کدام «آموزش» و کدام «پرورش»؟ بیایید کمی درباره نام وزارت «آموزش و پرورش»، آنچه هست و آنچه توقع میرود باشد، تعمق کنیم!
به گزارش «تابناک»؛ حدود سه سال پیش زمانی که همه گیری ویروس کرونا به کشورمان رسید و مشخص شد با بحرانی فراگیر و جهانی روبه رو هستیم و باید برای جلوگیری از خسارات سنگین آن، محدودیتهایی وسیع را در دستور کار قرار دهیم و در این راستا، توقف فعالیت حضوری در مدارس و آغاز آموزش مجازی در دستور کار قرار گرفت، به نظر میرسید که خیلی زود شاهد شکل گیری تغییراتی فراگیر در حوزه آموزش فراگیر در کشورمان باشیم؛ اما این گونه نشد!
این را میشد از آغاز سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ در کشورمان دریافت که به دلیل تداوم شیوع وسیع ویروس سارس-کو ۲ و بیماری کووید ۱۹ غیرحضوری کلید خورد؛ اما تجربه آموزش مجازی در نیم سال تحصیلی قبلی هم موجب نشد که تغییراتی در آن به وجود آید و تلاشی برای پرکردن جای خالی «پرورش» صورت گیرد یا در حوزه «آموزش»، ضروریتهای ویژهای مانند باید و نبایدها در دنیای مجازی مد نظر قرار گیرد.
وضعیت غیرقابل قبولی که هنوز ادامه دارد، تا جایی که میبینیم به رغم گذشت زمان طولانی از شیوع کرونا در ایران و جهان، حتی در آموزش اصول بهداشتی ناموفق بوده ایم، به گونهای که با شروع سال تحصیلی جاری، شاهد همه گیری ویروس آنفلوانزای فصلی در مدارس و بعد سرایت آن به جامعه بودیم و در نهایت با بحرانی وسیع در کشور مواجه شدیم که به تاکید بسیاری، ریشه شکل گیری آن در مدارس و عدم رعایت مراقبتهای بهداشتی بود.
این بلایی است که بی شک در ابعاد دیگر هم به واسطه نقش آفرینی مدارس در حال رقم خوردن است؛ اما شاید به دلیل اینکه مانند بیماریهای مسری و همه گیری آنها بروز و نمود آشکاری ندارد، جدی گرفته نمیشود؛ بلایی که به عنوان مثال در خصوص آسیبهای ناشی از عدم آموزش در حوزه فضای مجازی دیده میشود و یک راه موثر پیشگیری از آنها، ارائه آموزشهای ویژه در این خصوص در مدارس است؛ اما حتی کرونا و غیرحضوری شدن مدارس هم موجب نشد، تلاشی برای رفع این نقصیه در دستور کار قرار گیرد.
ماجرا زمانی تامل برانگیزتر و حتی تلختر میشود که بدانیم آموزش غیرحضوری در مدارس موجب شد، انبوه وسیع دانش آموزان خیلی زودتر از قبل با دنیای مجازی و شبکههای اجتماعی مختلف عجین شده و به واسطه سیاست گذاریهای نامتوازن و بعضا ناهمسو، خیلی سریع در معرض آسیبهای این فضا هم قرار گیرند. آسیبهایی که نه وزارت آموزش و پرورش و نه هیچ نهاد دیگری در حوزه رصد آنها گام برنداشتند و در نتیجه، اقدامی برای رفعشان یا کاهش آسیبهای آنها در دستور کار قرار نگرفت.
این در حالی بود که تصور میشد با به کارگیری وسیع فضای مجازی در آموزش در کشورمان، مثلا آموزشهای پایه در این حوزه به سلسله آموزشهای وسیع آموزش و پرورش به دانش آموزان افزوده شده و حتی تدابیری اندیشیده شود تا معلمان و دیگر اولیای مدارس، در این حوزه توانمند شده و باید و نبایدهای آموزش مجازی را فراگرفته و بر اساس آموزههای بروز در این حزوه اقدام نمایند؛ رویایی که حتی در مسیر تحقق آن گام برداشته نشد تا در نهایت بشود مدعی شد که هدیه آموزش و پرورش به آینده سازان کشور، آسیبهایی تازه بوده که شاید برخی از آنها هرگز رفع نشوند.
البته این مساله و مشکلی که بروز کرده، نه تازه است و نه در حوزه رویدادهای نوظهور و تازه مانند کروناست که بروز کرده است بلکه نیم نگاهی به کارنامه فعالیتهای صورت گرفته در زیرمجموعه وزارت آموزش و پرورش نشان میدهد، با آسیبی فراگیر و جامع در این مجموعه مواجهیم که پیشتر هم بارها خودنمایی کرده و لاجرم در آینده هم خودی نشان خواهد داد، بی آنکه تلاش شود رفع گردد یا حتی بایستههای اقدامات کوچک صورت گرفته در راستای رفع آنها مد نظر قرار گیرد.
به عنوان مثال به فهرست فوق از عناوین کتابهای درسی نگاه کنید که برخی از آنها چندین سال است که تدریس میشوند و بعضی تازهتر هستند و احتمالا در سایه کلیدواژههای ترند شده در سالهای اخیر تالیف شده و به فهرست کتابهای درسی افزوده شده اند؛ اما احتمالا نام بسیاری از آنها به گوش مردم نخورده است و حتی امکان تدریس آنها در بسیاری از مدارس کشور فراهم نیست، چون معلمانی که در این حوزهها آموزش دیده باشند در دسترس نیستند و در نتیجه، تدریس این مباحث به افراد غیرمتخصص سپرده میشود تا هرچه رشته شده بود، پنبه شود.
این تازه در حالی است که میدانیم مباحث بسیاری هستند که اساسا به آموزش عمومی و ساختار آموزش و پرورش کشورمان راه پیدا نکرده اند و بعید هم هست وضعیتشان در آینده تغییر کند؛ از آموزش ضروریات بهداشتی و مراقبتی تا مباحث مرتبط با امنیت ملی، نکات حقوقی پایه، نکات ابتدایی در حوزه سرمایه گذاری، بایستههای حوزه دانش بنیان و استارتاپ و حتی مسائل ساده و دم دستی مانند شیوه درست نشستن، درست راه رفتن، درست خوردن و هر آنچه در زندگی روزمره به آن نیازمندیم و گاه فرا نگرفتن آن موجب میشود که با آسیبهایی وسیع یا دائمی روبه رو شویم.
نقطه ضعفی بزرگ که این پرسش را به دنبال دارد که به راستی کدام آموزش و کدام پرورش در عنوان وزارت آموزش و پرورش مورد تاکید قرار گرفته و چگونه است که هر اتفاقی رخ دهد، این آموزش و پرورش بازنگری نمیشود؟ آیا تالیف یک کتاب درسی مثلا در حوزه محیط زیست و تدریس ناقص و معیوب آن در چند کلاس درس، برای مقابله با بحرانهای زیست محیطی فراگیر در کشورمان کافی است؟ گنجاندن سواد رسانهای و سلامت در عناوین کتابهای درسی برای مقابله با بحرانها در این حوزهها چطور؟!