پسر جواني كه به هواخواهي دايياش در درگيري با پاشيدن مايع اسيدي پسر ديگري را از ناحيه چشم كور كرده بود با پرداخت ديه موفق به گرفتن رضايت شد.
به گزارش جوان، رسيدگي به اين پرونده از ساعت19:30شامگاه بيست ويكم تيرسال قبل همزمان با حادثه اسيدپاشي به صورت دو پسر عمو در دستور كار مأموران پليس پايتخت قرار گرفت.
مأموران كلانتري 118 ستارخان در محل حادثه كه حوالي خيابان استاد معين بود، دريافتند لحظاتي قبل بين سه پسر عمو با دو نفر ديگر كه دايي و خواهرزاده هستند درگيري رخ داده است كه در جريان آن دو نفر از پسر عموها از سوي دايي و خواهرزاده هدف اسيدپاشي قرار گرفتهاند و پس از آن دو متهم با خودروي پرايدي از محل گريختهاند. با اعلام اين حادثه تيمي از كارآگاهان پليس آگاهي به دستور قاضي مدير روستا، بازپرس شعبه ششم دادسراي امور جنايي تهران براي شناسايي عاملان اسيدپاشي وارد عمل شدند. در حالي كه يكي از مصدومان يكي از چشمانش را در اين حادثه از دست داده بود دو متهم خودشان را به پليس معرفي كردند و با اظهار پشيماني به جرم خود اقرار كردند.
فرهاد 19ساله در بازجوييها گفت: من دانشجوي رشته تربيت بدني هستم و همراه خواهرزادهام بهروز در فرودگاه كار ميكنيم. مدتي قبل در دانشگاهي با يكي از همكلاسيهايم به نام شهره آشنا شدم. ما با هم ارتباط داشتيم تا اينكه تصميم گرفتم ارتباطم را قطع كنم تا به درس و زندگيام لطمه وارد نشود. روز حادثه مادرم را به خانه خواهرم بردم و تا در اسبابكشي به خواهرم كمك كند و خودم نيز با خودروي پرايدم به دنبال بهروز رفتم تا او را هم براي كمك به خانه خواهرم ببرم. من در ميان راه سه ظرف مواد شوينده براي تميز كردن خانه خواهرم خريدم و همراه بهروز به طرف ميدان المپيك به راه افتاديم كه شهره با من تماس گرفت و گفت ميخواهد براي آخرين بار مرا ببيند. در حوالي خيابان استاد معين توقف كردم و منتظر شهره بوديم. من براي خريد آب معدني به سوپرماركتي رفته بودم كه مردي با تلفن همراهم تماس گرفته بود بهروز هم جواب داده بود. او گفته بود كه چرا مزاحم دختر خالهاش شهره شدهايم و بهروز هم پس از مشاجره لفظي آدرس ما را به او داده بود. لحظاتي بعد سه پسر جوان به محل آمدند و با ما درگير شدند. آنها با لوله پليكا و چاقو به ما حمله كردند كه بهروز هم براي دفاع از خودش مايع ظرف مواد شوينده را به طرف دو نفر از آنها پاشيد و بعد دو نفري فرار كرديم. بهروز هم در بازجوييها با اظهار پشيماني حرفهاي دايياش را تأييد كرد و گفت ميخواسته از خودش دفاع كند و قصد آسيب زدن به پسر عموها را نداشته است.
در حالي كه تحقيقات از متهمان ادامه داشت پسر جواني كه در اين حادثه يكي از چشمانش را از دست داده بود به دادسراي امور جنايي آمد و رضايتنامه كتبي خود را به بازپرس پرونده ارائه داد. بدين ترتيب پسر اسيدپاش با پرداخت ديه از قصاص چشم رهايي يافت.