یک مقام مسئول در سازمان بهزیستی نسبت به افزایش آمار مجرمان زیر ۱۸ سال هشدار داد. ایران در سالهای اخیر با وضعیت جدیدی مواجه بوده و در جامعه و خانواده شاهد تغییرات گسترده بودهایم. این تغییرات در مواردی منجر به افزایش آسیبهای اجتماعی، بزهکاری و همچنین تغییر الگوی آسیبها و جرایم شده است.
به گزارش آرمان، در این میان کاهش سن آسیبها و جرایم از مواردی بوده که همواره برای آسیب شناسان اجتماعی نگرانی ایجاد کرده است. بزهکاری در هر سن و سالی آسیب زا و هشداردهنده است، اما زمانی که سن بزهکاری کاهش یافته و شاهد بزهکاری نوجوانان باشیم، آسیبها دو چندان شده است.
زمانی تمام دغدغه نوجوانان درس و زندگی بود، اکثر آنها میخواستند در آینده فردی مفید برای خانواده و جامعه شوند. مشکلات و محدودیتها بسیار زیاد و امکانات برای نوجوانان بسیار کم بود. بهطور مثال پول توجیبی نوجوان تنها کفاف رفت و آمد او را میداد، اما امید به زندگی سالم بسیار زیاد و نگاهها امیدوارانه و به سوی آینده بود؛ آیندهای که با تمام کمبودها، نیازها و دغدغهها پر از امید و سبز بود. دهههای شصت و هفتاد که گذشت نوجوانی نیز رنگ و بوی دیگری گرفت. شاید نوجوانان به یکباره بزرگ شده و دغدغههای بزرگ پیدا کردند. نوجوانان دهههای شصت و هفتاد مسئولیتپذیر بودند و به رغم تمام مشکلات تلاش میکردند دنیاینوجوانی خود را داشته باشند. رفاقتها به گونه دیگری بود. آنها پای هر مشکل یکدیگر میایستادند و در تلاش بودند زندگی بهتری برای خود و جامعه بسازند، اما نوجوان امروز کمتر نوجوانی میکند. سیگار و موادمخدر نوجوانی کردن نیست و این مواد تناسبی با دوران نوجوانی ندارند. پاسخ دغدغههاینوجوانی هر قدر بزرگ و تاثیرگذار سیگار، مواد و مشروب نیست. چه بر سر نوجوانان امروز آمد که یاد گرفتند مشکلات خود را نه مانند یک نوجوان که به شکل یک بزرگسال حل کنند و نگاه آنها به آینده همراه با یأس شد. بر اساس آمارها در سال 91، 43درصد دختران و 64درصد پسران تجربه مصرف قلیان، 4/24درصد دانشآموزان پسر تجربه مصرف مشروبات الکلی و بیش از 35درصد از دانشآموزان پسر تجربه کشیدن سیگار را دارند. والدین نقش بسیار مهمی در ارتباطگیری نوجوان با خانواده دارند. اما متاسفانه برخی خانوادهها با جملاتی مانند «نوجوان امروز، با دیروز تفاوت بسیار دارد»یا «من قادر به درک نیازهای فرزند نوجوانم نیستم» از هرگونه مسئولیت در قبال نوجوان شانه خالی میکنند و برای ارتباطگیری با نوجوان خود گاهی کمترین میزان تلاش را نیز انجام نمیدهند. در حالی که بخش مهمی از فرایند جامعهپذیری فرد در محیط خانواده و سپس مدرسه است. در هر صورت با توجه به وضعیتکنونی باید قبول کنیم نهاد خانواده و مدرسه همزمان با یکدیگر وظیفه خود را در قبال نوجوانان بهطورکامل انجام نمیدهند و از راهکارهاینوین در ارتباط با آنها بهره نمیگیرند.
یک طلاق به ازای هر 4 ازدواجمدیرکل دفتر مدیریت عملکرد سازمانبهزیستی کشور با بیان اینکه بیش از 38 سال است که در حوزه سلامت اجتماعی غفلت کردهایم، گفت: در بخش سلامت اجتماعی غفلت دیرینه کردهایم و اگر امروز شروع کنیم شاید دو دهه دیگر آثارش را مشاهده کنیم. سیدحسن موسویچلک با تاکید بر افزایش آمار نگرانکننده مجرمان زیر 18 سال به ویژه دختران، یادآورشد: در کشوری زندگی میکنیم که به ازای هر چهار ازدواج یک طلاق صورت میگیرد. او با اشاره به اینکه حدود 19میلیون نفر در مناطق حاشینهنشینی که حداقل خدمات عمومی را ندارد، زندگی میکنند، تصریح کرد: متاسفانه شاخص نشاط ایران از بین 157 کشور 105 است که این آمار عدم نشاط ما را نشان میدهد. موسویچلک با بیان اینکه طبق آخرین آمار حدود چهارمیلیون و 400هزار نفر در ایران از موادمخدر و روانگردان استفاده میکنند که عدد کمی نیست بنابراین باید به فکر چاره باشیم، اعلام کرد: بیش از 400هزار نفر ورودی زندانی داریم طوریکه متاسفانه به ازای هر ساعت 49 نفر روانه زندان میشوند. او با بیان اینکه نباید از مطالبهگری اجتماعی بترسیم، ادامه داد: در حوزه اجتماعی شفاف نبودیم در حالی که باید با مردم شفاف باشیم چرا که اگر اینطور عمل نکنیم برای مدیریت اجتماعی نمیتوانیم از مشارکت هوشمند مردم استفاده کنیم. موسوی چلک با تاکید بر اینکه اگر سلامت اجتماعی نداشته باشیم امنیت کشورمان به مخاطره میافتد، ادامه داد: سلامت اجتماعی با رویکرد اجتماعی امکانپذیر خواهد بود. مدیرکل دفتر مدیریت عملکرد سازمان بهزیستی کشور گفت: دومین پرونده قضائی این کشور مربوط به خشونت به ویژه خانوادگی است، بنابراین آسیبهای اجتماعی خانواده را که رکن اساسی جامعه است، نشانه گرفته، چرا که اگر مشاهده کنید میبینید صحبتهای ما در خانواده به 15 دقیقه هم نمیرسد.
بزهکاری نوجوانان از مرز هشدار گذشته استرئیس انجمن آسیبشناسی ایران در گفتوگو با «آرمان» با اشاره به اینکه آمار مجرمان زیر 18 سال به مرز هشدار رسیده است، میگوید: هشدار درباره افزایش میزان جرم در میان نسل نوجوان به ویژه دختران را باید به عنوان یک زنگ خطر جدی قلمداد کنیم و این میزان از حد هشدار فراتر رفته است. کورش محمدی میافزاید: این هشدارها از یک دهه قبل آغاز شده است و تغییرات در روشهای تعاملی نوجوانان در فضای خانواده و محیط اجتماعی ظرف دو دهه گذشته سیر مناسبی را نشان نمیدهد، بنابراین باتوجه به شرایط حوزه تربیتی در جامعه و روشهای تعاملی ناکارآمد با نوجوانان در آموزش و پرورش، فضای خانواده و فضاهای تعاملی جامعه قابل پیشبینی بود جامعه نتواند با نوجوانان ارتباط و تعامل مناسب را برقرار کند. او تاکید میکند: جامعه نتوانسته پاسخگوی مناسبی برای نیازهای این نسل باشد. در واقع رشد تحولات جامعه به رغم تغییر در نیازهای نسلهای مختلف رشدی نامتوازن و نامتعادل است و بخشهای زیادی از جامعه با روشهای غیرعلمی، سنتی و روشهایی که شاید در 50 سال گذشته در جامعه رواج داشته قصد ارتباط با نوجوان را دارد. محمدی میافزاید: شکاف نسلی امروز میان والدین و فرزندان در خانوادهها برگرفته از عوامل متعددی است و طی سالیان و سه دهه گذشته در جامعه ما رشد چشمگیری داشته است. او خاطرنشان میکند: در عصر حاضر و دهه اخیر شاهد تولد ارتباطاتنوین از نسل فضاهای مجازی و تکنولوژی نیز بودیم، تعاملی که جایگزین ارتباطات سازنده و رفاقت بین والدین و فرزندان میشود. در فضای خانواده نتوانستیم طرح درستی از روشهای تربیتی تعریف کنیم و آموزش و پرورش نیز به همان موازات نتوانسته این نقیصه را جبران کند. این نهاد با همان سبک و سیاق قبلی که بر اساس آن بنا نهاده شده بود همچنان اصرار دارد با دانشآموز و نسلهای نوپای جامعه برخورد کند. بنابراین خروجی اقدامات نهادهایاجتماعی مانند نهاد خانواده یا آموزش و پرورش بسیار نگرانکننده است. محمدی میافزاید: نسل نوجوان امروز در هویتیابی خود دچار مشکل است و جامعه پذیری ناقصی داشته است. بنابراین نتوانسته فرایند اجتماعی شدن را در نهادهای اجتماعی جامعه طی کند و جامعهپذیری ناقص ناهنجاریها را در سن نوجوانی که فرد به سن بلوغ نرسیده و دوران هویتیابی اوست، ایجاد میکند. بنابراین برخی ناهنجاریها، رفتارها و انتخابهای جایگزین در این نسل باقی میماند و نوجوان در راستای کمک به کسب هویت ناقص خود تلاش میکند خود را با شرایط موجود جامعه منطبق کند. امروزه این انطباق، انطباق سالمی نیست. او تاکید میکند: از نوجوان انتظاری نمیرود و خردهای به او گرفته نمیشود، جامعه کمترین تکلیف را نسبت به نوجوان برای خود قائل است. تکالیف امروزه خانوادهها و آموزش و پرورش در قبال نوجوان پاسخگوی این نسل نیست.