بایگانی داعش با مهر سردار سلیمانی، سه محاکمه در غیبت متهمان، نقشه خاورمیانه جدید رویمیز سه رئیسجمهور، بسترسازی مجلس برای رونق گردشگری حلال، غبار خوزستان و باران کرمانشاه نیازمند اقدام فوری مسئولان، تختیها هنوز زنده اند، هشدارهای روحانی درباره گفت وگوی تلفنی با مکرون و هرج و مرج در بازار نان، از محورهایی است که موضوع گزارشهای تحلیلی و خبری روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»، روزنامههای امروز چهارشنبه، اول آذرماه در حالی چاپ و روانه پیشخوان مطبوعات شد که پیروزی بر داعش و نابودی آن همراه با پیام سردار سلیمانی به مقام معظم رهبری و پاسخ آن در کنار تصاویری حاج قاسم سلیمانی در صفحه نخست بیشتر آنها به چشم میخورد.
روزنامههای امروز اعم از اصلاح طلب و اصولگرا با چاپ گزارشها و یادداشت هایی ضمن ابراز خوشحالی از پایان داعش، از سردار سلیمانی به خاطر وفای به عهد درباره پیچیده شدن پرونده داعشیهای تکفیری تمجید و تجلیل کردند.
روزنامه اعتماد علاوه بر اینکه یادداشت مدیر مسئول خود با عنوان وفای به خوبان را در این زمینه چاپ کرد، تصویر نیم صفحه نخست خود را به سردار سلیمانی در جبهه نبرد علیه داعش اختصاص داد و تیتر نخستش را نیز «الوعده وفا» انتخاب کرد.
ابتکار در کنار تصویر احترام نظامی سردار سلیمانی به رهبر انقلاب، عنوان «بشارت سردار به رهبر» را تیتر کرد و روزنامههای آرمان و آفتاب از سردار سلیمانی با تعابیری همچون وعده صادق و سردار خوش انصاف نام بردند.
روزنامه جوان نیز عنوان پایان پرچمهای فتنه را همراه با پیام سردار سلیمانی خطاب به رهبر انقلاب و پاسخ آن چاپ کرد و خراسان این بخش از پاسخ رهبر انقلاب به نامه سردار سلیمانی مبنی بر اینکه «خدمت بزرگی به بشریت کردید» را تیتر نخست صفحه نخست خود برگزیرد. روزنامه صبح نو نیز با قرار دادن تصویر بزرگ سردار سلیمانی در زمینه نیم صفحه نخست عنوان «بایگانی پرونده داعش با مهر سلیمانی» را تیتر یک شماره امروز خود کرد.
علاوه بر این، موضوعات مرتبط با زلزله کرمانشاه و ادامه کمک رسانی ها، نقش چهرههای محبوب در جذب و توزیع کمکهای مردمی به نفع زلزله زدگان و نیز اجلاس سه جانبه رؤسای جمهور سه کشور ایرانف روسیه و ترکیه در سوچی روسیه با تعابیری همچون نقشه خاورمیانه جدید روی میز سه رئیس جمهور، از مواردی است که در صفحات نخست تعدادی از روزنامهها برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها، گزارشها و سرمقالههای منتشر شده در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
نقشه خاورمیانه جدید روی میز سه رئیسجمهور
شرق در بخشی از گزارشی از آخرین تحولات خاورمیانه که عنوان آن را تیتر اول شماره امروز خود انتخاب کرده است، نوشت: «سوچی» شهری بر کرانه دریای سیاه، در دامنه بلندیهای پوشیده از برف رشتهکوه قفقاز، این روزها حال و هوای دیگری دارد؛ شهری تفریحی که برای یافتن راهحل سیاسی برای بحران سوریه، به چهارراه دیپلماسی بدل شده است. امروز حسن روحانی و رجبطیب اردوغان رؤسای جمهوری ایران و ترکیه میهمان این شهر و همتای روس خود هستند. هنوز مشخص نیست که بشار اسد، رئیسجمهور سوریه که در سوچی به سر میبرد، در این دیدار حضور خواهد داشت یا نه؛ ولی این نشست نشان میدهد همبستگی میان ایران، روسیه و ترکیه پررنگتر از قبل ادامه دارد و این کشورها درگیر نقشه راه مشترکی هستند که برای سوریه ترسیم کرده و تاکنون آن را در نشستهای مختلف پیش بردهاند.
نشست کارشناسان سه کشور در تهران برگزار شد، وزرای امور خارجه در آنتالیا تجدید دیدار کردند و امروز، ٢٢ نوامبر، اول آذر رؤسای جمهور هر سه کشور در روسیه و در شهر ساحلی سوچی دیدار میکنند. شش سال پیش در چنین روزهایی «کاندالیزا رایس»، وزیر خارجه وقت آمریکا از جنگهای منطقه به عنوان «درد زایمان خاورمیانه جدید» یاد کرد. اما آنچه در خاورمیانه اتفاق افتاد، برخلاف پیشبینی آمریکاییها بود. امروز سه کشور ایران، ترکیه و روسیه نقشهراهی برای خاورمیانه جدید ترسیم میکنند؛ به قول سرگی لاوروف، وزیر خارجه روسیه «آنچه در سوریه میگذرد، نظام آینده جهانی را رقم خواهد زد»؛ نظمی با نقش آفرینی ایران، ترکیه و روسیه. زمانی که مذاکرات ژنو که ابتکاری بینالمللی است، به بنبست رسید، دستاوردهای رایزنیهای آستانه در هفت نشست به ابتکار ایران، روسیه و ترکیه برای سوریه چه در روزهای جنگ و برقراری آتشبس و چه برای روزهای پس از داعش به دنبال راهکار عملیاتی بود؛ راهکاری که باید از دل گفتوگوی سیاسی بیرون بیاید. مذاکرات آستانه که راهبرد آن پاییز سال گذشته در نشست مشترک وزیران امور خارجه ایران، روسیه و ترکیه در مسکو اعلام شد، تصمیم همگرایی سه کشور را برای کاهش دامنه درگیریها، توافق جمعی مبارزه با تروریسم و همچنین برقراری آتشبس فراگیر در سوریه از دهم دی ١٣٩٥ در پی داشت که در قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل نیز تأیید شده است. موضوع اصلی این نشستها راهحل نهایی برای پایان بحران سوریه بود و حالا نشست سوچی برای اولین بار در سطح سران عالی این سه کشور برای حل این بحران ادامه دارد.
وفای به عهد خوبان
الیاس حضرتی، مدیر مسئول اعتماد طی یادداشتی با عنوان وفای به عهد خوبان در شماره امروز اعتماد با موضوع قرار دادن تحقق وعده حاج قاسم سلیمانی درباره نابودی داعش نوشت: حاج قاسم سلیمانی به وعدهاش عمل کرد. او به حلقوم بریده شهید سرافرازِ بیسر، حججی، سوگند خورده بود که تا نابودی غده خطرناک برآمده در پیکر جهان اسلام از پای نخواهد نشست و چه مردانه پای سوگندش ایستاد. راستش وقتی نامه حاج قاسم به رهبر معظم انقلاب و اعلام نابودی داعش را دیدم و خواندم، روحم سبک شد و قلبم آرام گرفت چرا که سایه شوم برخاسته از تحجر و افراطیگری از سر ایران و ایرانی برداشته و به تاراج باد سپرده شد. داعش، همانهایی که با جنایتهای وحشیانه شان در عراق و سوریه چهرهای زمخت و زشت از اسلام و جهان اسلام به افکار عمومی بینالملل مخابره میکردند و در این سالها اجازه ندادند آب خوش از گلوی اهل اسلام پایین برود.
به پایان خط توحش و مزاحمت خود رسیدند. این عمل به وعده حاج قاسم سلیمانی و پیروزی جبهه مقاومت در نبرد با تکفیریها البته به دست نمیآمد مگر با جانفشانیها و ایثارگریهای رزمندگان مدافع حرم. جوانانی که با تاسی از شهدای هشت سال دفاع مقدس ترک دنیا کردند و نه با پا که با سر، برای تخلیه دمل چرکی داعش، جبّه جهد و جهاد پوشیدند ودر سایه رهبری داهیانه مقام معظم رهبری، سینهشان را برای اسلام رحمانی و امنیت مردم منطقه سپر بلا کردند. رمز پیروزی در این نبرد پیچیده و خطرناک جدای از ایثارگریهای در میدان جنگ، همدلی و همزبانی همه نهادهای ملی و نظامی تحت رهبری فرزانه انقلاب بود. به واقع اگر دولت با علمداری رییسجمهوری و وزیر امور خارجه در عرصه بینالملل و دیپلماسی به حمایت از حاج قاسم و مدافعین حرم برنمیآمد یا مجلس و دیگر نهادهای قدرت در کشور توان و اراده خود را همراه آنان نمیکردند، این پیروزی برای اسلام و ایران رقم میخورد؟ از سویی، یک مساله دیگر را نباید نادیده گرفت. اینکه حاج قاسم را نمیتوان- و نباید- در یک جناح سیاسی خلاصه کرد که اگر کسی چنین کاری بکند بیشک رفیق شفیق حاج قاسم سلیمانی نیست. چرا که خود حاج قاسم هم، هیچوقت لباس رزمندگیاش را در تشت سیاست نشست و خیس نکرد و حق آن است که همه به این رفتار سردار سلیمانی احترام بگذارند و پای ایشان را به میدان سیاست نکشانند. برای حاج قاسم و مدافعین حرم بلوکبندیهای سیاسی و جناحی کوچک است. اصلا آنها و کوچه پسکوچههای سیاست سنخیتی با هم ندارند.
حاج قاسم امروز همان کاری را با داعش کرد که محمدجواد ظریف در عرصه دیپلماسی کرده بود. یکی با لباس خاکی برای امنیت ملی ایران جنگید و آن یکی با کت و شلوار دیپلماسی. پیام این پیروزیها برای همه ما یک چیز است؛ اینکه اگر به جای تخریب و تخفیف یکدیگر، ضریب انسجام و اتحادمان را بالا ببریم، خواهیم توانست هم مچ قدرتهای جهانی را بخوابانیم و هم به تکفیریهای تروریست پشت پایی بیندازیم که رمقی برای دوباره برخاستن نداشته باشند. حاج قاسم و مدافعین حرم به ما آموختند که با انگیزه الهی و با برنامهریزی و همراهی همه نهادهای ملی میشود هم، سایه تهدیدهای نظامی را از سر اسلام و ایران برداشت و هم تحدیدهای سیاسی و اقتصادی را. توفیق دستیابی به موفقیت علیه گروهکهای تروریستی، دستاورد رشادتها و ایثارگریهای مدافعین حرم و سربازان سیاست خارجی است. قدر آنها را بدانیم.
روزنامه اعتماد تصویر اصلی نیم صفحه نخست خود را به حاج قاسم سلیمانی در جبهه نبرد علیه داعش اختصاص داده است.
آینده سیاسی اسحاق جهانگیری، استعفا یا ادامه مدیریت بی حاشیه؟
روزنامه قانون در گزارشی ضمن بررسی آینده سیاسی جهانگیری به تعبیر نویسنده این روزنامه درباره نامعلوم بودن امید اصلاح طلبان برای انتخابات ۱۴۰۰ نوشت: فراز و فرودهای عالم سیاست در ایران گاه چنان سریع و عجیب است که ناظران وعموم مردم را هم به شگفتی وا میدارد. شاید جدیدترین سیر سریع عرش تا فرش را در مورد اسحاق جهانگیری بتوان مشاهده کرد. آقای جهانگیری در هشت ماه گذشته از سال ۹۶، از گزینه محتمل ریاست جمهوری در سال ۱۴۰۰ تا موضع ضعیف گوشه رینگ کنونی را تجربه میکند. وزیر صنایع و معادن دولت اصلاحات که با حلقه کرمانیهای نزدیک به هاشمی فقید و کارگزاران هم ارتباطات محکمی دارد و از تصمیمسازان این جریانات محسوب میشود از معدود اصلاح طلبان و غیر اصولگرایانی بود که در طوفانهای مهیب سال ۸۸ کمترین گردی به او ننشست و توانست در آن روزگار مهیب حیات سیاسی خود را تداوم و تضمین کند. البته جهانگیری هرگز در زمره تئوری پردازان جریان اصلاحات، چون حجاریان و عبدی یا چهرههای کاریزماتیکی، چون نبوی نبوده وبیشتر، مدیری ارشد بدون جهتگیریهای حاد سیاسی بود. اما طوفانهای سال ۸۸ که بسیاری فعالان سیاسی اصلاحطلب را با خود برد، در اصل مدیران تکنوکراتی، چون جهانگیری را وارد عرصه جدیدی از عمر سیاسی – اجرایی خود کرد. پس از پیروزی ائتلاف روحانی و اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ جهانگیری به عنوان نماد این همکاری موفقیت آمیز پست معاون اولی حسن روحانی را برعهده گرفت تا هم نمادی از بازگشت اصلاح طلبان به مدیریت ارشد کشور و هم سهمی درخور، از کابینه روحانی باشد.
چهار سال معاون اولی جهانگیری در دولت اول روحانی چندان مناقشه برانگیز نبود و اسحاق همان شیوه مدیریت بی حاشیه گذشته را ادامه میداد، اما از ابتدای سال ۹۶ و با شروع مبارزات انتخابات ریاستجمهوری زندگی سیاسی جهانگیری نیز دگرگون شد. زمانی که روحانی و همراهانش دریافتند عزم رقیب برای تک دورهای کردن روحانی جزم است و با تهیه کامل هم به میدان آمده اند، با یک احساس خطر جدی و در اتفاقی کم سابقه، برای تاثیرگذاری و تقسیم وظایف در مناظرهها جهانگیری هم همراه روحانی در انتخابات ثبت نام کرد. در مناظرههای اول، روحانی در مقابل قالیباف کم فروغ ظاهر شد و این جهانگیری بود که از عهده پاسخگویی به قالیباف برآمد و حتی با او به بگومگو پرداخت و از موضع دفاع به حمله تغییر وضعیت داد. حضور پررنگ جهانگیری در مناظرهها او را بهعنوان گزینه مورد نظر جریان اصلاحات و اعتدال برای سال هزار وچهارصد مطرح کرد و این یاور را به وجود آورد که همکاری اصلاحات-روحانی به شکل برعکس در پایان دوره حسنروحانی تکرار خواهد شد.
جهانگیری در پایان انتخابات ریاست جمهوری اوج محبوبیت سیاسی خود را سپری میکرد. اما با شروع زمزمههای تشکیل کابینه و ترکیب آن در کوتاه زمانی سیاست ایرانی روی افول خود را به جهانگیری نشان داد جایی که روحانی محور کابینه را به واعظی و حلقه اعتدال و توسعه واگذار کرد و نقش جهانگیری در چینش ترکیب کابینه کمرنگ شد و رفقای اصلاحطلب او هم در حاشیه دولت جدید قرارگرفتند. روحانی فهمیده بود بدون تعامل وجلب نظر نهادهای حکومتی امکان تاثیرگذاری اش چه در قالب رییس دولت و چه در دوران پس از پاستور مخدوش خواهد شد واز آنجا که مناسبات درون ساختار سیاسی را بهخوبی میشناخت، جهت اصلی کابینه را به سمت غیر اصلاح طلبانی هدایت کرد که طرف مقابل روی آنان حساسیت نداشته باشد و دیگر کمتر سراغ شعارهای اصلاح طلبانه دوران تبلیغات رفت. اما فرود جهانگیری همچنان ادامه داشت، بازداشت مهدی جهانگیری برادر او با اتهامات مالی، خود جهانگیری را در معرض اتهاماتی قرار داد که بارها دولت احمدینژاد را با آن، مورد حمله قرار داده بود.
اما زلزله غم انگیز وهولناک اخیر شاید نقطه عطفی در سال سیاسی عجیب جهانگیری باشد جایی که او با انتقادات تند نسبت به مسکن مهر در دولت احمدینژاد بخش عظیمی از تلفات و خرابیهای زلزله را ناشی از واحدهای مسکن مهر دانست. این سخنان جهانگیری با واکنش تند وحید حقانیان مواجه شد. آقای حقانیان، سخنان جهانگیری را نادرست خواند و به سبب مطرح کردن این بحث، لعنت خداوند را برای آقای جهانگیری طلب کرد.
حال باید دید چگونه جهانگیری که به نوعی پل ارتباطی اصلاح طلبان با بدنه قدرت خوانده میشد این گونه مورد عتاب وحید حقانیان قرار میگیرد؟ آیا بهراستی کسی که مورد لعنت قرار میگیرد در زمره اصلاح طلبان معتمد نظام قرار میگیرد؟ و دیگر آیا رویای ریاست جمهوری ۱۴۰۰ که در بهار سال ۹۶ برای آقای جهانگیری جوانه زد به زمستان نرسیده و در پاییز ۹۶ به خزان پژمردگی رسیده است؟ باید دید آینده سیاسی آقای جهانگیری به کدام سو میرود؟ آیا به سبب نقش کمرنگ در دولت و فشار و انتقادات دوستان اصلاح طلبش برای بریدن از خوب و بد دولت روحانی به جهت حضور مستقل در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری فارغ از برعهده گرفتن کاستیهای دولت مستقر، استعفا داده و از دولت خارج خواهد شد یا به سیاق گذشته، مدیریت بی حاشیه و خنثی از نظر سیاسی را ادامه خواهد داد و عمر سیاسی را با معاونت اولی رییس جمهور به پایان خواهد برد؟ هر چه باشد این روزها، روزهای محاق اسحاق است، ولی سیاست ایرانی نشان داده فراز و فرودها بسیار سریع است! پس باید منتظر ماند و سرنوشت سیاسی یکی از آخرین اصلاح طلبان کارگزار را به نظاره نشست.
صبح بخیر روز بدون داعش
کیهان در بخشی از گزارش خود درباره پیروزی مقاومت بر تکفیریهای داعش نوشت:حاج قاسم سلیمانی و یارانش نماد کسانی هستند که به حق شناخت صحیحی از امنیت ملی کشور دارند و رمز پیشرفت را با اتخاذ راهکار صحیح مقاومت به دیگران نیز آموختهاند و امروز به برکت خون شهدای مدافع حرم و فتح الفتوح رزمندگان مقاومت اسلامی، ملتهای مظلوم منطقه نابودی داعش در عراق و سوریه را جشن میگیرند.
«وقتی شهید حججی به شهادت رسید پیامی صادر کردم و در آن تاکید کردم تا سه ماه دیگر ریشه داعش را میخشکانیم الان هم میگویم نابودی داعش نزدیک است و تا دو ماه دیگر نابودی این شجره خبیثه را جشن میگیریم و ایران و روسیه و سوریه و عراق باید این جشن را برپا کنند». این وعدهای بود که مرد شماره یک نبرد با تروریسم تکفیری سردار سرلشگر حاج قاسم سلیمانی فرمانده مجاهد و مخلص نیروی قدس سپاه پاسداران انقلابی اسلامی در سیام شهریورماه و در مراسم اربعین شهید مرتضی حسینپور شلمانی نوید آن را داد و روز یکشنبه ۲۸ آبان ماه در عملیاتی که شخصا عهدهدار آن بود شهر بوکمال آخرین منطقه شهری مهم در سوریه که تحتاشغال داعش بود را آزاد کرد و با این «فتح الفتوح» پس از مقاومت و مجاهدتهای شبانهروزی و نثار خونهای هزاران شهید مدافع حرم از ایران و زینبیون پاکستان، فاطمیون افغانستان، حیدریون و حشدالشعبی عراق و حزبالله لبنان «وعده صادق» نابودی شجره خبیثه داعش محقق شد و فرزندان مقاومت پس از ۷ سال، در نبرد دشوار و پیچیدهای پیروز شدند که هنری کیسینجر و موشه یعلون (وزیر جنگ اسرائیل) آن را جنگ جهانی سوم خوانده بودند.
حاج قاسم سلیمانی بیشک از معدود شخصیتهایی در منطقه و کل دنیاست که فقط از آینده سخن نمیگوید بلکه آینده را میسازد و روزی که چنین وعدهای داد بیشک میدانست برای تحقق آنچه باید بکند.
سال گذشته بود که مجله نیوزویک، تصویر پر هیبت وی را بر صفحه اول خود نشاند و تیتر زد «او نخست با آمریکا جنگید؛ اکنون در حال در هم شکستن و خُرد کردن داعش است؛»؛ و حالا شیشه عمر دولت سرطانی داعش در عراق و سوریه نیز در هم شکسته است.
«فتح الفتوح» و کار کارستانی که سرلشگر سلیمانی و همرزمان گمنام او از افغانستان و عراق تا سوریه و لبنان کردند، بسیج قدرتمندانه ظرفیتهای مقاومت و پیروزی در منطقه بود و این بسیجگری هنرمندانه چنان ابهت داشت که حتی روسیه را نیز پس از سفر مهم حاج قاسم به مسکو، پای کار جنگ سوریه آورد. این روحیه انقلابی موثر کجا و آن منطق عقیم شکستطلبانه و تسلیمطلبی که به دنبال تئوریزه کردن سازش با کدخدا و قربانی کردن حوزههای اقتدار ایران اسلامی است، کجا؟
تحقق این وعده صادق از سوی جبهه مقاومت با رهبری فرمانده نیروی قدس سپاه در حالی بود که پیشتر آمریکائیها اعلام کرده بودند نابودی داعش و گروههای تروریستی بین ۲۰ تا ۳۰ سال طول میکشد و قاسم سلیمانی فرمانده پیروز مقاومت که آمریکاییها او را به اسم ژنرال سلیمانی میشناسند، کار داعش را ۲۴ سال زودتر از برنامهریزی آمریکاییها به پایان رساند و محاسبات و برنامهریزی آمریکاییها را از بین برد و با این پیروزی به شهادت مجله نیوزویک، پیش از آنکه داعش را زیر پا بگذارد، هیمنه آمریکا را شکست.
سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان در آستانه ماه محرم و در بیان روایتی از آغاز بحران سوریه گفته بود: در آغاز حوادث سوریه، به ایران رفتم و با آیتالله سیدعلی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی دیدار کردم؛ در آن زمان همه معتقد بودند که نظام سوریه طی ۲ یا ۳ ماهه سقوط خواهد کرد، ما دیدگاه خود را مطرح کردیم و گفتیم اگر در دمشق نجنگیم باید در هرمل، بعلبک، ضاحیه، الغازیه، بقاع غربی و جنوب لبنان بجنگیم.
پدر شهید حججی پس از شنیدن پیام سردار قاسم سلیمانی به رهبر معظم انقلاب و در واکنش به پایان داعش اظهار داشت: از طرف همه شهدای مدافع حرم از هر ملیتی، فاطمیون، زینبیون، حیدریون، حزبالله و حشدالشعبی که ریشه داعش را از منطقه کندند، تشکر میکنم.
وی افزود: باید این پیروزی را به تمام خانوادههای شهدای مدافع حرم، تمام نیروهای جبهه مقاومت از تمام کشورهای اسلامی که در این پیروزی سهیم هستند، تبریک گفت: چرا که نابودی داعش در منطقه ثمره خون این شهیدان است.
از افرادی که به آنها پول کمک به زلزله زدگان داده اید، صورتحساب بخواهید
علیرضا دقیقی، حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری در بخشی از پرونده روزنامه شهروند با موضوع شماره حسابهای غیرقانونی جهت جلب کمکهای مردمی برای زلزله زدگان نوشت: مردم ایران در این زلزله سنگتمام گذاشتند. بسیاری از مردم کمکها را بار خودروهای شخصیشان کردند و از تمام شهرهای ایران راهی مناطق زلزلهزده شدند تا خودشان این کمکها را به دست مصیبتدیدگان برسانند. افراد مختلفی هم از چهرههای معروف سینمایی و دیگر افراد از طریق فضای مجازی شماره حسابهایی را اعلام کردند و مردم هم مبالغی را واریز کردند تا کمکی باشد برای مردم آسیبدیده مناطق زلزلهزده. از نظر قانون نمیتوان جلوی این شکل از کمکها را گرفت یا نمیتوان گفت که این افراد بیقانونی و تخلف کردهاند. اما برای آنکه بدانیم واقعا این کمکها به دست مردم آسیبدیده میرسد یا خیر باید راهکارهایی را در نظر بگیریم. مردمی که کمکهایشان را به افراد دیگر سپردهاند تا برسد به دست زلزلهزدگان، برای اطلاع از اینکه این کمکها واقعا به دست مردم رسیده است، میتوانند از آن فردی که کمکهایشان را به او سپردهاند، حسابوکتاب بخواهند و در صورتی که فرد از این کار امتناع ورزد، میتوانند با مدارک واریز وجه مراجعه و درخواست شکایت کنند. آنها میتوانند اعلام کنند آن فرد ید امانی بوده است تا مبالغ را جمعآوری و در محل مذکور هزینه کند، اما این کار را نکرده است. درواقع شخصی که کمکها را جمعآوری کرده نایب است و باید پاسخگوی چگونگی هزینهکرد باشد. افراد میتوانند از نایبشان صورتحساب درخواست کنند و این نایب باید صورتحساب هزینههایی که با پول مردم برای کمک به زلزلهزدهها انجام دادهاست را در اختیار افرادی که وجوهی واریز کردهاند، بگذارد. با این روش میتوان کار آن فرد را راستیآزمایی کرد.
ماده قانونی وجود دارد برای کسی که ید امانی دارد و فرد امانتی را برای انجام کار و موضوع مشخصی به او میسپارد. اگر این شخص آن امانت را برای همان موضوع هزینه نکند، خیانت در امانت محسوب میشود و اگر فرد از دادن صورتحساب سر باز بزند یا مبالغ را در جای دیگری هزینه کند، مردم میتوانند شکایاتی تنظیم کنند و این کار مجازات دارد. درواقع این شکایات به صورت شخصی انجام میشود و کس دیگری غیر از همان افراد که وجهی واریز کردهاند، نمیتوانند جلوی کار را بگیرند یا شکایتی تنظیم کنند. درواقع مردم مبتنیبر اعتماد کمکها و مبالغشان را در اختیار دیگر افراد میگذارند تا به مردم زلزلهزده برسد. البته که همیشه باید توجه داشته باشیم اگر این افراد به آن شخص اعتماد لازم را ندارند، نباید دست به چنین کاری بزنند و بهتر است کمکهایشان را از طریق افراد و مراکزی که به آنها اعتماد کامل دارند، ارسال کنند.