غلامحسین کرباسچی دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی، هر چند ابتکار و دستور رئیس جمهوری مبنی بر تشکیل اتاق فکر برای وزرا و مدیران ارشد را اقدامی مناسب و مفید به فایده می داند، اما معتقد است که مهمتر از آن شهامتی است که مسئولان باید برای اجرایی کردن تصمیمات داشته باشند.
به گزارش روزنامه ایران، او تاکید دارد که یکی از مشکلات فعلی نداشتن قدرت تصمیم گیری است بر همین اساس از روحانی می خواهد که تکلیف ترمیم کابینه را تعیین کند.
رئیس جمهوری از اعضای کابینه خواستهاند که ارتباط خود با رسانهها و نخبگان را بیشتر کرده و اتاق فکرهایی با حضور نخبگان تشکیل دهند. به نظر شما این رویکرد در شرایط فعلی چقدر میتواند برای عبور از برخی مشکلات مفید فایده باشد؟
اینکه تشکیلات و مجموعههای مختلف اتاق فکرهایی تشکیل دهند و در حقیقت در برنامهریزیهای خود از نظرات کارشناسان خارج از مجموعه هم استفاده کنند، قطعاً پیشنهاد راهبردی و خوبی است. اما به نظر من مهمتر از آن در شرایط فعلی ما قدرت تصمیمگیری و داشتن جرأت برای انجام تصمیمات است. در حقیقت برنامههای حاصل از همان اتاق فکرها با شهامت عملیاتی شود. به نظر میرسد یکی از مشکلات ما در حال حاضر همین عدم تصمیمگیریهاست. الان چند وقت است که موضوع ترمیم کابینه مطرح است و به نوعی جامعه و کابینه در حالت صبر و انتظار قرار گرفتهاند. در چنین شرایطی طبیعی است که اعضای کابینه هم که مطئمن نیستند حضورشان تداوم دارد یا نه، در حالت برزخی قرار میگیرند و قطعاً در کیفیت کار خودشان و حتی معاونانشان هم تأثیرگذار خواهد بود.
یعنی به نظر شما ترمیم کابینه در شرایط فعلی جزو اولویتهای دولت است؟
اولویت را ضرورت تصمیمگیری میدانم. احساس میشود برخی وزرا و مدیران ارشد در تصمیمگیریهای خود دچار تردید و اضطراب هستند؛ به هر دلیلی. رئیس جمهوری اگر میخواهد تغییر و تحولی بدهد یا استعفای یک وزیری را قبول کند و سرپرست انتخاب کند، باید سریعتر تصمیم بگیرد. ما نمیتوانیم از وزیری که نمیداند هست یا نیست و دائماً با حالت تردید و اضطراب روبهرو است، توقع کار داشته باشیم. اگر رئیس جمهوری بخواهد به عنوان مثال وزیر مسکن را برکنار کند- حالا من نه طرفدار این موضوع هستم و نه مخالف آن و بسته به ارزیابی خود آقای رئیس جمهوری است- فوراً تصمیم خود را عملی کند. یقیناً شما وقتی از وزیر مسکن در حالت تثبیت راضی نیستید، در حالت تردید و بینابینی و اینکه نمیدانند تغییر میکند یا نه، از عملکرد او ناراضیتر خواهید شد. مگر این دولت چقدر وقت دارد؟ نصف عمر دولت دوم هم تمام شد. این حالت صبر و انتظار یعنی چه؟ به همین نسبتی که آقای رئیس جمهوری از بالا به سرنوشت یک وزیری حالت تردید دارند، آن وزیر هم در همه کارهای خود این حالت را دارد. کسی در این حالت کاری برای مردم انجام نمیدهد. کسی برای مردم تصمیم نمیگیرد. حتی نمیتواند پاسخ مردم را بدهد. سم مهلک برای اداره کشور همین است. هر تصمیم بدی که گرفته شود، از حالت بی تصمیمی قطعاً بهتر است. اقلاً هر وقت جواب تصمیم اشتباه خود را دیدند، میتوانند او را عوض کنند ولی در حالت بی تصمیمی سرگردانی حاکم میشود. من نمیگویم که وزیران را تغییر دهند یا ندهند. منظورم تثبیت است. اگر قرار نیست تغییر دهند بگویند تا آخر این دولت هیچ کس عوض نمیشود همه به کار خود بچسبند و اگر هم قرار است تغییر دهند، بالاخره یک روز، دو روز، یک هفته، یک ماه... 6 ماه. بنابراین من هم موافق تشکیل اتاق فکر هستم و حتماً میتواند کارکرد مثبت داشته باشد اینکه از اساتید دانشگاه، جامعهشناسان، اقتصاددانان و فعالان سیاسی و حزبی کمک گرفته شود، حتماً خوب است منتها همان طور که گفتم مهمتر این است که این تصمیمات اتاق فکرها اجرایی شود و همین فکرهایی هم که الان هست و یا تصمیماتی که مشخص شده عملیاتی شود و زمین نماند.
احزاب در این میان چه نقشی میتوانند داشته باشند؟ بخشی از این اتاق فکر به احزاب که همان نخبگان سیاسی هستند باز میگردد. آنها در طول این سالها میتوانستند بازوی دولت باشند.
واقعیت این است که نقش آفرینی احزاب در کشور ما چیزی شبیه شوخی است. هر مدیری که به دولت میرود، اولین حرفی که میزند این است که من وابسته به هیچ حزبی نیستم. در این شرایط احزاب چه کمکی میتوانند انجام دهند. احزاب وقتی میتوانند کمکرسان به دولت باشند که فعالیتهای تشکیلاتی به عنوان یک خط مشی حزبی و منسجم جزو افتخارات مدیران باشد. آقایان وقتی کارشان در انتخابات تمام میشود و احزاب جان میکنند و خوب و بد را میشنوند و زندان و پرونده سازی برایشان تمام میشود، میگویند وابسته به حزبی نیستیم و اگر هم قبل از آن به جلسه احزاب میآمدند، میگویند که دیگر شرکت نمیکنیم. کمتر کسی از مسئولان باور دارند که کشور و یا مجلس باید براساس برنامهای اداره شود که به صورت جمعی و تشکیلاتی ارائه شده است.