زنان برنده بازی آزادی، دروغ آشکار آمریکاییها درباره عدم تحریم دارویی ایران، لزوم بازنگری در مفهوم شادی و غم در جامعه، آقای آخوندی و دروغ ممنوع، تغییر استراتژیک روحانی و اصولگرایان نسبت به هم، ترامپ و خطر جنگ، رودربایستی دولت با اصلاحات ضدتحریمی، توهین پمپئو به مردم ایران، آیا اوپک منحل میشود؟ و افزایش قیمت ۸ تا ۱۸ درصدی بستههای اینترنت از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۲۰ آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که حضور زنان در بازی فینال جام باشگاههای آسیا در روز گذشته ـ که با قهرمانی کاشیما و نایب قهرمانی پرسپولیس همراه بود ـ پر رنگتر از نتیجه این بازی در صفحات نخست تعدادی از روزنامهها منعکس شده است. مسأله سی اف تی از یک سو و نقدها و نظرها درباره گزینههای حتمالی شهرداری تهران از دیگر سو، موضوعات مورد توجه روزنامههای امروز در صفحات نخست محسوب میشوند.
روزنامه ایران در گزارشی با تیتر راهکارهای ایران برای عبور از تحریمهای نفتی از دست داشتن روسیه و ریاض در کم کردن قیمت نفت خبر داده است. این روزنامه با چاپ تصویری از حضور زنان در ورزشگاه آزادی، تیتر زنان پیروز فینال سرخ را در صفحه نخست خود برجسته کرده است.
روزنامه اعتماد نیز با چاپ تصویری از حضور بانوان در ورزشگاه آزادی در بازی روز گذشته فینال جام باشگاههای آسیا عنوان زنان برنده بازی آزادی را تیتر یک کرده است. این روزنامه در یادداشتی به قلم عباس عبدی، مطلبی با تیتر محدودیتها نقد و حقوق نسیه را منتشر کرده است.
روزنامه کیهان عنوان دولت و شهرداری فقط حرف میزنند هزینه را مردم میدهند را برای گزارشی با روتیتر ناکارآمدی مدیریت لیبرالی انتخاب و عنوان آن تیتر یک امروز خود کرده است.
روزنامه آرمان امروز عنوان اعتراف به لابیگری در انتخاب شهردار را تیتر اول خود در صفحه نخست کرده و با چاپ تصویری از محمدرضا باهنر گزارشی با عنوان باهنر از توطئهها علیه دولت میگوید منتشر کرده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
مقابله با تحریمها با گفتاردرمانی نمیشود
نصرت الله تاجیک، کارشناس مسائل بین المللی طی یادداشتی که روزنامه آرمان امروز در شماره امروز خود منتشر کرده نوشت: شکی نیست که تحریمهای آمریکا مردم ایران را نشانه گرفته و هدف دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا با اعمال این تحریمها این است که در جامعه ایران یک شورش و نارضایتی عمومی ایجاد کند تا کشور به سمت فروپاشی و تجزیه پیش برود. این سقف آرزوی آمریکاییها است، اما اگر این نارضایتیها و اقدامات روانی و عملیاتی به حدی پیش نرود که به فروپاشی منجر شود حداقل امیدوارند که شاهد تغییر حکومت در ایران باشند. اکنون با این حجم از تحریم و بستن شاهرگهای حیاتی ایران اعم از نفت و انتقال مالی، ترامپ دیگر دنبال تغییر رفتار ایران نیست و تنها این جمله را به زبان میآورد چراکه اگر از قصد تغییر رژیم (حکومت) ایران سخن بگوید وارد فاز خصمانه شده است و دست ایران را برای اقدامات حقوقی و... باز میگذارد. عموما تحریمها به صورت مستقیم کشوری را تحت تاثیر قرار نمیدهد بلکه باعث میشود تا نارضایتی مردم بالا برود و عموما چنین تحریمهایی به نوعی اعلام جنگ ترامپ با ایران است. از روزی که لیست تحریمهای آمریکا اعلام شده است و اشخاصی که هیچ ربطی به تحریمهای اعلامی ندارند مانند مدیرعامل کشتیرانی، مدیر صادرات و واردات یا روسای بانکها تحریم شدهاند به این معنی است که در حقیقت ترامپ به دنبال فلج کردن کشور است.
اینکه این تحریمها چقدر موثر باشد بستگی به حرکات آتی مجموعه حکومت، دولت و ملت دارد و در این تحریمها قسمت روانی تاثیر بیشتری از قسمت عملیاتی آن دارد یعنی اگر جمهوری اسلامی ایران از منظر روانی بتواند اقداماتی انجام دهد که به نوعی خنثیکننده بخش روانی جنگ ترامپ باشد تا حدی میتوان گفت: نقشههای ترامپ با شکست مواجه میشود، اما به هر حال در عرصه عملیاتی در مبادلات و کاهش فروش نفت تاثیر میگذارد و طبیعی است که تا بخواهد تاثیر واقعی خود را بگذارد مدت زیادی طول میکشد. البته دست ایران در تحریمها خالی نیست، زیرا طی ۴۰ سال گذشته همواره با آمریکا مشکل تحریم را داشتهایم و روشهای بسیار زیادی برای دور زدن تحریمها و تامین منافع و نیازهای اساسی ملت ایران وجود دارد. عموما تحریم فساد را زیاد میکند. اگر بخواهیم ابعاد تحریمهای آمریکا را ترسیم کنیم در درجه اول مردم ایران را تحت تاثیر قرار میدهد و درجه دوم فساد در کشور افزایش میدهد و در درجه سوم آمریکاییها به دنبال فروپاشی یا تغییر رژیم در ایران هستند. ایران باید در مورد تحریمهای اعلام جنگ ترامپ استراژی استفاده از قدرت نرم را دنبال کند یعنی ما در درجه اول باید سعی کنیم همه ابعاد روانی و سیاسی قضیه را بررسی کنیم و تحت کنترل داشته و برای هرکدام راه حل داشته باشیم. در درجه دوم این استراژی باید منجر به این شود که تمام کشورهایی که در این مدت در کنار ایران بودهاند در آینده همچنان در کنار ایران بمانند یعنی نباید غیر از آمریکا هیچ جبههای را در قضیه برجام از دست بدهیم. درباره ارتباط با اروپا بنده در گروه خوشبینها هستم. عدهای بدبین هستند و فکر میکنند که اروپا در این تحریمها ایران را تنها میگذارد، اما اروپا به دلیل ضربهپذیری امینی و اقتصادیاش از تحولاتی که در ایران و خاورمیانه اتفاق میافتد علاقهمند است که خاورمیانه آرامش و ثبات داشته باشد و از نقش ایران در ایجاد این ثبات و آرامش آگاه است. اروپا علاقمند است که این مسائل در سایه صلح و ثبات حل و فصل شود. در این جهت به دنبال آن است که ابتدا برجام حفظ شود و سپس یک کانال مالی ایجاد شود تا ایران بتواند تاثیرات تحریمی ترامپ را کم کند. اگر ایران موفق شود از نظر سازوکار داخلی خود به ویژه در زمینه استانداردسازی سیستم بانکداری گامهای موثری بردارد میتوانیم با اروپا یک کانال سالم و با ابعاد مشخص تعریف کنیم که به نوعی سوئیفت اروپایی را رقم بزند و بتوانیم همه مبالغ فروش نفت خود را به صورت یورو دریافت کنیم و از آن طرف همه نیازهای کشور را به صورت یورویی تامین کنیم. ممکن است در مراحل بعدی مذاکره با اروپاییها از جمله مسأله موشکی و... دارای نقاط مشترک نباشیم و چالشهایی در این زمینه به وجود بیاید، اما اروپاییها معتقدند برجام در همین چارچوب که مشکلات هستهای ایران را حل میکند باید حفظ شود. باید بدانیم در این میان قدرت اروپا مطلق نیست، اما معتقدم در این تحریمها اروپا میتواند کمک ایران باشد. در ادامه راه گفتاردرمانی مطلوب نیست و حکومت و دولت باید طرحهای اجرایی برای کشور داشته باشند. هر ارگان و وزارتخانهای باید برای این مقطع حساس پلان الف. و ب. داشته باشد و همه باید از مصارف ارزی غیرضروری پرهیز و یک اقتصاد مقابله با تحریم را طراحی کنند. باید یک تیم منسجم اعم از حکومت و دولت و سایر قوا پای کار باشند و تمام تواناییهای خود را بهکار گیرند تا این مرحله از تحریمهای آمریکا را از سر بگذرانیم.
مالیات باشد، اما برای همه
مهدی پازوکی، اقتصاددان طی یادداشتی با عنوان مالیات برای همه فعالان اقتصادی در روزنامه ایران نوشت: در شرایط کنونی که با وجود تحریمها کشور باید وابستگی به نفت را کاهش دهد، مالیات مهمترین منبع درآمدی دولت است. به عنوان مثال بنیاد مسکن هماکنون در شهرستان دماوند واحدهایی برای کسب سود میسازد، چرا نباید مالیات دهد؟ این یک قانون کلی است و هرکس در کشور درآمد دارد، باید مالیات دهد. وقتی بنیاد شهید نیروگاه و شرکت سرمایهگذاری دارد، به هیچ وجه نباید از مالیات معاف باشد. این معافیتهای مالیاتی، عرصه رقابت را برای بخش خصوصی تنگ میکند.
در شرایط کنونی اقتصادی کشور، افزایش نرخ مالیات شاید اقدامی اشتباه باشد و بنگاهها را به سمت رکود سوق دهد، اما بهتر است که پایه مالیاتی بالا برود و گستره آن بیشتر شود. بالا رفتن گستره مالیاتی، بدان معناست که معافیتهای مالیاتی باید به سمت صفر میل کند. طرز تفکر برخی سیاستگذاران درباره معافیت مالیاتی خلاف اصول کارشناسی است. هماکنون نرخ مالیات در ایران نسبت به تولید ناخالص داخلی ۷.۵ درصد است، این نرخ در ترکیه ۲۰ درصد و در کشورهای اسکاندیناوی حدود ۵۰ درصد است. در شرایط فعلی که فروش نفت و قیمت آن بهطور همزمان کاهش یافته، بودجه جاری کشور ما از محل مالیاتها تأمین میشود. توجه به تمام آمار و ارقام داخلی و بینالمللی تنها تأییدکننده این نکته است که ما باید گستره مالیاتی را بالا ببریم.
در این میان معافیت مالیاتی تنها باید مختص به مناطق محروم باشد. مثلاً در سیستان و بلوچستان باید نرخ مالیات را برای سرمایهگذاران نزدیک به صفر کنیم تا سرمایهگذاران داخلی و خارجی با جذابیت بیشتری اقدام به سرمایهگذاری و توسعه فعالیتهای خود در این دست مناطق کنند. در غیر این صورت همه نهادهایی که فعالیت اقتصادی انجام داده و به کسب درآمد میپردازند لازم است که مالیات پرداخت کنند و استثنایی نباید وجود داشته باشد. طبیعتاً اگر نظام مالیاتی کشور چتری همهگیر برای همه فعالان اقتصادی اعم از دولتی، خصوصی یا شبهدولتی شود آنگاه میتوان امیدوار بود که یکی از پایههای رقابت در کشور شکل گرفته و اقتصاد ایران را رقابتپذیرتر کرده است. در غیر اینصورت بنگاههای ما از یک سو انرژی ارزان استفاده میکنند و مالیات نمیپردازند و از سویی دیگر محصولاتی را به بازار روانه میکنند که خریداری در بازارهای جهانی ندارد.
سیاست مسئولین دفاع از محرومین است یا پشت کردن به آنها؟
روزنامه جمهوری اسلامی در بخشی از سرمقاله امروز خود با عنوان عدالت، گمشده امروز ما نوشت: امام خمینی بارها با صراحت این نکته را گوشزد کردند که کسانی که در یک نظام اسلامی عهدهدار مسئولیت میشوند هرگز نباید به ثروت و امکانات و یا نیروی افراد مرفه و سرمایهدار دل ببندند و به آنها روی آورند و ارزش و اعتباری برای آنها قائل و از محرومین غافل شوند، زیرا این سیاست انقلاب و نظام را از مسیرواقعی منحرف میکند. امام خمینی در این زمینه هشدارهای جدی و صریح میدادند از جمله اینکه: «خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و روی آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار بشوند. معاذالله که با سیره و روش انبیا و امیرالمومنین و ائمه معصومین علیهم السلام سازگار نیست. دامن حرمت روحانیت از آن منزه است و تا ابد هم باید منزه باشد.»
آیا امروز سیاست مسئولین کشور دفاع از محرومین است یا پشت کردن به دفاع از محرومین؟
از فربهتر شدن پولدارها و لاغرتر شدن فقرا، که در جامعه ما به روشنی مشهود است میتوان فهمید آن روز که امام خمینی درباره آن هشدار میداد فرا رسیده است. سیاست اقتصادی کشور – نه فقط در این دولت یا دولت قبل - بلکه بطور کلی بر دفاع از محرومین مبتنی نیست. کشوری که سیاست اقتصادی مبتنی بر دفاع از محرومین دارد، میلیونها خانواده زیر خط فقر ندارد. کشوری که آنهمه ذخایر نفتی و معدنی و امکانات دیگر دارد، نباید میلیونها بیکار داشته باشد. در کشوری که نظام حکومتی آن برپایههای یک انقلاب مردمی مبتنی بر اسلام و عدالت استوار است نباید فاصله طبقاتی وحشتناکی که ما امروز در تهران و تمام شهرهای بزرگ شاهد آن هستیم داشته باشد. برجهای دارای آپارتمانهای سوپرلوکس شمال تهران را با خانههای مخروبه جنوب همین شهر تهران مقایسه کنید و به فاصله طبقاتی تکان دهندهای که جامعه انقلابی و اسلامی ما از آن رنج میبرد پی ببرید. این فاجعه هنگامی بیشتر خودنمائی خواهد کرد که بدانیم در مرکز کشوری که برای برقراری عدالت انقلاب کرده و در بیخ گوش مسئولین، خانوادههائی زندگی میکنند که نمیتوانند شکم بچههای خود را سیر کنند و بسیاری از آنها شبها با شکم گرسنه میخوابند و یا در اثر سوءتغذیه به انواع بیماریها و نارسائی جسمی مبتلا هستند. در کنار این خیل عظیم محروم، کسانی در همین تهران وجود دارند که فقط برای شستشوی سگ هایشان میلیونها تومان هزینه میکنند و خودروهای چند میلیاردیشان هر سال چند بار تغییر میکند.
این فاصله طبقاتی شرم آور در شرایطی هر روز بیشتر میشود که جناحهای اصلی و مطرح سیاسی کشور در اوج برخوردار بودن از بهترین امکانات زندگی هر روز بر طبل اختلاف میکوبند و برای تصاحب قدرت به جدال مشغولند. به زندگی جناحهای سیاسی مطرح کشور نگاهی بیاندازید و ببینید که اکثر آنها بالای شهرنشین هستند، بهترین خانهها و امکانات رفاهی را در اختیار دارند و مشکلی از نظر مادی ندارند. این افراد چگونه میتوانند از درد محرومین با خبر شوند و برای حل مشکلات آنها اقدامی نمایند. این، یعنی همان روزی که سیاست مسئولین ما پشت کردن به دفاع از محرومین و روی آوردن به حمایت از سرمایهداران است.
تا زمانی که این مسیر ادامه مییابد، نمیتوانیم به پیروزی در مبارزه علیه دشمنان خارجی امیدوار باشیم. در چنین شرایطی اصولاً مبارزهای وجود نخواهد داشت تا سخن از پیروزی به میان آید. مبارزه علیه دشمن زمانی وجود خواهد داشت که مسئولان کشور با تمام وجود در کنار محرومین قرار داشته باشند و سیاست همیشگی آنها دفاع از محرومین باشد. سیاست دفاع از محرومین، هرگز به معنای مقابله با سرمایهگذاری و تلاش برای گسترش آن نیست، بلکه بدین معناست که سیاست اقتصادی بگونهای باشد که ثروتها عادلانه تقسیم شود و کسی نتواند با استثمار دیگران به جمعآوری ثروتهای بادآورده بپردازد. ما امروز از چنین سیاست اقتصادی عادلانهای برخوردار نیستیم و جناحهای سیاسی که بر سر قدرت با هم درگیر هستند به دلیل برخوردار بودن از زندگی مرفه اصولاً فرصت رفتن به سراغ چنین سیاستی را ندارند.
اگر خواهان پیروزی بر آمریکا هستیم، باید با بیعدالتی در کشورمان مبارزه کنیم. راه پیروزی بر آمریکا از برقراری عدالت در داخل کشور میگذرد. عدالت، گمشده امروز جامعه ماست.