بیش از چهار دهه از انقلاب شکوهمند کشور عزیزمان گذشته است. در تمامی ادوار گذشته دولت ها از شاخص های مختلفی برای انتخاب مدیران خود استفاده کردهاند. اما توجه به شاخص جوانی کمتر در دولت ها مورد توجه روسای جمهور و مدیران ارشدشان قرار گرفته است تا جایی که بکارگیری مدیران جوان کمتر از 2% بوده است.
شعار جوان گرایی و استفاده از نیرو های جوان همواره یکی از برنامههای روسای جمهور در سالهای بعد از انقلاب بوده اما در عمل این امر اتفاق نیفتاده است
جوانان سرمایههای اصلی هر کشوری محسوب میشوند، از همین رو مدیریت امور جوانان و جوانگرایی همواره دغدغه دولتها بوده است و مشارکت جوانان در توسعه کشور از جمله مباحث مورد علاقه برخی صاحبنظران است.
نکته جالب توجه اینکه مدیرانی که خود در روزگاری، قرار گرفتن در مناصب مدیریتی را از جوانی آغاز کردهاند اکنون از سپردن مناصب مدیریتی به جوانان، سرباز می زنند و خود را وارث میزهای مدیریتی کشور میدانند.
مدیرانی که در سالهای مختلف و در دولت های گذشته از آنها استفاده شده، بدنبال سهم خواهی از نظام بوده و نه تنها خود را وامدار کشور و خدمتگذار مردم عزیزمان نمیدانند بلکه پاک فراموش کرده اند میز مدیریتی که پشت آن نشسته اند صرفا برای خدمت به مردمی است که برای این انقلاب خون داده اند و از همه چیز خود گذشته اند. این دسته از مدیران بنا به دلایل متعدد، دیگر انگیزه لازم برای تحرک، ریسک پذیری و پویایی را ندارند و همین علت باعث شده تا کار کشور به اینجا برسد که رسیده است. در واقع در این مقطع حساس، مدیرناکارآمد و پر مدعا نه تنها قدمی در جهت اصلاح شاخص های اصلی (فرهنگی،اقتصادی ، اجتماعی )کشور بر نمیدارد بلکه چوب لای چرخ گذاشته و یأس و ناامیدی را در بدنه جوان کشور تزریق می کند و همه مردم شاهد این مدعا هستند که به دلیل ضعف در گردش مدیریتی همواره پست های مدیریتی میان این افراد تقسیم می شود.
«جک زنگر» که برای مجله کسب و کار هاروارد (HBR) تحقیق و پژوهش می کند ، با بررسی عملکرد سازمان ها و شرکت های موفق اقتصادی اعلام نمود که 44 درصد از کارآمدترین رهبران و مدیران موفق دنیا از جوانان هستند و آنها با انجام دقیق و صحیح فعالیت ها دو شاخصه «کارآمدی و اثرگذاری »را دارا هستند. در این برهه از اداره کشور با آسیب های متعدد اقتصادی و اجتماعی که در کشور می بینیم شاخص های کارآمدی و اثر گذاری لازمه تدبیر امورات کشور است.
چند سالی تجربه کار بعنوان معاون منابع انسانی یکی از بانکهای خصوصی کشور را داشتم. این بانک به دلیل جوان بودن نیروی انسانی با بکارگیری روسای شعب بازنشسته سایر بانکها شروع به کار کرده بود. سرانه منابع شعب این بانک بسیار پایین بود، اغلب شعب تسهیلات پرداخت نمی کردند. از روش های سنتی برای جذب مشتری استفاده می شد و به طور خلاصه، این بانک، از نظر شاخصهای کارآمدی و اثربخشی در وضعیت نا مناسبی قرار داشت.
برای حل مشکل باید روح تازه ای به بدنه بانک تزریق می شد. جانشین پروری در دستور کار قرار گرفت، آموزش کارکنان جوان آغاز شد، پروژه استعداد یابی و مدیریت استعدادها استارت خورد. جوانان با انگیزه و با استعداد که مسیر رشد خود را ارتقاء بانک می دانستند شناسایی شدند. با توسعه حرفهای جوانها، چند رییس شعبه و معاون شعبه قدیمی جای خود را به جوانان دادند. این تغییرات در انتصاب نیروهای جوان انقلابی در بانک بوجود آورد. رقابت در بین شعب شکل گرفت باعث پیشرفت بانک شد. اکنون بخش قابل توجهی از مدیران شعب این بانک را جوان هایی تشکیل میدهند که با قدرت تحلیل و مهارت خود شاخص های عملکردی بانک را بهبود بخشیدند.
همچنین یاد دارم در یکی از شرکت های توزیع و پخش به عنوان معاون منابع انسانی مشغول بکار شدم. این شرکت برندهای بسیار زیادی را در سطح کشور توزیع می کرد. مدیر عامل این شرکت، جوان پرانگیزهای بود با ویژگی های شخصیتی منحصر به فرد، پرانرژی، نوگرا و توسعه طلب. موازی با این شرکت پدر این مدیر عامل، شرکتی با فعالیت مشابه را از سال های دور مدیریت می کرد. آنچه که در عمل اتفاق افتاد موفقیت شرکت پسر جوان در کمتر از 6 ماه و پیشی گرفتن در عرصه رقابت از پدری بود که سال ها روش کار را به فرزند آموخته بود.
دارن هاردی در کتاب اثر مرکب می نویسد هیچ کس قصد چاق شدن، ورشکسته شدن و یا طلاق گرفتن را ندارد، معمولا این ها عواقب و نتایج انتخاب های بد و کوچک ما هستند.
امروز کشور به مدیرانی نیازمند است که برای تصمیم گیری، بتوانند ریسک پذیر باشند. در شرایط تحریم، مدیران با سن بالا که توان ریسک پذیری ندارند تعصبات به گذشته و فرآیندها و موفقیتهای مقطعی گذشته خود دارند و از خلاقیت لازم برای حل مسائل کلان کشور برخوردار نمی باشند، جایگاهی ندارند و باید جای خود را به مدیران جوان کارآمد بدهند. محدود شدن حلقه مدیریت به یکسری افراد باعث می شود تا ایده ها و تفکرات جدید کمتر در برنامه های اجرایی دیده شود.
مدیران جوان کارآمد باید با اقدام عملی بر اساس الگوی ریسک پذیری و خلاقیت تصمیمات قاطع گرفته، از پیچیدگی کارها کاسته و با ایجاد چابکی در فرآیندها، برای این مقطع زمانی در اداره کشور و سازمان تحت مدیریت خود نقش آفرین باشند.
نسل جوان با استفاده از ابزارهای خدادادی خود نظیر خلاقیت و نیروی مضاعف میتواند موتور محرک افزایش مشارکت اجتماعی باشد. در صورت ورود این قشر از جامعه به عرصههای مختلف مدیریتی، میتوان شاهد بهبود شرایط کشور در شاخصهای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بود.
همانطور که رهبر معظم انقلاب، دولت جوان حزباللّهی را علاج مشکلات کشور دانستند و فرمودند: «طبیعت جوان با عناصری همچون امید، ابتکار، صراحت، خطرپذیری و خستگی ناپذیری همراه است که همه این عناصر برای اداره جامعه، ضروری و ذیقیمت هستند و برخی از مشکلات کنونی هم ناشی از فقدان برخی از این عناصر است» باید دولت سیزدهم نیز درهای مدیریت و حکمرانی کشور را به روی مدیران جوان کارآمد و با انگیزه باز کند و با باور توانمندی و تخصص جوانان و سپردن مدیریت به آنها از افکار و ایده های تازه برای پیشبرد امور استفاده کند و اداره کشور را به این نسل بسپارد تا شاهد شکوفایی و سربلندی ایران اسلامی عزیزمان باشیم.
* کارشناس ارشد مدیریت منابع انسانی