و چند ماه است از دریافت حقوق محروم شدهاند، بهناچار برای پیگیری مطالبات خود وفق اصل ۲۷ قانون اساسی، دست به اعتراض زدند که متأسفانه در تاریخ ۲۹ / ۶ / ٩٦ با برخورد خشن مأموران تعدادی از آنها مصدوم و مجروح شدند. چرا وزارت کشور بهجای رسیدگی به خواستهها و مطالبات قانونی و شرعی کارگران، زمینه را برای اعتراضات آنان فراهم کرده و موجبات نگرانی و تنگناهای معیشتی برای خانوادههای آنان شده است؟». اعتراضها به همینجا ختم نشد. علیرضا محجوب در نشست علنی روز گذشته در اخطار قانون اساسی، برخورد با کارگران هپکو را نقد کرده و گفته: «نباید با کارگران معترض شرکت آذرآب و هپکو با وجود داشتن قانون برنامه ششم توسعه و همچنین تأکید قانون اساسی مبنی بر آزادی اجتماعات برخورد میشد». او همچنین تأکید کرده: «نحوه برخورد با کارگران باید بررسی شود؛ چراکه قانون اساسی، قانون برنامه ششم و قانون کار حق اعتراض به کارگران را داده و کارگران در زمینه حقوق دریافتنشده خود اعتراضات را مطرح کردهاند؛ بنابراین هیئترئیسه مجلس و مراجع اساسی باید توجهات لازم را مبذول دارند». محجوب با بیان اینکه باید به نحوه برخورد با کارگران در محیط کار رسیدگی شود، گفته: «توجه به آزادی اجتماعات و صیانت از آزادی اجتماعات در محیط کار بسیار مهم است و نباید به محیط کار اهانت شود».
مدرسهها بنگاههای تجاری شدهاند
همدلی در گزارشی با تیتر «مدرسهها بنگاههای تجاری شدهاند» با بررسی وضعیت نظام آموزشی همزمان با آغاز ماه مهر نوشت: آغازماه مهر شاید برای ما دههی شصتیها کابوسی تمام ناشدنی به نظر میرسید، اما برای خانواده مان چنین نبود. آنها با دو هدف کوتاه مدت و بلند مدت، خوشحال بودند. اولا خوشحال بودند که فرزندانشان را به مدرسه میفرستند تا شاید درپی کسب سواد آیندهای داشته باشند و دوم اینکه چندساعتی از دست شرارتهایشان خلاص شوند. اما اکنون اینگونه نیست. حالا، اما آغاز ماهمهر برای اغلب خانوادههای دارای فرزند مدرسهای با کابوس هزینههای سرسامآور، چک و فشار مالی همراه است. در روزهای گذشته رئیسجمهور با انتقاد از سیستم آموزشی در کشور گفت: وقتی امروز کتابهای درسی را باز میکنیم غیر از عوض شدن جلد، فونت، عکس وتغییر بعضی عبارتها نسبت به زمانی که ما درس میخواندیم تغییر چندانی نکرده است. در حالیکه ما باید دانش آموزان را حداقل برای ۱۲ سال آینده تربیت کنیم. کتابهای درسی ما دانش آموز را برای دیروز تربیت میکند نه برای فردا و حتی امروز. این سخنان رئیسجمهور معطوف به ساختار فرسوده سیستم آموزشی کشور بود.
با این حال او اشارهای به معضل دیگر نظام آموزشی تحت عنوان نابرابری دسترسی عادلانه همگان به نظام آموزشی کشور نکرد.
در قانون اساسی به نحو صریحی آمده: «دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد...» این در حالی است که نهتنها مدارس غیرانتفاعی به بنگاههای تجاری بدل شده، که مدارس دولتی هم پولی شدهاند. در چنین وضعیتی چه کسی از قانون اساسی و حقوق شهروندی باید صیانت کند؟
بعد از انقلاب قرار براین شد که آموزش رایگان و همگانی باشد. پیش از انقلاب مدارسی تحت نام «مدارس ملی» مدارسی برای طبقه مرفه به حساب میآمد و معادل همین مدارس غیرانتفاعی امروز بود. البته نام مدارس غیرانتفاعی از سال ۱۳۵۱ باب شد. بااینحال بعد از پیروزی انقلاب مستضعفان، قانوناساسی آموزشرایگان را تنها آموزش رسمی و قابل اجرایی شدن در کشور به رسمیت شناخت تاعدالت آموزشی برای همگان (به این معنا که هر ایرانی از هر طبقه اجتماعی حق تحصیل دارد)، عملیاتی و اجرایی شود. براساس قانون اساسی، رایگان و همگانی بودن آموزش، دو اصل اساسی تحقق عدالت آموزشی است که باید به عنوان یکی از آرمانهای مهم انقلاب در دستور کار قرار گیرد. وفاداری به قانوناساسی در زمینه نظام آموزشی تا یازده سال بعد از انقلاب ادامه داشت و فعالیت مدارس پولی در همه این سالها ممنوع شد. با اتمام جنگ و درپیشگرفتن سیاستهای اقتصادی تحتنام تعدیل ساختاری، استراتژی نظام آموزشی هم تا حدود زیادی تغییر کرد. به عبارتی اگر تا قبل از اعمال سیاستهای تعدیل ساختاری این تنها اهداف ایدئولوژیک بود که قطار آموزش کشور را به حرکت در میآورد، بعداز اجرای دستورالعملهای صندوقبینالمللی پول، پای سرمایه هم وسط کشیده شد تا این بار سرمایه و ایدوئولوژی توامان موتور محرک نظام آموزشی در کشور باشند. خلاصه آنکه با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۶۷، یکبار دیگر مدارس غیردولتی دایر و نخستین دوره تحصیلی غیردولتی در فردایِ پیروزی انقلاب اسلامی در سال تحصیلی ۱۳۶۹ - ۱۳۶۸ کلید خورد.
مدرسههایی که نامشان غیر انتفاعی ودلالت بر غیر پولی بودن دارند از دهه ۷۰ به بعد رونق بسیاری پیدا کردند. درست مثل دانشگاه آزاد که برخلاف اسمش به هیچ وجه ازاد نیست و اتفاقا دانشجویان بسیاری ناچارند برای هزینههای سنگین دست به هرکاری بزنند. از دهه ۷۰ بهاینسو، مدارس غیرانتفاعی با تقویت حوزههایی که مدارس دولتی در ان بخشها با ضعف مواجه بودند، تواستند بسیاری از مردم، حتی قشر متوسط به پایین را راضی کنند که فرزندانشان را به این مدارس بفرستند.
در حالی که بسیاری معتقدند سطح آموزشی مدارس غیرانتفاعی نسبت به مدارس دولتی بالاتر بوده و برای موفقیت هرچه بیشتر فرزندانشان، متحمل پرداخت هزینههای گزافی میشوند، اما گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی نشان از واقعیت دیگری دارد.
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشش، که پارسال اسفندماه منتشر شد، با انتقاد از تنوع مدارس در نظام آموزش و پرورش، وضعیت فعلی را یک نوع «سردرگمی» توصیف کرد که در آن «اصل رعایت عدالت آموزشی» زیر سئوال رفته است.
طبق این گزارش، رویکرد اقتصادی به آموزش باعث ایجاد نابرابریهای ناعادلانه در جامعه شده است. درواقع رویکرد اقتصادی مدرسهها، باعث ایجاد فرصتهای نابرابر، به تبع آن نابرابری در دسترسی عادلانه به آموزشعالی و در نتیجه به ایجاد فضایی که در آن دسترسی به مشاغل به صورت عادلانه برای همگان وجود ندارد، شده است طبق این گزارش اگر برای این نابرابری چارهای اندیشیده نشود، به تبعیضی نهادینه شده در نظام اجتماعی منجر خواهد شد. آنچه در این میان قابل تامل است اینکه همه بار این تبعیض را مدارس غیرانتفاعی به دوش نمیکشند. در حال حاضر علاوه بر مدارس غیرانتفاعی، مدارس دولتی هم پولی شدهاند. مدارس دولتی که به اسم نمونه دولتی، هیئت امنایی و خاص ایجاد شدهاند، همه پولی شدهاند. غیر از نابسامانی بدون پایان مدارس غیرانتفاعی که برای تحصیلات ابتدایی بیش از ۱۵ میلیون تومان غیر از لوازم تحریر، بیمه و لباس فرم اجباری و اردوهای مدرسه اخذ میکنند و در این زمینه نظارت و ساماندهی مقتضی دیده نمیشود، مدارس دولتی که باید مطابق اصل سوم قانون اساسی رایگان باشند و این اطلاق شامل هیچ استثنائی نمیشود نیز از نقض فاحش قانون اساسی رنج میبرند. حال باید دید آیا دولت در منشور حقوق شهروندیاش چارهای برای این معضل اندیشیده است یا نه؟
دلایل مخالفت ایران با همه پرسی کردستان
دکتر صلاحالدین هرسنی مدرس علوم سیاسی و روابط بینالملل در جهان صنعت نوشت: شمارش معکوس برای برگزاری رفراندوم استقلال کردستان عراق پایان یافته است و این اقلیم بعد از سالها انتظار قرار است با برگ آری مردم گام بزرگی را برای تحقق آرزوها و رویاهای بر زمین مانده خود بردارد. به نظر میرسد موافقت و پشتیبانی حکومت مرکزی عراق و همچنین موافقت و پشتیبانی دو کشور ایران و ترکیه شرط لازم برای برگزاری این رفراندوم است، اما آنگونه که پیداست، مقامات کردستان عراق نتوانستهاند همراهی حکومت مرکزی و موافقت کشورهای همسایه خود یعنی ایران و ترکیه را به دست آورند. اگرچه عدم همراهی حکومت مرکزی در برگزاری این رفراندوم خود چالشی اساسی برای آینده فراگرد حیات سیاسی کردستان است، اما مخالفتهای ایران و ترکیه محققا حجم چالشها را گسترش میدهد و بر ابعاد آن خواهد افزود.
در این میان مخالفت ایران سابقه خود را دارد. همچون گذشته دلیل اول مخالفت ایران با استقلال کردستان عراق در ارتباط با خیزش احتمالی موجهای استقلالخواهی و جداییطلبی مناطق کردزبان داخل ایران است به این معنی که در صورت استقلال کردستان عراق کردهای ایران نیز بخواهند با پیوستن و الحاق به کردستان برای دولت مرکزی و حاکمیت دردسر و چالش ایجاد کنند. به واقع ترس از یک پانکردیسم احتمالی آن هم با حضور کردهای ایران، ترکیه و حتی سوریه، دلیل اول مخالفت ایران از استقلال کردستان است. البته دلیل مخالفت ترکیه نیز بیشتر به جهت فوبیا و ترس از بروز و پیدایی پانکردیسم است به ویژه آنکه حزب پکک با توجه به سابقه منازعه آن با ترکیه میتواند با پیوستن به این پانکردیسم مناسبات حیات سرزمینی ترکیه را در جغرافیای آناتولی به چالش گیرد. به ترتیب همه تلاش ایران آن است که با مخالفت خود از تسری امواج استقلالطلبی و جداییخواهی جلوگیری کند. اما دلیل دوم مخالفت ایران که به نظر میرسد دلیل اصلی باشد، بیشتر ناشی از نگرانی از هرج و مرجی است که قرار است از فردای استقلال در واقعیتهای میدانی و سپهر سیاست عراق به وجود آید. با توجه به وضعیت ناپایدار عراق، محققا جدا شدن مناطق مورد مناقشه و کردها ممکن است موجب تشدید بحران شرایط در این کشور شود.
این مسأله میتواند شروعی برای بیثباتی و همچنین آغاز دوباره برای نظم آنارشیک در عراق باشد. آنگونه که سابقه نظم آنارشیک در صحنه سیاست عراق نشان داده است، این وضعیت سبب ورود آمریکا خواهد شد و پای آمریکا را بار دیگر به عراق باز میکند. به عبارت دیگر بههمریختگی سیاسی فرصتی برای آمریکاست تا حضور نظامی خود را با استفاده از ضعف بغداد قانونمند سازد. به همین جهت بود که در ماههای گذشته واشنگتن تحرکات نظامیاش را در برخی مناطق عراق گسترش داد و از شدت یافتن عملیات علیه داعش به بهانههای مختلف جلوگیری کرد. ضمن آنکه ایجاد بحران یادشده، آمریکا را نسبت به امکان مدیریت سیاسی تحولات عراق امیدوار میسازد. حال در این شرایط و با توجه به حضور ایران در عراق بدیهی است که با ورود آمریکا به عراق فاز جدیدی از رقابتهای راهبردی میان ایران و آمریکا آغاز شود و از آنجا که ایران دست بالا را در عراق دارد و قصد عقبنشینی در مقابل آمریکا را ندارد، غیرمنتظره نیست که آمریکا برای تلافی و جبران مافات همه توان نظامی خود را در مهار ایران بهکار گیرد. ضمن آنکه بعید نیست که آمریکا بخواهد حضور ایران را بهانهای برای امتیاز گرفتن از ایران و فشار بر آن در قضیه برجام کند؛ بنابراین تنها راه عقلایی ایران همان مخالفت است با این هدف که علاج واقعه را از قبل کرده باشد.
ایران، برنده افراط گرایی ترامپ
محمود محمدی سخنگوی پیشین وزارت خارجه در بخشی از یادداشتی که در شماره امروز ایران چاپ شده است، نوشت: اکنون زمان داوری و سنجش درباره تأثیرات مثبت و منفی را سخنرانی ترامپ و روحانی است. میتوان ضریب ناکامی و توفیق دو طرف با تأمل در شمار کسانی که در حمایت یا مخالفت با دو طرف موضعگیری کردند سنجش کرد. دست کم تا به امروز جدیترین حامی ترامپ بویژه در خطابه ضد برجامی اش، بنیامین نتانیاهو بوده است.
حتی برخی از دولتهای خاورمیانه که رقیب ایران به حساب میآیند با سخنان ضد برجامی ترامپ همداستان نشدند. این در حالی است که دفاعیه روحانی از ضرورت و ارزشهای برجام با تأیید دولتهای اروپایی و نیز رسانههای مطرح امریکایی روبهرو شد. اما سخنرانی امسال روحانی در سازمان ملل فراتر از بحث برجام حاوی نکاتی از سابقه تاریخی و تمدنی ایران بود که آن را در شمار نطقهای ماندگار و تاریخی نشاند، نطقی که در آن تصویری از ایران معتدل، صلح طلب و منطقگرا و ضد افراط و خشونت ترسیم کرد. در واقع رئیس جمهوری ایران در خاک امریکا و از تریبون سازمان ملل متحد، سیاستمداران امریکایی را نزد افکارعمومی جهان در موضعی قرارداد تا همه دولتها و ملتها بدانند که برخی دولتمردان امریکا به تأمین منافع مشترک ملتها پاینبدی ندارند و در راستای آن از بیعدالتی، قانون شکنی و دسیسه علیه دیگر ملتها حتی همپیمانان خود دریغ نمیکنند.
اشارات بسیار ظریف به مسأله نجات یهودیان بابل توسط ایرانیان در چند هزار سال پیش و حمایت امروزین ایران از حقوق از دست رفته ملت فلسطین، نقطه اوج نگاه روحانی به مناسبات ایرانیها با ملتهای دیگر بود که وقتی با سخنان ٢٠٠٥ رئیس جمهوری وقت ایران در مورد هولوکاست مقایسه کنیم که بخش اعظمی از مقامات کشورها مجمع عمومی را ترک کردند و به فراخوان حمایت از صهیونیزم پیوستند اهمیت و اثر این گفتار متمدنانه بیشتر مشخص میشود. مواجهه روحانی با ترامپ در تریبون سازمان ملل مواجهه منطق و تعصب بود. رئیس جمهوری ایران در این صحنه با موضعگیری فردی روبهرو شد که صرفاً با تکیه بر تفکر سلطه و اجبار میخواست مخاطبانش را مرعوب سازد. در برابر این حرکت رئیس جمهوری ایران از منطق جدال احسن بهره جست و ادبیاتی به دور از هیجان و تعصب و تخطئه را به کار بست. وقتی پشتوانه هر کلام و سخنی شناخت و تفکر و اندیشه مبتنی بر جهان بینی دینی و تفکر علمی باشد، برد و اثر آن رو به سوی آیندهای دارد که عبور زمان و تاریخ نیز آن را کهنه نمیکند بویژه از جانب شخصیتهایی که چشم و گوش جهانیان متوجه کلام آنهاست.
تفکر و گفتمان مبتنی بر اعتدال و تسامح نه تنها در قلمرو ملی که در عرصه بینالمللی اثری معجزه آسا دارد اگر هدف اثر بخش بودن سخن باشد و موجب نمایش عظمت ملتی میشود که نمایندهاش در جامعه جهانی برای برگزیدگان ملتها و افکارعمومی جهان سخن میگوید و خود و ملت و تمدن و دین و و سیاست خود را به قضاوت جهانیان وامیسپارد و این است تفاوت بین برآمدن و عظمت یک ملت و سرزمین و کشوری که چشمانداز اول قدرت منطقه شدن را دارد اول قدرت خرد ورزی و منطق و عقلانیت و اعتدال و جامعه جهانی و جهانیان را بر أساس مقررات و مسئولیتپذیری انسانی به مبارزه با جهل و فقر و خشونت و تروریسم و کسب فضیلتهای انسانی و آسمانی دعوت میکند. کوتاه سخن آنکه روحانی در اجلاس اخیر نماینده و نماد تفکری شد که ایران و بلکه اسلام را مظهر وحدت ادیان و اقوام و همزیستی مسالمتآمیز معرفی میکند انگ و رنگ خشونت طلبی و افراطی گری را از چهره ایرانیها و مسلمانان میزداید.
وجود پلاسکوهای متعدد در قلب تهران
قانون در بخشی از گزارش امروز خود با عنوان رویش پلاسکوهای جدید در تهران نوشت: تعدد ساختمانهای ناایمن در تهران که هر کدام میتوانند حادثهای مشابه پلاسکو را رقم بزنند، امکان بالقوهای است که هر لحظه میتواند بالفعل شود و این موضوع، نگرانی شورای شهر تهران را تازه کرد. شهربانو امانی، عضو شورای شهر تهران در همین باره نسبت به وجود ۱۰۱ ساختمان ناایمن در قلب تهران هشدار داد و گفت: در شورای پیشین درباره احتمال فروریزی پلاسکو، ۱۴ تذکر ارائه شده بود. وی با اشاره به گزارش کمیته ملی بررسی حادثه پلاسکو گفت: روز بدون خودرو به همراه شهردار در منطقه ۱۲ بودم و سوالی که آنجا مطرح شد، این بود که در منطقه ۱۲ چند ساختمان مانند پلاسکو وجود دارد؟ ما فقط در منطقه ۱۲، حدود ۱۰۱ ساختمان مانند پلاسکو داریم که تنها یکی از آنها تعطیل شده است.
امانی با اشاره به ۱۴ تذکر در شورای پیشین درباره احتمال فروریزی پلاسکو گفت: متأسفانه به هیچکدام از این گزارشها توجه نشده بود. تهران در گسل زلزله قرار دارد و فاجعه پلاسکو و حوادث مشابه آن به صرف گزارش تمام نمیشود. محمود میرلوحی، دیگر عضو شورای شهر تهران نیز با اشاره به وقوع حادثه پلاسکو گفت: باید جلوی چنین حوادثی گرفته شود، نباید منتظر تکرار حوادث بعدی باشیم. وی با اشاره به پیشنهاد قرار گرفتن موضوع حادثه پلاسکو در دستور کار امروز شورای شهر تهران گفت: این اولین بار است چنین هیاتی در کشور تشکیل میشود. پیش از این دولتیها برای بررسی حوادث گروهی را میفرستادند و بهطورمعمول گزارشها کلی بود. اگر میگوییم مقررات ملی ساختمان مشکل دارد، منظورمان هم مشکل سخت افزاری و هم نرم افزاری است. در حال حاضر تکالیف معلوم نیست. میرلوحی پیشنهاد داد که هر سه ماه این موضوع در دستور کار قرار گیرد تا هیات بتواند گزارشهای لازم را به اعضای شورا ارائه دهد. احمد مسجدجامعی، عضو دیگر شورای شهر تهران نیز با اشاره به وجود گزارشهای متعددی که در مورد پلاسکو ارائه شد، گفت: در میان گزارشهایی که از سوی دولت، دستگاه قضایی و... ارائه شد، جای گزارش مردمی خالی است. بیشتر گزارشهای ارائهشده در مورد پلاسکو، نهاد محور بود و جای خالی گزارش از سوی مطبوعات و مردم احساس میشد و باید به سراغ خبرنگاران و کسبه نیز میرفتند. این امدادرسانی در حالی رخ داد که ساختمان پلاسکو در یک خیابان اصلی قرار دارد و حتی ترافیکی نیز در کار نبود. پس امدادرسانی به برجهای بلندمرتبه در کوچههای ۶ تا ۱۰ متری چگونه خواهد بود؟ مسجدجامعی تأکید کرد: مدل شهرسازی در تهران به گونهای است که نمیتوان امدادرسانی کرد. به گفته آتشنشانها، در برخی خیابانها همچون خیابان فرشته، خودروهای آتشنشانی حتی رد نمیشوند.