در ماه های پایانی دولت یازدهم بود که زمزمه هایی درباره احتمال پایان ائتلاف اصلاح طلبان با اعتدالگرایان و برخی اصولگرایان معتدل به گوش می رسید و تأکید می شد، شاید در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا و همچنین انتخابات ریاست جمهوری شاهد پایان این ائتلاف باشیم، چون جریان مؤتلفه با اصلاحات ساز خود را می زند و اصلاح طلبان نیز خواسته ها و انتظاراتی دارند که در چنین شرایطی نمی توان چشم به محقق شدن آن داشت.
به گزارش «تابناک»؛ هرچند اصلاح طلبان راه خود را در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا جدا کردند و لیست هایی مستقل ارائه دادند، زمینه را برای حضور مستقلانه در انتخابات ریاست جمهوری و عبور از «حسن روحانی» مهیا نمی دیدند و ائتلاف خود را با اعتدالگرایان و بخشی از اصولگرایان معتدل در انتخابات دور داوزدهم ریاست جمهوری حفظ کردند.
آنها در این انتخابات، «اسحاق جهانگیری» را در حکم آلترناتیو و کاندیدای در سایه به صحنه فرستادند تا در مقابل رقیبان کمک حال روحانی باشد. در نهایت هم این تصمیم گیری مؤثر و کارا افتاد و با کناره گیری جهانگیری به نفع شیخ دیپلمات، «حسن روحانی» در مقابل رقیبان پیروز شد و رئیس جمهور دوره دوازدهم نام گرفت؛ هرچند هم افزایی جریانات حامی رئیس جمهور مؤثر واقع افتاد، شروع دوره دوم ریاست جمهوری، آغازی بر ایجاد اختلاف بین این جریانات بود.
از همان آغاز به کار رئیس جمهور بسیاری از اصلاح طلبان بر این عقیده بودند که او به برخی وعده های انتخاباتی اش پایبند نمانده و از طرفی تلاش زیادی برای به کارگیری چهره های غیر اصلاح طلب و تضعیف نقش این جریان در دولت در کنار همراهانش از حزب اعتدال و توسعه دارد؛ رویه ای که هر روز انتقادات چهره های سیاسی اصلاح طلب را نسبت به روحانی و عملکردش بیشتر و بیشتر می کرد.
حرف های نیش و کنایه دار و برخی سخنان اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور در خصوص دولت و افراد ذی نفوذ در آن، باعث شد که برخی اصلاح طلبان، از کمرنگ شدن نقش این چهره متصل به جریان اصلاحات در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی های دولتی به ویژه در حوزه اقتصادی سخن بگویند، در حالی که پس از پایان انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، خبرهایی در برخی رسانه ها منتشر می شد، مبنی بر اینکه مسئولیت چینش و انتخاب بخش اقتصادی کابینه را جهانگیری عهده دار خواهد بود.
این اتفاقات و اختلاف ها ادامه یافت تا اینکه از ابتدای سال 97 و تنها با گذشت شش ماه از آغاز به کار دولت دوم حسن روحانی، مشکلات اقتصادی روز به روز افزایش یافت و دولت عملا در خصوص برخی اتفاقات ترجیح می داد، سکوت کند تا موضع گیری. این اتفاق خیلی به بدنه هوادار جریان اصلاحات خوش نیامد، تا جایی که در برخی رسانه ها و شبکه های اجتماعی هشتگ هایی با نام پشیمانی از رأی دادن دوباره به دولت تدبیر و امید شکل گرفت؛ هرچند این مسأله خیلی فراگیر نبود و بخشی از بدنه هوادار دولت و جریان اصلاحات به مخالف با آن پرداخته و آن را بازی در زمین رقیب تلقی می کردند.
به هر شکل، کار ائتلاف اصلاح طلبان و اعتدالگرایان تا امروز ادامه یافته است، ولی شواهد نشان می دهد، هرچه پیش می رویم، پیوند این ائتلاف گسسته تر شده و زمانی به طول نخواهد انجامید که شاهد پایان آن باشیم. این موضوع را در سخنان و اقدامات برخی اصلاح طلبان از جمله موضوعاتی که اخیرا «سعید حجاریان» و «سید محمد خاتمی» مطرح کرده اند، می توان به وضوح دید. به نظر می رسد اینها زمینه سازی هایی است برای جدایی اصلاحات از دولتی که این روزها به شدت درگیر مشکلات است.
به تازگی سعید حجاریان که از او به عنوان تئورسین جریان اصلاحات یاد می شود، در گفتوگویی در توصیف وضعیت فعلی سیاسی ایران عنوان کرده است: دولت گیج و کرخت است. او همچنین به وضعیت نقد اقتصادی که این روزها مد شده پرداخته و گفته که توجه به نقد اقتصادی، به تنهایی نوعی انحراف است. او در عین حال اعلام کرد، ما نقاد جدی و اهل هزینه دادن نداریم یا به قول او، آدمهایی که پای کار باشند؛ یعنی نترسند و هدفمند کار کنند.
او درباره اینکه رویکرد جریان اصلاحات باید در اوضاع کنونی چه باشد، یادآور شد: من پیشتر گفتهام، باید به اقتضای شرایط قدم برداشت. اگر هر فردی بخواهد بر کنش بیحاصلی اصرار بورزد، باید او را نقد کنیم تا اصلاحات از مسیر خارج نشود، زیرا اگر اصلاحات مردم را از دست بدهد، دیگر میدانی برای اصلاحگری نخواهد دید. آیا ما باید بنشینیم و افول اصلاحات را نظاره کنیم؟ اصلاحطلبان باید شفاف موضع بگیرند. مواضعی که نشان می دهد برای تئورسین جریان اصلاحات حفظ این جریان و بدنه حامی آن مهمتر از ادامه ائتلاف با دولت روحانی است.
این پیش بینی در ارتباط با جدایی راه اصلاح طلبان از دولت را می توان در ادامه سخنان حجاریان به خوبی دریافت؛ جایی که او در پاسخ به این که حال به نظر شما اصلاحطلبان باید با دولت روحانی چگونه برخورد کنند، ابراز عقیده می کند: «من معتقدم میشود اصلاحطلبان بگویند دولت روحانی، دولت ما نیست؛ مشروط بر اینکه ذکر کنند دولت، متعلق به چه جریانی است. «هسته سخت اصلاحات» قدرت در تقدیر است؛ یعنی دولت پنهان اصلاحطلبان است. اگر این هسته شکل بگیرد، میتوان مرزها را مشخص کرد و صراحتا عنوان کرد که دولت در چه زمینی بازی میکند. دولت کرخت و گیج است و در زمین اصلاحات بازی نمیکند.»
این سخنان تنها کدهایی نیست که از زمینه سازی جریان اصلاحات برای جدایی از دولت می توان ارائه کرد، چون در فاصله اندکی، سیدمحمد خاتمی، رئیس جمهور دولت اصلاحات در دیدار نمایندگان ادوار مجلس، به صراحت برای حفظ اعتماد بدنه حامی جریان اصلاح طلب و به خاطر نقشی که در رأی آوردن دولت روحانی داشته است، می گوید: «با همه وجود از مردم عذرخواهی میکنم؛ بهتر از این میتوانستیم به شما خدمت کنیم.»
او که راهکارهای پانزده گانه ای برای عبور کشور از شرایط فعلی پیشنهاد کرده، گفته است: «در حال حاضر همه به نحوی ناراضی هستیم و اعتراض داریم، اما عدهای با استفاده از شبکههای اجتماعی و فضای مجازی با ایجاد جنگ روانی، سعی دارند به ایرانیان، به ویژه نسل جوان ایرانی القا کنند کار تمام است و شاهدیم که بیشترین تلاش آنها هم تخریب اصلاحطلبان است، چون میدانند تا اصلاحات زنده است، جایی برای براندازی نیست. در داخل هم افراد و جریاناتی که مترصد گرفتن انتقام و حذف اصلاح طلبان هستند، لبه دیگر قیچی حذف را بر روی جریان اصلاحات قرار دادهاند.»
خاتمی تأکید می کند، «امروز مشکلات زیادی گریبانگیر کشور است و ناکارآمدی حکومت برای حل مشکلات مردم هم مزید بر علت شده. دست به دست دادن این مسائل ایران را در موقعیت بحرانی قرار داده است. مشکلات اقتصادی ما ریشههای تاریخی دارد که اشکالات ساختاری و عملکردی هم بر آن افزوده است. این مشکلات را باید جدی بگیریم چون واقعاً امنیت و آرامش زندگی مردم را از میان برده و بخشهای بسیار گستردهای از مردم امروز از مشکلات نفسگیر اقتصادی به تنگ آمدهاند. با وجود تمام اقدامات دولت آقای روحانی، وضعیت اقتصادی در جامعه ما وخیم و بحرانی است. تهدیدها به براندازی بینقابتر و عدهای هم از نارضایتیهای مردم برای براندازی جمهوری اسلامی استفاده میکنند که مجموعه این عوامل سبب بروز نوعی بیاعتمادی میان مردم نسبت به یکدیگر و نسبت به حاکمیت و حکومت شده است. تداوم این بیاعتمادی، امید را از میان خواهد برد و در نبود امید، هر چه امکانات داشته باشید، نخواهید توانست از آن بهره بگیرید.
رئیس بنیاد باران می افزاید: «ایران از ابتدای انقلاب تا به امروز انواع مشکلات را تجربه کرده، اما هرگز با بیاعتمادی گسترده مواجه نبودهایم و اعتماد مردم و مسئولان به هم کارساز بود، وگرنه در جنگ نمی توانستیم دوام بیاوریم. این اعتماد امروز لطمه دیده و باید چارهای اندیشید و در این مقطع نقش اصلاحطلبان کلیدی است و باید با ایثار و فداکاری و برای پیشرفت مردم و کشور و حل مشکلات از هیچ کوششی فروگذار نکنند. گسست اجتماعی، یکی از مشکلات موجود است.
وی بر این باور است: «یکی از القائات خطرناک این است که نظام جمهوری اسلامی در حال فروپاشی است. این یک جنگ روانی است و نظام فرو نمیپاشد، زیرا علاوه بر ابزارهای مختلفی که برای حفظ خود دارد، همچنان در میان بخشهای قابل توجهی از جامعه پایگاه دارد. مطالبه بخشهای بسیار بزرگتری از جامعه نیز همچنان انقلاب، شورش و فروپاشی نیست، بلکه زندگی امن و برخوردار و آرام است و هرچند شاید اعتقادی به جمهوری اسلامی هم نداشته باشند، خواهان آرامش و امنیت و برخورداری هستند.»
سیدمحمد خاتمی تأکید دارد، «اصلاح طلبان خواستار سربلندی ایران و ایرانی هستند و به لحاظ اعتقادی و تحلیلی خود را در کنار جمهوری اسلامی و مدافع آن می دانند. جمهوری اسلامی از انقلاب برآمده و اگر درست اجرا شود، مطمئناً همه مردم صاحب حق و حرمت و برخورداری اقتصادی و منزلت خواهند بود و عدالت و اخلاق پیاده می شود. مطمئن باشید با دامن زدن به اعتراضات و تضعیف حکومت، هرج و مرج ایجاد خواهد شد و از دل آن دیکتاتوری گسترده ضدمردمی بیرون خواهد آمد که ممکن است به تجزیه کشور بینجامد. این طور نیست که با ایجاد هرج و مرج به امید رفتن جمهوری اسلامی همه مشکلات حل شود. اقدامات بیرونی، زنگ خطر تجزیه ایران و از میان رفتن عظمت ایرانی را به صدا درآورده است.»
رئیس دولت اصلاحات تصریح می کند: «در عین دفاع از جمهوری اسلامی، قویاً معتقدیم نظام هم باید اصلاحپذیر باشد و نمی شود بر مشکلات ساختاری، سیاستی و عملکردی پافشاری کرد و تن به هیچ اصلاحی نداد. ناامیدی از اصلاح پذیری نظام سبب مشکلات جدی و جبران ناپذیری خواهد شد. هر امر بشری و حتی خود اصلاحات باید اصلاحپذیر باشد و نظام جمهوری اسلامی باید بپذیرد که برخی رفتارها و سیاستها و ساختارهایش را اصلاح کند و این را با کمک همه مردم و علاقه مندان به ایران و اسلام و امنیت و آرامش و رفاه جامعه فارغ از گرایش و سلیقه آنان انجام دهد.»
این سخنان و اقدامات در کنار خبرهایی که از درون جریان اصلاحات شنیده می شود، حاکی از این است که آنها اعتقاد جدی به ایفای نقش در اوضاع کنونی دارند؛ اما ایفای نقش به عنوان یک جریان فعال سیاسی در کشور و البته منتقد به رفتارها و اقدامات دولت، نه در چهارچوب یک دولت ائتلافی که این روزها درگیر مشکلات و معضلات عدیده ای است. موضوعات و راهکارهای زیادی هم برای پایان این ائتلاف پیشنهاد شده که شاید به زودی شاهد عملیاتی شدن آن هم باشیم.
با توجه به اینکه سه سال تا انتخابات ریاست جمهوری 1400 فرصت باقی است، برخی اصلاح طلبان پیش بینی کرده و پیشنهادهایی داده اند که کم کم نیروهای این جریان را که مسئولیت اجرایی عالی در دولت دارند، از بدنه قوه مجریه خارج کرده و به فکر پالایش جدی درونی باشند تا بتوانند با یک آماده سازی جدی برای انتخابات مجلس در سال 1398 آماده شده و به دنبال آن چهره ای مطلوب برای انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم معرفی کنند. این اتفاق یعنی پایان ائتلاف اصلاح طلبان با اعتدالگرایان می تواند بار دیگر بخش ها و بدنه ناراضی جریان اصلاحات را برای همراهی با اصلاح طلبان آماده سازد.