بلا از آسمان، سیل روی زمین، ۸۰۰ روستا در محاصره سیل ویرانگر، راز به شهادت رساندن سلیمانی، دیدار رهبر انقلاب و رئیس جمهور با امیر قطر، رد صلاحیت ۹۰ نماینده مجلس برای مجلس بعدی، آسیبهای تأخیر در بیان واقعیت، سلام والیبال ایران به المپیک، پیشینه حمله نظامی به هواپیمای مسافری، ساز جدایی متحدان از واشنگتن، رشد تاریخی بورس، ادامه راه سلطانقابوس در سلطنت هیثمبنطارق، سهمیه بنزینی تاکسیها ناراضیها کدامند؟ و تجمعهای پراکنده در تهران و برخی شهرستانها، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه ۲۳ دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که نتیجه بررسی صلاحیتها و رد صلاحیت نود نماینده از چهره های شاخص مجلس کنونی و سیل در سیستان و بلوچستان از یک سو و دیدار رهبر انقلاب و رئیس جمهور با امیر قطر و آغاز فصل جدیدی در روابط دو کشور از سوی دیگر در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
توضیحات سردار سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران در مجلس شورای اسلامی، سخنان سید حسن نصرالله و تمجید از تاثیر سردار سلیمانی در جریان مقاومت و ادامه یادداشتها و گزارشهای مرتبط با سقوط هواپیمای اوکراینی از دیگر عناوین مورد توجه روزنامهها در صفحات نخست به شمار میرود.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
مهدی حسن زاده در یادداشت روز روزنامه خراسان با عنوان عبور بازار ارز از تکانه جنگ نوشت: اتفاقات تلخ یک هفته اخیر از جمله ترور شهید سپهبد قاسم سلیمانی و اشتباه هولناک در هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری در شرایطی به وقوع پیوست که اتفاقات مهمی زیر پوست بازار ارز رقم خورد. اتفاقاتی که نباید از نظر دور داشت. در حقیقت بازار ارز هفته گذشته عملا جنگ نظامی را به چشم دید. اگرچه نباید انتظار یک جنگ نظامی تمام عیار را داشت، ولی اقدام تروریستی دولت آمریکا در هدف قرار دادن سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی و سپس پاسخ موشکی ایران به این اقدام و موشک باران عملا سایهای از جنگ را بر سر منطقه انداخت. از «سایه جنگ» گفتیم! کلیدواژهای که طی سالهای اخیر بازار ارز را همواره تحت تاثیر خود قرار داده است. در سالهای دهه ۹۰ همواره تحریم و تهدید به جنگ بازار را با تلاطم رو به رو میکرد. نیازی به یادآوری نیست که هر کدام از این موارد که از زبان آمریکاییها مطرح میشد، چگونه بازار ارز را با تلاطم و جهش قیمتی مواجه میکرد. با این حال اتفاقی که ماههای اخیر و به صورت مشخص هفته گذشته رخ داد متفاوت بود. اقتصاد ایران عملا نه با تهدید به جنگ بلکه با شمهای از جنگ مستقیم و هدف قرار دادن فرمانده عالی رتبه خود مواجه شد و پنج روز بعد پاسخی کوبنده به پایگاه نظامی آمریکا در عراق داد.
این جا دیگر نه سایه جنگ و تهدید به جنگ بلکه عملا سطحی از جنگ نظامی رخ داده بود. با این حال بازار ارز با جهشی حدود هزار تومان مواجه و این جهش طی روزهای پنج شنبه و شنبه خنثی شد و قیمتها به محدوده قبل از اقدام تروریستی آمریکا بازگشت. علاوه بر این تهدید آمریکا به تحریمهای بیشتر و اعلام فهرستی از تحریمها به ویژه برای شرکتهای فولادی و معدنی که در بورس حاضر هستند، هیچ واکنش خاصی را در بر نداشت و شاخص کل بورس بار دیگر بدون توجه به این فهرست بلندبالای تحریمی به مسیر صعودی بازگشت. این در حالی است که بازار بورس پیش از این حتی در برابر تهدیدهای تحریمی بیشتر واکنش نشان میداد. باید پذیرفت که اگرچه انگاره تحریم و تهدید در سایه مشکلات ساختاری اقتصاد ایران، اثر منفی خود را برای شاخصهای اقتصادی کشور گذاشته است، اما در نهایت اقتصاد ایران به مرحلهای رسیده است که میداند تحریمها تاثیری بیشتر از این نخواهد داشت و به تدریج در حال تطبیق خود با شرایط تحریمی است. حتی فراتر از آن، اتفاقات ماههای گذشته و نگرانی امارات از تبعات جنگ با انصار ا... و عقب نشینی این کشور و گشایش نسبی ایجاد شده در نقل و انتقالات مالی فعالان اقتصادی کشورمان در امارات نشان داد که حتی قاطعیت در برابر تحریمها و تهدیدها میتواند برای اقتصاد کشور گشایش به همراه داشته باشد. هرچند در نهایت، بازسازی اقتصاد کشور و رفع مشکلات ساختاری که مانع از بهبود وضعیت معیشتی، ایجاد اشتغال و مهار تورم میشود، اصلیترین اولویتهای اقتصادی است که میتواند در سایه کم اثر شدن ابزارهای تحریمی و تهدیدی آمریکاییها به اقتصاد ایران کمک کند.
محمد کاظمی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد با عنوان استعفا و محاکمه و ... نوشت: این روزها از زمین وآسمان بر سرمان غمهای جانکاه میبارد، هنوز بر اثر ضایعه بزرگ شهادت سردار رشیدمان حاج قاسم سلیمانی آرام نشده بودیم که حدود ۶۰ نفر از هموطنان عزیز در جریان خاکسپاری این شهید در کرمان به دیار باقی شتافتند و هنوز درحال درک این مصیبت بودیم که در تصادف یک اتوبوس بازهم عده دیگری جان به جان آفرین دادند و ناگهان مصیبت بزرگتری از راه رسید و هواپیمای اوکراینی در آسمان کشورمان مورد اصابت قرار گرفت و ۱۷۶ نفر مسافر آنکه باز هم اکثرشان ایرانی بودند جان باختند تا حلقه مصیبتهایمان در این مقطع سخت و سیاه کامل شود و هوش از سرما برباید. حوادث همیشه هستند و در بسیاری از زمانها گریزی از آنها نیست چیزی که این روزها حوادث را برای ملت ایران تکاندهنده میکند و صبر و قرارشان را از بین میبرد اصابت موشک خودی به هواپیمای مسافربری و از آن بدتر کتمان حقیقت تا ۳ روز از صاحبان عزا یعنی ملت شریف ایران است اکنون همه ما متحیر هستیم که چگونه میشود با مردم سخن گفت؟ ما پیش از این هم در بسیاری از زمینهها دچار مشکلات و نابسامانیها و بی اعتمادیها بودیم ولی این موضوع اخیر واقعا غیرقابل تصور و توجیه است و هم اکنون مردم در بهت و سرگشتگی فرو رفتهاند و توان هضم آن را ندارند. چگونه مسوولان مرتبط ۳ روز این واقعیت را از ملت پوشاندهاند و در رسانهها که همه بی خیر بودهاند خلاف آن بارها گفته شد و حتی سکوت نکردند تا به موقع موضوع را به سمع ملت مظلوم برسانند! داغ این معنا از همه مصیبتهای پیش گفته بزرگتر و امکان رفع و رجوع آن بسیار سخت و شاید غیر قابل جبران باشد. با همه توضیحاتی که برخی مسوولان عنوان کردهاند هنوز ابهامات زیادی وجود دارد که باید دقیقا برای مردم تشریح شود والا وضع از همین هم که هست بدتر خواهد شد.
در راس همه ابهامات این معنا است که در شرایط جنگی پیش آمده چرا به هواپیماهای مسافربری اجازه پرواز دادهاند و چگونه یک هواپیمای معمولی با یک موشک اشتباه شده است. اگر میزان خطای انسانی در کشور ما تا به این حد بالا باشد چگونه میتوانیم همچنان به هواپیماهای دیگر اجازه نشست و برخاست دهیم؟ چه کسی، در چه سطحی این اشتباه فاحش را مرتکب شده است و بدتر از آن عامل یا عوامل اصلی کتمان این مصیبت بزرگ چه کسانی هستند و کی به مردم معرفی میشوند؟ به نظر میرسد اگر میزان خسارت معنوی این موضوع را فهمیده باشیم کمترین واکنش مسوولانه استعفای مرتبطین با ماجرا در هر سطح ممکن است. هرکس قصور یا تقصیری داشته است نه تنها باید استعفا دهد که علاوه بر پاسخگویی در برابر ملت باید محاکمه هم بشود، شاید آبی بر آتش حزن واندوه مردم باشد. در این ماجرا ثابت شد که بسیاری از روندها در کشورما غلط هستند و باید با قاطعیت و بهطور ریشهای اصلاح شوند. کسانی که سالهای متمادی در برابر تغییر و تحول مقاومت کردند امروز باید نتیجه کار خود را ببینند و گوششان در برابر نصحیتگویان دلسوز باز شود. وقتی راههای اطلاعرسانی محدود میشوند و روزنامهها و رسانهها برای هر کلمهای که مینویسند مواخذه شوند و کوچکترین اشتباهی منجر به توقیف مطبوعات میشود و خبرنگاران برای کسب خبر و اطلاعرسانی با انواع موانع روبهرو هستند باید هم انتظار چنین فجایعی را داشته باشیم. کاش شدت این مصیبت ما را به خود آورد و ساختار سیاسی ما تن به تغییرات و تحولات مثبت دهد و مردم احساس کنند که اگر این همه آماج تیرهای بلا قرار گرفتهاند حداقل همه به خود آمدهایم و میخواهیم بدیها را برطرف کنیم و کژیها را راست نماییم و بیاعتمادیها را برطرف و خودمحوریها را ریشهکن کنیم.
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان طی یادداشتی در شماره امروز این روزنامه درباره بازداشت کوتاه سفیر انگلیس در تجمعی مرتبط با یادبود جانباختگان سقوط هواپیمای اوکراینی نوشت: «راب مک ار»، سفیر انگلیس که در تجمع اعتراضی تعدادی از پادوهای کاسهلیس غرب حضور یافته و در حال سازماندهی عوامل خود بود و مخصوصاً روی شعار علیه شهید قاسم سلیمانی تاکید میکرد، از سوی نیروهای انتظامی بازداشت شد. سفیر انگلیس که میدانست دست به اقدام خطرناکی زده است به هنگام دستگیری از شدت ترس خودش را خیس کرد و در حالی که به محل دیگری بیرون از تجمع یادشده منتقل میشد بار دیگر خیس کردن او تکرار شد! اشاره به این ماجرای شرمآور برای تحقیر سفیر انگلیس نیست. او حقیرتر از آن است که به تحقیر بیشتر وی نیازی باشد. شرح ماجرا از شدت ترس و وحشت سفیر انگلیس به هنگام بازداشت خبر میدهد و سؤال این است که چرا از بازداشت خود تا این اندازه به وحشت افتاده بود که...؟! پاسخ را باید در ماموریت او برای مدیریت یک مشت سلبریتی علیه شهید قاسم سلیمانی دانست. تعدادی به اصطلاح هنرپیشه که بارها به کاسهلیسی حقیرانه آمریکا و انگلیس و اسرائیل رفتهاند و روی خون مطهر شهیدان به رقص و پایکوبی پرداختهاند و البته کسانی که به تصور سوگواری برای جانباختگان سقوط هواپیمای اوکراینی در جمع حاضر شده و بعد از پی بردن به هویت سلبریتیهای وطنفروش از معرکه پا پس کشیدهاند، حساب جداگانهای دارند.
دیروز آقای عراقچی، معاون محترم وزیر خارجه کشورمان در صفحه توئیتر خود و در پاسخ به اعتراض جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به بازداشت سفیر انگلستان نوشت؛ «او بازداشت نشده بود، اما در یک تجمع غیرقانونی به عنوان یک خارجی ناشناس دستگیر شد. وقتی پلیس به من اطلاع داد که مردی دستگیر شده است و ادعا میکند که سفیر انگلیس است، من گفتم غیرممکن است! فقط پس از مکالمه تلفنیام با او، با بهتزدگی زیادی شناختم که خود اوست. پانزده دقیقه بعد او آزاد شده بود». این واکنش در حالی است که سفیر انگلیس از وحشت افشای ماموریت خرابکارانهای که درپی انجام آن بوده خودش را خیس کرده است! سفیر در میان جمعی که اولاً علیه نظام اسلامی تجمع کرده و ثانیاً از پادوهای شناختهشده سفارت انگلیس بودهاند چه میکرده است؟! آیا کمترین واکنش در قبال این اقدام ضدامنیتی وی اخراج از کشور نیست؟!
بند یک از ماده ۳۲ کنوانسیون وین تصریح میکند؛ «دولت میزبان میتواند در هر زمان به دولت فرستنده (سفیر و کارکنان سفارت) اطلاع دهد که یکی از مأموران کنسولی را شخصی نامطلوب میداند یا هر یک از کارکنان دیگر کنسولی را غیرقابل قبول میشمارد. در این صورت دولت فرستنده حسب مورد شخص مورد نظر را فرا خوانده یا به مأموریت او در آن پست کنسولی پایان میدهد».
گفتنی است در بند ۴ همان ماده آمده است که در موارد مذکور در بندهای یک و ۳ ماده یادشده دولت میزبان ملزم به ارائه دلایل تصمیم خود نیز نمیباشد.
سفیر انگلیس علاوه بر اقدام علیه امنیت کشور که به تنهایی یک اقدام مجرمانه است، به اراده چند ده میلیون از مردم ایران و ملتهای دیگر که به تجلیل از شهید قاسم سلیمانی آمده بودند، هم اهانت آشکار کرده است و چنانچه با تحقیر از ایران اخراج نشود، روباه پیر زمینه را برای انجام اقدامات خباثتآمیز دیگر مساعد تشخیص خواهد داد!