به گزارش «تابناک»، عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: از بس كه اصولگرايان تندرو و بيمنطق بر مساله جمعيت و كاهش رشد آن تأكيد ميكنند، بهطور عادي نوعي حساسيت منفي نسبت به اين مساله به وجود آمده است در نتيجه بسياري از كارشناسان و اهل نظر يا اين موضوع را مساله نميدانند، يا حتي با مساله دانستن آن مخالف هم هستند، در حالي كه واقعيت امر چنين نيست.
كاهش شديد رشد جمعيت مساله مهمي شده است، ولي توضيح ميدهم كه اين مساله بسيار متفاوت از آن چيزي است كه طرفداران جناح حاكم ميگويند. حتي ميتوان گفت كه در نقطه مقابل آن است.
اين جناح به طرز عجيبي سادهانگارانه به موضوع نگاه ميكند و با تصويب قانون جواني جمعيت كه نام آن نيز نادرست و غلط است، و به صورت ويژه در كميسيون اصل ۸۵ و به دور از چشم مردم آن را تصويب كرد، نه تنها هيچ كمكي به مساله جمعيت نخواهد كرد، بلكه آن را تشديد هم ميكند.
جمعيت ايران كم نيست ولي سقوط رشد جمعيت نشاندهنده وجود يك بحران عميق در لايههاي ديگر جامعه است.
اجازه دهيد كه ابتدا دادههاي مربوط به زاد و ولد و مرگ و مير را با هم مرور كنيم. آخرين دادههاي ثبت احوال مربوط به ۳۹ هفته اول امسال يعني از ابتداي فروردين سال جاري تا ۲۶ آذر است. اين آمار براي ۳۹ هفته اول سالهاي ۱۳۹۵ تا امروز نيز محاسبه شده است بهطور خلاصه چنين است.
طی فقط ۶ سال خالص افزایش جمعیت سالانه از ۸۷۶ هزار نفر به ۴۰۲ هزار نفر (در ۳۹ هفته) رسیده است، که اگر برای کل سال در نظر بگیریم، ۱٫۱۴ میلیون نفر در سال ۱۳۹۵ و ۵۲۵ هزار نفر در سال ۱۴۰۰ خواهد شد.
در این فاصله رشد جمعیت از نصف هم کمتر میشود و به حدود ۰٫۶٪ در سال رسیده است. در این فاصله زمانی کوتاه، حدود ۲۹ درصد از زاد و ولد کاسته شده و ۵۴ درصد بر مرگ و میر افزوده شده است.
افزایش مرگ و میر به دلیل کرونا است، ولی مستقل از اینکه آیا کرونا تمام شود یا خیر، به نظر میرسد که فقر و افزایش بیماریها و مهاجرتها نیز موجب کاهش بیشتر رشد جمعیت و تخلیه کشور از نیروهای کیفی بر اثر مهاجرت خواهد شد.
ولی مهمتر از مرگ و میر، کاهش بسیار چشمگیر زاد و ولد است. این وضع نشاندهنده یک نابسامانی بزرگ در وضعیت جامعه ایران است.
من معتقد نیستم که جمعیت ایران کم است، معتقد هم نیستم که زیاد است، شاید در یک مسیر طبیعی جمعیت ایران حداکثر به ۹۵ تا ۱۰۰ میلیون برسد، سپس باید به گونهای برنامهریزی کرد که کمتر نشود، و این جمعیت متعادل و خوبی است.
البته مسأله امروز فقط تعداد جمعیت نیست، بلکه این کاهش نشانهای از یک بحران بزرگ است. کدام بحران؟ ترکیبی از وضعیت فقر و ناامیدی، چنین مشکلی را ایجاد کرده است. راهحل نیز رفع این دو مسأله است.
قانون جوانی جمعیت و امثال آن اتلاف وقت و آب در هاون کوبیدن است. آقایان به خیال خود دو امتیاز به نسبت مهم اقتصادی در این قانون مقرر کرده بودند که اهمیت چندانی نیز نداشت، یکی پرداخت وام و دیگری تحویل خودرو خارج از نوبت.
وام مزبور به کلی از بودجه حذف شد، هر چند اگر هم بود درد چندانی را درمان نمیکرد و بازپرداخت آن مسأله مهمتری بود. تحویل خودرو هم ظاهراً منتفی است، زیرا قیمت آن آزاد خواهد شد. بقیه مقررات آن عمدتاً عوارض مهمی دارد که در جای خود به آن اشاره شده است.
این قانون نه تنها امید به آینده را ایجاد نمیکند، بله خودش منشاء ناامیدی است. نه تنها فقر را از میان نمیبرد و شغل ایجاد نمیکند که آنها را بدتر هم میکند.
وضعیت جمعیت در ایران شاهد مهمی در ضرورت فهم دو بحران اقتصادی(فقر و بیکاری) و سیاسی (ناامیدی از آینده) است. مدیریت جامعه باید به این نکته روشن توجه کند، فردا خیلی دیر است.
جالب است كه الان هم اگر تقاضاي وام كنيد، بانكهاي زيادي هستند كه اعتباري براي پرداخت ندارند و در برخي از موارد اعلام ميكنند كه هيچ بانكي در استان اعتبار براي پرداخت وام ازدواج ندارد. اين قانونگذاري نيست، بلكه سرِكارگذاري جوانان است.
كوشش براي افزايش جمعيت به شيوههاي سطحي و حتي عجيب كشانده شده است از جمله وارد كردن محتواهاي خاص براي ترغيب ازدواج كودكان در كتابهاي درسي كه جز شرمآور بودن جمله ديگري را در توصيف آنها نميتوان گفت.
رشد جمعيت مساله است ولي مساله هزار بدتر از آن انتخاب راههاي نابخردانه براي حل مساله است.