کنایه روحانی به وزرای مستعفی، دلخوری روحانی از اصلاح طلبان، جزئیات اصلاح قانون انتخابات، روایت مطهری از دیدار با اسماعیل بخشی، شکست شایعه استعفای ظریف، آشوب در اتاق جنگ اقتصادی علیه ایران، دو سال پس از کوچ شیخ اکبر، بازی ایران هراسی در دستور کار، خط و نشان خلبانان جوان برای دشمن، سنگ تمام روحانی برای هاشمی، پولی شدن تونلها فعلاً مطرح نیست، زنگنه و ظریف در تعقیب پمپئو و روایت آشنا از دی ۹۶ از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه 26 دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که سخنرانی رئیس جمهور روحانی در مراسم سالگرد مرحوم هاشمی رفسنجانی با تیترها و تصاویر مختلفی همچون نام هاشمی رفسنجانی با عزت ایران گره خورده است، هاشمی زمان خود باشیم، دولت یک حامی بزرگ را از دست داد، مجلس اغراق و افراط درباره مرحوم هاشمی و سنگ تمام روحانی برای هاشمی در صفحات نخست آنها برجسته شده است. شایعهایی در رابطه با استعفای وزیر خارجه و خروج ایران از برجام و تکذیب آنها در کنار تحلیلهایی درباره چرایی مطرح شدن این موضوعات از دیگر موضوعاتی است که مورد توجه روزنامههای امروز شده است. پولی شدن تونلهای تهران با تیترهای سؤالی و انتقادی از یک سو و روایت حسام الدین آشنا از دی ماه ۹۶ نیز دیگر عناوین جا گرفته در صفحات نخست روزنامههای امروز است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
چرا کارخانه ابوالمشاغل سازی هر روز فعال تر میشود؟
مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی طی در بخشی از سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان خاستگاه این سلاطین کجاست؟ نوشت: در وجود منازعات بیحاصل بر سر قدرت که سال هاست بر سر فعالان سیاسی کشور خیمه زده، برای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی مشکلات بزرگی پدید آورده که استمرار آن غیرقابل تحمل است. اینکه در ماههای اخیر، کشور گرفتار بحران اقتصادی کم سابقهای شده و هر روز یک سلطان از درون این بحران سر درمیآورد، نه نتیجه تحریم است و نه منشا واقعی اقتصادی دارد. بنیه اقتصادی کشور ما بقدری قوی است که میتواند در مقابل تحریمها بایستد و مشکلات را یکی پس از دیگری حل کند. ریشه بحران اقتصادی کشور را باید در عدم انسجام در سطوح بالا و استمرار جنگ قدرت جستجو کرد.
جنگ قدرت، در عرصههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شکافهائی پدید میآورد که میتوانند جای پای مناسبی برای سوداگران و فرصت طلبان باشند. سلاطین سکه و قیر و کاغذ از همین شکافها سر برمی آورند و بحران اقتصادی خلق میکنند و مسئولانی که مشغول جنگ قدرت هستند فرصتی برای مقابله با مشکلات ندارند. برخورد با این سلاطین که مخلوق جنگ قدرت مسئولین هستند، و اعدام آنها به عنوان مفسدفی الارض، لازم است، اما کافی نیست. این برخورد و اعدام کردن، به منزله نوش داروی بعد از مرگ سهراب است. آنها جان مردم را میگیرند و بعد از اعدامشان نیز آثار فساد اقتصادیشان همچنان گریبانگیر مردم است. میبینید که بعد از فروکش کردن التهابهای ارز و سکه و دستگیری و محاکمه سلاطین سکه و قیر و کاغذ، قیمتها پائین نیامده و مردم همچنان با گرانی دست و پنجه نرم میکنند. این، یعنی مبارزه با معلول و عبور کردن از کنار علت.
چرا برای پایان دادن به جنگ قدرت، اقدامی نمیشود؟ چرا ریشه اختلافات سوزانده نمیشود؟ چرا گرایشهای جناحی در انتصابها هر روز قویتر میشود؟ چرا شایسته سالاری به فراموشی سپرده شده است؟ چرا فامیل سالاری رایج شده است؟ چرا کارخانه ابوالمشاغل سازی هر روز فعالتر میشود؟
اگر به این سؤالها پاسخ بدهیم و مسئولان، این دردها را درمان کنند، هرگز بحران اقتصادی نخواهیم داشت. علت اینکه تلاشهای چندین ساله برای شکل دادن به اقتصاد مقاومتی به جائی نرسیده نیز همین است که این دردها درمان نشدهاند. وقتی خود نمایندگان مجلس بگویند راهروهای مجلس به محل دلال بازی و کارچاق کنی تبدیل شده، وقتی وزرا از ترس استیضاح، به خواستههای وکلای مجلس تن در بدهند و هیچکس از آنها برای مقاومت در برابر فشارها حمایت نکند، وقتی دولت استانداران را طبق میل و نظر وکلای استانها منصوب میکند، چگونه میتوان برای انتصاب وزیرو استاندار و معاون وزیر و مدیران کل و فرمانداران و بخشداران و روسای ادارات انتظار شایسته سالاری داشت؟ در این نظام انتصاباتی «ملاحظه سالاری» فقط میتوان انتظار پیدایش سلاطین سکه و قیر و کاغذ و سلطانهای دیگر را داشت که خون مردم را میمکند و هنگامی که اعدام میشوند نیز با وجود مکندههائی که بر جا گذاشتهاند همچنان خون مردم مکیده میشود و مشکلی از اقتصاد حل نمیشود.
نمیخواهیم بگوئیم قوه قضائیه با مفسدان اقتصادی برخورد نکند و نمیخواهیم بگوئیم مراکز نظارتی که متاسفانه بسیار ضعیف عمل میکنند به وظایف خود عمل نکنند، بلکه میخواهیم بگوئیم مسئولان نظام کاری کنند که ریشه مفاسد خشک شود و زمینهای برای پیدایش این سلطانها وجود نداشته باشد. رئیسجمهور آمریکا و مشاور امنیت ملی او اگر هوس میکنند بگویند مردم ایران ۴۰ سالگی انقلاب و نظام را نخواهند دید، این توهم با مشاهده آن جنگ قدرت به آنها دست داده است. در شرایط کنونی قطعاً آنها نمیتوانند این رویا را به واقعیت تبدیل کنند، ولی برای آنکه آنها هرگز نتوانند به این آرزوی خود برسند، باید ریشه جنگنها قدرت در کشورمان را برای همیشه بخشکانیم.
حذف صفرها و انحراف اذهان
حیدر مستخدمین حسینی طی یادداشتی که در شماره امروز روزنامه آرمان امروز منتشر شده نوشت: حذف صفرهای پول در کشورهای دنیا امری نوین نیست، اما اگر زیرساخت حذف صفرها آماده نباشد نه تنها مسالهای را حل نمیکند بلکه بر مسائل اضافه میکند. نخستین ویژگی اینکه اقتصاد در شرایط رکود بهخصوص رکود تورمی نباشد. دوم، اینکه اقتصاد به دالان رونق کشیده شده باشد. یعنی همه بازارها اعم از پول، سرمایه، کالا، ارز و تولید در یک شرایط بهینه قرار گرفته باشند، به گونهای که کسی از این بازارها فراری نیست و یکی از این بازارها بر بازار دیگر مقدم نیست بلکه بازارها با هم و در کنار هم حرکت میکنند. سومین ویژگی این است که تورم وجود نداشته باشد. یعنی در شرایطی باشیم که تورم به سمت پایین و تک رقمی شده باشد. ضمن اینکه تکلیف نقدینگی روشن شده باشد و اینگونه نباشد که خلق پول توسط بانکها بدون رویه تداوم یابد که این بر تنوره نقدینگی بیفزاید و نتیجهاش مواجهه با تورم باشد. این عوامل در کنار عوامل دیگری مثل فضای کسب و کار که از هرگونه محدودیتی مبرا باشد، ضروری است.
رئیس کل بانک مرکزی در باب حذف صفر از پول عنوان کرد که هر کاری میخواهیم بکنیم، میگویند شرایطش مهیا نیست! ولی مگر ما میتوانیم از ۵ سالهها توقع داشته باشیم که زاد و ولد کند یا باید به سن بلوغ رسیده باشد؟ در اقتصاد هم باید برای انجام یک کار زیربنایی و اساسی شرایط مهیا شود که در اینصورت نتیجه بخش خواهد بود همانطور که تاکنون حدود ۵۰ کشور بعد از جنگ جهانی دست به این کار زدهاند. یکسری کشورها مثل برزیل تا شش بار حذف صفر را تداوم دادند. اکنون زامبیا و ونزوئلا مرتب دست به حذف صفر میزنند. ترکیه شش صفر را حذف کرد و موفق شد. بهخاطر اینکه اقتصادش در وضعیت رونق قرار گرفت و تورم هم تحت کنترل قرار گرفته بود، ولی دولت ما چه برنامه اقتصادی دارد؟ بودجه سال ۹۸ چه تحولی در شرایطی که تحریم هستیم، آماده کرده؟ بنابراین تا زمانی که یک برنامه منسجم اقتصادی نداشته باشیم و اقتصاد ما در بازارهایش جزیرهای عمل کند، برای اصلاح ساختارش نمیتواند موفق باشد. به همین دلیل است که در حذف صفرها باید به مهیا بودن شرایط توجه کنیم. حتی وزارت اقتصاد و دارایی هم عنوان کرد که موضوع را بررسی خواهد کرد. ولی یک امر به این مهمی قبل از اینکه توسط تیم اقتصادی بررسی شود و وفاق لازم وجود داشته باشد در دولت مطرح میشود. اگر زمینه اجرا فراهم نشود، مردم در این شرایط اذیت خواهند شد و با این روند و برنامهریزی و میزان نقدینگی و تورم باید مدتی دیگر بگذرد تا صفرهای دیگری هم حذف کنید. بهتر است قبل از اینکه این کار صورت بگیرد، وقت و انرژی دولت در ساختارهای اصلی اقتصادی صرف شود. هرچند این امر را در راستای اصلاح نظام بانکی تلقی میکنند، ولی این واحد پولی کشور است و ربطی به نظام بانکی ندارد، جزو وظایف نظام بانکی نیست و مربوط به خود بانک مرکزی است و نه بانکهای تجاری. دولت باید زیرساخت را با برنامه درستی پیش ببرد و وقتی تورم کاهش پیدا کرد و فضای کسب و کار رو به بهبود رفت و به رشد اقتصادی رسیدیم، دست به این کار بزند. اکنون در شرایطی هستیم که تا پایان سال رشد اقتصادی نخواهیم داشت. پیشبینیها حکایت از این دارد که رفاه اجتماعی و درآمد ملی و درآمد سرانه مردم در وضعیت مطلوبی قرار ندارد و حالا در این شرایط از حذف چهار صفر سخن بگوییم. هرچند زمانی که در بانک مرکزی بودم، گروههای کارشناسی زحمات زیادی بابت حذف صفرها کشیدند. این پروژه همان زمان که در بانک مرکزی بودیم هم مطرح شد، اما به صورت یک کار کارشناسی صورت گرفت. ما با حذف صفرها ذاتا مخالف نیستیم بلکه مقطع زمانی اجرای آن را بحث داریم که تیم اقتصادی دولت به موضوعات اصلی و کلیدی مثل اشتغال بپردازند و بعد از آن برای حذف صفرها زمان خواهد برد.
فشارهای داخلی علیه ظریف طرح مشکوک وابسته به بیگانه
روزنامه ایران در سرمقاله امروز خود با عنوان خط جدید تندروها نوشت: اگر از درون فضای جاری و روزمره کشور کمی ارتفاع بگیریم و از بالا به آن نگاه کنیم، به طور قطع با تصویری مواجه میشویم که حیرتانگیز است. تصور کنید که داخل یک اتاق دو نفر درباره مالکیت یک شیء اختلاف داشته و بگو مگو کنند یا حتی وارد درگیری شوند، این اتفاق در شرایط عادی چندان امر غریبی نخواهد بود و قابل فهم است. ولی اگر یک نفر از فراز آسمان نگاه کند که سیل ویرانگری در حال آمدن است و آن خانه با همه ساکنان و اشیای درونش در معرض تهدید است و در عین حال آن دو نفر در حال کشمکش و مجادله و زد و خورد هستند و توجهی به آمدن سیل ندارند، در این صورت مجادله آنان را امری نابخردانه تلقی خواهد کرد، چرا که پیروزی هر کدام چیزی جز شکست و نابودی کامل هر دو نیست.
وضعیت ایران و تنشهایی که از سوی تندروها ایجاد میشود، بیشباهت به چنین تمثیلی نیست. در شرایطی که کشور با مشکل تحریمها مواجه است و در داخل نیز با مشکلات اقتصادی و اجتماعی گوناگون دست به گریبان است، گروهی از افراد تحت عناوین دهان پرکن میکوشند که بالاترین سطوح تنش سیاسی را با دولت و وزرای اصلی آن ایجاد کنند.
فشارهایی که این روزها علیه وزیر خارجه اعمال میشود جز در چارچوب یک نابخردی یا حتی طرح مشکوک وابسته به بیگانه، علیه کشور قابل فهم نیست. در حالی که ایران نیازمند یک سیاست خارجی قدرتمند و مقتدر است و لازمه این هدف داشتن یک وزیر و وزارت خارجه فعال و مورد حمایت است به نحوی است که فارغ از مناقشات سیاست داخلی باشد، در چنین وضعی تندروها میکوشند تا با کشیدن پای وزیر خارجه به این مناقشات که تمام شدنی هم نیست، وی را از جایگاه رفیع ملی تنزل دهند و به یک طرف دعوای سیاسی در داخل کشور تبدیل نمایند. بهره چنین رفتاری نصیب کسی جز دشمنان ایران نخواهد شد. متأسفانه برخی رسانههای رسمی نیز دانسته یا نادانسته در این دام میافتند و بلندگوی تندروها میشوند و هیزمبیار این معرکه ناخوشایند میشوند.
چرا چنین هجومی علیه شخص وزیر خارجه شده است؟ چرا هر روز شایعات دروغ تحویل جامعه میدهند؟ یک روز استعفای وزیر خارجه را جعل میکنند، روز دیگر خروج از برجام را. به نظر میرسد که آنان از ایجاد مشکل داخلی برای دولت ناامید شدهاند. آنان که با بحرانآفرینی برای دولت، حتی به قیمت پنهان شدن پشت نزولخواران مؤسسات اعتباری میخواستند به خیابان بریزند، متوجه شدند که در این راه شانس چندانی ندارند و چه بسا دست آنان رو میشود. همچنان که رو شد. متأسفانه اگر گزارش کامل اغتشاشات دی ماه سال ۱۳۹۶ به صورت کامل منتشر میشد و کسانی که آن غائله را در ضدیت با دولت و در مشهد و شهرهای دیگر استان خراسان راه انداختند و به سرعت تبدیل به یک اغتشاش تمامعیار شد محاکمه و محکوم میشدند، امروز جرأت نمیکردند که دنبال ایجاد غائله در روابط خارجی کشور بروند.
این جماعت کینه شدیدی از برجام دارند. آن قدر از برجام کینه دارند که از مواضع ترامپ در خروج از برجام نیز قند در دلشان آب میشد در واقع ترامپ یار کمکی آنان شده بود. شاید همین یک وجه اشتراک میان این جماعت و ترامپ بتواند ماهیت آنان را بخوبی نشان دهد. ولی نکتهای که کمتر مورد توجه آنان قرار میگیرد، این است که جامعه و مردمی که با آن بحرانسازی داخلی همراهی نکردند و این جماعت نیز به صورت زبونانه از پذیرش مسئولیت آغاز آن بحران سر باز زدند و مثل عجوزهها رفتار کردند و به لاک خود فرو رفتند، چگونه گمان میکنند که این مردم با بحرانسازی برای وزیر خارجه و سیاست خارجی کشور همراهی خواهند کرد؟
فارغ از این نکته انتظار میرود که مراجع رسمی نیز در برابر این بحرانسازیها بیتفاوت نباشند و سکوت نکنند. اگر قرار باشد که به صورت منصفانهای در برابر بحرانسازان رفتار شود، به طور قطع این گروه نمیتوانند مصون از برخورد باشند. در جامعهای که حتی با احتمال همصدایی یا اشتراک مواضع با جریان غالب در امریکا به سرعت با واکنش مواجه میشود، چگونه است که این حد از همسویی مواضع با ترامپ و پمپئو به سکوت برگزار میشود؟