به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۱۵ تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که سرکشی دوباره کرونا، عدم ارایه گزارشهای برجامی به صحن و افکار عمومی، زاگرس در جدال با آفت و آتش و پایان یازده سال انتظار معلمان در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
پیمان مولوی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان افق عجیب پیش روی بازار مسکن نوشت: وقتی درباره بازار مسکن صحبت میشود، در واقع درباره بیش از ۸۰ درصد ثروت ایرانیان بحث میشود. بازاری که ذینفعان زیادی در آن حضور دارند و اهداف متفاوتی را پیگیری میکنند. بازار املاک و مسکن بر خلاف برخی سیاستگذاریهای خطی و بخشنامههای دستوری دولت از پیچیدگیهای فراوانی برخوردار است. باید توجه داشت که در این بازار واردات، افزایش تعرفه و... نقشی ندارد و بیشتر مصالح مرتبط با ساخت مسکن نیز در داخل کشور موجود است.
از این منظر مقاومت این بازار در برابر تحریمهای اقتصادی از سایر بازارها بیشتر است. بنابراین مشکلاتی که امروز در حوزه مسکن (اجاره، خرید و...) به چشم میخورد، ارتباطی با تحریمهای اقتصادی ندارد و بیشتر برآمده از سوءمدیریتهای مسوولان اجرایی است. اما ۴ تیپ مختلف در جامعه ایرانی، مطالبات خود را از بازار مسکن جستوجو میکنند. ۴ تیپ «مقتصد صرفهجو»، «رفاهگرا»، «سوداگر» و «سرمایهگذار» که هر کدام رویکرد متفاوتی را از این بازار دنبال میکنند. مقتصد صرفهجو، کسی است که خانه ندارد و مستاجر است، بنابراین رویای خرید خانهای حداقلی را در سر میپروراند. استراتژی این فرد با راهبرد فرد «رفاهگرا» که یک خانه یا دو خانه و بیشتر دارد و تلاش میکند که برای سرمایهگذاری یا هر عمل دیگری خانه بعدی را تهیه کند، متفاوت است. سوداگر هم کسی است که دسترسی به منابع خوبی دارد، به سرعت وارد بازاری میشود و سریعتر از آن بازار خارج میشود و سعی میکند در کوتاهترین زمان، منفعت زیادی را کسب کند.
سرمایهگذاران نیز جریاناتی هستند که به صورت حرفهای در ساختوساز و خرید و احداث مراکز اداری، تجاری و مسکونی و... مشارکت دارند. این تیپ افراد درآمدهای نجومی را هدف قرار میدهند و به کمتر از آن راضی نیستند. از سال ۷۴ خورشیدی ۵ دوره رونق و رکود را پشت سر گذاشتهایم. دورههایی که شاید تطبیقی با هم نداشته باشند و در برخی برههها دوره رونق طولانیتر و دوران رکود آرامتر هستند.
اما بر اساس یک اصل کلی، بعد از هر دوره رونقی، دوره رکودی از راه میرسد. چرخه اصلی و بنای عمده بازار املاک؛ ۱) چرخه ایجاد پسانداز در دوران رکود، ۲) تجمیع ثروت، ۳) خرید با روشهای رهن و ایجاد بدهی است. در نهایت با ورود مجدد به رکود بازتعریف دوباره این چرخه در سالهای بعد. در اقتصاد ایران نرخ بهره حقیقی یکی از گزارههای مهم در بخشهای مختلف اقتصادی است. در ۳۰ سال گذشته در ۱۰ سال نرخ بهره حقیقی مثبت و ۲۰ سال از این مدت، شدیدا منفی بوده است. بازار مسکن نسبت به نرخ بهره حقیقی که مابهالتفاوت میان نرخ بهره بدون ریسک و تورم سالانه در کشور است، واکنش کاملی نشان میدهد و زمانی که نرخ بهره حقیقی در ایران مثبت بوده (مانند سالهای ۹۲، ۹۳، ۹۴) بازار مسکن در رکود بوده است. بنابراین تغییرات در نرخ بهره میتواند نشان دهد چه زمانی بازار مسکن به سمت رکود حرکت میکند. با این توضیحات میتوان گفت نرخ دلار تعادلی در اقتصاد ایران طی سال جاری ۳۲، سال ۱۴۰۲، حدود ۴۰ هزار تومان و بالاتر است. این موارد به ما میگوید که طی بازه زمانی تقاضا برای خرید مسکن و گرانتر شدن نرخ مسکن تداوم خواهد داشت. در برابر این واقعیتهای اقتصادی، دولت چه راهبردی را تدارک دیده است؟ دولت از طریق بخشنامههای دستوری تلاش میکند نرخ مسکن اجارهای را مهار کند. تجربه ثابت کرده است که چنین بخشنامههایی، کمکی به مردم نمیکند. دولت از سوی دیگر اعلام کرده که برای هر سال یک میلیون مسکن خواهد ساخت که در سال نخست هیچ مسکنی ساخته نشده است. اغلب کارشناسان هم اشاره میکنند دولت در تحقق این وعدهها توفیقی نخواهد داشت. بنابراین در شرایطی که چشمانداز پیش روی مسکن در افق مقابل از جهش بالا حکایت میکند، دولت اقدام قابل توجهی برای مواجهه با این شرایط صورت نداده و این خطرناک است.
جهانصنعت طی یادداشتی در شماره امروز خود با عنوان افشای زیرپوستیهای ایران نوشت: اگر اقتصاد ایران را با یک میکروسکوپ نگاه کنیم شاید بسیاری از گرههای تنیده شده بر دست و پای آن که تاب و توان شهروندان را کاهش داده و میدهد را نبینیم و این چیزی است که سیاستمداران انجام میدهند و با تبلیغات درباره مسائلی میخواهند هرجور شده امیدها را زنده نگه دارند که البته کار و پیشه سیاستمدار همین است. اما اگر اقتصاد ایران را با میکروسکوپ نگاه کنیم بسیاری از گرههای کور و تاریخی در بخشهای مهم و سرنوشتساز آن را میبینیم و از آن مهمتر میبینیم که سیاستمداران با خونسردی آنها را نگاه کرده و به جای باز کردن این گرهها با سیاستهای نادرست کار را بدتر میکنند. مسعود خوانساری رییس اتاق تهران از جمله کسانی است که در این سالها کوشش کرده است در هر مناسبتی با نگاه ریزبینانه مسائل ایران را بازگو کند. او در تازهترین سخنانش به بخش کشاورزی اشاره کرده و گفته است: «یک گزارش منتشر شده از سوی فائو- سازمان جهانی خواروبار و کشاورزی جهانی- گزارش نشان میدهد که در سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ ایران به طور متوسط ۲۲ درصد از مصرف گندم، ۵۲ درصد برنج و ۷۱ درصد ذرت خود را از کشورهای دیگر وارد کرده است… کشاورزان ایران در هر هکتار ذرت، برنج و گندم دو تا سه برابر بیشتر از میانگین جهانی آب مصرف میکنند و در این شرایط با تشدید بحران افزایش قیمت مواد غذایی و تنشهای آبی کشور، ایران احتمالا ۷۰ درصد از زمینهای کشاورزی خود را از دست خواهد داد.»
از این دست زیر پوستهای اقتصاد ایران میتوان در بخش صنعت، معدن، خدمات، تجارت خارجی و پول و ارز و مالیات نیز پیدا کرد که پیدا نیز شده است. برآیند این همه تنگنا و گره بازنشده در اقتصاد ایران رشد صفر درصدی و رشد منفی سرمایهگذاری در دهه ۱۳۹۰ است. اگر به سخنان دلسوزانه و آمارهای دهشتناکی که بخش خصوصی ایران هرازگاه اعلام میکند توجه نشود و اقتصاد ایران با همین دست فرمان جلو برده شود روزهای غمانگیزی پیشرو خواهد بود. در این وضعیت نامساعد کسبوکار و معیشت ایرانیان رو آوردن به مسائل بیاهمیت و دخالت در زندگی مردم و تهدیدهای روزمره از سوی مدیران که اگر فلان کار را نکنید نباید از خدمات استفاده کنید و… دردناک است. شهروندان ایرانی از نهادهای حاکمیتی تنها یک چیز میخواهند: با کاهش اندازه و شمار دخالتهای خودشان راه پیشرفت و شادی زندگی را تنگ و باریک نکنند.
مسعود پیرهادی طی یادداشتی در شماره امروز رسالت با عنوان چند نکته درباره مساله حجاب نوشت: یکی از قواعد طبیعت، تدریجی بودن تغییرات و تحولات در عالَم است. مثلا حرکت وضعی زمین و در پی آن طلوع و غروب خورشید یک فرآیند تدریجی است و چنانچه خورشید بهیکباره در آسمان، طلوع یا غروب کند، روند زندگی موجودات را مختل میکند و نظم حیات طبیعی بههممیریزد. اما وقتی خورشید بهتدریج، طلوع و غروب کند، موجودات میتوانند خود را با این تحولات، تطبیق دهند. نظیر این امر بهقول مرحوم آیتالله حسنزاده آملی در حیات معنوی و ملکوتی بشر، اتفاق افتاده است. امام معصوم، خورشید آسمان حیات معنوی بشر است و طلوع و غروب ایشان در صحنه حیات بشر، تابع قواعدی شبیه قواعد طبیعی خورشید است اگر مقوله غیبت و ظهور حضرت به طور دفعی و بدون هیچ زمینهای واقع شود، مسلما جوامع بشری تاب این تحول شدید را نخواهند داشت. بدین علت، حکمت الهی مقتضی تدریجی بودن این اتفاق عظیم است.
بهخوابرفتن و غفلت جامعهای نسبت به پدیده یا پدیدههایی در طول زمان و عمیق بوده باشد، یقظه و بیداری آن جامعه نیز زمانبر و دشوار خواهد بود. بدحجابی مسئلهای نوپدید و جدید نیست؛ وقتی چند قرن در پهنای جهان، برهنگی در سطح فرهنگی و رسانهای ترویج شده است و نیمقرن در ایران قبل از انقلاب، اقدامات نرم و سخت برای مبارزه با حجاب رخ داده، نمیتوان توقع داشت با پیروزی انقلاب اسلامی، ناگهان شمایلی متفاوت از حجاب در کشور ایجاد کنیم. پس نه آنان که گمان میکنند آرمانهای انقلاب از بین رفته، صحیح میاندیشند نه آنان که تصور میکنند در مدت کوتاهی میتوانند مسئله حجاب را ساماندهی کنند، درست فکر میکنند. ساماندهی امور فرهنگی و اقناع و همراهسازی مردم، فرآیندی زمانبر و طاقتفرساست و متناسب با عظمت خواستههای فرهنگی باید شکیبایی ورزید.
پس از انقلاب اسلامی، تغییر رویکردهای فرهنگی، حاکمیت اسلام و توجه ویژه به مسئله حجاب، در مدتزمان کوتاهی، ظاهر کشور تغییر کرد. مبنا و روش رسیدن به این تغییرات با جهادی از جنس مسئله حجاب شهید مطهری، سخنرانیهای روشنگرانه شهید بهشتی، دعوت عملی مؤمنان، مهندسی فرهنگی مسئولان و همراهی و مطالبه مردم انقلابی حاصل شد و یک شکست تمدنی برای دنیای غربی که شعار برهنگی سرمیداد رقم خورد؛ اما در حفظ این توفیق بهمرور زمان، کمکاری کردیم و رفتهرفته یکی از مزیتهایی که نشانهای از قدرت تمدنی و فرهنگی انقلاب اسلامی بود دچار آسیب شد. در این مسیر، تهاجم فرهنگی دشمنان خارجی و اذناب داخلی، رفتار جاهلانه و افراطی جماعتی دور از اسلام ناب محمدی، ضعف دستگاههای پرتعداد فرهنگی و تربیتی و البته هوای غالب، جامعهای مغلوب در زمینه حجاب بهجاگذاشت. اینکه ما گشت ارشاد را لازم الارشاد میدانیم از این باب است که گویی تلاش دارد یکتنه جور همه کمکاریهای دستگاههای متولی حجاب را بکشد و ازقضا خوشسلیقه هم این تلاش را بهمنصهظهور نمیگذارد. در یک جورچین ۱۰۰ تکهای اگر یک تکه فقط سر جایش باشد، آن هم نه درست و بهقاعده، تصویر ساختهشده بیمعنی و مضحک بهنظر میآید. اوضاع حجاب را نه در پیمایشهای غیرعلمی، غیرواقعی و سفارشی بلکه در سطح خیابان و بازارها باید دید؛ نتیجه، چیزی بیشتر از فاجعه است؛ اما با اصرار به اموری که مرحله آخر مدیریت فرهنگی بهشمار میآیند و البته به بدترین شکل ممکن، اجرا میشوند، تنها نقض غرض میکنیم و با تلاش بیشتر، صرفا از مقصود، دورتر میشویم. تصمیمها و کلامها گاه قبل از شکست و بعد از شکست، متفاوت است و این نه از روی بیثباتی بلکه از روی تدبیر است. قبل از گناه، یک روایت میگوید که مرتکب گناه، نوری را از دست میدهد که هیچگاه به او برنمیگردد و بعد از گناه، آیهای میگوید که خداوند، گناهِ توبهکار را نمیبخشد بلکه به حسنه تبدیل میکند. باید به امور فرهنگی، فرهنگی نگاه کنیم و توقع نکنیم که در زمان کوتاه میشود این درد مزمن را علاج کرد.