کلاف سردرگم حل مسائل ایران، اقتصاد ایران فدای پوپولیسم، لبنان در انتظار شوک، شناسایی والی مدیریت بحران، همه پس لرزه های سیاسی یک زلزله، کمک های مبهم به زلزله زدگان، تکرار نقش پلیس بد برای فرانسه، آمار تکان دهنده یارانه بگیران و آزادی خواهی جعلی و پایان بست نشینی احمدی نژادی ها، از محورهایی است که موضوع گزارش های تحلیلی و خبری روزنامه های امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز دوشنبه 29 آبان ماه نیز همچون هفته گذشته با تیترها و عناوین مرتبط با زمین لرزه کرمانشاه روی دکه های روزنامه فروشی رفت. بیشتر روزنامه ها در گزارش هایی از ادامه امدادرسانی ها به زلزله زدگان خبر داده و از برنامه های نهادهای حاکمیتی برای ساخت سرپناه های دائمی برای خانواده هایی که خانه و کاشانه خود را از دست داده اند، نوشتند.
اظهارات وحید حقانیان در انتقاد از معاوت اول رئیس جمهور واکشن هایی به همراه داشت که در تعدادی از روزنامه ها موضوع گزارش شده است.
سیاست روز و اعتماد هر دو با عنوان مشابه «پس لرزه های سیاسی زلزله» به بررسی موضوع پرداخته و عنوان آن را در صفحه نخست خود برجسته کرده اند.
شرق نیز با عنوان مناقشه مهر به بحث سیاسیون درباره مسکن مهر و زلزله اخیر کرمانشاه پرداخته است. پایان بست نشینی احمدی نژادی ها در حرم شاه عبدالعظیم نیز موضوعی است که مورد توجه و نقد و تحلیل چند روزنامه قرار گرفته است.
روزنامه بهار در تیتر نخست خود با نام «آزادیخواهی جعلی» حرکت اخیر معاون احمدی نژاد و چند تن از یاران او را تحلیل کرده و شرق با چاپ کارتونی از بقایی و جوانفکر، «احمدی نژادی ها به خانه بر می گردند» را برای گزارش خود تیتر کرده است.
دیگر موضوعی که مورد توجه دو روزنامه قرار گرفته، مسأله اعتماد مردم به سلبریتی ها در جذب کمک ها به نفع زلزله زدگان است.
روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله خود با تیتر «چرا زیباکلام» از خطر بی اعتمادی مردم به نهادها و اعتماد صرف به افراد نوشته است و ستاره صبح با چاپ تصویر سلبریتی های فعال در زلزله از به سرانجام رسیدن اعتماد مردم به چهره های محبوب در زلزله اخیر گزارش می دهد.
در ادامه تعدادی از گزارش ها، یادداشت ها و سرمقاله های روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛
سردار وحيد در بوته نقد
اعتماد در گزارشی با عنوان پس لرزه سیاسی با اشاره به ویدیو منتشر شده از سردار وحید حقانیان در انتقاد از سخنان اسحاق جهانگیری درباره مسکن مهر نوشت: اغلب اعتراضات به «لحن» بود و ادبيات نامناسبي كه در مورد معاون اول رييسجمهوري به كار بردهشد. با اين حال جنجال فيلم منتشر شده در فضاي مجازي باعث شد تا نقد تخصصي بسياري از دولتمردان تا نمايندگان مجلس و صاحبنظران پس از اين اظهارات به حاشيهاي سياسي مبدل شود و در ورطهاي بيفتد كه رنگ و بوي جناحي و سياسي دارد.
مرد واكنشهاي جنجالي، از زماني كه كليد ساختمان شيشهاي جامجم و صندلي رياست را تحويل داده گويي رويكردي متفاوت پيش گرفته است. گاهي آنچه عزتالله ضرغامي در فضاي مجازي مينويسد با ضرغامي دوران صدرات بر صداوسيما فاصله معناداري دارد.
او در واكنش به ادبيات سردار وحيد در كانال تلگرامي خود نوشت: آقايي كه من در طول اين سالها شناختهام، همواره دعاگوي مسوولان بودهاند. (حتي به اسم و در نماز شب) ... از ايشان آموختهام كه اگر محتواي خوب را نميتوانم در قالب خوب بيان كنم، همان بهتر كه كل آن را ترك كنم.
حسامالدين آشنا، معاون فرهنگي رييسجمهوري ترجيح داد با كنايه و در چند كاراكتر كوتاه حرفش را در توييتر به زبان آورد. آشنا نوشت: «ادب مرد به از قدرت اوست؛ از ايستادن در كنار بزرگان، لزوما بزرگ نميشويم!»
محمود نادري، معاون اطلاعرساني معاون اول رييسجمهوري هم از چهرههاي نزديك به معاون اول بود كه در مورد اتفاقات روز پنجشنبه اظهارنظر كرد. او هم توييتر را انتخاب كرد و نوشت: «روزگار غريبي است. به جاي مجازات مقصران ساخت ساختمانهاي بيكيفيت كه در زلزله كرمانشاه تخريب شدند، #معاون_اول_رييس_جمهور به خاطر دستور رسيدگي كارشناسي موضوع باانواع دروغپردازيها، ناسزاها ونفرينها نواخته ميشود و او نجيبانه صبر ميكند. از خدا جوييم، توفيق ادب، بيادب، محروم ماند از لطف رب.» غلامعلي جعفرزاده و حشمتالله فلاحتپيشه هم ازجمله نمايندگان اصولگراي مجلس بودند كه نسبت به اين اظهارات واكنش نشان دادند. جعفرزاده كه به امتداد گفتهبود ثابت شد در كنار بزرگان نشستن ادب نميآورد. او خواستار حلاليت طلبيدن و عذرخواهي سردار وحيد از اسحاق جهانگيري شد تا ماجرا حل و فصل شود.
فلاحتپيشه در گفتوگو با اعتمادآنلاين اختلافات سياسي و مديريتي را دليل اتفاقات دو روز اخير دانست. او كه حوزه انتخابيهاش در حال حاضر درگير آسيبهاي پس از زلزله است البته تاكيد كرد كه حتما در آينده قانون تكليف كسانيكه تخلف كردند را روشن ميكند اما آقايان در قالب قانوني، حقوقي و فني دنبال مقصر بگردند اما وقت و انرژي كشور را با طرح مسائل اختلافي مديريتي و سياسي هدر ندهند و مردم را مايوس نكنند. محمدتقي فاضل ميبدي، استاد حوزه و عضو مجمع محققين و مدرسين قم هم نهادي كه سردار وحيد در آن مشغول به فعاليت است را سمبل اخلاق و آرامش خواند و خواستار عذرخواهي حقانيان از جهانگيري شد. در اين ميان اصلاحطلبان همچون برخي اصولگرايان به نقد ادبيات سردار وحيد پرداختند. محمود صادقي، نماينده عضو فراكسيون اميد در توييتر خود نوشت: «كاش كساني كه افتخار مصاحبت با رهبر معظم انقلاب را دارند در رعايت ادب و نزاكت به معظمله تاسي ميكردند؛ حسنات الابرار سيئات المقربين.» علي شكوريراد، دبيركل حزب اتحاد ملت ايران هم ازجمله چهرههاي اصلاحطلبي بود كه در نقد خود به جايگاه سردار وحيد اشاره كرد و گفت: «اگر آقاى حقانيان كه تصوير او هميشه در كنار مقام معظم رهبرى ديده مى شود بابت لعنت كردن، علنا خطاى خود را نپذيرد، لعنت كردن در ادبيات سياسي كشور رسميت مىيابد.» برخي هم ترجيح دادند بيش از توجه به لحن و ادبيات به موضوع مورد بحث جهانگيري و حقانيان اشاره كنند. محمد رحيم نوروزيان، فرماندار مشهد با انتشار يادداشتي كوتاه در صفحه اينستاگرام خود نوشت اين تخم لق زماني گذاشته شد كه چشم بر بيتدبيريها در دولت به اصطلاح مهر بسته شد.
در ميان همه واكنشها برخي هم بودند كه سكوت را ترجيح دادند. احمد توكلي، نماينده اصولگراي مجلس نهم كه او هم از جمله چهرههاي اين جريان سياسي است كه پس از ترك كرسي بهارستان اظهارات متفاوتي دارد به اعتمادآنلاين گفت به رسانهها توصيه ميكنم تا اين موضوع را پيگيري نكنند و به آن دامن نزنند. البته تنها احمد توكلي نبود كه اظهارنظري عجيب در مورد حواشي روز پنجشنبه داشت. علي لاريجاني، رييس مجلس كه قريب به يك هفته پس از زلزله راهي كرمانشاه شد تا روز جمعه با آسيبديدگان ديدار و گفتوگو كند نه به نقد مسكن مهر پرداخت و نه از آن حمايت كرد بلكه تأكيد داشت به برخي مكانها مانند مسكنمهر سرپل ذهاب كه خسارت بيشتري ديده بايد كمك فراواني شود تا عمليات تعمير آن انجام شود.
پایان نمایش هیجانی احمدینژادیها
غلامرضا ظریفیان فعال سیاسی اصلاح طلب طی یادداشتی در شماره امروز آرمان نوشت: بر اساس قانون اساسی و قانونهای موضوعه هرشخصی مورد ظلم و ستم واقع شود باید به مراجع قانونی رجوع کرده و در آنجا اعلام کند که مورد ظلم قرار گرفته است. حتی اگر در قالب امر به معروف و نهی از منکر بدین موضوع نگریسته شود، آنها میتوانند به مراجع ذیربط و تاثیرگذار جامعه نامه بنویسند و در خواست خود را مطرح کنند. از سوی دیگر اینکه افراد مشکلات خود را از طریق رسانهها اعلام کنند مسالهای حقوقی و انسانی است که باید صورت گیرد. در این راستا محمود احمدینژاد و یارانش نه در حال حاضر، بلکه در دوره مسئولیت نیز هر چند هفته یک بار طی اقداماتی تلاش میکردند خود را مورد توجه افکارعمومی داخل و خارج قرار دهند. البته این سیره و شیوه آقای احمدینژاد و برخی از همکارانش است که در هر دوره و زمانی با بیان و رفتار غیرمتعارف کاری کند که افکارعمومی به سوی آنها متمایل شود.
در واقع جریان احمدینژاد تلاش میکند بهنوعی تشخص منفی پیدا کرده و با گفتمان، ادبیات و رفتارهای خاص و برخوردهای نمادین افکارعمومی را به طرف خود جلب کند. از این رو بستنشینی در حرم حضرت عبدالعظیم نیز در چارچوب این نوع نگرش و رفتار تفسیر و تبیین میشود. این حرکت تلاشی بود برای سوقدادن افکارعمومی بهسمت جریانی که بهلحاظ تجربه تاریخی امتحان خود را پس داده و امروز تقریبا میتوان گفت، در ارتباط با جریان احمدینژاد قضاوت اصلی شکل گرفته است. حال جای تعجب است که این جریان چگونه با شعارهای پر طمطراق از درون جریانهای اصیل نظام بیرون آمد و حاصل کارش نیز افکارعمومی و سیستمهای نظارتی را به چالش کشید و جامعه را با مشکلات جدی درازمدت روبهرو ساخت. واقعیت این است که در گذشته نیز از اینگونه مشکلات در میان افراد و جریانات مختلف به اشکال متفاوت وجود داشته و افرادی مدعی تظلمخواهی بودهاند. باید پرسید، چطور زمانی که جریان احمدینژاد در بالاترین موقعیت اجرایی قرار داشت، در برابر وضعیتی که برای دیگران به وجود میآمد، یا موید طرف دیگر بودند یا سکوت اختیار میکردند، اما اکنون برای جریان خود دست به بستنشینی میزنند؟ خارج از بحث قضاوت در این مساله، میتوان جریان احمدینژاد را به افکار عمومی واگذار کرد و باید دستگاه قضائی نیز کار اینها را علنا مورد بررسی قرار دهد تا این افراد نتوانند از شرایط مبهم استفاده کنند. البته اعتراض حق طبیعی این افراد است، اما در عین حال باید قضاوت را به قانون سپرد. از این جهت این شیوهها و روشها زیبنده نظام و جریانات سیاسی کشور نبوده و به جای روند منطقی نمایشی هیجانی است. مثل خیلی از کارهایی که توسط این جریان شکل گرفت و ازیاد رفت، این مساله نیز سپری شده و افکارعمومی به این نوع رویهها واکنش چندان مثبتی نشان نمیدهد. در عین حال باید مراقب بود در حلقه جریان احمدینژاد قرار نگرفت که بخواهند به مطرح کردن بیشتر خود بپردازند. بدین جهت شاید عبور بیاعتنا از کنار این مسائل، تاثیر بیشتری از پرداختن به آن داشته باشد.
دلایل علمی کشته شدن حدود ٥٠٠ نفر در زلزله کرمانشاه
مهدی زارع، استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله طی یادداشتی با عنوان «چرا حدود ٥٠٠ نفر کشته شدند؟» در شرق نوشت:ارزیابی تفصیلی از منطقه زلزلهزده ازگله سرپل ذهاب، به زمان بیشتری نیاز دارد، ولی عجالتا مختصری از مشاهدات در اولین روز بازدید از منطقه (شنبه ٢٧/٨/٩٦) را در اینجا میآورم.
١- ابتدا از شمال ناحیه زلزلهزده، از جوانرود به سمت پهنه کانونی زلزله در شهرک ازگله و سپس از روستای امام عباس و روستای کوئیک و در نهایت شهر سرپل ذهاب بازدید کردیم. بهنظر میآید ساختمانهایی که حداقلهای مهندسی را رعایت کرده بودند، سالم مانده یا آسیب کمی دیدهاند. گسترش خرابیها بهویژه در مسکن مهر سرپل ذهاب و سایر ساختمانهای جدیدالاحداث که ویران شدهاند، علاوه بر اینکه در معرض یک زلزله شدید با بزرگای ٧,٣ و در نزدیکی پهنه گسلش اصلی قرار گرفتهاند، با کیفیت بد ساخت این بناها مرتبط است. متأسفانه کیفیت بد مسکن مهر مجددا خود را نشان داد (زلزله ١٣٩١ ورزقان و ١٣٩٣ ورزقان نیز دو تجربه تلخ قبلی ما از عملکرد واحدهای مسکن مهر بودند). حدود صد نفر از ٢٥٠ کشتهشده شهر سرپل ذهاب، مربوط به ساکنان مسکن مهر است و بقیه در سایر بناهای بعضا نوساز ویرانشده جان خود را از دست دادهاند. علاوه بر کیفیت بد ساخت، گسترش تخریب به محل ساختمانها نیز بستگی دارد. واحدهایی که در سرپل ذهاب آسیب جدی دیدهاند، روی زمینهای کشاورزی با خاک نرم ساخته شدهاند. بهنظر میرسد اثر تشدید خاک نرم و سطح بالای آب زیرزمینی باعث شده شدت امواج در سطح زمین بیشتر شده و این بناها خسارت بیشتری را متحمل شوند.
عامل دیگر مسئله حوزه نزدیک گسل و ایجاد مؤلفه حرکت شدید عمود بر گسل است؛ یعنی بهنظر میرسد راستای گسترش گسیختگی گسله از کانون به سمت سرپل ذهاب بوده که باعث ایجاد یک جابهجایی جدی و شدید (در راستای شرقی- غربی) عمود بر گسل (با روند تقریبا شمالی- جنوبی) شده است و این پدیدهای است که به آن «جهتپذیری» میگوییم. طبیعتا بیکیفیتبودن ساختمانها، هم در مسکن مهر و هم در ساختمانهای نوساز دیگر و همچنین ساختمانهای روستایی ضعیف و فرسوده، در کنار اثر خاک نرم و پدیده جهتپذیری نیز مهم بودهاند. جهتپذیری را میتوان بهعنوان فاکتور دیگری برای مشاهده بیشترین خرابی شدید در نزدیکی پهنه گسله توضیح داد. اثر توپوگرافی نیز - یعنی تشدید امواج لرزهای در زلزله در لبههای قلهها و پاشنههای تپهها و درهها- در روستاهایی که در لبه ارتفاعات یا روی تپهها قرار دارند، از دلایل خرابیهای نسبتا گستردهتر، بهویژه در روستاهای امام عباس کوئیک در شمال سرپل ذهاب بوده است.
٢- در اثر این زمینلرزه زمینلغزشهای متعددی در منطقه رخ داده است. مهمترین و بزرگترین لغزش احتمالا در مله (Meleh) کبود در پنجکیلومتری شمال سرپل ذهاب رخ داده که در حدود پنج کیلومتر پهنا و حدود دو کیلومتر طول (در مسیر لغزش در دامنه کوه بهسوی غرب) حجم عظیمی سنگ و خاک و واریزه و مواد دامنهای جابهجا شدهاند. روستای مله کبود درست در پای پنجه این لغزش قرار گرفته ولی ظاهرا آسیب جدی ناشی از ایجاد ترک و گسیختگی مربوط به لغزش ندیده است.
٣- علت اولیه بروز خسارت و خرابی در زلزلهای با بزرگای ٧,٣، وجود زمینساخت فعال و قرارگیری پهنه رومرکزی در پهنه گسله زمینلرزهای است؛ ولی آیا ساختمانها باید در زلزلهای با بزرگای ٧.٣ در عمق ٢٣ کیلومتری به این شدت آسیب ببینند؟ جواب این است که اگر استانداردهای حداقلی در ساخت رعایت میشد، چهبسا میزان تلفات به کمتر از ٥٠ نفر میرسید و درنهایت عملا کسی نباید در چنین رخدادی کشته شود.
٤- در زلزله سرپل ذهاب ترکیبی از حضور مردم برای کمکرسانی و البته همچنان توزیع نامتوازن کمکها (نواحی در دسترستر، بهرهمندتر و نواحی دوردستتر، محرومتر از کمکها، مشابه زمینلرزههای ١٣٨٢ بم و ١٣٩١ ورزقان) مشاهده شد. ساختار مدیریت بحران در کشور (شامل نیروهای دولتی و مردمی که در این موضوع فعالیت میکنند) همچنان برای رویداد زمینلرزههایی اینچنین (حتی در شهری مرزی مانند سرپل ذهاب و حتی با جمعیت تحتتأثیر بسیار محدود) آمادگی ندارد. درعینحال باید از ایفای نقش مؤثر و منظم نیروهای انتظامی و هلالاحمر بهویژه آنچه در روز ششم حادثه در منطقه برقرار بود، به نیکی یاد کرد.
٥- یکی از اولویتهای مهم، بهداشت محلهای آسیبدیده است. سوزاندن زبالهها یا دپوی آنها در کنار محلهای اسکان اضطراری، هم صحنههای تأسفباری ایجاد کرده و هم سلامت مردم زلزلهزده را تهدید میکند.
٦- استان کرمانشاه یکی از استانهای با درصد بالای آمار بیکاران است. این زلزله به محلهای کسبوکار هموطنان در غرب کشور آسیب جدی وارد کرده است. بهنظر میرسد یکی از اولویتهای جدی دعوت از کارآفرینان برای سرمایهگذاری در این منطقه در مرحله بازسازی (برای «بازبهسازی بهتر» building back better) برای توسعه و ساماندهی کسبوکار در منطقه در زمان بازسازی است. ضمنا باید به جنبههای آسیبهای روانی و اجتماعی بهویژه بر اثر احساس و مشاهده شوک در حین رخداد و سوگواری برای بازماندگان و اساسا بههمریختگی زندگی اجتماعی بازماندگان توجه جدی کرد.
چرا مردم به سلبریتی ها بیشتر از نهادها اعتماد می کنند؟
جواد میری جامعه شناس در سرمقاله امروز آفتاب یزد با اشاره به جمع آوری مبلغ میلیاردی به نفع زلزله زدگان توسط صادق زیبا کلام و علی دایی به موضوع اعتماد مردم به سلبریتی های پرداخت و نوشت: صادق زیباکلام توانسته است در بازه زمانی48ساعت، مبلغی ورای 1 میلیارد تومان کمک نقدی از سوی مردم جمع آوری نماید یا علی دایی فوتبالیست مطرح کشورمان به دلیل دریافت مبالغ بسیار زیاد ، از ملت ایران خواسته است تا کمک هایشان به زلزله زدگان کرمانشاه را به صورت کالاهای مصرفی ارائه دهند. در حالی که نهادهای رسمی و دولتی به نسبت از اتخاذ چنین مبالغی بازمانده اند.
دراین باره باید بگویم که اعتماد داشتن به سلبریتی های سیاسی، فرهنگی و ورزشی، تنها در ایران شایع نیست. حتی به یمن شبکه های اجتماعی نیز شخصیت های مشهور ، محبوبیت شان فزونی یافته و به هنگام تعامل این سلبریتی ها با بدنه جامعه، تاثیر گذاری شان هم افزایش پیدا کرده است. اما در این میان باید یک نکته در نظر گرفته شود که در واقعه ای به این خطیری که انسان های بیشماری جان خود را از دست دادند، چرا نهادهای دولتی نتوانستهاند با اجتماع وارد یک تعامل و مناسباتی شوند برای عبور بهتر از این بحران؟
به باور من، این رویداد زنگ خطری بزرگ برای آنان است تا جامعه را جدی بگیرند. در 4 دهه اخیر شاهد آن بوده ایم که قطب سیاسی کشور درصدد آن بوده تا جامعه را به گونه ای در ذیل خود تعریف نماید و بلوغ را از آن بستاند و اجازه ندهد که جامعه به مثابه یک قطب جداگانه و منفک از سیاست رشد کند و به بالندگی برسد. اگر بخواهم مثالی در این زمینه بزنم، حوزه آموزش عالی را بهترین نمونه میپندارم. در دانشگاه ها غالبا تشکلهای دانشجویی به حاشیه رانده میشوند و در عوض ساختارهای جدیدی ایجاد میگردند تا بتوانند سیاستهای دیگران را پیش ببرند به این معنا که ما به انحاء مختلف در تلاش هستیم تا به کنترل جامعه بپردازیم و اجازه رشد شبکه های مدنی را به اجتماع ندهیم. به موجب این اتفاق مردم فاقد یک اعتماد عمومی میشوند و نمیتوانند به تمرین آن بپردازند.
البته همراهی مردم با نظام و انقلاب پیوسته بوده است اما مسأله مهم آن است که طی ده سال گذشته بزرگترین فسادهای اقتصادی چون اختلاس های هنگفت توسط افرادی انجام شده است که به گونه ای دارای مناصب حکومتی بودند. به فنا رفتن سرمایه های مملکت توسط این چهره ها موجب ایجاد احساس عدم اطمینان شده است. در این بین چهرهای سیاسی چون صادق زیباکلام که به شکلی نقادانه با رویکردها برخورد میکند، در بزنگاههای حساس، مورد وثوق مردم قرار میگیرد و به این اتفاق باید توجه شود. چراکه جامعهای میتواند رشد کند و شکوفا شود که دارای نهادهای بالنده باشد. اگر تمام حرکات جمعی مردم ما منحصر به «افراد» شود، این اتفاق چرخه باز تولید معیوبی را ایجاد می نماید که فعالیت های ما تنها از طریق افراد انجام شود و نهادها و ارگان های اجتماعی تضعیف میگردند. بررسی این پدیده نشان از آن دارد که برخی مدیران اساسا کار خود را به درستی انجام نداده و موجب زدوده شدن مشروعیت خود شده است، به گونه ای که در حال گام نهادن در مسیری هستند که منجر به افزایش شکاف میان خودشان و مردم میگردد و گسل های وسیعی ایجاد میشود. این خود پدیدهای بسیار خطرناک است.