جنگ ایران و عراق به عنوان طولانیترین جنگ متعارف و دومین جنگ طولانی در قرن بیستم میلادی پس از جنگ ویتنام در چنین روزی در سال هزار و سیصد و پنجاه و نه به مردم ایران ـ که یک انقلاب نوپا را تجربه میکردند ـ تحمیل شد. «تابناک» پیش از این به مقدمات شروع و پیشروی عراق پرداخت و اکنون در بخش سوم، روایت پیروزهای ایران را پس از متوقف کردن ارتش بعث عراق در صحنه نبرد روایت میکند؛ حماسهای بزرگ که طی هشت ماه با چهار عملیات اصلی ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس رقم خورد و بخش وسیعی از خوزستان آزاد شد.
«تابناک»، مهدی خرم دل؛ سی و یکم شهریور هزار و سیصد و پنجاه و نه، آغاز تجاوز ارتش بعث عراق در دوران رژیم صدام حسین به ایران و آغاز دفاع هشت ساله مردم ایران از سرزمینشان بود؛ جنگی که باید در روایتی تحلیلی به ابعاد مختلف آن با گذر قریب به چهار سال توجه کرد و سردار حسین علایی نخستین فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران در کتاب تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق به بررسی این نبرد بزرگ از آغاز تا فرجام با در نظر گرفتن همه ابعاد آن پرداخته است.
سردار حسین علایی در جمع بندی فصل چهارم کتاب تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق با نام «پیروزهای ایران» درباره وضعیت ایران پیش از آغاز جنگ مینویسد: عمده عملیات رزمندگان اسلام در سال دوم جنگ در استان خوزستان و نیز جنوب استان ایلام انجام گرفت که مجموعاً حدود ۳۰۰ کیلومتر مرز مشترک با عراق داشت. چهار عملیات ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس، عملیاتهایی بودند که با اجرای آنها در هشت ماه، اکثر استان خوزستان از چنگال ارتش عراق آزاد شد و ایران توانست بخش عمدهای از سرزمینهایش را از متجاوزان بعثی پس بگیرد.
عملیات بیت المقدس، علاوه بر موفقیت نظامی تأثیر روانی گسترده مثبتی در جبهه و سطح جامعه داشت
با اجرای این چهار عملیات پی در پی در سال دوم جنگ، حدود ده هزار کیلومتر مربع از سرزمینهای ایران در استان خوزستان از اشغال ارتش صدام آزاد شد. آزادسازی سرزمینهای اشغالی از طریق اجرای عملیات مختلف نظامی باعث شد تمام برنامههای رژیم عراق برای تهاجم به ایران به هم بریزد و صدام از رسیدن به اهدافش ناکام ماند. با این چهار عملیات استعدادی در حدود نیروهای یک سپاه از سه سپاه بعثی مهندم شد و به همین میزان انواع تانک، نفربر، توپخانه و دستگاههای مهندسی و خودروهای دشمن نیز به غنیمت رزمندگان اسلام درآمد.
صدام همیشه از سال ۱۹۸۲ که این چهار عملیات بزرگ در آن صورت گرفت، با تلخی یاد میکرد و میگفت: «سال ۱۹۸۲ و تو چه دانی که چیست سال ۱۹۸۲؟» صدام با این تعبیر سعی میکرد دشواری شرایط این سال را بیان کند. علاوه بر نکات فوق، دستاوردهای چهار عملیات بزرگ سال دوم جنگ را میتوان این گونه برشمرد؛
الف) مشخص شدن برتری راهبرد نظامی ایران
ب) ابتکار عمل و تصمیم گیری های درست
پ) توسعه ثبات سیاسی و امنیتی در کشور
جنگ، اما پس از این چهار عملیات تداوم یافت، چون از سویی هنوز بخشهایی از خاک ایران در اشغال عراق بود و از سوی دیگر، صدام حسین همچنان در حال توسعه سازوبرگ نظامی برای تداوم تهاجم به ایران و عدم ظهور نشانههای واقعی و ظهور استراتژی پایان جنگ توس ارتش صدام بود. سردار علایی در جمع بندی فصل پنجم کتاب تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق با عنوان «ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر» درباره این مقطع مینویسند: پس از عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر تلاش چندانی برای پایان دادن به جنگ صورت نگرفت؛ نه عراق حاضر شد از تمامی سرزمینهای ایران عقبنشینی کند و معاهده ۱۹۷۵ را مبنایی بر ختم جنگ قرار دهد و نه ایران توانست بدون مشخص شدن آغازگر جنگ و آزادی تمامی سرزمینهای خود تن به آتشبس دهد و جنگ را از راه سیاسی و با دیپلماسی فعال به پایان ببرد. تصور ایران آن بود که رژیم عراق بر اثر ادامه جنگ، دوام نخواهد آورد. تصور رژیم بعثی عراق هم این بود که ایران نمیتواند پیروزیهای بزرگ نظامی خود را ادامه بدهد و مجبور خواهد شد تن به مذاکره بدهد و شرایط عراق را برای پایان دادن جنگ بپذیرد.
جنگ عمدتا در مرز و خاک عراق ادامه یافت، ولی هیچ یک از طرفین نتوانستند موازنه قوا را به گونهای به هم بزنند که تحولی اساسی در پایان جنگ صورت پذیرد. پیچیدگیهای جنگ افزایش یافت و تکیه ارتش عراق بر قدرت سلاح بیشتر شد. تلفات ایران نیز در هر عملیات نسبت به عملیات قبل افزایش مییافت. کمکهای تسلیحاتی و مالی کشورهایی همچون شوروی، فرانسه و ممالک عربی خلیج فارس به عراق افزایش یافت. آمریکا گرایش آشکارتری به عراق پیدا کرد. توان هوایی عراق توسعه یافت و جنگ آرام آرام از حوزه جبهههای زمینی به خلیج فارس کشیده شد. همچنین رژیم صدام به دنبال دستیابی به جنگ افزارهای جدید و سلاحهای مخربتر رفت.
قدرتهای جهانی و سازمانهای بین المللی هم برای پایان دادن به جنگ تحرک مؤثری از خود نشان ندادند. تولید نفت ایران و عراق و درآمدهای ناشی از آن، امکان ادامه جنگ فرسایسی را به طرفین میداد. با ادامه حملات عراق به کشتیها و نفتکشها و جزیره خارک، فکر مقابله به مثل در ایران آرام آرام شکل میگرفت. امام خمینی در این باره در جمع اعضای برگزارکننده مرام سومین سالگرد جنگ تحمیلی فرمودند: «خداوند نیاورد که مدت یک سال دیگر جنگ طول بکشد و ما باز هم هفته جنگ داشته باشیم. ما گرفتار چنگال گرگهایی هستیم که با تمام وجود در فکر نگه داشتن صدام هستند و به او کمک میکنند، ولی چنین آدمی که این قدر به کشور خودش و ایران و اسلام خیانت کرده است، نمیشود نگه داشت... پس ما باید آنچه در ایران میگذرد، منعکس و منتشر کنیم تا اولاً جنایات معلوم شود و ثانیاً کسانی که این جنایات را مرتکب شدهاند و از آن مهمتر، قدرتهایی که به این افراد قدرت دادهاند و آنها را تقویت کردهاند تا ما را بکوبند و به آنها ابزار جنگی مثل تانک، طیاره و موشک دادهاند و الان هم میدهد، باید به دنیا معرفی و اعلام کرد و فهماند اگر بخواهید به صدام بیش از این کمک کنید که منابع اقتصادی ما را بزند، رنگ نفت را نخواهید دید. امیدوارم این طور نشود و عمده جنایات این ابرقدرتهاست و همچنین فرانسه، ولی آن که از همه به ما بیشتر صدمه زده است، آمریکاست.»
دز رمستان سال ۱۳۶۲ عراق دومین خط لوله نفتی خود به ترکیه را احداث کرد تا خیالش از آسیب پذیری نسبت به صدور نفت تا حدود زیادی آسوده باشد. با این اقدام توسعه جنگ در خلیج فارس و حمله به تأسیسات نفتی ایران جزو راهبردهای اساسی عراق قرار گرفت.
عملیات خیبر نخستین تجربه گسترده آبی
سردار علایی در جمع بندی فصل ششم کتاب تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق با نام «تحول در تدبیر» مینویسد: قوای ایران دو عملیات خیبر و بدر را به منظور به دست گرفتن ابتکار عمل در جبهههای جنگ طرح ریزی کردند. عبور رزمندگان اسلام از منطقه آبگرفتگی هورالهویزه و همچنین حمله از طریق باتلاقهای مرزی ایران و عراق در استان خوزستان، دور جدیدی از تهاجمات ایران علیه ارتش بعثی را طی دو سال رقم زد؛ اما این دو عملیات نتوانست تغییر چشمگیر و مهمی در صحنه نبرد پدید آورد و نتیجه مهمی از این تحول در تدبیر نظامی حاصل نشد. نیروهای ایران نتوانستند مناطقی را که تصرف کرده بودند، نگه دارند و به همه اهداف خود دسترسی پیدا کنند و در نتیجه پیروزی بزرگ و سرنوشتسازی به دست آورند؛ بنابراین، میتوان گفت این دو عملیات از نظر نظامی و تاکتیکی ارزشمند بودند، ولی تأثیر چندانی در سرنوشت سیاسی جنگ از خود بر جای نگذاشتند.
حملات شیمیایی عراق در جبهههای جنگ از آغاز عملیات خیبر گسترش یافت و به عنوان یکی ابزارهای مؤثر ارتش عراق برای مقابله با پیشرویهای قوای ایران مورد استفاده قرار گرفت. این در حالی بود که ایران تجهیزات لازم و کافی برای دفاع در مقابل این سلاحها را در اختیار نداشت. سرعت تجهیز عراق به سلاحهای پیشرفته ساخت شوروی و فرانسه افزایش یافت و عراق سربازان بیشتری به جبههها اعزام کرد. همچنین جنگ علیه مناطق مسکونی دو کشور توسعه یافت و برای اولین بار در اواخر سال ۱۳۶۳، پایتختهای دو کشور هدف حمله موشکی قرار گرفت. عراق با گسترش دامنه جنگ به سمت مناطق مسکونی و همچنین استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی در جبهههای جنگ، به دنبال اثرگذاری بر روحیه ملی و افکارعمومی مردم ایران و تضعیف روحیه جنگاوری در رزمندگان اسلام و ایجاد فشار روحی و روانی بر رهبران سیاسی برای خاتمه جنگ بود.
عملیات خیبر، اولین حضور هاشمی به عنوان فرمانده جنگ (جانشین امام خمینی) در جبههها
ارتش عراق سعی میکرد با حمله به جزیره خارک و دیگر تأسیسات نفتی ایران، نظام اقتصادی پشتیبانی کننده ایران در جنگ را مختل کند. این نظام عمدتاً متکی بر درآمدهای صادرات نفت ایران بود. به این ترتیب عراق هم توان ایران را در تأمین نیازمندهای جنگ منهدم میکرد و هم ظرفیت ایران در تأمین نیازهای معیشتی مردم را محدود میساخت. عراق برای شکست نخوردن در جنگ به شدت تلاش میکرد؛ بنابراین در ساخت ۱۳۶۲ و ۱۳۶۳ تمرکز عراق بر افزایش قابلیتهای خود در استفاده از سلاحهای شیمیایی در جبهههای جنگ و نیز حمله به مراکز اقتصادی و مناطق مسکونی ایران قرار گرفت. ایران نیز متقابلاً به دنبال اجرای عملیات تعیین کننده بود تا بتواند با دست پر جنگ را به پایان برساند.
سردار علایی در جمع بندی فصل هفتم کتاب تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق با عنوان «تغییرات اساسی در شیوههای اداره جنگ» مینویسد: سال ۱۳۶۴ با جداسازی آمریکا از عراق در جریان مک فالرین و نیز اجرای عملیات فاو، سال موفقی برای ایران بود. فرماندهات ارتش عراق عملیات فاو را دشنه و خنجری در قلب رهبری عراق به شمار آوردند. پیروزی در عملیات فرصت سیاسی بزرگ برای ایران فراهم آورد. جمهوری اسلامی میتوانست با تکیه بر این پیروزی، پرچم صلح به دست گیرد و پیشنهادهای خود را برای پایان دادن به جنگ به مجامع بین المللی از جمله به شورای امنیت سازمان ملل ارائه کند. اما دستگاه سیاست خارجی ایران نتوانست از این فرصت طلایی استفاده کند و دولت عراق را در افکارعمومی و در محافل دیپلماتیک منفعل سازد.
پیروزی نظامی در عملیات فاو نشان داد تا طرح سیاسی برای پیروزی جنگ وجود نداشته باشد، موفقیت نظامی، هرچند هم بزرگ باشد، نمیتواند موجب خاتمه جنگ شود؛ مثلاً ایران میتوانست طرح صلحی به شورای امنیت سازمان ملل ارائه و پذیرش آن را از سوی عراق شرط عقب نشینی از فاو قرار دهد. این طرح میتوانست به این شرح تنظیم شود: ۱. آتش بس؛ ۲. پذیرش معاهده ۱۹۷۵ از سوی عراق؛ ۳. مبادله اسرا؛ ۴. تعیین متجاوز؛ ۵. عقب نشینی به مرزها بر اساس معاهده ۱۹۷۵ ظرف یک ماه؛ ۶. تعیین خسارت جنگ و مشخص کردن سازوکاری برای پرداخت آن از سوی عراق.
عملیات فاو، پیروزی بزرگ و فرصت طلایی برای بهره برداری سیاسی
در سال پنجم جنگ، عراق حمله به جزیره خارک و تأسیسات نفتی ایران را همچنان ادامه داد تا فشارهای زیادی بر ایران وارد آورد. ایران هم به منظور افزایش توان رزمی خود در جبهههای جنگ، دست به تشکیل سه نیروی زمینی، دریایی و هوایی در سپاه پاسداران زد و عزم خود را برای مقابله جدیتر با عراق نشان داد. با این اقدام، ساختار سپاه شکل نظامیتری به خود گرفت و از این پس ایران عملاً دو سازمان نظامی رسمی ارتش و سپاه را در اختیار داشت. از این سال به بعد هر یک از دو سازمان ارتش و سپاه با فرماندهی مستقل، عملیات مجزایی طرحریزی و اجرا کردند. البته به یکدیگر کمک نیز میکردند ولی هیچگاه تمام توان و ظرفیتها این دو سازمان برای اجرای اقدام مشترک به کار نرفت.
در این سال، برتری در جبهه های جنگ با ایران بود، ولی استعداد و ظرفیت جنگی عراق نسبت به ایران به طور فاحشی بیشتر شد. ایران تنها با ابتکار عمل و از طریق غافلگیری توانست برتری موضع خود نسبت به ارتش عراق را حفظ کند. در این سال به دنبال تلاش برای تأمین قطعات یدکی و جنگ افزارهای مورد نیاز، روابطی غیرمستقیم بین ایران و آمریکا برقرار شد. ایالات متحده که به دنبال رهاسازی اتباع گروگان گرفته شده خود در لبنان بود، سعی کرد با فروش اندک سلاح و قطعات یدکی موشکهای دفاع هوایی هاوک، با ایران ارتباط برقرار کند، به گونهای که بتواند در موضوع جنگ نیز تأثیرگذار باشد. در چنین شرایطی و در عین نیاز هر دو کشور به یکدیگر، ایران و آمریکا نسبت به هم اعتماد نداشتند و محتاطانه با هم رفتار میکردند.
سردار علایی در جمع بندی فصل هشتم کتاب تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق با عنوان «تشدید و توسعه جنگ» درباره مقطع نفسگیر این نبرد در سالهای ۱۳۶۵ و ۱۳۶۶ مینویسد: سالهای ۱۳۶۵ و ۱۳۶۶ از سالهای مهم و پرحادثه و سخت در دوران جنگ تحمیلی هستند. در این دوران، حجم حملات ارتش عراق به مناطق مسکونی، مراکز اقتصادی، تأسیسات و پایانههای نفتی و نفتکشهای حامل نفت ایران در خلیج فارس افزایش چشمگیری یافت. ایران در جنگ شهرها و نیز در جنگ نفتکشها مجبور به مقابله به مثل شد. ارتش عراق نیز برای اولین بار از سلاح شیمیایی علیه مردم غیرنظامی استفاده کرد.
ایران روزهای دشواری در این دو سال سپری کرد. مدیریت اقتصادی جنگ نیاز به درآمدهای فوری و ارزی داشت. افزایش عرضه نفت به ویژه توسط عربستان و کندی رشد تقاضا، موجب شد قیمت نفت در سرازیری قرار گیرد. قیمت هر بشکه نفت ایران برای فروش تا هر بشکه ۶ دلار هم رسید. علاوه بر این، خریداران شرایط خود را برای دریافت نفت ایران سخت کرده بودند و به دلیل ناامنی مراکز صادرات نفت ایران، از جمهوری اسلامی میخواستند نفت را در بندرهای مقصد تحویل آنها دهد. با کاهش درآمدهای نفتی، برنامه اقتصاد تدوین شده دولت در سال ۱۳۶۶ از حالت تعادل خارج شد و مشکلات کشور افزایش یافت.
در پاییز ۱۳۶۵ ماجرای مبادله سلاح و گروگان بین ایران و آمریکا افشا شد. از این تاریخ، فشار آمریکا بر ایران آرام آرام افزایش یافت و شرایط به ویژه در خلیج فارس به ضرر ایران تغییر کرد. عراق با استفاده از حمایت منطقهای کشورهای عربی و نیز پشتیبانی بین المللی به ویژه حمایت کشورهای فرانسه، شوروی و آمریکا به یک عمق استراتژیک سیاسی دست یافت و توانست مواضع خود را در مجامع بین المللی علیه ایران تقویت کند. حمایت اطلاعاتی آمریکا از عراق نیز توسعه یافت و مرحله جدیدی از ارسال سلاح به این کشور و توسعه ارتش آغاز شد.
هرچند قیمت نفت در این سالها کاهش یافت، خسارت ایران از تنزل قیمتهای نفت نسبت به عراق بیشتر بود. عراق به سرعت تمام زیرساختهای این کشور را در اختیار جنگ قرار داد و با افزایش بودجه نظامی، بخش عمدهای از توان مالی و تولید ناخالص ملی کشور را به جنگ اختصاص داد. با توسعه کمی و کیفی ارتش عراق، آرام آرام موازنه قوا در سطح استراتژیک به نفع عراق تغییر یافت. در چنین شرایطی ایران در پی اجرای یک عملیات بزرگ سرنوشتساز بود تا بتواند صحنه نظامی جنگ را به گونهای تغییر دهد و با فشار نظامی بر دولت عراق راهی برای پایان دادن به جنگ ضمن تأمین خواستهها و شرایط خود بیابد.
عملیات کربلای ۴ به این منظور طراحی شد که با ناکامی آن، در بخش دیگری از منطقه عملیاتی کربلای ۴، عملیات کربلای ۵ طرح ریزی و اجرا شد، اما این عملیات نیز که در محور شلمچه و در شرق بصره صورت گرفت، با وجود وارد کردن تلفات بسیار بر ارتش عراق و سرمایه گذاری عظیم ایران روی آن نتوانست به اهداف کامل خود دست یابد و انتظارات ایران را برآورده سازد. فتح فاو با این که نقطه عطف موفقیت ایران پس از فتح خرمشهر بود، موجب این تصور نیز شد که این پیروزی در عملیات کربلای ۴ و ۵ هم میتواند تکرار شود. به هر حال، تلاش ایران برای کسب یک امتیاز نظامی مؤثر جهت روی آوردن به مذاکرات سیاسی به منظور پایان جنگ، موفقیت تعیین کنندهای در پی نداشت؛ هرچند توانست توازن جنگ را مقطعی به نفع ایران تغییر دهد.
در چنین شرایطی امام خمینی معتقد بودند نباید به صدام مهلت داد و هر نوع آتش بس را فرصتی برای تجهیز ارتش صدام برای یک حمله گسترده به مردم ایران و عراق میدانستند. ایشان در ۲۵ فروردین ۱۳۶۶ به مناسبت نیمه شعبان در این باره فرمودند: «این حنایتکار... دائماً درصدد فرصت است برای اینکه خودش را بر همه منطقه تحمیل کند... ما باید هشیار باشیم و گول اینها را نخوریم و ماه رضمان را به این جنایتکار مهلت ندهیم که مجهز بشود و باز به شرارت خودش ادامه بدهد. این شخص الان در لب گودال است. لب گودال جهنم است... در امور راجع به اینکه جنگ را باید پایان داد، هیچ گوش ندهید. جنگ ممکن نیست پایان بپذیرد الّا به رفتن این حزب فاسد انشاءالله.... آنهایی که ما را دعوت میکنند به صلح و سازش، در محضر خدا هستند و جواب باید بدهند... ملت ایران توجه بکند که امروز، روزی است که باید مجهز بشود تا این جرثومه فساد را از بُن درآورد.»
به هر حال جنگ ادامه یافت و بر خسارات طرفین به ویژه در ابعاد انسانی به صورت جهش وار افزود. در پایان سال ۱۳۶۵، ایران آرام آرام مجبور شد نیروهای تهاجمی سپاه را در خطوط پدافندی به کار گیرد. بدین ترتیب، عملاً نیروی آزاد خود را از دست داد. ارتش عملاً قادر نبود پدافند در خطوط حساس دفاعی مانند فاو، شلمچه و... را بپذیرد و این امر موجب شد، سپاه بخشی از توان خود را در این خطوط به کار گیرد و توان خود را به جای برنامه ریزی برای تهاجم به مواضع ارتش متجاوز، به دفاع از مناطق تصرف شده اختصاص دهد. چنین شرایطی ایران را دچار همان مشکلی کرد که در ابتدای جنگ، ارتش عراق با آن مواجه شد و زنگ خطر را برای هشیاران به صدا درآورد.
درباره کتاب تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق
کتاب تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق در دو جلد به ابعاد مختلف جنگ، از ابتدای پیروزی انقلاب تا شروع تهاجم عراق، عملیات ها، جنگ شهرها، جنگ نفتکش ها، حملات شیمیایی عراق و... تا رویدادهای پایان جنگ می پردازد.
کتاب تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق که در چاپ اول با عنوان روند جنگ ایران و عراق به چاپ رسیده بود، با استقبال فراوان خوانندگان عزیز به ویژه رزمندگان دوران دفاع مقدس مواجه شد.
بازخوردهایی که از پیشکسوتان جهاد و شهادت، اساتید دانشگاه و نیز علاقه مندان به تحلیل وقایع جنگ تحمیلی دریافت شد، مشخص کرد در بعضی قسمت ها به توضیحات بیشتری نیاز است.
از سوی دیگر، با گذشت زمان، اطلاعات عادی و محرمانه بیشتری از دوران جنگ انتشار یافت که با استفاده از آنها محتوای کتاب کامل تر شد.
همچنین عکس های بیشتری در متن کتاب قرار گرفت تا بر شواهد تصویری بر مطالب کتاب افزوده شود.
این کتاب را از اینجا میتوانید تهیه نمایید.