فرض کنید به جای آمریکا و فرانسه و آلمان و ایتالیا و اتریش، ایران محموله ماسک و تجهیزات پزشکی کشوری دیگر را میربود یا در ایران به جای آمریکا و انگلیس، پزشکان و پرستارانی که به کمبود تجهیزات اعتراض میکردند اخراج میشدند یا در ایران به جای آمریکا، پرستار فداکاری به علت نداشتن تجهیزات حفاظتی بهتر از کیسه زباله جان می سپرد و مقامات حکومتی به کادر درمان توصیه میکردند به جای ماسک از دستمال و روسری استفاده کنند!
فرض کنید مقامات ما به جای مقامات آنها جلوی دوربینها با همه دست می دادند و معضل کرونا را بی اهمیت میپنداشتند یا در ایران صفهای کیلومتری برای دریافت غذای خیریه تشکیل می شد! فرض کنید خدای نکرده راهروهای بیمارستانهای ما به جای بیمارستانهای آنها مملو از بیماران یا اجساد رها شده بود! اصلا فرض کنید خدای نکرده ایران به جای همه آن کشورها صدر جدول مبتلایان و متوفایان کرونا را داشت.
خوب می دانیم که روی دادن فقط یکی از موارد بالا در ایران اسلامی کافی بود تا برای روزها و هفته ها، ایران و ایرانی تحقیر و تمسخر و سرزنش شود. تنها یک قلم از هزارانش این بود که دوباره جار بزنند که شعار مرگ بر آمریکا به خودتان برگشته! اما به لطف خدای بزرگ و به همت و درایت همه ایرانیان، هیچ یک از این اتفاقات نیفتاده است.
کاش هرگز در کشورهای اروپایی و آمریکایی تحریم کننده ما هم اتفاق نمیافتاد، ولی لااقل خوبی اش این است که آنها دیگر نگران جنگ ناجوانمردانه تبلیغاتی و رسانهای نیستند، چون پیچ این یکی دست خودشان است.
حالا به عکس این داستان نگاه کنید: اگر به جای ایران در یکی از آن کشورها، ظرف دو هفته به ۱۰۰ هزار زندانی مرخصی داده میشد و ۱۰ هزار نفر عفو میشدند! چه اتفاقی میافتاد؟ اگر دهها هزار نیروی جهادی و بسیجی شب و روز به ضدعفونی کردن شهرها، تولید تجهیزات محافظتی، کفن و دفن فوت شدگان و کمک به سالمندان و خدمت به بیماران کرونایی مشغول می شدند، چه؟ اگر مردمانشان در حماسهای تاریخی، یک سنت چندهزار ساله همانند روز طبیعت را ترک می کردند و خیابانها و بوستانهای خالی از جمعیت را به نمایش میگذاشتند، چه؟
حتما میپرسید چه اتفاقی افتاده است؟! مگر غرب منبع همه خوبیها و پیشرفتها و خوشبختیها و ایران منبع همه بدیها و عقب ماندگیها و بدبختیها نبود؛ پس چرا روزگار اینگونه دگرگون شده است؟! مطمئن باشید هیچ اتفاق جدید و استثنایی رخ نداده و هیچ واقعیت بیرونی تغییر نکرده است. فقط با ظهور یک موجود رعب آور، ولی خارق العاده، ناگهان سانسور به پایان رسیده و اکنون جهان میتواند حقایقی را که مدت زمان مدیدی از او پنهان شده یا وارونه جلوه داده شده ببیند. میتواند عیار واقعی حکومتهایی که در ۴۱ سال، انواع بحرانها را به ما تحمیل کردند در برابر اولین بحران واقعی پیش رویشان نظاره کند.
چه کسی فکر میکرد پدیدهای در جهان ظهور کند که در ورای همه رسانه ها، همه شبکههای ماهواره ای، همه سایتهای اینترنتی و همه شبکههای اجتماعی، پرده از حقایق کنار زند؟ یک ذره میکرونی که واقعیتهای جهان امروز را بدون تفسیرهای فریبنده و خوانشهای دروغین، منعکس سازد؟ چه کسی فکر میکرد معجزه رسانهای خلق شود که همچون عصای موسی، بساط ساحران رسانهای جهان را این گونه براندازد؟ فیلترشکنی که همه فیلترشکنهای پیش از خود را ببلعد و تصویر بدون سانسور جهان امروز را به نمایش بگذارد؟
اکنون این اتفاق افتاده است؛ اژدهای رسانه ها و پادشاه فیلترشکنها ظهور کرده است. کرونا ویروس جهان را درمینوردد تا با در هم شکستن کاخهای پوشالین و تصویرهای دروغین، ویرانههایی بر جای گذارد که نمایی از واقعیت است. بلای کرونا، شبیه همه مصائب دیگر سخت است و جانکاه، جانگداز است و ملال افزا. اما در پس همه این تلخی ها، درسهایی شیرین دارد: آموزههایی از حقیقت.
صهیونیسم رسانهای دهها سال است که تصویر یک آرمانشهر غربی را در اذهان جهانی می سازد؛ بهشتی که تنها شرط رسیدن به آن، کرنش در برابر نظام بین المللی و اعتقادی لیبرال به رهبری آمریکاست. آن سوی این آرمانشهر اما یک ویرانشهر است، سهم کشورهای متمرّدی چون ایران!
شاید تنها کرونا ویروس میتوانست بر این امپراتوری افسانهای غلبه کند. امپراتوری رسانهای که با صرف هزاران میلیارد دلار، فضای مجازی و رسانهای دنیا را به صحنه تاخت و تاز خود بدل کرده و این گونه بی رقیب به تسخیر و کنترل افکار عمومی جهان میپردازد.