امام هشتم شیعیان حضرت علی بن موسی الرضا (ع) روز یازدهم ذیقعده سال ۱۴۸ هـ. ق در مدینه دیده به جهان گشود. دوران امامت آن حضرت ۲۰ سال بود که با سه تن از حکمرانان مستبدّ عباسی، یعنی هارون، امین و مأمون معاصر بود. ایشان علاوه بر رویکرد مداراگونهای که برای حفظ تشیع در پیش گرفت، در سبک زندگی نیز درسهای فراوانی برای شیعیان بر جای گذاشت.
به گزارش «تابناک»؛ امامان پاک ما در میان مردم و با مردم میزیستند و عملا به مردم درس زندگی و پاکی و فضیلت میآموختند. آنان الگو و سرمشق دیگران بودند و با آنکه مقام رفیع امامت آنان را از مردم ممتاز میساخت و برگزیده خدا و حجت او در زمین بودند در عین حال در جامعه حریمی نمیگرفتند و خود را از مردم جدا نمیکردند و به روش جباران انحصار و اختصاصی برای خود قائل نمیشدند و هرگز مردم را به بردگی و پستی نمیکشاندند و تحقیر نمیکردند... .
«ابراهیم بن عباس» میگوید: «هیچگاه ندیدم که امام رضا علیه السلام در سخن بر کسی جفا ورزد، و نیز ندیدم که سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع کند. هرگز نیازمندی را که میتوانست نیازش را بر آورده سازد رد نمیکرد. در حضور دیگری پایش را دراز نمیفرمود. هرگز ندیدم به کسی از خدمتکاران و غلامانشان بدگوئی کند. خنده او قهقهه نبود بلکه تبسم بود. چون سفره غذا به میان میآمد همه افراد خانه حتی دربان و مهتر را نیز بر سفره خویش مینشاند و آنان همراه با امام غذا میخوردند. شبها کم میخوابید و بیشتر بیدار بود، و بسیاری از شبها تا صبح بیدار میماند و به عبادت میگذراند، بسیار روزه میداشت و روزه سه روز در هر ماه را ترک نمیکرد [۱]، کار خیر و انفاق پنهان بسیار داشت، وبیشتر در شبهای تاریک مخفیانه به فقرا کمک میکرد. [۲]
«محمد بن ابی عباد» میگوید:فرش آن حضرت در تابستان حصیر و در زمستان پلاسی بود لباس او-در خانه-درشت و خشن بود، اما هنگامیکه در مجالس عمومی شرکت میکرد (لباسهای خوب و متعارف میپوشید) و خود را میآراست. [۳]شبی امام میهمان داشت، در میان صحبت چراغ نقصی پیدا کرد، میهمان امام دست پیش آورد تا چراغ را درست کند، امام نگذاشت و خود این کار را انجام داد و فرمود:ما گروهی هستیم که میهمانان خود را بکار نمیگیریم. [۴]یکبار شخصی که امام را نمیشناخت در حمام از امام خواست تا او را کیسه بکشد، امام علیه السلام پذیرفت و مشغول شد، دیگران امام را بدان شخص معرفی کردند، و او با شرمندگی به عذرخواهی پرداخت، ولی امام بی توجه به عذر خواهی او همچنان او را کیسه میکشید و او را دلداری میداد که طوری نشده است. [۵]شخصی به امام عرض کرد:به خدا سوگند هیچکس در روی زمین از جهت برتری و شرافت پدران به شما نمیرسد.
امام فرمود: تقوی به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگارآنان را بزرگوار ساخت. [۶]
مردی از اهالی بلخ می گوید:در سفر خراسان با امام رضا علیه السلام همراه بودم،روزی سفره گسترده بودند و امام همه ی خدمتگزاران و غلامان حتی سیاهان را بر آن سفره نشاند تا همراه او غذا بخورند.
من به امام عرض کردم: فدایتان شوم. بهتر است اینان بر سفره یی جداگانه بنشینند. فرمود: ساکت باش، پروردگار همه یکی است، پدر و مادر همه یکی است، و پاداش هم باعمال است. [۷]«یاسر» خادم امام میگوید:امام رضا علیه السلام به ما فرموده بود اگر بالای سرتان ایستادم (و شما را برای کاری طلبیدم) و شما به غذا خوردن مشغول بودید برنخیزید تا غذایتان تمام شود. بهمین جهت بسیار اتفاق میافتاد که امام ما را صدا میکرد، و در پاسخ او میگفتند به غذا خوردن مشغولند و آن گرامی میفرمود بگذارید غذایشان تمام شود. [۸]یک بار غریبی خدمت امام رسید و سلام کرد و گفت:من از دوستداران شما و پدران و اجدادتان هستم، از حج باز گشته ام و خرجی راه تمام کرده ام، اگر مایلید مبلغی به من مرحمت کنید تا خود را بوطنم برسانم، و در آنجا از جانب شما معادل همان مبلغ را به مستمندان صدقه خواهم داد، زیرا من در شهر خویش فقیر نیستم و اینک در سفر نیازمند مانده ام.
امام برخاست و به اطاقی دیگر رفت، و دویست دینار آورد و از بالای در دست خویش را فراز آورد، و آن شخص را خواند و فرمود:این دویست دینار را بگیر و توشهی راه کن، و به آن تبرک بجوی، و لازم نیست که از جانب من معادل آن صدقه بدهی... .
آن شخص دینارها را گرفت و رفت،امام از آن اطاق به جای اول بازگشت،از ایشان پرسیدند چرا چنین کردید که شما را هنگام گرفتن دینارها نبیند؟
فرمود:تا شرمندگی نیاز و سؤال را در او نبینم... [۹] امامان معصوم و گرامی ما در تربیت پیروان و راهنمائی ایشان تنها به گفتار اکتفا نمیکردند، و در مورد اعمال آنان توجه و مراقبت ویژه یی مبذول میداشتند، و در مسیر زندگی اشتباهاتشان را گوشزد میفرمودند تا هم آنان از بیراهه به راه آیند، و هم دیگران و آیندگان بیاموزند.
«سلیمان جعفری» از یاران امام رضا علیه السلام میگوید: برای برخی کارها خدمت امام بودم، چون کارم انجام شد خواستم مرخص شوم، امام فرمود: امشب نزد ما بمان.
همراه امام به خانهی او رفتم، هنگام غروب بود، غلامان حضرت مشغول بنایی بودند امام در میان آنها غریبه یی دید، پرسید: این کیست؟ عرض کردند:به ما کمک میکند و به او چیزی خواهیم داد.
فرمود: مزدش را تعیین کرده اید؟
گفتند: نه! هر چه بدهیم میپذیرد.
امام بر آشفت و خشمگین شد. من به حضرت عرض کردم: فدایتان شوم خود را ناراحت نکنید...
فرمود:من بارها به اینها گفته ام که هیچکس را برای کاری نیاورید مگر آنکه قبلا مزدش را تعیین کنید و قرار داد ببندید. کسی که بدون قرار داد و تعیین مزد کاری انجام دهد اگر سه برابر مزدش را بدهی باز گمان میکند مزدش را کم داده یی، ولی اگر قرار داد ببندی و به مقدار معین شده بپردازی از تو خشنود خواهد بود که طبق قرار عمل کرده یی، و در اینصورت اگر بیش از مقدار تعیین شده چیزی به او بدهی هر چند کم و ناچیز باشد میفهمد که بیشتر پرداخته یی و سپاسگزار خواهد بود. [۱۰]«احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی» که از بزرگان اصحاب امام رضا علیه السلام محسوب میشود نقل میکند. من با سه تن دیگر از یاران امام خدمتش شرفیاب شدیم، و ساعتی نزد امام نشستیم، چون خواستیم بازگردیم امام به من فرمود:ای احمد! تو بنشین. همراهان من رفتند و من خدمت امام ماندم، و سؤالاتی داشتم بعرض رساندم و امام پاسخ میفرمودند، تا پاسی از شب گذشت، خواستم مرخص شوم، فرمود: میروی یا نزد ما میمانی؟
عرض کردم: هر چه شما بفرمائید، اگر بفرمائید بمان میمانم و اگر بفرمائید برو میروم.
فرمود:بمان، و این هم رختخواب (و به لحافی اشاره فرمود). آن گاه امام برخاست و به اطاق خود رفت. من از شوق به سجده افتادم و گفتم: سپاس خدای را که حجت خدا و وارث علوم پیامبران در میان ما چند نفر که خدمتش شرفیاب شدیم تا این حد به من محبت فرمود.
هنوز در سجده بودم که متوجه شدم امام به اطاق من باز گشته است، برخاستم. حضرت دست مرا گرفت و فشرد و فرمود:ای احمد! امیر مؤمنان علیه السلام به عیادت «صعصعة بن صوحان» (که از یاران ویژهی آن حضرت بود) رفت، و، چون خواست برخیزد فرمود: «ای صعصعه! از اینکه به عیادت تو آمده ام به برادران خود افتخار مکن-عیادت من باعث نشود که خود را از آنان برتر بدانی-از خدا بترس و پرهیزگار باش، برای خدا تواضع و فروتنی کن خدا ترا رفعت میبخشد» [۱۱]امام علیه السلام با این عمل و سخن خویش هشدار داده است که هیچ عاملی جای خود سازی و تربیت نفس و عمل صالح را نمیگیرد، و به هیچ امتیازی نباید مغرور شد، حتی نزدیکی به امام و عنایت و لطف آن بزرگوار نیز نباید وسیلهی فخر و مباهات و احساس برتری بر دیگران گردد.
[۱]گویا منظور روزه پنجشنبه اول ماه و چهارشنبه وسط ماه و پنجشنبه آخر ماه است که پیشوایان معصوم فرمودهاند کسی که اضافه بر روزه ماه مبارک رمضان در هر ماه این سه روز را روزه بگیرد مانند آن است که همه سال روزه باشد.
[۲]اعلام الوری ص ۳۱۴
[۳]اعلام الوری ص ۳۱۵
[۴]کافی ج ۶ ص ۲۸۳
[۵]مناقب ج ۴ ص ۳۶۲
[۶]عیون اخبار الرضا ج ۲ ص ۱۷۴
[۷]کافی ج ۸ ص ۲۳۰
[۸]کافی ج ۶ ص ۲۹۸
[۹]مناقب ج ۴ ص ۳۶۰
[۱۰]کافی ج ۵ ص ۲۸۸
[۱۱]معجم رجال الحدیث ج ۲ ص ۲۳۷- رجال کشی ص ۵۸۸