به گزارش «تابناک»؛ جدا از درصد کوچکی از جمعیت کشور که در پی افزایش قیمتها فشار اقتصادی و معیشتی قابل ذکری را احساس نکرده و نمیکنند، بخش عمدهای از شهروندان ایرانی به واسطه مشکلات اقتصادی پیش آمده در تنگنا قرار گرفته اند و شرایط معیشتی آنها تعریفی ندارد؛ وضعیتی که در کنار بحرانهای اقتصادی به خسارات اجتماعی نیز دامن خواهد زد و در صورت عدم اقدام جدی مسئولان، پیامدهای نگران کنندهای به همراه خواهد داشت.
افزایش قیمت کالا و خدمات به ویژه در شرایطی که حقوق و مزایای بسیاری از شهروندان جامعه مثل کارگران و قشرهای حقوق بگیر افزایشی نداشته، اکنون مشکلات فراوانی را در بعد اجتماعی رقم زده که به نظر میرسد مسئولان اجرایی کشور در طرح و برنامههای اجرایی خود نسبت به آنها حساسیت قابل ذکری ندارند.
این روزها کمتر کسی را میتوان یافت که در خرید کالا و خدمات از بازار متوجه کاهش قدرت خرید خود نشود و در پارهای موارد، قدرت خرید خود را از دست نداده باشد؛ شهروندانی که مشخص نیست در این وضعیت خاص در چه احوالی هستند و نسبت به آینده خود و خانواده خود چگونه میاندیشند.
بی شک استمرار این شرایط میتواند پیامدهای اجتماعی نگران کننده ای ـ چون ناآرامیهای اجتماعی مثل آنچه در مورد تعداد زیادی از کارگران شرکتهای اقتصادی کشور دیدیم ـ افسردگی شهروندان و نیز افزایش آمار آسیبهای اجتماعی را به همراه داشته باشد.
دکتر مهرداد عربستانی، جامعه شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در همین رابطه به «تابناک»، گفت: گمان نمیکنم این موضوع اصولاً محل تردید باشد که افزایش جهشی هزینههای زندگی و ثبات درآمد، به خصوص درآمد حقوق بگیران، به گونهای بوده است که امروزه غالب مردم فقر را به عینه در قدرت خرید و در محتویات سفره شان احساس میکنند، به طوری که زندگی کرامت مندانه برای بسیاری از حوزه امکان خارج میشود و احساس تحقیر و گیرافتادگی بر بسیاری تحمیل شده است.
عربستانی افزود: نمیخواهم مرثیه سرایی کنم، ولی امروز، به نسبت گذشته، کم نیستند سرپرستهای خانواری که احساس شرمندگی جلوی خانواده را تجربه میکنند و وفور زنان و مردان میانسال تا کهنسال که با تن رنجور در سرما و شرایط سخت فیزیکی به دستفروشی کالاهای خرد و کم سرمایه مبادرت میکنند. اصولاً واقعیت این وضعیت را به صورت ما میکوبد. دایره فقر امروز در حال گسترش است و روز به روز افراد بیشتری را در بر می گیرد.
استاد دانشگاه تهران ادامه داد: برای سوژه درگیر با بحران اقتصادی این پرسش پیش میآید، چه شد که به اینجا رسیدیم؟ این دست تنگی و تحقیر تحمیلی برای چیست و چه کسی مقصر آن است؟ باید سالها طلب ایثار و از خودگذشتگی امروز به نتیجه بنشیند و ثمره آن به صورت گشودگی و رفاه مشهود شود، ولی وقتی حاصل همه ریاضتهای گذشته طلب ریاضتی حتی بیشتر شد، سؤال مهمی در برابر سوژه قرار میگیرد.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در پاسخ به پرسش خبرنگار «تابناک»، در مورد پیامدهای اجتماعی بحران اقتصادی پیش آمده تصریح کرد: در بحران اقتصادی این چنینی که ما درگیر آن هستیم، بی اعتمادی اجتماعی میتواند مهمترین پیامد باشد. پیش بینی ناپذیری آینده، افت ارزش دارایی و درآمد و خلاصه احساس ناامنی اقتصادی و اجتماعی، میتواند اعتماد نسبت دیگر مردم و نهادهای اجتماعی را کاهش دهد که به نوبه خود لطمه بزرگی به مبانی مقوم زندگی اجتماعی است.
وی در ادامه همین پرسش گفت: به عبارت دیگر در چنین حالتی به طور طبیعی و به خاطر صیانت نقس حیات اجتماعی به نفع فردیت بیگانه از جامعه، منقبض میشود. به خصوص درکشور ما که شرایط اقتصادی تابعی مستقیم از تصمیمات حکومت و سیاست هستند، این بی اعتمادی شامل نهادهای حکومتی نیز میشود. البته این فقط معضل معیشتی نیست که بی اعتمادی را افزایش میدهد. در واقع معضل معیشتی و اقتصادی یکی از نشانههای مجموعه نشانگانی است که به بی اعتمادی دامن میزنند. نشانگان دیگر، درکی است که سوژه ایرانی از وجود اقتصاد رانتی و نابرابری و فساد، و نیز عدم صداقت اخلاقی برخی اشغال کنندگان جایگاههای قدرتمند دارد.
عربستانی در ادامه سخنان خود و در پاسخ به این که آیا پیامدهای اجتماعی بحران اقتصادی پیش آمده قابل حل است یا خیر، ادامه داد: نمیتوان گفت که اصولاً قابل جبران نیست، ولی بازگرداندن اعتماد مخدوش شده، یا همان اعتماد سازی، به خصوص که بی اعتمادی به امری مزمن تبدیل شده باشد، فرآیند ساده و سر راستی نخواهد بود. بگذریم که چه بسا اصلاً ممکن نباشد.
استاد دانشکده علوم اجتماعی تأکید کرد: موضوع را از بعد دیگری هم میتوان دید. از بعد انسانی و فردی هر دورهای از چرخه زندگی، مثلاً کودکی، نوجوانی، جوانی، تأهل، دوره فعالیت کاری، والدگری در دورههای مختلف فرزند پروری، و بازنشستگی، اقتضائات خاص خودشان را دارند که محدود به آن دوره زمانی مشخص است. مثلاً اگر دوران نوجوانی و جهش رشد تغذیه مناسب نباشد، آثار آن تا پایان زندگی میماند. اگر در جوانی آموزش مناسب مقدور نشود، احتمال ارتقای اجتماعی برای تمام عمر تحت تأثیر قرار میگیرد و به همین ترتیب هر یک از مراحل چرخه زندگی اقتضائات خود و محدودیت زمانی خود را دارند.
عربستانی در همین رابطه افزود: پس وقتی به خاطر شرایط محیطی و اقتصادی بخشی از این چرخه مخدوش شود، مثلاً تغذیه در زمان رشد نامناسب بشود، آموزش در دوران نوجوانی و جوانی به خوبی صورت نگیرد و امکان اشتغال در زمان مناسب شکل نگیرد، تبعات آن بر کل مراحل دیگر زندگی سایه میاندازد و جبران آن در کل زندگی ممکن نخواهد بود. این نقیصهای است که عملاً و واقعاً بر حیات بدنی و روانی انسانی تأثیر میگذارد. تنگی و سختی معیشت در یک دوره، میتواند بالقوه زندگی چند نسل را مخدوش کند.
استاد دانشگاه تهران در مورد تصور خود از استمرار چنین شرایطی ادامه داد: من نمیتوانم برای آینده هیچ پیش بینی مشخصی داشته باشم، شاید غرق شدن در نا امیدی و خمود، شاید اعتراض و شورش مانند آنچه در اعتراضات کارگری و کارمندی اخیر دیده میشود، شاید هم باز کردن دریچههای اطمینان (همان سوپاپ) برای تخلیه هیجانی و کاهش فشار که استراتژی آشنایی است و عملاً باعث میشود که وضعیت تا مدت نامعلومی به صورت کج دار و مریز ادامه یابد.
وی در مورد راهکار دولت مبنی بر توزیع بستههای حمایتی برای کاهش فشار اقتصادی به قشرهای ضعیف نیز گفت: بستههای حمایتی ۲۰۰ هزار تومانی حتی سوپاپ هم نیست، چه برسد به اینکه راهکاری برای کاهش مشکلات اقتصادی باشد. شاید اصولاً به دلیل تحقیرآمیز بودنشان و یادآوری فلاکت، باعث نتایج معکوس هم بشوند.