شنبه هفته گذشته، ناگهان خاورمیانه دچار یک شوک و بحران جدید شد و بار دیگر این منطقه نشان داد، محیطی همواره کشکمش زا و بی ثبات است. نخست وزیر لبنان در سفری از پیش اعلام نشده به عربستان رفت و در اقدامی شگفت انگیز به بهانه دخالت ایران در لبنان از سمت خود استعفا کرد.
به گزارش «تابناک»؛ استعفایی که اکنون همه ناظران و تحلیلگران اتفاق نظر دارند که با فشار عربستان سعودی اتفاق افتاد؛ استعفایی که بیش از هر زمان دیگر میزان نفوذ ریاض بر جریان المستقبل و شخص حریری را نشان داد.
قصد ما این نیست که به شرح ماجرای وابستگی حریری و جریان وابسته به او به عربستان بپردازیم، بلکه می خواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که آیا ممکن است تحولات اخیر در لبنان منجر به برخورد ایران و عربستان شود؟ سناریوی جنگ تا چه اندازه می تواند درست باشد؟
در همین زمینه، روزنامه نیویورک تایمز از احتمال وقوع جنگ بین دو قدرت منطقه، یعنی ایران و عربستان خبر داد؛ احتمالی که در جریان تحولات چند روز گذشته قوت گرفته است.
عادل جبیر، وزیر امور خارجه عربستان در مصاحبهای که با شبکه خبری سیانان داشته است، درباره پرتاب موشک از سوی شورشیان حوثی به ریاض اظهارنظر کرده و آن را «یک اقدام جنگی» از سوی ایران ارزیابی کرده است.
وزیر امور خارجه عربستان گفته است که عربستان این «اقدام جنگی» را بی پاسخ نمینهد و نسبت به آن واکنش نشان خواهد داد.
جبیر در مصاحبه خود با سیانان گفته بود: «ایران نمیتواند به سوی شهرهای عربستان موشک پرتاب کند و انتظار داشته باشد ما هیچ واکنشی نشان ندهیم.»
لذا برخی ناظران و تحلیلگران معتقدند که پایان کار داعش درمنطقه به معنی فرونشستن تنش در این منطقه بحران زده نیست. شکست داعش میتواند منجر به ترکیدن غدد چرکین ناشی از جنگ قدرت در منطقه گردد. دو قدرت منطقهای در برابر هم صف کشیدهاند: ایران و عربستان سعودی.
چرا جنگ اتفاق نمی افتد!؟
اما به نظر می رسد، تحلیل هایی که احتمال جنگ میان ایران و عربستان را بالا می دانند یا ساده انگارانه است و یا جهت دهنده به جریان جنگ!
تا آنجایی که به ایران مربوط می شود، هیچ جنگی به وقوع نخواهد پیوست. در واقع ایران اکنون شرایط ورود به یک جنگ محدود و یا نامحدود منطقه ای را ندارد و دلیلی نیز برای شروع جنگ وجود ندارد.
از جانب عربستان نیز باید گفت، به رغم اینکه بسیاری از ناظران بر آنند که محمد بن سلمان قصد دارد با ایران وارد نبرد شود و اجماعی را نیز در سطح منطقه ای و بین المللی برای ضربه به ایران به وجود آورد، به نظر نمی رسد این شاهزاده جوان و بلند پرواز چنین هدف مخاطره آمیزی را دنبال کند. به چند دلیل؛
نخست؛ بن سلمان فرایند انتقال از پدر به خود را در پیش دارد و در ادامه باید بر چالش های داخلی برای تثبیت قدرت اش غلبه کند؛ بنابراین، عاقلانه و منطقی به نظر نمی رسد که وی جنگی را آغاز کند که می تواند تمام رویاهایش برای رسیدن به قدرت را بر باد دهد. جنگی تفاوت های زیادی با راه اندازی جنگ در یمن دارد و می تواند عربستان را به مرز فروپاشی بکشاند.
دوم؛ بن سلمان اصلاحات اقتصادی و سیاسی بلندپروازانه ای را آغاز کرده که برای اجرای آن ها به آرامش و حمایت داخلی و بین المللی نیاز دارد تا جنگ! او به خوبی می داند که هرگونه ماجراجویی جنگی علیه ایران چگونه می تواند فرایند اصلاحات مورد نظرش را عقیم سازد؛ اصلاحاتی که پایه مشروعیت قدرت سلمان در عربستان تلقی می شود. همچنین، وقوع جنگ می تواند تمام شرکت ها و سرمایه گذاران خارجی را از عربستان فراری دهد که خود ضربه بزرگی به اقتصاد این کشور وارد سازد.
از سوی دیگر، جامعه بین المللی از اقدام جنگی ریاض در مقابل ایران پشتیبانی نخواهد کرد؛ چرا که به خوبی از تبعات و ویرانی های چنین اقدامی آگاه است. کما اینکه، رویترز به نقل از تحلیلگران سیاسی نوشت که واشنگتن قصد دارد این پیام را به ریاض برساند که رویکردی محتاطانهتر در تقابل با ایران اتخاذ کند.
«پاول سالم» معاون اندیشکده خاورمیانه در واشنگتن تأکید کرد، «رکس تیلرسون»، وزیر خارجه آمریکا با این موضع سعودیها که دولت لبنان، از سوی حزبالله تصرف شده، همراهی نمیکند و این مهم است.
سالم معتقد است که تیلرسون همچنین به اسرائیلیها نیز این پیام را فرستاده که اکنون زمان ماجراجویی در لبنان نیست.
«ری تکیه» تحلیلگر ارشد شورای روابط خارجی آمریکا میگوید دولت آمریکا به ریاست «دونالد ترامپ» هنوز میخواهد منافع عربستان علیه ایران را پیش ببرد اما تمایل دارد این کار بدون بیثبات کردن منطقه انجام شود.
از سوی دیگر مکرون رئیس جمهور فرانسه نیز اعلام کرده که با هرگونه ماجراجویی جدید در خاورمیانه از سوی سعودی ها مخالف است. لذا می توان گفت عربستان اجماع بین المللی برای شروع جنگ با ایران را ندارد.
هدف چیست؟
با توجه به دلایلی که مطرح شد، هدف از ایجاد بحران در لبنان هر چه باشد، جنگ نیست. حداقل جنگ میان ایران و عربستان نیست! پس هدف چیست؟
به نظر می رسد، هدف پیگیری و تقویت یک استراتژی قدیمی است؛ استراتژی ایران هراسی و فشار منطقه ای و بین المللی بر ایران.
درواقع در شرایطی که بسیاری از شرکت های اروپایی برای سرمایه گذاری در ایران در دوران پسابرجام اعلام آمادگی کرده اند ایجاد یک جو جنگی در خاورمیانه که یک طرف آن ایران است می تواند باعث افزایش ریسک سرمایه گذاری و در ادامه فرار سرمایه های جذب شده از سوی ایران شود.
از سوی دیگر، ایجاد یک بحران در لبنان و استعفای حریری به بهانه دخالت ایران در لبنان بیش از هر چیز برای ایجاد حساسیت اروپایی ها و به ویژه فرانسه که لبنان را حوزه نفوذ خود می داند، نسبت به سیاست های منطقه ای ایران است. این مسئله می تواند کشورهای اروپایی را برای همراه شدن با آمریکا و عربستان برای مقابله با ایران در منطقه همراه کند. مهم ترین دستور کار پیش روی آن ها نیز فشار بر برنامه موشکی ایران خواهد بود که امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه نیز بدان اشاره کرد و خواهان مذاکره ایران در مورد برنامه موشکی اش شد.
تمامی هشدارها نسبت به احتمال وقوع جنگ را اگر ساده لوحانه ندانیم، می توانیم جهت دهنده بدانیم؛ جهت دهنده به سیاست ایران هراسی و افزایش حساسیت بین المللی در مورد سیاست های ایران در منطقه. در واقع آن ها قصد دارند پرونده های متنوعی از ایران در منطقه را باز نگه دارند. پرونده هایی که می تواند ایران را برای همیشه درگیر کند، سرمایه ها و شرکت های خارجی را از ایران دور کند و بار دیگر اجماعی بین المللی برای مقابله با ایران را به وجود آورد.
حال هرچند برخی از روزنامه ها و رسانه های داخلی ممکن است، خواسته یا ناخواسته با زدن تیترها و مطالبی به این هدف سعودی ها کمک کنند؛ اما به نظر می رسد، دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان و سایر نهادهای متولی در این عرصه، باید با پیگیری سیاست ها و اقدامات تنش زدا، این هدف سعودی ها را خنثی کنند.