روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان «خانه تکانی آقای رئیس جمهور» نوشت:
مصاحبه تلویزیونی هفته گذشته رئیسجمهور روحانی، تقریبا هیچکس را راضی نکرد. خلاصه حرفهایی که درباره این مصاحبه گفته شده و مطالبی که درباره آن نوشته شده این است که ۶۰ دقیقه وقت رئیسجمهور، مصاحبهکننده، تلویزیون و مردم گرفته شد اما انتظارها برآورده نشد. مهم این است که علت ناکارآمدی این مصاحبه دانسته شود و برای جلوگیری از تکرار این ناکارآمدی راهحلی پیشنهاد شود.
برای درست فهمیدن علت و پیدا کردن راه حل، ابتدا لازم است نکته مهمی را به آقای رئیسجمهور گوشزد نماییم؛ نکتهای که اگر به آن توجه نشود فهمیدن علت ناکارآمدی مصاحبه اخیر و حتی پیدا کردن و پیشنهاد نمودن راه حل آن هیچ تاثیری در وضعیت موجود نخواهد داشت.
نکته این است که شما آقای رئیسجمهور روحانی، فقط سه سال دیگر وقت دارید و ضمنا قدرت چندانی نیز در اختیار ندارید. به همین دلیل باید از این فرصت کم و این اختیار ناچیز حداکثر استفاده را به عمل بیاورید تا بتوانید کاری از پیش ببرید، در غیر این صورت فقط درجا خواهید زد.
تشریح این نکته بسیار مهم را هم چون مهم میدانیم، در دو سه فراز به شما یادآور میشویم. از مجموع قوای سهگانه، شما یک قوه را در اختیار دارید که خانه پر آن میشود یکسوم قدرت البته با خوشبینی کامل ولی همین یکسوم هم در اختیار شما نیست زیرا اولا اقتصاد کشور بهگونهای طراحی شده که تقریبا ۹۰ درصد آن در اختیار چند نهاد غیردولتی است.
ثانیا رسانه ملی و سایر رسانهها هم در اختیار دولت نیستند و اگر یک روزنامه دولتی و چند روزنامه حامی دولت وجود دارند، در برابر انبوه رسانههایی که با بودجههای سرسام آور مشغول ناامید کردن مردم از دولت هستند چیزی بیش از قطرهای در برابر یک دریا نیستند و ثالثا حتی کارگزاران دولت در دستگاههای مختلف به میزان بیش از ۷۰ درصد با دولت هماهنگ نیستند. به زیر مجموعه وزارت کشور نگاه کنید و ببینید چند درصد استانداران و فرمانداران و بخشداران و حتی مسئولان موجود در خود وزارتخانه با سیاستهای دولت هماهنگ و با شما همفکر هستند و کارایی لازم را دارند. هنوز استانداری که عملکردش هیچ کمکی به دولت شما نکرد و اغتشاشات اخیر نیز از حوزه کاری او شروع شد بر سر کار است و وزیر کشور شما نه در برابر چنین استاندارانی پاسخگوست و نه در برابر اغتشاشی که هم قابل پیشبینی بود و هم قابل جلوگیری.
در بسیاری از وزارتخانهها و دستگاههای دولتی دیگر هم هنوز عناصر و مهرههای دولتهای نهم و دهم پستهای کلیدی را برعهده دارند و با شما و سیاستهایتان هماهنگ نیستند. دلتان به سازمان برنامه و بودجه و فلان فراکسیون مجلس هم خوش نباشد آقای رئیس جمهور زیرا شما خود بهتر میدانید که لایحه بودجه تحت چه فشارهایی تنظیم میشود و با چه زد و بندهایی دستخوش بالا و پایین شدن میگردد و قسمت قابل توجهی از بودجه کل کشور به دستگاهها و افرادی داده میشود که کارشان کارشکنی علیه دولت و بدگویی از نظام است ...
با توجه به این واقعیت که فقط بخشی از واقعیتهاست، شما آقای رئیسجمهور حداکثر ۱۵ تا ۲۰ درصد از قدرت را در اختیار دارید و روشن است که با این میزان از قدرت نمیتوانید کشور را اداره کنید و پاسخگوی تمام مشکلات و معضلات باشید، آن هم در شرایطی که بخش قابل توجهی از بودجه دولت شما در اختیار دستگاهها و کسانی قرار میگیرد که مدیریت شما را نقض میکنند.
در چنین شرایطی شما به حرف زدن با مردم نیاز دارید. وقتی قدرت و اختیارات لازم را ندارید باید دلایل موفقیتها و عدم موفقیتهایتان را با صراحت و بدون پردهپوشی با مردم در میان بگذارید. هدف این نیست که با سخنان صریح و شفافتان مردم را علیه کسی یا چیزی تحریک کنید و بشورانید بلکه هدف این است که مردم بدانند از رئیسجمهورشان چقدر میتوانند انتظار و توقع داشته باشند. برای رسیدن به این هدف، مصاحبه شما با رسانه ملی نقش مهمی میتواند داشته باشد و شما این بار از این نقش مهم غافل ماندید و یا محروم شدید.
با این مقدمه اگر به سراغ علت ناکارآمدی مصاحبه شما برویم شاید زودتر به نتیجه برسیم و راه حل را زودتر بیابیم. شما آقای رئیسجمهور با اینکه فن خطابه را میدانید اما از فن بهرهبرداری از رسانه غافل هستید. رسانه ملی، آنگونه که قانون اساسی مقرر میدارد در اختیار دولت شما نیست. بنابراین شما باید با روشهای درست و زیرکانه از رسانه ملی سهم قانونی خود را بگیرید. برای این کار، شما باید گروه رسانهای قوی، منسجم و همفکر با خود داشته باشید که ندارید. این واقعیت بارها به شما گفته شد و شما پذیرفتید ولی برای تغییر هیچ اقدامی نکردید. وجود عناصر ناهماهنگ با سیاستهای شما در بدنه دولت هم بارها به شما گفته شد و پذیرفتید و وعده اقدام هم دادید ولی کاری نکردید.
وقتی محورهای مصاحبه و چگونگی توزیع زمان به تناسب محتوا توسط گروه رسانهای شما مشخص شود و مشاوره درستی با توجه به نیاز جامعه و انتظاری که مردم برای شنیدن موضوعات روز جامعه دارند به شما داده شود و شما بر همان مدار سخن بگویید، از ظرفیتی که رسانه ملی در اختیارتان قرار میدهد به بهترین وجه میتوانید استفاده کنید. درست است که رسانه ملی تمایلات خاص خود را دارد ولی در این زمینه نمیتوان رسانه ملی را مقصر دانست و سرزنش کرد. این شما هستید که باید از این ظرفیت که در اختیارتان قرار گرفته حداکثر بهرهبرداری را در جهت برآورده ساختن انتظارات مردم به عمل آورید.
همین مشکل را شما در مصاحبههای عمومی با روزنامهها و خبرگزاریها و رادیو تلویزیون ها هم دارید. گروه رسانهای شما چنان ناشیانه و بسته عمل میکنند که خبرنگاران عموما از مصاحبههای شما اعلام عدم رضایت میکنند. شما از آزادی رسانهها حرف میزنید و میدانیم که نظر واقعیتان نیز همین است ولی گروه رسانهای شما کاملا عکس نظر شما عمل میکند. این دوگانگی را اگر برطرف نکنید، در این بخش هم مصاحبههایتان ناکارآمد خواهد بود.
اکنون به سراغ راه حل برویم. قدم اول ایجاد تغییر اساسی در گروه رسانهای ریاست جمهوری است، قدم دوم، ایجاد تغییرات اساسی در شیوه مصاحبههای عمومی است و قدم سوم اینکه در مصاحبه با رسانه ملی علاوه بر تمهیداتی که در زمینه محورها و محتوای مصاحبه باید اندیشیده شود، مصاحبهکنندگان را از میان خبرنگاران روزنامهها و خبرگزاریها انتخاب کنید. شاید اگر به این ترتیب عمل شود که در هر مصاحبه تلویزیونی سه خبرنگار از سه روزنامه و خبرگزاری، اعم از موافق و مخالف، سوالکننده باشند و در مصاحبههای بعدی نوبت به روزنامهها و خبرگزاریهای دیگر برسد، مصاحبه شما از حالت فعلی خارج شود و به همان چیزی تبدیل شود که مطلوب است. چنین مصاحبهای میتواند نیازهای اطلاعاتی مردم را برطرف کند و رسانه ملی را نیز از زیر سوال خارج نماید.
این شیوه که به احتمال زیاد شیوه موفقی خواهد بود، میتواند الگویی باشد برای آیندگان و آغازی باشد برای پدید آمدن تحول در نحوه سخن گفتن مسئولان کشور با مردم. این را هم لازم است با صراحت به اطلاع شما آقای رئیسجمهور برسانیم که تصور نشود مشکل دولت شما با تنظیم صحیح مصاحبههایتان حل میشود. شما در دولت، چه در سطح وزرا و چه در بدنه، بهویژه استانداران و فرمانداران، به یک خانهتکانی اساسی نیاز دارید. اگر این دو کار را هرچه زودتر انجام دهید موفقیت دولت شما قطعی است و اگر کوتاهی کنید، نه فقط دولت شما بلکه حتی کارایی نظام نیز زیر سوال خواهد رفت و معلوم نیست انتظار چه حوادثی را باید کشید.