نیمنگاهی به سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر نشان میدهد، مهمترین تولیدکنندگان سینمای ایران طی چند دهه اخیر، اکنون کمترین سهم را از تولید فیلم سینمایی در اختیار دارند و جای خود را به نهادهایی دادهاند که مطالبات غیرسینماییشان را با خود به سینما آوردهاند؛ رویکردی که تداومش ثلمهای جدی در مسیر تولید آثار دارای کارکردهای فراتر از بهره برداری تجاریِ صرف برای سینمای ایران وارد میکند.
به گزارش «تابناک»؛ سینمای ایران در سالهای پس از انقلاب اسلامی، دو کانون عمده تولید داشت: بنیاد سینمایی فارابی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی. قریب به اتفاق فیلمسازان صاحب نام سینمای ایران با یکی یا هر دو این نهادها در مقاطعی همکاری داشتهاند و بسیاری از فیلمهای مهم تاریخ سینمای ایران در چند دهه اخیر، محصول همکاری میان چنین همکاری بوده است.
پس از توسعه بخش خصوصی در سینمای ایران و به خصوص در دوران سینمای دیجیتال، سهم این دو مجموعه به عنوان جریان اصلی تولید کاهش یافت اما همچنان نقش محسوسی در مسیر تولید داشتند و بسیاری از فیلمهای مهم که جذابیت تجاری برای بخش خصوصی نداشتند و از ارزش هنری و فنی بالایی برخوردار بودند، تولید شدند. بسیاری از فیلمسازان صاحب سبک چه در دوران نگاتیو و چه در دوران دیجیتال، اساساً با این مجموعهها ظهور و بروز یافته و شماری از آثار برجستهشان را خلق کردهاند.
همزمان با فعال شدن مجموعههای تازه در عرصه تولید طی یک دهه اخیر، این دو مجموعه آهسته و پیوسته پا را از تولید بیرون کشیدند و نقش حداقلی یافتند. تولیدات محدود مستقیم و مشارکت در تولید فیلمهای سینمایی در سالهای اخیر تداوم داشته؛ اما دیگر خبری از سرمایه گذاری کامل در فیلمها و تعلق شماری از آثار به نمایش درآمده در هر دوره از جشنواره فیلم فجر به این دو مجموعه نیست.
شاید کمترین سهم از تولید این دو مجموعه را در سال جاری شاهد بودیم و هر مجموعه دلیل خاص خود را داشت. حوزه هنری در سالهای اخیر تمرکز عمده خود را بر تجمیع سالنهای سینمایی با افزودن سالهای بنیاد مستضعفان به مجموعه خود و بازسازی و نوسازی این سالنها گذاشته و در واقع کوشش کرده زیرساخت خود را توسعه دهد؛ هرچند این توسعه ظرفیت باعث نشده حوزه هنری به قدرت اول در پخش اول تبدیل شود که «تابناک» در گزارشی مجزا به علل آن خواهد پرداخت.
بنیاد سینمایی فارابی نیز با چالشهای دیگری نظیر پرداخت کلان به برخی پروژهها نظیر فیلم رستاخیز مواجه شد و بازسازی مجموعه این بنیاد نیز رخ داد و تلاش کرد منابع خود را عمدتاً در قالب «وام» به برخی پروژهها تا سقف معمولاً نیم میلیارد تومان اختصاص دهد. نتیجه این وضعیت اینکه فارابی در شماری از پروژهها در حد «وام» یا «کمک» مشارکت کرده اما در عمل همچون حوزه هنری، دستش از تولید یک فیلم که سهامدار صد در صدی این مجموعه باشد، خالی مانده است.
البته اطلاعات «تابناک» حکایت از آن دارد که فارابی چند پروژه را با فیلمسازان پیش برده که هنوز به تولید نرسیده اما انتظار هم از این مجموعه و هم از مجموعه حوزه هنری، تاثیرگذاری جدی تر در حوزه تولید، آن هم در این دوران است که تولید فیلم سینمایی به شدت پرهزینه شده و بسیاری از فیلمسازان پرسابقه ایران، توان تولید فیلم سینمایی را با این هزینهها ندارند و شاهد افت کیفی بسیاری از تولیدات به واسطه محدودیت منابع و به تبع آن، کاهش اجتناب ناپذیر زمان تولید فیلمهای سینمایی است.
با این حال تداوم این وضعیت، آن هم در این دوران که شرایط اقتصادی مسیر تولید در سینمای ایران را پیچیدهتر از هر زمان ساخته قابل پذیرش نیست و انتظار میرود این مجموعهها، نه تنها منابعشان را در حوزه تولید فعال کنند، بلکه با جذب منابع تازه، زمینه ساخت فیلمهای باکیفیت را حذف کنند. فرصت کافی فراهم است تا بسیاری از فیلمسازان مطرح سینمای ایران که در سالهای پیشین همکاری نزدیکی با این دو مجموعه داشتند، همکاری تازهای با این مجموعه داشته باشند و حاصل آن را در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر تماشا کنیم.