در این مصاحبه حدودا دو ساعته با او، درباره مسائل مختلف از سیاست داخلی، سیاست خارجی گرفته تا چالش های مهم دولت ابراهیم رئیسی به بحث و گفت و گو نشستیم. سلیمی نمین هجمه ها به دولت رئیسی را زودهنگام میداند و معتقد است که باید به هر دولتی فرصت داد که توانایی های خود را نشان دهد.
او اقدام امیرعبداللهیان وزیر خارجه رئیسی در نشست بغداد و ایستادن کنار سران کشورها را نشان دهنده اقتدار ایران می داند. این چهره سیاسی اصولگرا در عین حال به رسانههای خبری خارج از کشور انتقادات تندی وارد می کند و آنها را کم سواد می داند چراکه صرفا نمی توانند هیچ توفیقی را در ایران ببینند.
او میگوید برخلاف آنچه که گفته میشود به هیچ وجه آقای رئیسی آن دیدگاه جریان تند پایداری را در ارتباط با سیاست خارجی و برجام ندارد و رئیس دولت، بارها، مواضع خودش را در این زمینه اعلام کرده است.
بخشی از مصاحبه خبرآنلاین با عباس سلیمی نمین از چهره های سیاسی اصولگرا را میخوانید؛
***********
*آقای سلیمی نمین! پیش بینی خوش بینانه و بد بینانه شما در ابتدای کار از دولت آقای رئیسی چیست؟
در ابتدای کار باید یک فرصت قابل توجهی به هر دولتی داد و پس از آن، در مقام ارزیابی آن دولت برآمد، اینکه دولتی، به تازگی کارش را شروع کرده باشد و ما بخواهیم آن را مورد ارزیابی قرار دهیم یقینا منطقی نیست. من این را درمورد همه دولت ها قائل بودم که باید به دولتها در ابتدای امر فرصت داد تا توانمندی ها و قابلیتهای خودشان را در یک فضای آرام سیاسی عرضه کنند.
متاسفانه، هجمههای بسیار گسترده و زودهنگامی شروع شد؛ هجمههایی غیرمنطقی، آن هم از سوی برخی از شبکههای بیرونیِ وابسته به سایر دولتها که یک سری بهانهجوییهای غیرمنطقی را مطرح کردند مبنی براینکه چرا آقای عبداللهیان در ردیف سران کشورها ایستاده؟! این در حالی است که به نظر بنده اگر هم ایستاده باشد نشاندهنده اقتدار کشور ما است. بنابراین این اقدام آقای امیرعبداللهیان، جای مباهات دارد نه جای انتقاد. یک روایت است که میزبان برایش، این جایگاه را تعیین کرده یا خودش واقعا چنین ابتکار عملی را به خرج داده و در این جایگاه قرار گرفته است. در واقع این نشان از ابتکار عمل ایران در مسائل منطقهای است. به هر حال این اهمیتی است که هم دیگران قائل هستند و هم ما باید به این اهمیت واقف باشیم.
به عنوان مثال، نخست وزیر عراق کلمهای را به کار گرفته در ارتباط با بحث خلیج فارس که ناشی از کم سوادی شبکه "من و تو" است؛ تعبیری که نخست وزیر عراق به کار گرفت، این بود که کشورهای عربی خلیج، بنابراین کلمه خلیج عربی را استفاده نکرد، قطعا اگر نخست وزیر عراق از آن کلمه استفاده میکرد با اعتراض هیئت ایرانی مواجه می شد اما چون دست اندرکاران شبکه "من و تو" سواد لازم را نداشتند به این مطلب ایراد وارد کردند و فضاسازی جدی را ایجاد کردند. بنابراین طبیعی است که یک سری شبکه های خبری وابسته، نمیخواهند توفیقی را در ایران ببینند، بنابراین رسانه های داخلی در این گونه مواقع، باید متفاوت عمل کنند حتی اگر به این دولت رأی نداده باشند باید برخورد هوشمندانه ی که در آن منافع ملی حفظ شود، داشته باشند.
*نظرتان در ارتباط با ضعف ها و قوت های این دولت چیست؟
من هم نسبت به دولت، قوتها و ضعفهایی را قائل هستم و معتقدم باید از قوتهای آن استقبال و به مقابله با ضعف های آن رفت کمااینکه رهبری هم در اولین دیدار با هیئت دولت برخی نکات را به آنها، گوشزد کردند که ناشی از ارزیابی دقیق یا آسیب شناسی دولت داشت. عمدتا نیروهایی که به سرعت میخواهند یکسری اقدامات را انجام دهند (یعنی برای تغییر، تعجیل دارند) اهمیت لازم را به مشورت و گرفتن نظرات کارشناسان نمیدهند و به تعبیری میگویند «در امر خیر حاجت هیچ استخاره یا تأمل نیست» اینکه امر خیری است اعتقاد درستی است و در زمینه خدمتگذاری به جامعه باید سرعت داشت از این رو دقت را قربانی سرعت میکنند. رهبری تذکر دادند که خیر! در مسائل حکمرانی پیچیدگیهایی وجود دارد. به هر حال باید سرعت داشته باشیم اما از عقلانیت، تفکر و فکر جمعی نباید غفلت نکنیم.
*از نگاه شما، سخن رهبری خطاب به چه گروههایی از طیف اصولگرا بود؟
به هر حال در دولت آقای رئیسی، سلایق مختلف اصولگرایی وجود دارد البته قرار بود که خارج از طیف اصولگرایی هم افرادی در دولت وی به کار گرفته شوند که به نظر میرسد آقای رئیسی در این زمینه عقب نشینی کرد وگرنه، قرار بود آقای اسلامی وزیر راه و شهرسازی در جایگاه خودش بماند که نیروی متعلق به اصلاحطلبان بود که البته آقای رئیسی در جای دیگری از او بهره گرفت و ایشان را به عنوان رئیس سازمان انرژی اتمی منصوب کرد که این نشاندهنده تمایل آقای رئیسی است.
احتمالات دیگری هم وجود دارد که از برخی نیروهای متمایل به اصلاح طلبان در جایگاههای دیگر استفاده شود مثل آقای اسلامی اما قطعا برخی از نیروهای جوانی که در این دولت به کار گرفته شدند افراد پرانرژی، علاقهمند به کار کردن و فداکاری کردن هستند، اینها ممکن است نسبت به تجربه و عقل جمعی، غفلت هایی کنند و یا ممکن است با تجربه عمل کنند. بنابراین به به این زودی، نمیتوان قضاوت کرد چون فلان شخص به فلان جریان، گرایشی دارد قطعا و 100 درصد مثل فلان جریان عمل خواهد کرد به حال چون حزب نیستند که یک نوع وابستگی به صورت گروهی و سازمانی داشته باشند بلکه تنها یک گرایش است.
افراد می توانند در همان گرایش عمیقتر یا سطحی تر عمل کنند و این بستگی به شخصیت خودشان و نوع تربیت سیاسی دارد که آموختهاند. با این وجود رهبری، این تذکر را دادند که مراقب باشید در درون انقلابیگری، عقلانیت است یعنی انقلابی گری بدون عقلانیت فایده ندارد یعنی تلاش فوق العاده برای اینکه جامعه را رو به جلو ببریم اگر در درونش عقلانیت نباشد شاید آثار معکوس به همراه داشته باشد.
*آیا میتوان گفت این سخن رهبری، نوعی تذکر یا هشداری به دولتیها باشد که دوره احمدینژاد تکرار نشود؟
به هر حال میتواند یک مشابهت هایی وجود داشته باشد و من این مطلب را رد نمیکنم ولی آنچه مسلم است، نیروهایی که برای خدمت شتاب دارند و یا در این مسیر پرانرژی هستند و به نوعی دارای انگیزه بالا برای فداکاری و ایثارگری هستند نسبت به آن قواعدی که ما در حکمرانی باید به آن توجه ویژه داشته باشیم، دچار غفلت میشوند.
در ارتباط با حکومت داری، باید از همه استعدادهای جامعه یا حداقل بخش قابل توجهی از جامعه و از دیدگاه های آنها بهره گرفت در غیر این صورت، نمیتوان یک مسئله جامع را دنبال کرد و یک گام جامع برداشت. امروز مسائل کشورداری بسیار بسیار پیچیده است و روز به روز هم بر پیچیدگی هایش افزوده می شود یعنی اینگونه نیست که شما اراده کنید برای اینکه با عناصر فاسد و آفت زده مقابله کنید و بلافاصله آنها در برابر اراده شما تسلیم شوند و از میدان خارج شوند، خیر! چنین چیزی نیست، عناصر فاسد امروز توانستند ایجاد شبکه کنند و در این ایجاد شبکه، شیوههایی را به کار میگیرند که مقابله با آنها بسیار دشوار میشود.
بنابراین وقتی وارد میدان شویم و شعار دهیم اما پیچیده عمل نکنیم و راهکارهای شبکههای فساد را برای ایجاد شبکه و فاسد کردن عناصر در جایگاههای حساس کشف نکنیم طبیعتا امکان دارد به مصاف آنها برویم اما آنها را تقویت کنیم یعنی نه تنها تضعیف نکنیم بلکه آنها را تقویت کنیم چون وقتی به جنگ با یک پدیده منفی یا یک پدیده نامطلوب می رویم اگر نتوانیم آن را از میدان خارج کنیم و به زمین بزنیم یا مهارش کنیم، عوامل فسادزا، رشد و ارتقا پیدا میکند.
بنابراین باید دقت کرد صرف داشتن رویکرد درست، کفایت نمی کند. زمانی میتوان، رویکرد درست را در عرصه عمل، به طور موفقیت آمیز به پیش برد که کارهای عقلانی گسترده ای در این زمینه صورت گیرد تا این بتواند ما را در میدان عمل موفق کند در غیر این صورت، هیچ تضمینی نیست که شعار خوبی دهیم، رویکرد خوبی داشته باشیم و انگیزه سالمی داشته باشیم اما تأمل و تعمق لازم را در ارتباط با موضوع پیچیده ای که با آن مواجه هستیم نداشته باشیم. بنابراین تذکر رهبری در این زمینه که ناشی از نوعی آسیب شناسی از برخی از نیروهای این دولت است بسیار مهم و تعیینکننده است که باید به آن توجه جدی صورت گیرد.
*به نظر شما چالش هایی که پیش روی دولت آقای رئیسی است، چه چالش هایی می تواند باشد؟ در مجموع چه چالش هایی می تواند از دولت آقای رئیسی یک دولت ناموفق بسازد، در حوزه سیاست خارجی، در اقتصاد یا در سیاست داخلی و....
دولت آقای رئیسی یک سری خصوصیات دارد که باید به آنها توجه جدی داشته باشد. در واقع هم بحث خصوصیات است و هم بحث قابلیتها. دولت آقای رئیسی، قابلیت هایی دارد که اگر این قابلیتها، امکان ترمیم اعتماد ملت به دولت یا یک نوع بازسازی مسائل در جامعه ما باشد میتواند سرمایهای را برای بازسازی آنچه که لطمه خورده، فراهم بیاورد. در واقع همه معتقدیم در دولت گذشته، به برخی سرمایههای حکمرانی در کشور لطمات جدی وارد شده است از جمله ارتباط بین ملت و دولت، یک سرمایه قابل تأملی است.
تاکنون ایران بسیاری از معضلات و مشکلات خودش را با اتکا به این سرمایه پشت سر گذاشته است. اگر در جنگ پشتیبانی ملت را نداشتیم قطعا در برابر آن تجمیعی که حول عراق صورت گرفته بود، زمین می خوردیم و تجزیه می شدیم اما پشتیبانی بسیار قوی ملت از دولت و حاکمیت موجب شد که در این هجمه بسیار گسترده و قدرتمند، ما تقریبا پیروز از میدان خارج شویم. بنابراین، این پشتوانه در سال های گذشته لطمه خورده است یعنی دولتمردان بیشتر متوجه منافع و مصالح خودشان بودند تا اینکه ارتباط خودشان را با مردم، توسعه و گسترش دهند به خصوص دولت گذشته در تضعیف رابطه بین دولت و ملت نقش جدی ایفا کرد.
زمانی که رییس دولت قبلی، به هیچ وجه در هیچ محیطی حاضر نمی شد و حاضر نبود که آن اعتماد جامعه را به سمت خودش جلب کند، در نتیجه، اینها لطمه خورده است و باید بازسازی شود. این دولت ظرفیت بسیار مناسبی هم در درون خودش و هم در بیرون خودش برای بازسازی این اعتماد دارد ازاین رو شاید اولین دولتی است که ظرفیت خوبی را بعد از سالها در این عرصه ایجاد کرده است. شخص رئیسجمهور و برخی از نیروهای کابینه او این ویژگیها را به خوبی دارند. از نظر من ویژگی دیگری که سرمایه ما محسوب میشود بحث جوان گرایی است.
جوانگرایی هم به خوبی در این دولت پیگیری شده است البته جوانگرایی در کنار امیدآفرینی، نگرانیهایی را هم به دنبال دارد چون نیروهای جوان، در یک سری عرصه ها، خودشان را نشان ندادند یا اگر در عرصههایی نشان دادند عرصههایی در سطوح بسیار پایین بود و در سطوح کلان، خودشان را ثابت نکردند. بنابراین نگرانی وجود دارد به به این دلیل که امکان دارد در سطوح کلان نتوانند از عهده این مسئولیت سنگین برآیند، از سوی دیگر، جای خوشحالی دارد به دلیل اینکه آن حلقههای زنجیره قدرتی که در گذشته وجود داشته و شکسته نشده بود، تا حدودی شکسته شده و در این دولت، اهتمام جدی نسبت به این مسئله مهم به وجود آمده و این مایه خرسندی است اما در عین حال مایه نگرانی است.
در واقع باید دقت کرد اگر در یک فاصله زمانی، ارزیابی منطقی از عملکرد وزرای جوان، صورت گیرد و رودربایستی هم در میان نباشد بدین گونه که اگر برخی از جوانان نتوانستند به سرعت بر آن جایگاهی که تکیه زدند مسلط شوند باید تغییر کنند یعنی ما نباید زمان را در این زمینه برای آزمودن آنها به طور بی نهایت و تا انتهای دولت از دست دهیم.
در واقع دلیل ندارد بعد از 4 سال بگوییم وزیر جوانی نتوانسته بر آن جایگاهی که قرار دارد، مسلط شود، به نظرمن بعد از 1 سال اگر وزیر جوان نتوانست خودش را با شرایط وزارتخانهای وفق دهد، باید تغییر کند. فکر میکنم همه ما باید این نکته را به دولت متذکر شویم و فکر می کنم آقای رئیسی هم به این مسئله توجه داشته باشند که اگر وزیری نتوانست، این تغییر صورت بگیرد.
بنابراین برخی ضعفهای این دولت ناشی از یک رویکرد است؛ نمی توانیم بگوییم که این رویکرد مختص و منحصر به دولت آقای رئیسی است، در واقع هر دولتی برای جوان گرایی اراده کند طبعا این بحث مطرح میشود. اگر قرار بود از کسانی که در پُست های وزارتی، طی سال های طولانی حضور داشتند انتخاب کند طبیعتا طبق روال گذشته باید عمل میکرد، اگر تصمیمی بر جوانگرایی بوده که فی النفسه ارزشی است و میتواند یک معضل جدی را در کشور حل کند چون یکی از معضلات جدی کشور ما انسدادی است که در این زمینه ایجاد شده و این انسداد موجب هدر رفت قابلیتهای بسیاری است که در قشر جوان وجود دارد یعنی یک انسدادی را در این مسیر میبینیم که استعدادها را به مسیر باطل می کشاند، این بحث بسیار مهمی است که من فکر می کنم دولت آقای رئیسی با آگاهی در این زمینه این رویکرد و این راهبرد را انتخاب کرده است.
از سوی دیگر باید هزینه هایش را کاهش داد چون قطعا راهبرد جوان گرایی، یک هزینه هایی هم دارد، هزینه هایش را باید کاست و منافعش را افزود، یکی از راه های کاستن هزینه ها همین است . نکته مهم دیگر، بحث هماهنگی است البته آقای رئیسی قطعا زمان زیادی را در ارتباط با ایجاد هماهنگی بین وزارت خانه ها و نظارت بر عملکرد وزارتخانه ها اختصاص خواهد داد کما اینکه برای اولین بار هم قرار است مسئول هماهنگی اقتصادی را به طور مشخص و از پیش اعلام شده داشته باشیم یعنی نقش هماهنگی وزارتخانههای سیاستگذار در عرصه اقتصاد و نقش هماهنگی در وزارتخانه های اجرایی اقتصادی. چون دو هماهنگی خواهیم داشت، یک هماهنگی در وزارتخانههایی که سیاستگذاری کلان در عرصه اقتصادی انجام میدهند، وزارت اقتصاد، بانک مرکزی و این گونه وزارتخانه ها سیاستگذاری می کنند، برخی هم امر اجرا را دنبال می کنند، وزارت صمت، وزارت بازرگانی، وزارت جهاد و کشاورزی که اینها در امر اجرایی اقتصاد نقش جدی دارند. این تدبیری اندیشیده شده که مسئول این دو بخش افرادی باشند که به صورت روزانه رصد کنند و ارتباطاتی داشته باشند.
در مجموع این هم یکی از تدابیری است که در این دولت اندیشیده شده که هزینه جوانگرایی را کاهش دهند ولی در عین حال همه ما دغدغه داریم و می گوییم فلانی در این جایگاه نبوده، آیا می تواند از عهده این کار برآید یا خیر، اشکالی ندارد که ما به دولت ها اجازه دهیم درصدی برای آزمون هزینه کنند و من فکر می کنم ما بدون آمادگی برای هزینه کردن در این زمینه ها نمیتوانیم این بن بستها را از جلوی راه برداریم و باید برای این قضیه، یک آمادگیهایی داشته باشیم البته با تدابیر جانبیِ این کار، میتوانیم هزینههایش را به حداقل ممکن برسانیم و در پایان یک سال بدون هیچ ملاحظات سیاسی، وزیری که نتواند خودش را به جایگاه تعریف شده برساند، باید حتما جایگزین شود.
*آیا میتوان گفت مذاکرات هستهای یا کلا بحث سیاست خارجی و برجام میتواند یکی از چالشهای مهم دولت آقای رئیسی باشد یا خیر؟
برخلاف آنچه که گفته میشود به هیچ وجه آقای رئیسی آن دیدگاه جریان تند پایداری را در این زمینه ندارد و رئیس دولت، بارها، مواضع خودش را در این زمینه اعلام کرده است، وزیر خارجه هم مجددا به این قضیه اشاره کرد. در این دولت مذاکره و احیای برجام به هیچ وجه امر ناپسندی تلقی نمیشود، آنچه که ناپسند تلقی میشود نخست، پیوند زدن آن با مسائل داخلی است ، دوم اینکه، زمانبَر کردن این بحث است یعنی زمان بیانتهایی را به آن اختصاص دادن و یا محدودیت زمانی برای آن قائل نبودند.
با توجه به این دو بحثی که در حاشیه برجام مطرح میشود که به نظر من درست است و همه صاحبنظران هم این را میپذیرند باید گفت دولت آقای رئیسی، برجام را فعال خواهند کرد و منافع ملت را حتی المقدور از طریق این توافقنامه پیگیری خواهند کرد. بنابراین از جانب ما در این زمینه هیچ مانعی وجود ندارد منتهی قطعا یک طرف آن ما هستیم و یک طرف هم اراده طرف مقابل است، آیا اراده طرف مقابل بر این قضیه استوار است که براساس برجام عمل کند؟ اینطور نیست یعنی مثلا محدودیت زمانی که در ارتباط با فروش تسلیحات، طبق برجام تعیین شده بود به پایان رسید، آیا آمریکایی ها این مطلب را پذیرفتند؟ پاسخ منفی است. یعنی زیر بار آن چیزی که خودشان امضا کرده بودند، نرفتند.
اینکه مثلا ما در ایران اسلحهای را میسازیم مثلا یک سلاح انفرادی یا مثلا پهپاد یا سلاح شبیه به اینها در ایران ساخته میشود اما در یک مدت زمانی خاص، ما بر اساس برجام نباید فروش سلاح انجام میدادیم اما الان آن محدودیت زمانی به پایان رسیده است و ما باید بتوانیم به آن کسانی که مایلند از ما تجهیزات نظامی خریداری کنند سلاح بفروشیم و از این طریق شرایط جامعه خودمان را به لحاظ اقتصادی ارتقا ببخشیم. این معنا ندارد که آمریکاییها، انگلیسیها و فرانسویها جنگافروزی کنند و سلاح خودشان را در سطح جهان بفروشند اما برای ما محدودیت قائل شوند و ما بر اساس برجام این محدودیت را بپذیریم و زمانی که این محدودیت پایان یافت حاضر نباشند تن به پذیرش آن دهند.
بنابراین اصل برجام از جانب ما هم براساس سیاستی که رهبری تعیین کردند و هم از جانب دولت، روشن است. چون برخی در داخل کشور، سیاست رهبری را در ارتباط با برجام قبول ندارند و کل مذاکره را هم مورد پذیرش قرار نمی دادند اما سیاست رهبری در این زمینه و سیاست دولت آقای رئیسی به نظر من هیچ منعی در چهارچوب برجام ندارد و فکر می کنم آمریکاییها لاجرم مجبور خواهند شد که بر اساس برجام عمل کنند یعنی تن به آنچه که تعهد کردهاند بدهند یعنی مجبورند به تعهدات خودشان پایبند بمانند. چون، نکته مثبتی که وجود دارد و قطعا این دولت این حُسن را خواهد داشت این است که پیوند بین برجام و مسائل داخلی را منقطع خواهد کرد.
وقتی این پیوند قطع شود دیگر لازم نیست معطل بیگانه بمانیم. یک زمانی است که کشور را معطل بیگانه قرار می دهید و طبیعتا کشور مستاصل می شود ولی اگر بالا و پایین شدن دلار بر اساس اینکه مثلا آمریکاییها، امروز یک چراغ سبزی نسبت به برجام نشان می دهند و دلار پایین میآید و فردا می گویند به برجام تن نمی دهیم و دلار بالا می رود، این نوسانات مسائل کشور و امکان سیاست گذاری را بسیار سخت می کند.
متاسفانه امری که در دولت گذشته (آگاهانه یا غیر آگاهانه) بین این دو پدیده که اصلا با هم ارتباطی ندارند پیوند وسیعی زده شده بود. طبیعتا وقتی چنین پیوند به وجود می آید امکان برنامهریزی در کشور بسیار سخت می شود چون زمانی میتوانید برنامهریزی را پیش ببرید که خودتان بتوانید آن برنامهریزی را پشتیبانی کنید، اگر برنامهریزی متاثر از تصمیمات بیرونی باشد هرگز نمیتوان آن برنامه را پیش برد.
پس هم براساس تاکید رهبری و هم سیاستی که آقای رئیسی اعلام کرد که ما به مذاکره طولانیِ خسته کننده و به نوعی ادامه داری که توانمان را بگیرد قائل نیستیم. قطعا به مذاکره قائل هستیم منوط به اینکه یک مدت زمان مشخصی را به آن اختصاص دهید یعنی در یک چهارچوب زمانی عمل کنیم. بنابراین این مطلب منجر به این خواهد شد که آمریکاییها قطع امید کنند از اینکه بتوانند با بازی کردن با برجام مسائل اقتصادی داخل کشور را دچار تلاطم کنند.
اگر ما در این مسیر گام برداریم آنها را خلع سلاح خواهیم کرد یعنی دست آنها را خالی خواهیم کرد و ابزار ایجاد اخلال در اقتصاد کشور را از دست آنها خارج خواهیم ساخت و با توجه به امکانات خودمان مسائل اقتصادی را پیش می بریم و اگر تحریمها برداشته شد، اقتصاد را تقویت خواهد کرد و اگر نه، اقتصاد ما رو به جلو خواهد بود و جای پای محکمی در این زمینه خواهد داشت. من فکر می کنم در این مساله، دولت آقای رئیسی سیاست خوبی را دنبال می کند و می تواند کارگشا باشد.
*به نظر شما بحث مذاکرات هستهای به وزارت خارجه داده می شود یا به شورای امنیت ملی؟ برخی میگویند در دوره دکتر ظریف، برجام یک بحث گستردهای بود که تمام توان وزارت خارجه را گرفت چون پرونده بزرگی بود که به وزارت خارجه سپرده شد و آن را از نگاه به کشورهای دیگر باز نگه داشت. شما این را قبول دارید؟ در این دوره چگونه خواهد بود؟
قطعا این را قبول دارم. من معتقد هستم یکی از اشتباهات فاحش دولت آقای روحانی همین بود که پرونده را از شورای عالی امنیت ملی خارج کرد و به وزارت خارجه داد. معلوم بود که چرا آقای روحانی این کار را کرد، در شورای عالی امنیت ملی، فکر جمع حضور دارد یعنی تصمیمات حاصل فکر بخشهای مختلف نظام است. طبیعتا این بحث می توانست بسیار پختهتر عملیاتی شود ولی آقای روحانی میخواست شتاب داشته باشد و تحت امر خودش باشد و هر گونه که دلش میخواهد این بحث را مدیریت کند.
لذا این تصمیم را گرفت که بسیار تصمیم غلطی بود و بیشترین لطمه را به وزارت خارجه زد. آقای ظریف شخصیت بسیار قوی بود و می توانست وزارت خارجه را در زمینه مسائل اقتصادی فعال کند یعنی داد و ستدها را با کشورهای مختلف هم در زمینه صادرات و هم در زمینه تامین مایحتاج ما فعال کند و وزارتخانه می توانست نقش اساسی ایفا کند ولی متاسفانه آنچه که صورت گرفت این بود که تمام انرژی آقای ظریف صرف بحث مذاکرات برجام شود و ارتباطات با سایر کشورها برای کاستن از فشار ناعادلانه سه کشور اروپایی به اضافه امریکا بسیار کم شد یعنی تدابیری که میتوانستیم در این زمینه اتخاذ کنیم و به صادرات خودمان رونق دهیم و بازارهای جدیدی را شناسایی کنیم و حتی در زمینه سوریه، ترکیهای که علیه سوریهای ها عمل کرده و سعی کرده حکومت سوریه را بر اساس خواست آمریکا و انگلیس نابود کند و حاکمیتش را زمین بزند امروز در سوریه، کالاهای ترکیه بسیار بیشتر از کالاهای ایرانی عرضه میشود و این بدین معنا است که دولت آقای روحانی حتی نسبت به امتیازی که ما از طریق نظامی می توانستیم کسب کنیم توجه چندانی نکرد.
چون ما تنها کشوری بودیم که توانستیم در برابر اراده کسانی که از طریق داعش می خواستند تغییراتی در منطقه بدهند ایستادیم و از دولت سوریه حمایت کردیم و نگذاشتیم اراده آنها تحقق پیدا کند و کودتایی در سوریه شکل گیرد. یکی از ابزارهای این کودتا، ترکها بودند که حتی نیروهای نظامی خودشان را هم به صحنه آوردند و این برای ما شایسته نیست که وقتی ما این قدرت را در منطقه به نمایش بگذاریم بعد، عقبه به این زمینه نیاید و از این پیروزی و موفقیت در عرصه اقتصادی استفاده کند در حالی که ما می توانستیم امروز بسیاری از کالاهایمان را به سوریه صادر کنیم چراکه بازار بسیار خوبی است و می توانستیم بعضی از کالاها را از سوریه تهیه کنیم و برخی از کالاها را به سوریه بدهیم و یک تحولی در بخش اقتصاد بدهیم (چون درهای کشور به روی ما باز شده است).
بنابراین به دلیل تمرکز در ارتباط با بحثهای هستهای ما نسبت به آن ظرفیتهایی که برای ما وجود دارد(هم در منطقه، هم در آفریقا، هم در آمریکای لاتین)، غفلت جدی کردیم. الان سوختی که به لبنان می رود می توانست یکسال قبل برود یعنی ما یکسال قبل می توانستیم این تصمیم را بگیریم و هم ارتباط آحاد ملت لبنان را نسبت به خودمان مستحکمتر کنیم و هم آنها را از یک سختی بسیار زیاد رهایی ببخشیم. این منوط به یک اراده جدی بود. این اراده متاسفانه در دولت گذشته وجود نداشت، ما تحریم شدیم و باید دستهایمان را بالا بگیریم که در زمینه نفت تحریم شدهایم.
در حالی که بسیاری از کشورها حاضر بودند و هستند که اگر ما رابطه فعالی با آنها داشته باشیم این تحریم را به گونه ای دور بزنند و این کار باید صورت می گرفت که امروز در مورد لبنان، صورت می گیرد. فکر می کنم اقدام بسیار موفقی بود کما اینکه این کار در مورد امریکای لاتین هم صورت گرفته است و در مورد بسیاری از کشورهای امریکای لاتین این امر امکان پذیر است هرچند منوط به این است که ما رابطه خوبی برقرار کنیم تا آنها احساس کنند این رابطه برایشان منافع چشمگیری دارد ولی چون ما رابطهای برقرار نکردهایم علی القاعده قادر نخواهیم بود چندان در این زمینه قدرت مانور داشته باشیم.