مدیرعامل موسسه سینماشهر در گفت و گویی وضعیت فاجعه آمیز سینمای ایران را تایید کرده است؛ گفت و گویی که با توجه به انتشار در وب سایت رسمی سازمان سینمایی، به معنای تایید این فاجعه از سوی این نهاد است و حکایت از بحرانی دارد که هنوز متولیان سینما نتوانستهاند حلش کنند.
به گزارش «تابناک»؛ هاشم میرزاخانی، مدیرعامل موسسه سینماشهر به تازگی در گفت و گویی تاکید کرده است: «ضریب اشغال سینمایی ایران در هشت ماه گذشته ۵٫۲۲ درصد بوده است، این آمار یک فاجعه به حساب میآید؛ یعنی از هر ۱۰۰ صندلی در سانسهای سینمایی، ۵ صندلی به فروش رفته است.»
این مدیر سازمان سینمایی تاکید کرد: «در سال جاری از میان کلیه فیلمهایی که اکران شده است، تنها ۲ فیلم به سوددهی رسیدهاند، و ۴ فیلم هم هزینههای ساخت خود را درآورده و مابقی زیاندِه شدهاند. همانطور که میدانید از فروش یک فیلم، ۳۰ تا ۴۰ درصد آن به تهیهکننده و عوامل تولید فیلم تعلق میگیرد و مابقی سهم پخشکننده و سینمادار و غیره میشود. با این حساب اگر یک فیلم موفق شود۲۰ میلیارد بفروشد، نهایتا ۷ میلیارد به سازندگان آن میرسد، این در صورتی است که هزینه تولید یک فیلم سینمایی در ارزانترین حالت ممکن، ۷ الی ۸ میلیارد برآورد شده است. علت اصلی همه این مسائل هم تنها پایین بودن فرکانس اشغال است، یعنی از هر ۱۰۰ صندلی در سینماهای کشور، تنها ۵ صندلی فروخته شده است. این مساله بحران اصلی سینمای ماست.»
این گفت و گوی مقام سازمان سینمایی بر روی وب سایت سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شده که عملاً به معنای تایید آن چیزی است که میرزاخانی «فاجعه» و «بحرانی اصلی» خوانده است. در واقع بنا بر تاکید متولیان سینمای ایران، سینمای ایران در هشت ماه اخیر درگیر یک بحران و فاجعه بوده است. این مدیر سینمایی البته سازوکارهایی نظیر عرضه بلیت از طریق سوپراپها را با ایجاد سامانههای واسط میان درگاههای فروش و این سوپراپها مطرح کرده اما مشخص نیست این راهکار تا چه حد نتیجه بخش باشد.
نمیتوان از نظر دور داشت، تجربه نشان داده وقتی فیلمی مورد توجه عموم قرار میگیرد، تماشاگران به هر روش ممکن خود را به سالنهای سینما رسانده و فیلم را دیدهاند؛ بنابراین چه مشکل از سیاست گذاری و چه از ممیزی یا متاثر از کیفیت خود فیلمها باشد و چه مشکل از کاهش قدرت اقتصاد و حذف سینما از سبد خانوارها باشد، حتی راهکارهای موقتی نظیر پرداخت یارانه نیز در این مقطع لزوماً کارکرد موثر ندارد.
نباید فراموش کرد سینما رفتن، صرفاً فشردن یک دکمه نیست، بلکه نیاز به تنظیم زمان و خالی کردن یک زمان برای اعضای خانواده دارد و علاوه بر آن هزینههای جانبی نیز هزینه حمل و نقل و هزینه تنقلات و نظایر آن برای یک سینما رفتن خانوادگی یا جمعی قابل تصور است. به همین دلیل حتی با سیاست نیم بها کردن بلیت سینما، ضریب اشغال صندلی سالنهای سینمای ایران رشد معناداری نداشت و این رویکرد شکست خورد.
به نظر میرسد، حاشیه بر متن در سیاست گذاری و اجرا برای سینمای ایران غالب شده و برخی اتفاقاتی که اکنون زمزمهاش شنیده میشود ـ در صورت اجرا ـ میتواند وضعیت سینمای ایران را به خصوص در حوزه تولید و پخش و قاعدتاً اقتصاد، با چالشهایی به مراتب بزرگتر از اکنون مواجه سازد، به گونهای که ضریب اشغال ۵ درصد، برای مسئولین سینما آرزو شود! فراموش نکنیم جذب مخاطب برای محصولات فرهنگی و هنری بسیار دشوار و از دست دادن مخاطب بسیار ساده است؛ مخاطبی که وقتی برود، به سادگی و سرعت بازنمیگردد.